💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🍃دل تنگ، گلو انبار #بغض، چشم محتاج اشک و #اشک منتظر شکستن دل های نادم از گناه است😔
🍃سرزانوها، زخمی از زمین خوردن های بسیار و نفس لوامه، عصبانی از #نفس_اماره گوشه ای آه حسرت می کشد.
🍃این جنگ هنوز هم ادامه دارد..اما در این مسیر هستند انسان هایی که راه مبارزه با نفس را نشان دادند و سرانجام شهد شیرین #شهادت نصیبشان شد .مثل سید احمد پلارک. به گفته مادرش، #نماز شب هایش ترک نمی شد و سجده های طولانی اش مونس نماز شب هایش بود.
🍃همانی که خواب شهیدی را دید و به واسطه آن جایگاهش در #بهشت را مشاهده کرد و پس از آن او بود و بهشت رضا و مزارشهیدی که خوابش را دید.
🍃همانی که در #جبهه گفت: اگر یه نفر مریض شود بهتر از آن است که همه مریض شود. خودش داوطلب شد و همه را از رودخانه گذراند و در آخر او بود و پاهایی که از سرما یخ زده بودند😓
🍃برای #مبارزه با نفسش، سرویس های بهداشتی را می شست و همیشه بوی بد همراهش بود اما، در زمان شهادتش از بوی خوش، #پیکرش را پیدا کردند🌺
🍃حالا او به #شهید_عطری معروف است و زائران زیادی دارد که با استشمام بوی گلاب، مزارش را پیدا می کنند♡
🍃شهدا مبارزه کردند با نفس، حال این ماییم و #نفسی که هربارمعصیت را مهمان ناخوانده قلب های خسته می کند.
🍃ای شهید ...
پرونده اعمال پر از گناه و گردن های کج شده از #ندامت تنها دارایی این روزهای سرگردانی است.
🍃تو را قسم به #حضرت_مادر که اشک هایت در #روضه اش زبانزد دوستانت بود نگاهمان کن.
تورا قسم به همان #زیارت_عاشورا هرصبحت و شال مشکی عزایت سفارشمان را به #ارباب بکن ...😞
🌹به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سید_احمد_پلارک
📅تاریخ تولد : ۱۳۴۴. تبریز
📅تاریخ شهادت : ۲۲ فروردین ۱۳۶۶. شلمچه
🌹مزار شهید : بهشت زهرا تهران.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_ابراهیم_هادی
📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶
📅تاریخ شهادت : ٢٢ بهمن ۱٣۶۱
#شهیدابراهیمهادیوخوابحضرتزهـرا(س)
#جواد مجلسی می گوید:
#پائیزسال1361 بود،بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم.
این بار نَقل همه ی مجالس #توسلهای ابراهیم به حضرت زهرا(س)بود.هرجا میرفتیم حرف از او بود.
خیلی از بچه ها #داستانها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند.همه ی آن ها با توسل به حضرت صدیقه ی طاهره(س)انجام شده بود.
به منطقه ی #سومار رفتیم.به هر سنگری می رفتیم از ابراهیم می خواستند که برای آن ها مداحی کند و ازحضرت زهرا(س)بخواند.
#شببودابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به #مداحی کرد.
صدای ابراهیم به #خاطرخستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود.
بعد از تمام شدن مراسم،یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم #شوخی کردند و صدایش را #تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی #ناراحت شد.
آن شب #قبلازخواب ابراهیم خیلی #عصبانی بود و گفت:من #مهم نیستم،این ها #مجلس حضرت را شوخی گرفتندبرای همین دیگر #مداحینمیکنم.
هر چه می گفتم:حرف بچه ها را به #دلنگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن،امافایده ای نداشت.
آخر شب برگشتیم مقر،دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم.
ساعت #یکنیمه شب بود خسته و کوفته خوابیدم.
#قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد.
#چشمانم را به سختی باز کردم چهره ی نورانی ابراهیم بالای سرم بود من را صدا زد و گفت: پاشو الان #موقعاذانه.
