eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
75 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۴ کمک کردن به مستمندان بود با خرید اقلام و مایحتاج زندگی و گاهی پرداخت هزینه دارو و حتی مبالغ قرض الحسنه به بدهکاران برای حل مشکل آنها برمیداشت. با آقا دو خانواده بی سر پرست و می‌شناختیم که در قم ساکن و وضعیت مالی نداشتند آقا سجاد از دوستانش پول میکرد و هم خودش میگذاشت و برنج، گوشت، مرغ و.... تهیه میکردتا به این خانواده ها ... اکثرا شب ها این موادغذایی را میبردیم و دقت میکرد تا کسی تو کوچه نباشد وآبروی آن خانواده نرود چون طرف خانم بود آقا سجاد وسایل را بمن میداد تا بدهم یک شب که برای تحویل هدایا رفتیم رقیه توی بغلم خواب بود از طرفی گونی برنج هم بود بنابر این نتوانستم پیاده شوم به آقا گفتم شما برو... ✨✨✨🌱 کمی کرد بعد پیاده شد درب صندق عقب ماشین را باز کرد گونی برنج را زمین گذاشت را برداشت و داخل جیبش گذاشت بعد خانه را زد. از برداشتن عینکش کردم و به فکر رفتم. از این کارش دو به ذهنم رسید: 1️⃣میخواست را نبیند 2️⃣.میخواست نیازمند وقتی بعدها او را در خیابان دید و خجالت نکشد... دوم بذهنم بود چون چشمان آقا سجاد آستیکمات بود و دید مشکلی نداشت. هیچ وقت از او چرا اینکار را کرد چون منظورش را بودم و او را بهتر از هر کسی مطمئن بودم که میخواست آن خانم نیازمند او را و خجالت نکشد.. خیلی به همه چیز بود.✅ شهید🕊🌹 با همکاری مدیرمحترم کانال شهید 🌹 ✍️باید گفت،شهد شیرین گوارای وجودت باد، ⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۷ (س) 🍃پر کشیدن سمت کرببلا... 🌱عاشقونه رفتن تا بخدا... 🍃حالا تو این دنیای غریبی... 🌱دلخوشی مونه یاد شهدا... 🍃چفیه و سربندو...گرمی لبخندو... 🌱نیمه شب سنگر...شور نافله ها... 🍃رفتن و ما موندیم...عمریه جا موندیم... 🌱کی میره از یادم کوچ قافله ها... یادش بخیر آقاسجاد... هیئت ...حاج مهدی سلحشور... همیشه خودش رو به مراسمات حاج مهدی سلحشور می رسوند و ماه محرم هم اگه نبود همه کارهاشو تعطیل میکرد و حسابی دلی از عزا در می آورد...😭 یه سال محرم دهه اول باهم رفتیم هیئت حاج مهدی سلحشور...شب حضرت (سلام الله علیها) بود...گوشیش زنگ خورد، کار واجبی برای یکی از پیش اومده بود، مجبور شد از مراسم بره بیرون ، خیلی بود همیشه برای مشکلات دیگران از بهترین لحظه هایی که دوست داشت هم میکرد...میدونستم که حضرت رقیه(سلام الله علیها)است...دلم مونده بود پیشش و میدونستم که دلش تو ...❤️ وقتی برگشت مراسم تموم شده بود...😔 به اتفاق هم برگشتیم.... شب دوباره رفتیم هیئت، با اینکه شب حضرت رقیه(سلام الله علیها) نبود اما مداح حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو خوند و بعد روضه دیگه ای رو شروع کرد... انگار روضه ی بی بی سه ساله بود وقتی برمی گشتیم گفتم: چقدر بی بی بهت داره...دیشب بخاطر اون بنده خدا رفتی امشب دوباره برات روضه خوندن... "آقا سجاد... حضرت رقیه(سلام الله علیها) بود. شهید طاهرنیا با بیان اینکه سجاد یک نیروی زبده و آموزش دیده بود گفت: کارهای او همیشه مسئولان و فرماندهانش بود. روحیه کاری قوی و حس پذیری داشت و تا هنگامی کارش به اتمام نمی‌رسید محل کارش را نمی‌کرد. در اکثر اوقاتی که با منزلش در قم می‌گرفتم بزرگوارش می‌گفت که هنوز در محل کار است و به خانه . پدر شهید می‌گوید: شهادت طلبی در سجاد به پیدا بود ، به گونه‌ای که فرماندهان و دوستانش به از او می‌خواستند که از آن‌ها فاصله بگیرد و به او ؛ که چهره‌اش است و اگر کنار ما قرار بگیری ممکن است ترکشی به ما اصابت کند. شهید طاهرنیا در پوشش و قناعت را از اصول اخلاقی پسر عنوان کرد و افزود: همیشه در پوشش و غذا کم خرج بود و در زندگی را موجب برکت می‌دانست و در زندگی قناعت و ساده زیستی را پیش می‌گرفت.🕊🌹 ادامه دارد،،⏮
