💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی):
✨ما مدت ۸ سال از حیثیت،ناموس،دین،تمامیت ارضی،مردم،انقلاب،حکومت،نظام اسلامی و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعی،مقدس است .
پنجشنبه شد و یاد شهدا .
خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با صلوات و وعجل فرجهم
🍃شادی روح شهدای خانواده
🍃شهدای محل زندگی
🍃شهدای شهر
🍃شهدای استان
🍃شهدای کشور
🍃شهدای بسیجی
🍃شهدای امنیت
🍃شهدای اطلاعات
🍃شهدای حزب الله
🍃شهدای گمنام
🍃شهدای مرزی و وطنی
🍃شهدای امر به معروف و نهی از منکر
🍃شهدای فتنه
🍃شهدای تفحص
🍃شهدای دفاع مقدس
🍃شهدای مدافعین حرم
🍃شهدای سپاه پاسداران
🍃شهدای ارتش
🍃شهدای هسته ای
🍃شهدای غواص
🍃شهدای فاطمیون و زینبیون و حیدریون
🍃 شهدای آتش نشان و.....
🍃 شهدای سلامت......
🌹صلوات +وعجل فرجهم
✨الّلهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین پنجشنبہ آذر ماه و ياد درگذشتگان😔
امروز اولین پنجشنبہ آذر ماه هست
با یک سینی خرما
یک شاخه گل یاس و یک گلاب🌹
به استقبال عزیزان می رویم
چیزی زیادی از ما نمی خواهند
فقط هر پنجشنبہ به آنها سر بزنیم . . .😔
برای شادی روح تمام اموات
فاتحه و صلوات هدیه کنیم 🙏😔
✨الّلهُم صَلِّ علی محمَّدوَآلِ محمَّد وعجِّل فرجهُم✨
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
036 يس.mp3
1.13M
🕊🌹سوره ی یس🌹🕊
💚هو الکریم💚
🌷پنجشنبه است ویاد درگذشتگان🌷
🌷اللّهُمَّ اغفِرلِلمُومِنینَ وَالمُومِنَات
🌷والمُسلِمینَ وَالمُسلِمَات
🌷الاَحیَاءِ مِنهُم وَالاَموَات
🌷بحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَع الصَّلَوات
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷بیوگرافی شهید والامقام محمودبحری🌷
🍃 نام : محمود
🍃نام خانوادگی : بحری
🍃 نام پدر : سیف الله
🍃متولد : ۱۳۴۱/۱۱/۰۱
🍃تحصیلات : زیر دیپلم
🍃 وضعیت تاهل : مجرد
🍃 یگان : ارتش _ لشکر ۶۴_ ارومیه_ گردان مهندسی
🍃مدت حضور : ۱۹ ماه
🍃 مسئولیت : تخریب چی
🍃 عضویت : سرباز
🍃 تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۰۶/۲۱
🍃 محل شهادت : منطقه سردشت
🍃 نحوه شهادت : اصابت تیر
🍃 عملیات : پدافندی
🍃 محل دفن : گرمسار _ گلزار شهداء
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷زندگینامه شهید معزز محمودبحری🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
اول بهمن ماهِ سالِ هزار و سیصد و چهل و یک ، نوزادی در خانه سیف الله بحری پا به عرصه جهان نهاد و چراغ خانه دل مادرش را روشن کرد .
یک برادر و چهار خواهر دارد . وضع مالی پدرش خوب نبود . با کارگری و کاه فروشی زندگی را به سختی پیش می برد.
مادر خانواده هم چاره ای جز کار کردن نداشت . کار او پخت نان برای مردم بود . بچه ها هم هر کدام به تناسب کار پدر و مادر ، کمک می کردند . بچهها تلاش کردند و یک مغازه میوه فروشی در گرمسار خریدند تا کار پدر سبک تر شود .
محمود هم درس می خواند و هم کارگری می کرد تا خرج تحصیلش را در بیاورد . دیپلمش را گرفت و برای رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کرد ، ولی وقتی با مخالفت مادر مواجه شد ترجیح داد مطابق میل او عمل کند .
پدرش را در این زمان از دست داد .
آرزو داشت به جبهه برود . رفتن دوستانش به جبهه ، او را بیشتر مشتاق می کرد ، تا اینکه برای سربازی خبرش کردند. سهمیه ارتش شد و به ارومیه رفت .
پس از آموزش هم تقسیم شد و افتاد اُشنَویه .
آموزش خنثی سازی مین و تخریب را دید . در واحد مهندسی ، قسمت تخریب خدمت می کرد .
حدود نوزده ماه از خدمتش گذشته بود که در منطقه اُشنَویه در درگیری با ضد انقلاب در بیست و یکم شهریور سال هزار و سیصد شصت و چهار به شهادت رسید . از ناحیه صورت شدیداً دچار سوختگی شد ، طوری که شناسایی اش مشکل شده بود .
پیکر مطهرش از اُشنَویه به گرمسار منتقل و پس از تشییع جنازه در گلزار شهدای گرمسار به خاک سپرده شد.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷خاطراتی از زندگانی شهید گرامی محمودبحری 🌷
🍃 خواهر شهید
هربار که مرخصی می آمد ، به دیدن فامیل و همسایهها میرفت .
یادم است آخرین باری که می خواست به جبهه برود ، به مادرم گفت : ننه ! زودتر شام رو بیار بخورم و با هم بریم خانه آبجی ها و داداش ، خداحافظی کنم . شام را که خوردیم ، او زودتر آماده شد گفت : تا شما آماده بشی ، من جلوی در از همسایه ها خداحافظی می کنم .
