┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#سیدمحمودموسوی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت_۱
#شرم یک شهید ازخدا🌷
#خدایا! شرم دارم از اینکه بگویم شهادت را #نصیب شخصی مثل من گردانی، #زیراشهدا، همه چیزشان خدا بود و من هنوز به آنجا نرسیدم. #خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا در خواستم به عرش نرسد. #پس خودت به من فرصت توبه عطا فرما.😭
#شهید سید محمود موسوی
نام پدر: سید ابوطالب
ولادت: 1360
محل تولد: بابل
وضعیت تأهل: متأهل
تحصیلات: فوق دیپلم
محل #شهادت: تپه جاسوسان سردشت
نحوه شهادت: در اثر اصابت ترکش خمپاره 80 به #قلب توسط مزدوران گروهک تروریستی پژاک
تاریخ شهادت: 13/6/1390
نقش شهید در دفاع مقدس:فرمانده دسته
گلزار: آرامگاه شهدای کمانگرکلای مرکزی
نوع فعالیت در ستاد نمازجمعه: بخش دانش آموزی و نوجوانان
✍️به گزارش گروه جهاد مقاومت مشرق، #شهید سید محمود موسوی از شهدای یگان #ویژه نیروی زمینی سپاه ( #صابرین) است که سال ۹۰ در #درگیری با گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات شمال غرب کشور به #شهادت رسید. 🕊🌹
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_روح_الله_عمادی 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳
💠با هم جذب سپاه شدیم✌️
بعد از اینکه #دیپلم گرفتیم به اتفاق هم برای #استخدام در سپاه پاسداران اقدام کردیم در موقع تحصیل در یک #پادگان بودیم و به علت اینکه فامیلی مان شبیه بود تخت مان هم کنار هم بود اما چون هر دو قدمان کوتاه بودیم در یک تخت می خوابیدیم.
🍃بر فراز روستا
در #یادواره های شهدا🕊🌹 که در محله مان برگزار می شد #روح_الله با گلایدر بر فراز روستا #پرواز می کرد و بچه ها و اهالی محل به خاطر این امر و حرکت #ویژه اش بر آسمان با اشتیاق بالایی در #مراسم شرکت می کردند. یک بار از بالای روستا ها عبور #کرده بود و با دوربینش از #محلات سرسبز مازندران، عکس می انداخت و عکس ها را به #اهالی همان جا #هدیه می کرد.
این #شهید بزرگوار چون محل کارش در پایتخت بود ارتباطات خوبی داشت و برای #اکثر همشهریانش که در تهران #مشکل داشتند به خصوص جوانانی که سرباز بودند هر #کاری از دستش بر می آمد انجام می داد.🌹
⏮ادامه دارد،،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۳
#ویژگی_های_اخلاقی
به #نماز اول وقت خیلی تاکید داشتند،
همه #همکاران به او علاقه ای قابل تأمل داشتند 💞
و احترام ویژه براش قائل بودند ، #همرزمانش با او زیاد درد دل میکردند و او #محرم اسرار خیلی ها بود.بسیار راز دار و قابل #اعتماد بود اگر هم در پیشش غیــــــــــبت میکردی #دگرگونی در چهره اش نمایان میشد ،😔
کلیه خانواده او را دوست داشتند و بسیار به آنها محبت میکرد ویک #ارادت خاصی به #امام_خامنه ای داشتند،
#همیشه به محرمات دقت میکرد
دائما از #فراموش شدن به فریضه امربه معروف ونهی ازمنکر #ابراز ناراحتی میکرد،
به #نیازمندان کمک میکرد و
بسیار #دقیق بودند،مشکلات دیگران را بر مشکلات خود ترجیح میداد و در حل
آن مشکل #تلاش میکرد.
#احترام_به_سادات
احترام #ویژه ای به سادات میگذاشت وقتی تو مسیر تهران قم #روحانی با عمامه مشکی میدید بلافاصله میگفت بزن کنار سوارش کنیم...
#همین که ماشین توقف میکرد سریع از ماشین پیاده میشد و #سید روحانی رو با اصرار صندلی جلو سوار میکرد و #خودش عقب مینشست....
#همه این احترام به خاطر عشق به حضرت #زهرا(سلام الله علیها) بود ،که از آقا #سجاد نشأت میگرفت
شب عملیات #اتیکت ش که متن زیر #نوشته شده بود همراه داشت:
«میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم»😭
#علاقمند_به_استاداحدی
آقا سجاد علاقه زیادی به #استاداحدی داشت آخر هفته ها توفیق داشت پای درس استاد #حاضر شود و خیلی مواقع همراه استاد میشد تا تهران و #مسولیت بردن استاد تا جلسه تهران رو به درخواست خودش قبول کرده بود هر چند #وقتی یکبار استاد مبلغی به ایشان میداد که #بابت ایاب و ذهاب این مسیر باشد و ایشان این مبالغ رو در گوشه ای نگه داشته تا ایام #فاطمیه میرسید و همه مبالغ جمع شده را به دفتر استاد #میبرد و از استاد میخواست این مبالغ را برای #مراسم بی بی که هر ساله در دفتر برپا میشد هزینه #مجالس بی بی کند .