من بلند شدم با خودم گفتم:این بابا انگار نمی دونه #خستگی یعنی چی؟البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد،قبل از اذان بیدار می شود و #مشغول نماز.
ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد.بعد هم اذان گفت و #نمازجماعت صبح را برپا کرد.
بعد از نماز و #تسبیحات،ابراهیم شروع به خواندن #دعا کردبعد هم #مداحی حضرت زهرا(س)
اشعار زیبای ابراهیم #اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کردمن هم که دیشب #قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر #تعجب کردم ولی چیزی نگفتم.
بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم.
#ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی #بپرسی با اینکه #قسم خوردم،چرا روضه خواندم؟
گفتم: #خب آره،شما دیشب قسم خوردی که.... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا #زندهام جایی #نقل نکن.
بعد کمی #مکث کرد و ادامه داد:دیشب خواب به چشمم نمی آمد،نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم #وجودمقدس حضرت صدیقه ی طاهره(س) #تشریف آوردند و گفتند:
#نگونمیخوانم،ما تو را دوست داریم.
هرکه گفت #بخوان تو هم بخوان
دیگر #گریه امان صحبت کردن به او نمی دادابراهیم بعد از آن به #مداحی کردن ادامه داد.
#یافاطمه(سلام الله علیها) #بحقشهداعنایتی
#شهیدگمنام
#شهیدابراهیمهادی.
#سالروزولادت🌸
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطره
کمتر #از۴ ماه قبل از #شهادتش بود ، در جمع #دوستان قدیمی و فرماندهان دلاور دفاع مقدس فارس . با هم #خاطرات عملیات #کربلای۵ را مرور میکردیم .
از #اواسط جلسه حاج #عبدالله وارد شد و از آنجا به بعد با تعریف های زیبایش از دوران دفاع مقدس همه را مجذوب خود کرده بود.
در آخر #جلسه بحث به #جنایات تکفیریها در سوریه کشیده شد. حال #عجیبی داشت.
#خیلی دلش می خواست به #سوریه رفته و از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) #دفاع نماید.
در آخر #جلسه در حالیکه #اشک در #چشمانش حلقه زده بود گفت :
به #والله قسم اگر ببینم #باب شهادت در هر گوشه از #جهان باز شده است.
با #آغوش باز به آنجا رفته و تا #شاهدشهادت را در #آغوش نکشم باز نخواهم گشت…
#چند ماه بعد ، #عیدمبعث در #سوریه به دست پست ترین انسان ها به #بالاترین درجه #انسانیت رسید . . .
🔵 حاجت ها رو از #شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
به مناسبت تولد #شهید_کمیل_صفری_تبار
.
📅تاریخ تولد : ۹ خرداد ۱۳۶۷
.
📅تاریخ شهادت : ۱۶ شهریور ۱۳۹۰
.
🥀مزار شهید : بابل
.در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد...
🍃پدر عاشق #چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...
پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل ❤️
.
🍃خو گرفته با #هیئت و #اشک رشد کرد و بزرگ شد...
.
🍃 سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب #سپاه شد🙂
🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود.
.
🍃میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند.🥀
.
🍃عضو صابرین شد و #عاشقانه خدمت میکرد.
.
🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد🕊
🍃خبر رسید گروهِ
#پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی #غرب شدند...
.
🍃و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...🕊
.
🍃به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید...😔
کمیل، #مدافع_وطن شد🇮🇷
.
#میلادت_مبارک ، مدافع وطن ⚘
.
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
او ایستاد پای امام زمان خویش
🕊#سلام شهدا
به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_علیرضا_مشجری
تاریخ تولد: ۲۴ تیر ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۲۳ خرداد ۱۳۹۳
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : مهران
مزار: بهشت زهرا
حقا که خوش گفت سید شهیدان اهل قلم:« اگر خداوند متاع وجودت را خریدنی یابد در هر کجا که باشی تورا با شهادت برمیگزیند»
شهادت در سوریه قسمتت نبود با اینکه بارها از کودک هشت ماهه ات دل بریدی و رفتی ...
