eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 ☄️بخش پایانی قسمتی از وصیت نامه شهید ... به یگان خودمان هم یک سالامون، دو پتو و ... بدهکارم بگویید کنند. یک سطل زباله جلوی گردان بود که روز در آن یک کاغذ در حال سوختن انداختم که قسمتی از سطل آشغال سوخت و من آن بودم. این مورد را هم خواهشا درست کنید. ☄️☄️☄️ در مجموع از مادر، پدر، برادر و خواهر خوبم می خواهم که مرا کاملا کنید و برایم دعا کنید که پاک، سفید و کاملا بنده‌وار در خدا حاضر باشم و برای مخصوصا الناس و تمام حقوقی که به گردنم است دعا کنید که از شما انتظار دعای جدی دارم. راه حق، یعنی راه خدا را در پیش گیرید و ثابت قدم باشید تا به خدا برسید. روحش شاد. یادش گرامی🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌟 زندگینامه 🔹بخش سوم🔹 نداشت به جز 🕊 ديگر هيچ آرزويي ندارم به جز شهادت. اين پاياني شهيد «سيد محمدحسين ميردوستي‌» شب پيش از شهادت است، به نقل از يكي كه هنگام شهادت دركنارش بوده است. او كه همچون ديگر همرزمانش تمايلي ندارد تا نامش برده شود مي‌گويد: «‌سيد محمدحسين انگار كه قرار است پيش از شهيد شود، او واقعاً شجاعانه و با رشادت ايستادگي كرد و روز شهادت هم از ديگر رزمنده‌ها گرفت و براي مقابله با يورش دشمن پيشتاز بود.» ديگر از همرزمان شهيد ميردوستي مي‌گويد: «‌سيد محمدحسين علاوه بر شجاعتش خوشفكر بود و موقعيت خطر را خوب شناسايي مي‌كرد، تا زماني كه با ما بود راهنماييمان مي‌كرد كه در حمله دشمن چطور حركت و به چه شكلي عمل كنيد، از دشمن و در نهايت شهادت نصيب او شد و ما به عقب برگشتيم.» خود را به ديگران مي‌داد خودش تنها يكي دوبار با خانواده تماس گرفت و فرصت ارتباط و صحبت با خانواده‌ها را به ديگر همرزمانش مي‌داد. اين يكي ديگر از دوستان سيد محمدحسين است. او : «‌شهيد ميردوستي بسيار مهربان بود و با اينكه زيادي به خانواده‌اش داشت اما كمتر با خانواده‌اش تماس مي‌گرفت و با ديدن دلتنگي ، اجازه مي‌داد تا آنها با خانواده‌شان تماس بگيرند و در واقع از نوبت خودش تا خيال ديگر دوستان همرزمش با شنيدن صداي اعضاي خانواده‌شان آسوده شود. و همكار و همرزمي هم كه در دوره با سيد محمدحسين همراه بوده از و از خودگذشتگي شهيد ميردوستي مي‌گويد، اينكه به آرامش و راحتي بقيه اهميت مي‌داد طوري كه شب‌ها بعد از تمرين به‌دليل محدود بودن فضاي استراحت براي راحتي و آسايش ديگر بچه‌ها بيرون مي‌رفت و مي‌خوابيد و خوشحالم كه او را همراهي مي‌كردم. محمدحسين : «دشمن جرئت رودررو شدن با جوانان ايراني را ندارد و ما با و ولايت‌پذيري‌مان و عشق به اهل‌بيت(ع) از حرمين دفاع خواهيم كرد.» ..
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 🕊همچنین سید علیرضا شفیعی، شاعر حماسه سرای خوزستانی نیز غزلی را برای شهید محمد ظهیری، سرود که در زیر تقدیم می‌شود. بسته راه تابش چشمان دیگر سینه آمده غم هجران دیگری گریه ام که از سمت آسمان شده ست سوره باران دیگری که باز راه نیفتد بی پناه دست های بسته اسیران دیگری که چشم دشت نبیند رها شده ست دست باد موی پریشان دیگری داده ای که باز نبینی به روی نی ست پیش چشم تو قرآن دیگری شد هزار بار فدای مسیر دوست پیکر تو بود اگر جان دیگری که سر نگذاری به وقت مرگ دامن حسین به دامان دیگری امتداد راه شهیدان کربلا حسین فاطمه یاران دیگری لحظه هم سلاح تو روی زمین نماند حرم همیشه نگهبان دیگری ⏮پایان