فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
ای دل غمدیده! حالت بِه شود، دل بد مکن
وین سرِ شوریده بازآید به سامان، غم مخور
دور گـردون، گر دو روزی بر مـراد ما نرفت
دائماً یـکسان نمانَد حال دوران، غـم مـخور
«حافظ شیرازی»
🌙 «زندگی زیباست»
💫 @sad_dar_sad_ziba
💠 نابودی غده ی سرطانی، آرزویش بود!
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/یاد یاران
…………………………………
@sad_dar_sad_ziba
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زالوهایی که خون مردم را می مکند و برای سود مالی بیش تر زندگی آن ها را به گروگان می گیرند!
💉 مافیای دارو
🎞 برشی از مجموعه ی تلویزیونی محرمانه
#هوای_گرگ_و_میش
/دشمن شناسی 🐺
🔰 @sad_dar_sad_ziba
♦️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏽 اگر می خواهید سالم بمانید
عزیزان و دوستانتان را برای خود نگه دارید!
🍏 #سلامت
🍎 @sad_dar_sad_ziba 🍎
┗━━━━━━━━•••━━🍏━┛
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش۲۷: شب ناآرامی را گذراند. مادرش هم حال خوبی ندا
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄
📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر»
⏪ بخش۲۸:
ابوالفتح در خالی کردن بار کمک کرد. وقتی ابراهیم کیسهها را باز میکرد و طاقه ها را بیرون میآورد، ابوالفتح گفت:
«ممنون که به نصیحتم گوش کردی و به کارت چسبیدی!»
ــ اُم جیران راهم انداخت. چیزی نمانده بود با لگد بیرونم بیندازد. گفت که به جای غصه خوردن، خودم را با کار سرگرم کنم.
ابوالفتح خندید.
ــ من هم جرئت نمی کنم در خانه بمانم!
طارق از راه رسید و با دیدن پارچههای تازه که بویشان در دکان پیچیده بود، لبخند زد.
ــ کاش زودتر رسیده بودم و کمک میکردم!
شاد و شنگول بود و نمیتوانست لبخندش را پنهان کند. برای آن که کاری انجام داده باشد، شروع به جمع کردن کیسههای خالی کرد که ابراهیم پیش دستی کرد، گوشش را گرفت و پیچاند. طارق مجبور شد صاف بایستد و سرش را کج کند.
ــ حق داری پوزخند تحویل بدهی! من بروم جنس بیاورم و به کمک ابوالفتح از گاری پایین بگذارم و بکشانم داخل دکان و تو خدا میداند کجا مشغول ولگردی باشی! تقصیر خودم است که به تو رو داده ام!
او را برد طرف در و بیرونش انداخت.
ــ برو دنبال کارت! بمیرم من که دلم به شاگردی مثل تو خوش باشد!
ابوالفتح آمد پادرمیانی کند، اما ابراهیم اجازه نداد. طارق گوشش را مالید و باز لبخند زد.
ــ خانهاش را پیدا کردم.
ابراهیم خیره نگاهش کرد.
ــ کار سختی بود، اما من هم دوستانی دارم که دوستانی دارند و دوستانشان آشنایانی دارند.
ابراهیم متعجب و خجالت زده رفت دستش را گرفت و کشید و آوردش داخل دکان.
ــ مرا ببخش طارق جان! باز زود قضاوت کردم!
طارق بستهای را که روی طاقچه گذاشته بود، برداشت و به ابراهیم داد.
ــ خبر دیگری هم دارم.
به بسته اشاره کرد.
ــ هدیه است؛ بازش کنید!
ابراهیم دستمال را باز کرد. توی آن چند برگ جمع شده بود و میان آن دو کلوچه و یک ذرت آب پز. گاهی از کارهای طارق شگفت زده میشد و حالا یکی از آن وقتها بود.
ــ اینها را از کجا گیر آوردی؟
طارق را مجبور کرد روی کیسهها بنشیند.
ــ جای تازهاش را پیدا کردم. دیدم کجا بساط کرده است، اما خودم را نشان ندادم. به یکی از بچهها گفتم اینها را خرید.
ــ کار خوبی کردی!
یکی از کلوچهها را به طارق و دیگری را به ابوالفتح داد. خودش ذرت را گاز زد. همان طعم خوش همیشگی را داشت.
به ابوالفتح گفت:
«من هم بیکار نماندم. پرس و جوهایی کردم. این سؤال برایم بی پاسخ مانده بود که چرا آمال جایش را ناگهانی رها کرد و رفت. فکر کردم از من و طارق رنجیده و رفته است، اما دیروز فهمیدم آن جا را که بساط میکرد به دیگری اجاره دادهاند. به زودی برایش دری میگذارند و عسل و روغن زیتون میفروشند. آمال پیش از آن که بگویند برو از آن جا رفته است.»
طارق گفت:
«باور کنید این به فکر من هم رسیده بود که برای آن جا میشود دری گذاشت و چیزی بهتر از کلوچه و ذرت فروخت! حیف!»
ابراهیم گاز دیگری به ذرت زد. در فکر بود. عبایش را به دوش انداخت و آماده ی رفتن شد. بقیه ی ذرت را به سرعت خورد.
به طارق گفت:
«بگو جای تازهاش کجاست؟ پیش از آن که دوباره گمش کنم، باید با او حرف بزنم!
هیچ چیز بدتر از دودلی و دست و پا زدن در شک و تردید نیست! باید خودم را از این وضعیت بیرون بکشم.»
◀️ ادامه دارد ...
.................................
🌳 #بوستان_داستان
💠 «زندگی زیباست»
http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
🌸 زندگی زیباست 🌸
💨🌳 شجاعت همیشه فریاد زدن نیست؛ گاهی صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید: «فردا دوباره تلاش خواه
🌿🌸🌿
ﺍﮔﺮ شجاعت خداحافظی
ﺑﺎ گذشته ی نادرست و دل آزارت ﺭا ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ،
ﺯندگی، ﺳﻼمی تازه و فرصتی نو را ﺑﻪ تو ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
🌊 #اقیانوس_آرام
آقای روان شناس
🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌳
به خودت افتخار کن
به خاطر تمام مصیبت هایی
که در زندگی ات تحمل کردی
و سختی ها و رنج هایی که کشیدی
اما با وجود شکست ها
ناامید نشدی و باز هم ادامه دادی.
🌱 این نوید و آغاز پیروزی هاست!
🍃 «زندگی زیباست»
🌿 @sad_dar_sad_ziba
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🌳」
معنای ولایت حقیقی
#بوی_پیراهن_یوسف
/ ولایت و انتظار 🌸
@sad_dar_sad_ziba
🕌 ۩๑▬▬▬✨✨▬▬●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「💚」
غمگین نباش
و از تلاش نومید نباش
چـرا که خوشبختی میتوانـد
از درون تلخ ترین روزهای تو زاده شود.
🌺 «زندگی زیباست»
🌿 @sad_dar_sad_ziba
🪴
تو به این اندازه نیرومندی!
#نردبان 🪜
/دینی، اخلاقی
………………………………………
💐 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 پاییز زیبای ایرانی
#ایرانَما
/ نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