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌟 زندگینامه 🔹بخش چهارم🔹 «‌ به رفتنش حتي فرصتي براي ديدار و. نگذاشت. آن روز قرار رفتن نداشت، به محل كارش رفت و قرار بود براي ناهار به منزل بيايد كه اين اتفاق نيفتاد و در تماس تلفني به من گفت كه ساعت13 و30 دقيقه عازم است و بعد از آن نيز تنها دو سه بار صدايش را شنيدم كه جوياي حال بود و تماس آخر كه خبر بود.» شهید ميردوستي از لحظه ديدار دوباره همسرش پس از شنيدن خبر شهيد شدنش در روز مي‌گويد: «‌پيش از اينكه پيكر همسرم را بياورند و بي‌قرار بودم تا اينكه را باز كردند و را ديدم.» او ادامه مي‌دهد: «‌ را هيچ‌وقت به آن نديده بودم، حس و حال عجيبي داشتم و همان شب از خودش خواستم تا باشم و همين شد و آشفتگي وجودم پس از ديدن چهره‌اش به شد.» زيادي براي فرزندمان داشت « يك‌سال و يك‌ماه دارد و اين روزها راه رفتن را مي‌آموزد؛ طبيعي است دوست داشتم اين لحظات دركنارم بود. او علاقه و آرزوهاي زيادي براي فرزندمان داشت و مي‌خواست خوبي برايش باشد. الگويي كه من با تعريف از رفتار، ، وفاداري، روحيه ايثار و جوانمردي برايش ترسيم خواهم كرد.» «راضيه سادات موسوي» ادامه مي‌دهد: «‌مي‌دانم كه او مرا در فرزندم تنها نمي‌گذارد چراكه يك شب خواب سيد محمدحسين را ديدم كه به من گفت من هستم پس غصه نخور از آن روز او را كنار خود و فرزندم مي‌كنم. در واقع وقتي به قلبم مراجعه مي‌كنم احساس مي‌كنم او است و همين توانم را براي ادامه زندگي مضاعف مي‌كند.» اهل‌بيت(ع) بود و پيرو ولايت « مرتضي ميردوستي» شهيد «سيد محمدحسين ميردوستي» است. اوكه خود سال‌ها همراه با در دوران در خط مقدم جبهه حاضر بوده و در عمليات رمضان شده است، حالا با درد سينه‌اش كه از آن دوران به يادگار مانده و با روزگار را سپري مي‌كند، او در ادامه صحبت‌هاي همسرش مي‌گويد: «‌محمدحسين (ع) و بود و وقتي لزوم حفاظت از مطرح شد به من گفت که پدر، زمان امام حسين(ع) ياران زيادي نبودند تا از اهل‌بيتشان(ع) حمايت و دفاع كنند اما امروز ما هستيم و مي‌خواهيم به دشمن بگوييم چشم به حرم (ع) داشته باشند و پس از آنكه موافقت من را گرفت عازم شد و در همين راه و ديرينه‌‌اش كه در راه ولايت بود هم به شهادت رسيد.» آقا سيد مرتضي كه است پسرش در راه شهادت از او است، ادامه مي‌دهد: «‌به نوعي همت بلند جوانان چون محمد حسينم كه براي دفاع از انقلاب و حفظ دين در اين عصر با توجه به تبليغات فرهنگي غرب و ‌ترفند‌هاي دشمنان اسلام كه براي به انحراف كشاندن جوانان ما به كار مي‌برند و به شهادت مي‌رسند بسيار با ارزش است و سخت‌تر از زماني است كه ما عليه دشمن جنگيديم.» ،،، ✨یادگاه شهدای صابرین🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🌹🕊 ۱۳ ادامه می دهند: "هنگامي که خسته از کار روزانه به خانه برمي گشتم، باديدن همچون ابوذر تمامي خستگي ها و مرارت ها را از وجودم پاک مي شد" به انجام معنویات و عبادات علاقه فراوانی داشت، ابوذر از سن 9 سالگي تا لحظه در تمام فراز و نشيب هاي زندگي و كاري، هرگز نمازش ترک نشد. اشتياق ابوذر به مسجد رفتن وقرآن خواندن حدي بود که هروقت صدای اذان را مي شنيد دست از كار مي كشيد و روانه مسجد مي شد و تا آخرين لحظات حيات خود، دست از دعا و نيايش برنداشت. شهید ادامه می دهد: پسرم همیشه اول وقت را بر همه چيز مقدم مي شمرد ؛ و توسل برنامه روزانه او بود. پسرم ولایت و بود و عاشق این بود تا برای و ا جان خویش را فدا کند. ⏮ادامه دارد،،،