eitaa logo
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
950 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
5.3هزار ویدیو
113 فایل
ولادت: 1363/10/30 ـــ🌺ــ شهادت:1390/6/13 اینستاگرام https://www.instagram.com/shahid.mohammad.ghafari.parsa محل شهادت:سردشت،ارتفاعات جاسوسان محل دفن:گلزارشهدای شهرهمدان 🔻نظرات وپیشنهادات🔻 @shahedesaber 🔻خادم کانال🔻 @shahid_mohamad_ghafari
مشاهده در ایتا
دانلود
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🚩صابرین🚩 #شهید_محمد_محرابی_پناه #یگان_نیرو_ویژه_صابرین #زندگینامه بخش4️⃣ #پدر: گفتیم خوب اختی
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 بخش5️⃣ ↪️ یک روز گرفت گفت می خواهم بروم ، چه طور صلاح می بینی؟❓ اونجا مشکلات خاص خودش رو داره؛ اگه می تونی کنی هرجا داری. مثلاً؟❓ آموزش های داره. دوری داره. مأموریت های بیرونی داره. بعضی کم و کاستی هایی هم داشته باشه. من یه گرفته ام که اون رو با چیز عوض نمی کنم. فقط می خوام شما باشی. هر پدر و مادری داره خواسته بچه اش رو برآورده کنه، هرچی باشه. از اون بچه کوچیک بگیر که از شما تقاضای یه بسکوییتی یه پفکی یه اسباب بازی می کنه تا بچه بزرگ که شد تقاضای ماشین و خونه می کنه. تقاضای ازدواج می کنه، دوست داری تا اونجایی که دستت هست اونچه که می خواد بهش برسه 🔅در کنار شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار🕊 اگه واقعاً دوست داری با خودته. بعد از این صحبت اونجا رو انتخاب کرد و رفت برای تکاوری. دوستانش بعد از تمام شدن درسشون در دانشگاه امام حسین(ع) آمدند کاشان مشغول کار شدند او و یکی از اهالی کاشان با هم می روند آموزش تخصصی می بینند. فرمانده گردان آموزشی در تیپ صابرین می گفت ما با توجه به شناختی که از متربیانمون داشتیم، هر تکاوری که شروع می شد، اگر 130 نفر شرکت می کردند ولی پس از پایان دوره 90 نفر طاقت آورده و مانده بودند، می گفتیم این دوره دوره خوبی بوده. علتش هم اینه که دوره ها، دوره های بسیار است و باید توان جسمی اش باشه که بتوانند طی کنند. می گفت افرادی که شرکت می کنند می توانیم تشخیص بدهیم که می توانند تا آخر دوره دوام بیاورند یا نه. دوره این ها که می خواست شروع شود، کسانی که آمدند برای این سه نفر بودند: صفری تبار، محرابی پناه و کاشانی اش. خودمون می گفتیم هر تای این ها رفتنی اند. این ها دوره را تمام . ورودی دوره هم اینگونه بوده که از این ها یک تستی می گرفتند. ظاهراً برای تست در مرحله اول، کیلومتر پیاده روی داشته اند. همراه با کوله پشتی که سی و پنج کیلو وزن دارد. رو که گرفتیم دیدیم بر پیش بینی، این سه نفر زودتر از همه رسیدند. از استراحت و مرخصی چند روزه و برگشتشون، محمد را به عنوان انتخاب می کنند. دوره های آموزشی اون ها بیست روزه است. اردوی کویر داشتند. بیست روز آب برد بود، بیست روز جنگل بود. گفتند اردوی کویر را اول برنامه ریزی کردند. کوله ها همه یکی سی و پنج کیلو؛ گرفتند و رفتند. اول که رسیدیم، دوباره فردا کیلومتر پیاده روی گذاشتیم. اومد گفت یک سؤالی می توانم بکنم؟❓ بله. سگفت: این هفتاد کیلومتر پیاده روی به شکلی هست که ما بتونیم رو درست بخونیم؟ ❓ گفتیم ، شما در یک محدوده مشخص، با گرا دور می زنید و از حد خارج نمی شوید. گفت: این سؤال را که پرسید کنجکاو شدیم که چه دلیلی داره که این را می پرسد؟ دو نفر را می خواستیم برای کار نیرو که محمد، خودش و آقای صفری رو معرفی کرد. هر کدوم یه اسلحه گرفتند با یه کوله و حرکت کردند. متوجه شدیم که علت سؤال محمد این بود که می خواست های_مستحب ماه رجب را بگیرد که خیلی برای ما تعجّب آور بود. جایی که می کردیم اصلاً طاقت ولی او دوره را گذراند، سلاح و تجهیزات بر سازمان هم داشت، تازه روزه های هم می گرفت.⏯ پایان 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
💢همیشہ از صبوری مادران شهدا گفتیم ولی ... پدرانشان عجب دلی دارند سڪوتشان ، اشڪ پنهانےشان زخم مےزند جگر را... ڪی میدونہ تو دلشون چہ خبره ؟ ڪی حالشون را میفهمہ ؟ ارباب ح.س.ی.ن! در این لحظہ یاد تُ مےافتم ... وقتی تڪ و تنها رفتی بالای سرعلی اڪبرت وقتی بهت میخندیدن ، وقتی نای بلند شدن نداشتی ، وقتی صدا زدی جوانان بنی هاشم بیایید ... . . . بیاد و 🥀 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
