┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۴
#کمک_به_مستمندان
#عاشق کمک کردن به مستمندان بود #گاهی با خرید اقلام و مایحتاج زندگی و گاهی پرداخت هزینه دارو و حتی #پرداخت مبالغ قرض الحسنه به بدهکاران برای حل مشکل آنها #قدم برمیداشت.
#خاطره
با آقا #سجاد دو خانواده بی سر پرست و#یتیم میشناختیم که در قم ساکن و وضعیت مالی #مناسبی نداشتند آقا سجاد از دوستانش پول #جمع میکرد و #مقداری هم خودش میگذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیه میکردتا به این خانواده ها #برسانیم...
اکثرا شب ها این موادغذایی را میبردیم و #خیلی دقت میکرد تا کسی تو کوچه نباشد وآبروی آن خانواده نرود چون طرف #مقابل خانم بود آقا سجاد وسایل را بمن میداد تا #تحویل بدهم یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم #فاطمه رقیه توی بغلم خواب بود از طرفی گونی برنج هم #سنگین بود بنابر این نتوانستم پیاده شوم به آقا #سجاد گفتم شما برو... ✨✨✨🌱
کمی #مکث کرد بعد پیاده شد درب صندق عقب ماشین را باز کرد گونی برنج را زمین گذاشت #عینکش را برداشت و داخل جیبش گذاشت بعد #زنگ خانه را زد.
از برداشتن عینکش #تعجب کردم و به فکر رفتم.
از این کارش دو #منظور به ذهنم رسید:
1️⃣میخواست #نامحرم را نبیند
2️⃣.میخواست #خانم نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید #نشناسد و خجالت نکشد...
#دلیل دوم بذهنم #قویتر بود چون چشمان آقا سجاد آستیکمات بود و دید #نزدیکش مشکلی نداشت.
هیچ وقت از او #نپرسیدم چرا اینکار را کرد چون منظورش را #فهمیده بودم و او را بهتر از هر کسی #میشناختم مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را #نشناسد و خجالت نکشد..
خیلی #حواسش به همه چیز بود.✅
#نقل_قول_ازهمسربزرگوار
شهید🕊🌹
با همکاری مدیرمحترم کانال شهید #طاهرنیا🌹
✍️باید گفت،شهد شیرین #شهادت گوارای وجودت باد،
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_سجاد_طاهر_نیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#عشق_به_حضرت_رقیه(س)
🍃پر کشیدن سمت کرببلا...
🌱عاشقونه رفتن تا بخدا...
🍃حالا تو این دنیای غریبی...
🌱دلخوشی مونه یاد شهدا...
🍃چفیه و سربندو...گرمی لبخندو...
🌱نیمه شب سنگر...شور نافله ها...
🍃رفتن و ما موندیم...عمریه جا موندیم...
🌱کی میره از یادم کوچ قافله ها...
یادش بخیر آقاسجاد...
هیئت #فاطمیون...حاج مهدی سلحشور...
همیشه خودش رو به مراسمات حاج مهدی سلحشور می رسوند و ماه محرم هم اگه #ماموریت نبود همه کارهاشو تعطیل میکرد و حسابی دلی از عزا در می آورد...😭
یه سال محرم دهه اول باهم رفتیم هیئت حاج مهدی سلحشور...شب حضرت #رقیه(سلام الله علیها) بود...گوشیش زنگ خورد، کار واجبی برای یکی از #دوستاش پیش اومده بود، مجبور شد از مراسم بره بیرون ، خیلی #مهربون بود همیشه برای مشکلات دیگران از بهترین لحظه هایی که دوست داشت هم #گذشت میکرد...میدونستم که #عاشق حضرت رقیه(سلام الله علیها)است...دلم مونده بود پیشش و میدونستم که دلش تو #هیئته...❤️
وقتی برگشت مراسم تموم شده بود...😔
به اتفاق هم برگشتیم....
#فردا شب دوباره رفتیم هیئت، با اینکه شب حضرت رقیه(سلام الله علیها) نبود اما مداح #بازروضه حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو خوند و بعد روضه دیگه ای رو شروع کرد...
انگار روضه ی بی بی سه ساله #رزقش بود وقتی برمی گشتیم گفتم: چقدر بی بی بهت #توجه داره...دیشب بخاطر اون بنده خدا رفتی امشب #ویژه دوباره برات روضه خوندن...
"آقا سجاد...#عاشق حضرت رقیه(سلام الله علیها) بود.
#شهید_از_زبان_پدربزرگوارش
#پدر شهید طاهرنیا با بیان اینکه سجاد یک نیروی زبده و آموزش دیده #عملیاتی بود گفت:
کارهای او همیشه #زبانزد مسئولان و فرماندهانش بود.
روحیه کاری قوی و حس #مسئولیت پذیری داشت و تا هنگامی کارش به اتمام نمیرسید محل کارش را #ترک نمیکرد.
در اکثر اوقاتی که با منزلش در قم #تماس میگرفتم #همسرش بزرگوارش میگفت که هنوز در محل کار است و به خانه #نیامده.
پدر شهید میگوید:
#روحیه شهادت طلبی در سجاد به #وضوح پیدا بود ، به گونهای که فرماندهان و دوستانش به #شوخی از او میخواستند که از آنها فاصله بگیرد و به او #میگفتند؛
که چهرهاش #نورانی است و اگر کنار ما قرار بگیری ممکن است ترکشی به ما اصابت کند.
