eitaa logo
🌸 زندگی زیباست 🌸
965 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3هزار ویدیو
22 فایل
°•﷽•° 📰 #مجله_ی_مجازی 🌸 زندگی زیباست 🌸 «همه چیز بَـــراے زندگۍ زیــ★ـݕـا» رسانه های دیگر ما: «خانه ی هنر و هنرمندان» http://eitaa.com/rooberaah «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @fadakq2096
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره بر سر چشم تو جنگ است تو باشی زندگی خوش آب و رنگ است تو مثل ماه و خورشیدی عزیزم! کنارت روز و شب‌هایم قشنگ است «صفيه‌ قومنجانی» ☘ «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ╔🌸🍃═══════╗
‌‌‍‌‌‎‎「🍃「🌹」🍃」 🌾 عبور از رنج 🌊 آقای روان شناس 🗞 «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 «رهف سعد» یکی از هزاران کودک خردسال فلسطینی است که به این سرنوشت دچار شده است. 🍃 @sad_dar_sad_ziba
🥀 زخم‌ آمد و در وجود تو مرهم شد اشک آمد و در نگاه تو شبنم شد یک‌ روز که لبخند زدی ای دل من!  اندوه تو را به کوه دادم خَم شد «سیروس عبدی» ☘ «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ╔🌸🍃═══════╗
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش ۲۷: از آن به بعد، کار روزانه‌ام که تمام می‌شد، می‌رفتم وردستش می‌ای
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش ۲۸: هر وقت پدرم برای دیدن من به گور سفید می‌آمد، تا نیمه‌های راه با او می‌رفتم و بدرقه‌اش می‌کردم. هر چه قدر می‌گفت روله (عزیزم) فرنگیس برگرد، قبول نمی‌کردم. خوشم می‌آمد تا نزدیک مزرعه‌ها بروم و پدرم دلش خوش شود. این بار هم با هم راه افتادیم. خوش‌حال بودم که حالا یک تبر تیز و تازه دارد. توی راه، تبر را از دستش گرفتم تا راحت‌تر برود. به موهایش که نگاه کردم، دیدم دانه‌های سفید، موی سرش را پوشانده است. وسط راه، خندید و گفت: «دیگر تبر را بده و برگرد خانه‌ات. باز مثل همیشه به زحمت افتادی.» تبرش را دادم و ایستادم و رفتنش را تماشا کردم. روی سنگی نشستم و تا وقتی پدرم از پیچ جاده ی خاکی گم نشد، از جا بلند نشدم. غروب بود. به طرف روستای گور سفید راه افتادم. دلم گرفته بود. با خودم گفتم: «چه دنیایی است! قبلاً این راه را با پدرم می‌رفتم، حالا باید او از آن راه برود و من از این راه.» چون آوه‌زین و گور سفید به هم نزدیک بودند، زیاد به خانه ی پدر و مادرم رفت و آمد می‌کردم. پیاده از کنار مزرعه‌ها راه می‌افتادم تا به آوه‌زین می‌رسیدم. به خواهرها و برادرهایم رسیدگی می‌کردم و سعی می‌کردم کم و کسری نداشته باشند. رحیم و ابراهیم که نوجوان بودند، بقیه هم داشتند بزرگ می‌شدند. وقتی ازدواج کردم، رحیم شانزده سالش بود و ابراهیم دوازده سال. جمعه هشت سال، لیلا هفت سال، ستار پنج سال و جبار و سیما هم یک ساله بودند. کارهای خانه ی مادرم را انجام می‌دادم، در کارگری به پدرم کمک می‌کردم و بعد به روستای خودمان برمی‌گشتم و به کارهای خانه ی خودم می‌رسیدم. بعد از مدتی، دو بار باردار شدم اما هر بار بچه‌ام از دست رفت. انگار بچه‌دار شدن هنوز برایم زود بود. خیلی آرزو داشتم خداوند به من فرزندی بدهد. باید همچنان منتظر می‌ماندم. رحیم و ابراهیم نوجوان بودند. گاهی می‌آمدند و از انقلاب حرف می‌زدند. از مردی می‌گفتند که روحانی است و ضد شاه است. پدرم می‌ترسید و مرتب به برادرهایم می‌گفت: «مواظب خودتان باشید. به شهر که می‌روید، حواستان باشد. نکند یک وقت به دست ژاندرام ها بیفتید.» رحیم و ابراهیم با هم می‌رفتند و با شور و اشتیاق از خبرهای شهر و کرمانشاه حرف می‌زدند. دیگر کمتر توی روستا می‌شد دیدشان. می‌گفتند امام که بیاید، خیلی چیزها تغییر می‌کند. ما هم خوشحال بودیم. رحیم و ابراهیم هر روز خبر تازه‌ای می‌آوردند. همه امیدوار بودند با آمدن امام، فقر و ناراحتی و نداری هم از مردم میان مردم برود. آن موقع‌ها، گیلان غرب شهر کوچکی بود. روزی که انقلاب پیروز شد، شادی مردم را فراموش نمی‌کنم. روستایی‌ها نشسته بودند و با شادی عکس امام را در دست گرفته بودند. ◀️ ادامه دارد ... ................................. 🔹 : «فرستادن داستان به دیگر رسانه ها تنها با ذکر نشانی همین کانال، مجاز است.» 🌳 💠 «زندگی زیباست» http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba ┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
تا به روی زندگی لبخند نزنی، زندگی به تو لبخند نخواهد زد. این قانون جهان آفرینش است که هر چه بکاری، دیر یا زود، این‌جا یا آن ‌جا همان را درو خواهی کرد. 🌱 تا می‌توانی خوبی بکار! 🌸 «زندگی زیباست» 🌱 @sad_dar_sad_ziba
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ 🌓 غم و شادی دنیا 🌌 / نهج البلاغه ‌ @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠 ☀️ 💠ঊঈ═┅─
🍃 بدون تو... ☘ «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ╔🌸🍃═══════╗
شاید پشت زیباترین لبخند بیش‌ترین رازها نهفته باشد. چه بسا که زیباترین چشم بیش‌ترین اشک‌ها را ریخته و مهربان‌ترین دل بیش‌ترین دردها را کشیده باشد. «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba 🍃🍂 🍂🍃