eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊 ۳ سردار علی پرورش دارای دان 5 هنر های بودند .همچنین وی تیر اندازی ارتش های ایران و آمادگی جسمانی ارتش ها را در شغلی خود داشت در این یگان سمت فرماندهی اطلاعات را بر عهده دار بود. توانایی های و هوشیاری زیاد و دید بسیار عالی وی در عملیات های در مناطق کوهستانی باعث گردیده بود تا همرزمانش به وی و دیگر گرانقدر شفیع پور لقب چشمان را بدهد. از خصوصیات بارز اخلاقی او می توان به راستی و درستی ایشان در و گفتار ، با اقوام و آشنایان ، اول وقت ، بودن و همیشگی ایشان اشاره نمود . در سال ..... بخاطر موقعیت شغلی اش به تهران نقل مکان نموده و در آنجا ساکن گردید در طول مدت خدمت در این یگان در عملیات های زیادی د رگوشه و کنار این مملکت شرکت داشته و در بسیاری از غرب و شرق کشور با نیروهای خرابکار و وابسته به غرب به مبارزه پرداخت و چندین سال در مناطق شرق کشور با گروهک تروریستی دوشا دوش دیگر نیروهای سپاه جنگیدند و یکی از عوامل سرکوب این گروهک تروریستی بودند . ایشان شهیدان عزیز سردارسرتیپ ، سردارشهید پاسدار پور ، شهید پاسدار و دیگر شهیدان عزیزی بودند که درآبان ماه سال 1388 در منطقه سیستان و بلوچستان بر اثرانفجار تروریستی به رسیدند بود. اما آنروز سرنوشت طوری برای ایشان خورد که وی از یاران شهیدش جا بماند. از این قرار بودکه ایشان به خاطر پسر کوچکش امیر رضا جایش را بادیگر شهیدسر افراز پاسدار شهید عوض نمودن اما،،،،،⏯ ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹 ۲ 🔸یکی از دوستان تعریف میکنند : در اردویی در کویر کاشان مشغول پیاده روی بودیم. 🔸ایشان در طول حرکت در کویر جالب و جدیدی را به بچه ها میگفتند ؛ در حین حرکت در آن مسیر بچه ها به یک موتوری برخوردند جلوی آنرا میگیرند و از او پرس و جو می کنند ، او که خودش را بومی این منطقه معرفی کرده بود بعد از سوال جواب هایی با آن موتوری خدا حافظی میکنند ؛ شهید پور از بچه ها میپرسند چرا ایشون رو آزاد کردید؟ 🔸بچه ها گفتند چطور ؟ آقا فرشاد گفتند : سیگاری که آن موتوری میکشید سیگار این نیست و مردم این منطقه محروم هستند ولی کفش کتانی ای که پای این مرد بود کفش اسپورت و بود ... نباید به این سادگی اورا ول میکردید ... ! 🔸شم واژه ای هست که مفهوم آن در شهید فرشاد شفیع پور تجلی پیدا می کند بطوری که اولین یگان ویژه صابرین مدتی پیش می گفتند شهید شفیع پور یک فرمانده لشگر بود و می توانستیم با خیال راحت یک لشگر را به او بسپاریم ... ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹 ۳ 🔸سردار سرتیپ دوم پاسدار شهید فرشاد (مهدی) شفیع پور این 🕊شهید والا مقام ضمن اینکه از نظر اطلاعاتی توان بسیاری داشتند خوبی نیز در موضوعات اطلاعاتی بودند در همین رابطه خاطره ای رو بیان می کنیم از آموزش اطلاعاتی این شهید: 🔸در دوره یکم بزرگترین ستون کشی تاریخ نیروهای مسلح ایران (قبل یا بعد انقلاب) توسط صابرین به ارتفاعات توچال انجام شد. در این ستون کشی شهید پور و جناب سرهنگ (و.ج) که مسئولیت بخشی از مربیگری و آموزش نیروهای دوره یکم صابرین رو به عهده داشتند سعی می کند درس اطلاعاتی و فراموش نشدنی خاصی رو به بچه های صابرین بدهند. 🔸به همین جهت این دو عزیز ضمن پوشیدن لباس مبدل زنانه ، اقدام به جلب نظر نیروها می کنند و با اینکار بدنبال فریب نیروها و بهم خوردن شان در انجام ماموریتهای محموله شان می شوند . 🔸 این جریان دقایقی طول کشید که ناگهان این دو عزیز از زیر مانتو های خودشون کلاشینکف را بیرون آوردند و همه بچه ها را با تیر مشقی دقایقی به رگبار می بندند ! 🔸و همه بچه ها ناگهان زمین گیر میشوند و سپس این شهید به نزدیکی بچه ها می آیند و میگویند : ضد انقلاب در غرب همین گونه عمل میکند ... و این شد برای هزار مطلب دیگر... ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹 ۵ 🔸از بحث دور نشیم . موضوع فرشادو برای شهید شوشتری گفتم . گفت انشاءالله خیره . به اتفاق شهیدان شوشتری و شفیع پور راهی بازدید شدیم وارد محوطه که شدیم فرشاد با دقت همه چیز رو زیر نظر داشت . 🔸هنوز مدتی نگذشته بود که شهید پور متوجه حرکات مشکوک یکی از حاضرین شد . انگار که اونم متوجه شده بود فرشاد متوجهش شده . اون شروع به دویدن کرد بی شک فقط فرشاد متوجه شد که شهید دست به سلاحش برد عامل انتحاری متوجه شد که از این نزدیکتر نمی تونه بره و بعد لعنتی خودش رو کرد . 💥 بی شک اگه درایت و تیز هوشی فرشاد نبود و عامل انتحاری میتونست نزدیک تر بیاد وضعیت خیلی می شد و تعداد شهدا بالاتر میرفت . درود به روان پاکش. کاش میشد من رو هم با خودش میبرد.😭 ادامه دارد◀️