سرنوشت تو به #شهادت ختم میشد اما نه در سوریه بلکه جایی در نزدیکی مرز مهران نزد اباعبدلله(ع)....
دل شکسته ات را بردی #کربلا و چشم هایت با التماس هایی از جنس #اشک شهادتت را از امام حسین خواست و همان جا بود که حسینِ فاطمه(س) نوای یاری طلبی را برای مهدیِ غریبِ زمان سرداد و تو لبیک گفتی دعوت اربابِ بی کفن را ...
مگر میشود اینگونه #عاشق شد که در جنگ با مسلحین در مرز مهران شهادت را یافت؟!
حال تو با گرفتن دست های #علمدار آرام گرفتی
اما ما چه کنیم که جز گناه چیزی به درگاهش نیاوردیم ؟!
چشم به مهر و محبت شما دوخته ایم و یقین داریم شما محال است دست کسی را خالی بگذارید ....
به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_علیرضا_مشجری
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
🍃حقا که خوش گفت سید شهیدان اهل قلم:« اگر خداوند متاع وجودت را خریدنی یابد در هر کجا که باشی تورا با شهادت برمیگزیند»
🍃شهادت در سوریه قسمتت نبود با اینکه بارها از کودک هشت ماهه ات دل بریدی و رفتی ...
حتی وقتی جانت را پیشکش کردی و اطراف #حرم با مسلحین میجنگیدی...
سرنوشت تو به #شهادت ختم میشد اما نه در سوریه بلکه جایی در نزدیکی مرز مهران نزد اباعبدلله(ع)....
دل شکسته ات را بردی #کربلا و چشم هایت با التماس هایی از جنس #اشک شهادتت را از امام حسین خواستی
🍃مگر میشود اینگونه #عاشق شد
حال تو با گرفتن دست های #علمدار آرام گرفتی و پدرت با شنیدن سخنان سیدخراسانی
اما ما چه کنیم که جز گناه چیزی به درگاهش نیاوردیم ؟!
چشم به مهر و محبت شما دوخته ایم و یقین داریم شما محال است دست کسی را خالی بگذارید ....
ایها الشهید ؛ ادرکنی
به مناسبت سالروز #تولد #شهید_علیرضا_مشجری
تاریخ تولد : ۲۴ تیر ۱۳۶۷
تاریخ شهادت : ۲۳ خرداد ۱۳۹۳
تاریخ انتشار : ۲۴ تیر ۱۴۰۰
محل شهادت : مهران
مزار شهید : بهشت زهرا
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇯🇴
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇯🇴
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
می دانی؟ اشک، #علاج است.
آن دم که با عطر نام #حسین(ع) درآمیزد.
گاهی باید نشست، کنج دنج اتاق دل و #بهشتی_عاشقانه ساخت. تنها به #عشق_حسین(ع).
بهشتی عاشقانه، برای #اشک.
برای التیام و #رهایی.
به دور از تمام خستگی ها و رنج های دنیا.
تمام دلبستگی های فانی و آمال بیاساس.
گاهی باید نشست کنج دنج اتاق دل و خلوتی #عارفانه ساخت.
خلوتی عارفانه، برای اشک.
برای #تفکر و تعمق.
برای کاوش در کردار و رفتار و خواسته ها و اندوخته ها.
گاهی باید نشست و اشک ریخت برای این #خود درمانده.
برای نرسیدن ها و جاماندگی هایش.
باید اشک ریخت و #یاری طلبید و دل را سبک کرد و آنگاه،این اشک بامسمّا قداستی بی مانند می یابد، که به عشق حسین(ع)، مزین گردد.
مگر نه اینکه نام حسین(ع)،اعجاز می کند!
#اعجازی_عاشقانه.
وه که چه زیباست،تجلی منتهای این اعجاز، آنجا که #سجاد، در واپسین لحظه های تنفس در این قفس، سر از زمین بر می کند و با #ادبی عاشقانه،ذکر حسین(ع) برلب جاری می سازد.