همان شب ، از همه همسایه ها و فامیل خداحافظی کرد .
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
زمانی که سایه پدرم را از دست دادیم
احساس بی کسی می کردیم . کار برای مادرم سخت تر شد . برای مردم نان میپخت . محمود هم بزرگ شده و نزدیک سربازی اش بود . میخواست با دوستانش به جبهه برود ، ولی مادرم راضی نمیشد . تازه دنبال این بود که بتواند او را کفیل خانواده کند . برادرم قبول نکرد و گفت : اجازه ندادین که جبهه برم ، حالا می خوای خدمت هم نرم ؟ داداش که هست آبجی ها هم بزرگن . مگه برای همین آب و خاک نیستم ؟
همه برن جبهه ولی من نه ؟ هر طور شده من باید برم سربازی . وقتی سرباز شد دیگر کسی نمیتوانست مانع رفتنش بشود .
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•
تازه به سن تکلیف رسیده بودم . یک جلد کتاب آموزش نماز خرید و به من هدیه داد . بعد هم مثل معلمی که امتحان می گیرد ، از من سوال و جواب میکرد . هر جواب صحیحی که می دادم ، تشویق می کرد.
برای آنکه به آنها عمل کنم هدیه ای می خرید و می گفت : این هم به خاطر مسجد رفتن و حجابت .
🍃 دوست شهید
در مراسم دوستمان محمدعلی ، خیلی کارکرد . اول فکر کرده بودیم محمدعلی شهید شده ، ولی بعد خبر دادند اسیر شده است . محمود رفته بود بالای تیر برق ریسه ببندد .
گفتم : دوست داری یه روزی هم برای تو این کارها را بکنیم ؟
گفت : من که لیاقتش را ندارم . این هایی که میرن ، پاک هستن خدا هر کسی رو پیش خودش نمی بره .
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
🌷قسمتی از وصیتنامه شهید گرانقدر محمود بحری🌷
خدایا !
خودت آگاهی که عاشقت شدهام و از آن زمانی که شناختمت و طعم عبادت را چشیدم ، دیگر فهمیدم که به دنبال چه هستم و با چه کسی معامله می کنم .
خدایا !
تو شاهد بودی که در طول زندگی نتوانستم توشهای برای آخرت بردارم ، اما اگر تو راضی باشی با نثار جان ناقابل خود ، میتوانم گذشته را جبران کنم ؛ زیرا به فرموده امام علی (ع) شهادت نقطه اوج سعادت و بالاترین قله رفیع انسانیت است .
مادر عزیزم !
من ظاهراً فرزند شما بودم و در حقیقت ، فرزند اسلام و قرآن و امانتی در پیش شما بودم .
خدا را شکر کنید که چنین فرزندی تربیت کردید که خدا به قربانی خود قبول کرده باشد .
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹🌱🌱🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم ذکریا شیری
♻️احترام به والدین
💜مادر شهید روایت میکند: ذکریا همیشه در سلامکردن به کوچک و بزرگ سبقت میگرفت و همهی خانواده شیفتهی این اخلاق او بودند. خوشخنده بود و تبسّم از لبانش محو نمیشد. هر زمانی که ازخواب بیدارش میکردم، تا چشمانش را باز میکرد، لبخندی به من میزد و سلام میداد؛ هیچوقت عصبانی نمیشد.
💜از کودکی تا زمانی که ازدواج کرد، سعی میکرد از لحاظ مالی، خانوادهاش را درک کند؛ مثلا اگر دوست داشت اردوی مشهد برود و ما هزینهاش را نداشتیم، اعتراضی نمیکرد و با دوستانش همراه نمیشد؛ ذکریا در همهشرایط احترام من و پدرش را حفظ میکرد.
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎉اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد🎉
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
*شهید ذکریا شیری*🌹
تاریخ تولد: ۱/ ۹ / ۱۳۶۴
تاریخ شهادت: ۴ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: گرماب،خدا بنده
محل شهادت: سوریه
مزار: قزوین
*🌹راوی← فاطمه و محمدصدرا از او به یادگار مانده🌸 محمدصدرا در زمان شهادت پدرش هنوز به دنیا نیامده بود🥀پدر فرزندش را، و فرزند پدرش را ندید🥀ذکریا نقش بسزایی در عملیات داشت و اگر موج ضربۀ دشمن به او برخورد نمیکرد🥀شاید بسیاری از همرزمان در همان لحظه شهید میشدند او به نوعی سپر بلای نیروها بود درنهایت شهید و مفقود شد💫مادرش← سال ۹۵ شبی از فراق پسرم خیلی گریه میکردم🥀و درحال درد و دل با حضرت زینب(س) بودم و گفتم؛ خانم، شهدای کربلا 3 روز زیر آفتاب باقی ماندند🥀اما شهدای سوریه یکسال است که پیکرشون برنگشته🥀همان شب در خواب دیدم که در یک صحرای بزرگی قرار دارم و سه خانم با صورتهای نقاب زده روی 4 مزار نشستهاند🍃صدایی به من گفت؛ خانمی که قدبلندتر است مادر حضرت ابوالفضل(ع) است💚 که 4 پسر خود را در کربلا از دست داد چرا تو بی تابی میکنی؟🥀سپس از خواب بیدار شدم و گریه کردم و گفتم خدایا راضی ام به رضای تو✨ ذکریا بر اثر انفجار و اصابت ترکش💥شهید و مفقود شد🥀 خبری از پیکرش نبود تا اینکه بعد از 5 سال فراق🥀پیکرش مهرماه 1399 روز شهادت امام رضا(ع) به کشور بازگشت*🕊️🕋
#سالروزولادت...🌸🎉🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•