غصه نخوری ها ! جنازه پسرشونُ که آوردند چيزي جزء دو سه کيلو استخون نبود. پدر سرشو بالا گرفت و گفت :حاج خانم غصه نخوري ها ! دقيقا وزن همون روزيه که خدا بهمون هديه دادِش .... https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1
این سردار شهید به خبر شهادت فرزندش است. آنجا که می گوید: «از اینست که قبلا سید محمود، فلانی اما الان میگویند فلانی، سید محمود موسوی، .🕊🌹..» از شهدای یگان ویژه نیروی زمینی سپاه ( ) است که سال ۹۰ در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در شمال غرب کشور به شهادت رسید ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹#جنب_وجوش_کودکی کنجکاو بودوپرجنب وجوش،در مدرسه خوب درس می‌خواند همیشه جزو نفرات اول به شمار می آمد
🌹 🌹 : محمد از بچگی عاشق مسجدوبسیج وهیأت بود؛هر وقت می خواستم به جلسه قرآن یا مسجد بروم همراهم می شد،عشق وعلاقه خاصی به شرکت در این جور برنامه ها داشت ،شش یا هفت ساله بود که یک شلوار بسیجی برایش خریدیم،باذوق خاصی آن را می پوشید وتسبیح به دست می گرفت و به مسجد می آمد... 🔸بعداز آن هم که هیئت ابوتراب(ع)را راه اندازی کرد تمام هم وغمش آن هیأت بود.هرکاری از دستش بر می آمد انجام می داد تا هیأت ائمه اطهار(علیهم السلام) پر رونق باشد. 📚کتاب 📌خاطرات وزندگینامه ...  ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹 #عاشق_مسجدوبسیج 🌹 #پدرشهید: محمد از بچگی عاشق مسجدوبسیج وهیأت بود؛هر وقت می خواستم به جلسه قرآن ی
🌹 🌹👇 🔸باغ کوچکی در همدان داشتیم که تابستان ها وبهار به آنجا می رفتیم،محمدکم سن و سال بودودرباغ برای خودش بازی می کرد،همسایه ای داشتیم که در باغش تعدادی درخت گردوداشت،شاخه یکی از درختان نیز وارد حیاط ما شده بود،یک روزمن در باغ مشغول کار بودم محمدبه سمتم آمد و گفت: «بابامن از درخت گردوهای همسایه که وارد حیاط ماشده خوردم،میشه شما ازش حلالیت بگیری؟» گفتم:هر کس گردو خورده خودش هم بره وحلالیت بگیره... 🔸محمدکم سن بودورویش نمی شد تا با مشهدی علی،صاحب باغ صحبت کند،من هم زیربارنرفتم،آخرسرمجبورشد خودش حلالیت بگیرد. 🔸وقتی صاحب باغ رادیدموضوع را مطرح کرد،مشهدی علی که از دقت محمد در حلال وحرام خوشش آمده بود به داخل باغ رفت وتعدادی گردوی دیگر برای او آورد،بعد هم با خوشرویی به محمدگفت:« این گردوها قابل تو را ندارد همه باغ مال شماست» 📚کتاب 📌خاطرات وزندگینامه ... ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹 #رتبه_برتردندانپزشکی 🔸با پایان دوره دبیرستان ،محمدو دوستانش خود را برای کنکور آماده می کردند.محمد
🌹 🌹 :👇 💠محمد سخت درس می خواند تا در رشته خوبی قبول شود.رشته تجربی را دوست داشت و بهترین رتبه های این رشته می توانستند در آینده پزشک شوند. وقتی جواب کنکور آمد همه خوشحال شدند،محمد رشته دندانپزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز قبول شده بود.هر کسی می شنید تحسینش می کرد.اما خودش هوای دیگری داشت.می خواست برود سپاه،استدلالش هم این بود که محیط سپاه معنوی است وکار در آنجا عبادت محسوب می شود. 💠با این که همه با انتخابش مخالف بودند اما از دانشگاه انصراف داد ورفت پاسدار شد. بعدها زمانی که به شهادت رسید همگی به انتخاب آن روزهایش غبطه خوردیم. 📚کتاب 📌خاطرات وزندگینامه ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝
سرهنگ "پاسدارشهیدمحمدغفاری"
🌹 #محمدپاسدارشد 🌹 #مادرشهید:👇 💠 چند ماهی از آزمون دانشگاه افسری سپاه گذشته بود،اما خبری از قبولی مح
🌹 🌹 :👇 💠 محمد مراحل گزینش را طی کرد و وارد سپاه شد.بعد از آن هم دوره آموزش های افسری سپاه را در دانشگاه امام حسین (ع) تهران گذراند.موقع تقسیم در یگان ها،به دلیل توانمندی های زیادی که از خود نشان داده بوده به یگان ویژه سپاه یعنی یگان صابرین اعزام شد. 💠 ابتدا نمی دانست که یگان صابرین چگونه جایی است. اما خیلی زود شیفته حال و هوای آنجا شد خودش را بیشتر از هر زمانی به شهادت نزدیک می دید.خوشحال بود که در محلی خدمت می کنند که برای انقلاب و اسلام مفید است. 💠 بعضی وقت ها که به خانه می آمد از فرط خستگی فقط می خواست بخوابد.می گفت آموزش ها و دوره های فشرده ای را در طول روز پشت سر می گذرانند و همچنین برخی روزها پیاده روی های بسیار بلند مدتی دارند. 📚کتاب 📌خاطرات وزندگینامه ╔═. ♡♡♡.══════╗ @saberin_shahid_ghafari1 ╚══════. ♡♡♡.═╝