#پدر شهید طاهرنیا #سادگی در پوشش و قناعت را از اصول اخلاقی پسر #شهیدش عنوان کرد و افزود:
همیشه در پوشش و غذا کم خرج بود و #قناعت در زندگی را موجب برکت میدانست و در #تمام زندگی قناعت و ساده زیستی را پیش میگرفت.🕊🌹
ادامه دارد،،⏮
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_حسین_میردوستی🕊🌹
#یگان_نیروویژه_صابرین🌟
زندگینامه
🔹بخش چهارم🔹
«#اشتياق به رفتنش حتي فرصتي براي ديدار و. #خداحافظي نگذاشت. آن روز قرار رفتن نداشت، به محل كارش رفت و قرار بود براي ناهار به منزل بيايد كه اين اتفاق نيفتاد و در تماس تلفني به من گفت كه ساعت13 و30 دقيقه عازم است و بعد از آن نيز تنها دو سه بار صدايش را شنيدم كه جوياي حال #محمدياسا بود و تماس آخر كه خبر #شهادتش بود.»
#همسر شهید ميردوستي از لحظه ديدار دوباره همسرش پس از شنيدن خبر شهيد شدنش در روز #تاسوعا ميگويد: «پيش از اينكه پيكر همسرم را بياورند #آرامش_نداشتم و بيقرار بودم تا اينكه #رويش را باز كردند و #صورتش را ديدم.» او ادامه ميدهد: «#سيمايش را هيچوقت به آن #زيبايي نديده بودم، حس و حال عجيبي داشتم و همان شب از خودش خواستم تا #صبور باشم و همين شد و آشفتگي وجودم پس از ديدن چهرهاش به #آرامش_تبديل شد.»
#آرزوهاي زيادي براي فرزندمان داشت
«#محمدياسا يكسال و يكماه دارد و اين روزها راه رفتن را ميآموزد؛ طبيعي است دوست داشتم اين لحظات #پدرش دركنارم بود. او علاقه و آرزوهاي زيادي براي فرزندمان داشت و ميخواست #الگوي خوبي برايش باشد. الگويي كه من با تعريف از رفتار، #متانت، وفاداري، روحيه ايثار و جوانمردي #پدرش برايش ترسيم خواهم كرد.»
«راضيه سادات موسوي» ادامه ميدهد: «ميدانم كه او مرا در #تربيت فرزندم تنها نميگذارد چراكه يك شب خواب سيد محمدحسين را ديدم كه به من گفت من هستم پس غصه نخور از آن روز او را كنار خود و فرزندم #احساس ميكنم. در واقع وقتي به قلبم مراجعه ميكنم احساس ميكنم او #زنده است و همين توانم را براي ادامه زندگي مضاعف ميكند.»
#عاشق اهلبيت(ع) بود و پيرو ولايت
«#سيد مرتضي ميردوستي» #پدر شهيد «سيد محمدحسين ميردوستي» است. اوكه خود سالها همراه با #برادر_شهيدش در دوران #دفاعمقدس در خط مقدم جبهه حاضر بوده و در عمليات رمضان #جانباز شده است، حالا با درد سينهاش كه از آن دوران به يادگار مانده و با #غم_دوري_فرزند روزگار را سپري ميكند، او در ادامه صحبتهاي همسرش ميگويد: «محمدحسين #عاشق_امام_حسين(ع) و #ولايت بود و وقتي لزوم حفاظت از #حرمين مطرح شد به من گفت که پدر، زمان امام حسين(ع) ياران زيادي نبودند تا از اهلبيتشان(ع) حمايت و دفاع كنند اما امروز ما هستيم و ميخواهيم به دشمن بگوييم #نميگذاريم چشم به حرم #اهل_بيت(ع) داشته باشند و پس از آنكه موافقت من را گرفت عازم شد و در همين راه و #آرزوي ديرينهاش كه #شهادت در راه ولايت بود هم به شهادت رسيد.»
آقا سيد مرتضي كه #معتقد است پسرش در راه شهادت از او #پيشي_گرفته است، ادامه ميدهد: «به نوعي همت بلند جوانان چون محمد حسينم كه براي دفاع از انقلاب و حفظ دين در اين عصر با توجه به تبليغات فرهنگي غرب و ترفندهاي دشمنان اسلام كه براي به انحراف كشاندن جوانان ما به كار ميبرند و به شهادت ميرسند بسيار با ارزش است و #كارشان سختتر از زماني است كه ما عليه دشمن جنگيديم.»
#ادامه_دارد،،،
✨یادگاه شهدای صابرین🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۳
#ایشان ادامه می دهند: "هنگامي که خسته از کار روزانه به خانه برمي گشتم، باديدن #فرزندانم همچون ابوذر تمامي خستگي ها و مرارت ها را از وجودم پاک مي شد"
#ابوذر به انجام معنویات و عبادات علاقه فراوانی داشت، ابوذر از سن 9 سالگي تا لحظه #شهادت در تمام فراز و نشيب هاي زندگي و كاري، هرگز نمازش ترک نشد.
اشتياق ابوذر به مسجد رفتن وقرآن خواندن حدي بود که هروقت صدای اذان را مي شنيد دست از كار مي كشيد و روانه مسجد مي شد و تا آخرين لحظات حيات خود، دست از دعا و نيايش برنداشت.
#پدر شهید ادامه می دهد: پسرم همیشه #نماز اول وقت را بر همه چيز مقدم مي شمرد ؛ #قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. پسرم #عاشق ولایت و #رهبری بود و عاشق این بود تا برای #اسلام و ا#نقلاب جان خویش را فدا کند.
⏮ادامه دارد،،،