eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۳ به اول وقت خیلی تاکید داشتند، همه به او علاقه ای قابل تأمل داشتند 💞 و احترام ویژه براش قائل بودند ، با او زیاد درد دل میکردند و او اسرار خیلی ها بود.بسیار راز دار و قابل بود اگر هم در پیشش غیــــــــــبت میکردی در چهره اش نمایان میشد ،😔 کلیه خانواده او را دوست داشتند و بسیار به آنها محبت میکرد ویک خاصی به ای داشتند، به محرمات دقت میکرد دائما از شدن به فریضه امربه معروف ونهی ازمنکر ناراحتی میکرد، به کمک میکرد و بسیار بودند،مشکلات دیگران را بر مشکلات خود ترجیح میداد و در حل آن مشکل میکرد. احترام ای به سادات میگذاشت وقتی تو مسیر تهران قم با عمامه مشکی میدید بلافاصله میگفت بزن کنار سوارش کنیم... که ماشین توقف میکرد سریع از ماشین پیاده میشد و روحانی رو با اصرار صندلی جلو سوار میکرد و عقب مینشست.... این احترام به خاطر عشق به حضرت (سلام الله علیها) بود ،که از آقا نشأت میگرفت شب عملیات ش که متن زیر شده بود همراه داشت: «میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم»😭 آقا سجاد علاقه زیادی به داشت آخر هفته ها توفیق داشت پای درس استاد شود و خیلی مواقع همراه استاد میشد تا تهران و بردن استاد تا جلسه تهران رو به درخواست خودش قبول کرده بود هر چند یکبار استاد مبلغی به ایشان میداد که ایاب و ذهاب این مسیر باشد و ایشان این مبالغ رو در گوشه ای نگه داشته تا ایام میرسید و همه مبالغ جمع شده را به دفتر استاد و از استاد میخواست این مبالغ را برای بی بی که هر ساله در دفتر برپا میشد هزینه بی بی کند . ادامه دارد،،⏮
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌟 زندگینامه 🔹بخش سوم🔹 نداشت به جز 🕊 ديگر هيچ آرزويي ندارم به جز شهادت. اين پاياني شهيد «سيد محمدحسين ميردوستي‌» شب پيش از شهادت است، به نقل از يكي كه هنگام شهادت دركنارش بوده است. او كه همچون ديگر همرزمانش تمايلي ندارد تا نامش برده شود مي‌گويد: «‌سيد محمدحسين انگار كه قرار است پيش از شهيد شود، او واقعاً شجاعانه و با رشادت ايستادگي كرد و روز شهادت هم از ديگر رزمنده‌ها گرفت و براي مقابله با يورش دشمن پيشتاز بود.» ديگر از همرزمان شهيد ميردوستي مي‌گويد: «‌سيد محمدحسين علاوه بر شجاعتش خوشفكر بود و موقعيت خطر را خوب شناسايي مي‌كرد، تا زماني كه با ما بود راهنماييمان مي‌كرد كه در حمله دشمن چطور حركت و به چه شكلي عمل كنيد، از دشمن و در نهايت شهادت نصيب او شد و ما به عقب برگشتيم.» خود را به ديگران مي‌داد خودش تنها يكي دوبار با خانواده تماس گرفت و فرصت ارتباط و صحبت با خانواده‌ها را به ديگر همرزمانش مي‌داد. اين يكي ديگر از دوستان سيد محمدحسين است. او : «‌شهيد ميردوستي بسيار مهربان بود و با اينكه زيادي به خانواده‌اش داشت اما كمتر با خانواده‌اش تماس مي‌گرفت و با ديدن دلتنگي ، اجازه مي‌داد تا آنها با خانواده‌شان تماس بگيرند و در واقع از نوبت خودش تا خيال ديگر دوستان همرزمش با شنيدن صداي اعضاي خانواده‌شان آسوده شود. و همكار و همرزمي هم كه در دوره با سيد محمدحسين همراه بوده از و از خودگذشتگي شهيد ميردوستي مي‌گويد، اينكه به آرامش و راحتي بقيه اهميت مي‌داد طوري كه شب‌ها بعد از تمرين به‌دليل محدود بودن فضاي استراحت براي راحتي و آسايش ديگر بچه‌ها بيرون مي‌رفت و مي‌خوابيد و خوشحالم كه او را همراهي مي‌كردم. محمدحسين : «دشمن جرئت رودررو شدن با جوانان ايراني را ندارد و ما با و ولايت‌پذيري‌مان و عشق به اهل‌بيت(ع) از حرمين دفاع خواهيم كرد.» ..