♡وه که چه زیباست، تجلی این اعجاز!♡
به مناسبت سالروزتولد#شهید_مدافع_حرم #سجاد_عفتی
📅تاریخ تولد : ۳۰ تیر ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان سوریه
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌹🌹💕💕🌺🌺🌹🌹
آی شهدا...
#نوکرتون که بودم...
دیگر توان ماندن نیست!
این روزها #اشک امان نمی دهد!
دل #بی_قرار تر از همیشه می تپد!
و #نَفَس به سختی بالا می آید...
هوای #شهادت در جان مان افتاده...
آی شهدا...
به رسم #نوکری...
به #جان بی توان...
به #اشک بی امان...
به #دل بی قرار...
به #نفس های به شمارش افتاده...
#دریابید...
دعایم کن...
وقتی می گویم:
دعایم کن!
یعنی دیگر کاری از دست #خودم برای خودم بر نمی آید...
من به #شهادت محتاج ترم تا #زندگی!
پس؛
برایم در این شب ها #شهادت بخواه...
فقط #شهادت...
#دعا
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه #دنیا را به هم ریخته ای....
چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر #روسیاه می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد.حتی پای عقربه های #ساعت هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد.تو با رفتنت همه را #شرمنده خودشان کردی.
در #گوگل نامت را جست و جو کردم ، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت.در کودکی #مقاتل خواندی و در روزهای جوانی #سرباز ارباب شدی.
چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ #چشم هایم را گرفت.آن بیابان و آن #خیمه ها برایم عصر #عاشورا را تداعی می کند.نمی دانم #خار_مغیلان در آن بیابان بوده است یا نه اما خداراشکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند .
از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات #روضه ای است پر از درد، #اشک ، داغ
نمی دانم چه گذشت بر تو از #اسارت تا #شهادت اما پیکر جراحت دیده و #سر جداشده ات برایم #گودال و زینب مضطر را زنده کرد
چه شد این چنین شبیه ارباب شدی.چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم #بغض مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند
به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و #گناه روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است.تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت گذشتی.برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن.
حافظ آیه های نور، تو را قسم به آن #مصحف_شریف ، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. #درد داریم و درمان گم کرده ایم.
راستی شهادتت مبارک #خادم_المهدی.دعای فرج بخوان تا برسد #فرشته نجات این روزهای #ظلمت
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مدافع_حرم #محسن_حججی
📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶.منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق
🥀مزار شهید : نجف آباد اصفهان
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🦋🦋🦋
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴چرا #اشک بر امام حسین (علیه السلام) این همه فضیلت دارد؟!
حجت الاسلام عالی
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🖤🖤🖤
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا حمید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل..
کم آوردم...
گذشتم...
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...
🌹سلام برابراهیم 🌹👌
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
او ایستاد پای امام زمان خویش
🍃در #خرداد متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... پسری متولدِ هشتمین روزِ خردادماه⚘
✍پدر عاشق چمران بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها...پس نامش را در شناسنامه #مصطفی گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل❤️
✍خو گرفته با هیئت و #اشک رشد کرد و بزرگ شد.... سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب س.پاه شد.
✍برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه #صابرین بود.
✍ میخواست در بالاترین قله جان فشانی کند. عضو صابرین شد و عاشقانه خدمت میکرد.
✍آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم #شهادت را طلب میکرد🕊
✍😔خبر رسید گروهِ #پژاک پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی غرب شدند.
✍ و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده #پرواز بودند...🕊
✍😭به تاسی از #مادرِ_بی_نشان(س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید. کمیل، مدافع وطن شد🇮🇷
#شهادتت_مبارک، مدافع وطن⚘
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_کمیل_صفری_تبار
تاریخ شهادت : ۱۳ شهریور ۱۳۹۰
مزار شهید : بابل
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🆔@sabokbalan_e_ashegh
✦࿐჻ᭂ🕊჻ᭂ࿐✦⊱🇮🇷🌷⊱🇵🇸
🦋🦋🦋