ادامه دارد،،⏮
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#عشق_به_حضرت_رقیه(س)
🍃پر کشیدن سمت کرببلا...
🌱عاشقونه رفتن تا بخدا...
🍃حالا تو این دنیای غریبی...
🌱دلخوشی مونه یاد شهدا...
🍃چفیه و سربندو...گرمی لبخندو...
🌱نیمه شب سنگر...شور نافله ها...
🍃رفتن و ما موندیم...عمریه جا موندیم...
🌱کی میره از یادم کوچ قافله ها...
یادش بخیر آقاسجاد...
هیئت #فاطمیون...حاج مهدی سلحشور...
همیشه خودش رو به مراسمات حاج مهدی سلحشور می رسوند و ماه محرم هم اگه #ماموریت نبود همه کارهاشو تعطیل میکرد و حسابی دلی از عزا در می آورد...😭
یه سال محرم دهه اول باهم رفتیم هیئت حاج مهدی سلحشور...شب حضرت #رقیه(سلام الله علیها) بود...گوشیش زنگ خورد، کار واجبی برای یکی از #دوستاش پیش اومده بود، مجبور شد از مراسم بره بیرون ، خیلی #مهربون بود همیشه برای مشکلات دیگران از بهترین لحظه هایی که دوست داشت هم #گذشت میکرد...میدونستم که #عاشق حضرت رقیه(سلام الله علیها)است...دلم مونده بود پیشش و میدونستم که دلش تو #هیئته...❤️
وقتی برگشت مراسم تموم شده بود...😔
به اتفاق هم برگشتیم....
#فردا شب دوباره رفتیم هیئت، با اینکه شب حضرت رقیه(سلام الله علیها) نبود اما مداح #بازروضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو خوند و بعد روضه دیگه ای رو شروع کرد...
انگار روضه ی بی بی سه ساله #رزقش بود وقتی برمی گشتیم گفتم: چقدر بی بی بهت #توجه داره...دیشب بخاطر اون بنده خدا رفتی امشب #ویژه دوباره برات روضه خوندن...
"آقا سجاد...#عاشق حضرت رقیه(سلام الله علیها) بود.
#شهید_از_زبان_پدربزرگوارش
#پدر شهید طاهرنیا با بیان اینکه سجاد یک نیروی زبده و آموزش دیده #عملیاتی بود گفت:
کارهای او همیشه #زبانزد مسئولان و فرماندهانش بود.
روحیه کاری قوی و حس #مسئولیت پذیری داشت و تا هنگامی کارش به اتمام نمیرسید محل کارش را #ترک نمیکرد.
در اکثر اوقاتی که با منزلش در قم #تماس میگرفتم #همسرش بزرگوارش میگفت که هنوز در محل کار است و به خانه #نیامده.
پدر شهید میگوید:
#روحیه شهادت طلبی در سجاد به #وضوح پیدا بود ، به گونهای که فرماندهان و دوستانش به #شوخی از او میخواستند که از آنها فاصله بگیرد و به او #میگفتند؛
که چهرهاش #نورانی است و اگر کنار ما قرار بگیری ممکن است ترکشی به ما اصابت کند.
#پدر شهید طاهرنیا #سادگی در پوشش و قناعت را از اصول اخلاقی پسر #شهیدش عنوان کرد و افزود:
همیشه در پوشش و غذا کم خرج بود و #قناعت در زندگی را موجب برکت میدانست و در #تمام زندگی قناعت و ساده زیستی را پیش میگرفت.🕊🌹
ادامه دارد،،⏮
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۴
#ابوذر همچنین هیچگاه از یاد همنوعان غافل نمی شد با آنکه سن زیادی نداشت اما همیشه سعی می کرد تا حد امکان گره گشای مشکلات همنوعان و دوستان و آشنایان باشد. آن چيزي که براي او مطرح نبود خواب و خوراک و استراحت بود. هر زمان که براي ديدار #خانواده اش به روستا مي رفت، در آنجا لحظه اي از گره گشايي مشکلات و گرفتاري هاي مردم باز نمي ايستاد و دائماً در انديشه انجام خدمتي به #خلق الله بود. #ابوذر در خوش خلقی و برخورد نیک با همسایگان و اقوام زبانزد بود و همه او را دوست داشتند...
ابوذر در سال 1383 #مقطع دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت و پس از اخذ ديپلم با نمرات عالي در سال 1385 به استخدام سپاه پاسداران در آمد غريب به 3 سال در سپاه جوانرود خدمت كرده وبعداز آن عضو نيروهاي #يگان #ويژه #صابرين سپاه تهران شد .
⏮ادامه دارد،،،