eitaa logo
🌹صدرا🌹
513 دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
25.6هزار ویدیو
272 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. با مدیریت @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📌اول در روز اول محرم خدمت امام رضا(ع) رسید. حضرت به او فرمود: می دانی امروز چه روزی است؟ وی در پاسخ گفت نه. امام به وی فرمود: امروز روزي است كه به درگاه پروردگارش دعا كرد و خدا دعای او را مستجاب و به يحيى بشارت داد. هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس به درگاه خدا كند، خدا مستجاب كند، چنان كه براى مستجاب كرد. سپس فرمود: اى پسر به راستى همان ماهى است كه اهل در زمان گذشته ظلم‏ و جنگ را به خاطر احترامش در آن مى‏ دانستند. اما اين امت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيامبرش را. در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را كردند و امولش را كردند، خدا هرگز اين گناه آنان را نيامرزد. اى پسر شبيب: اگر خواستی کنی براى (ع) كن كه چون گوسفند سرش را بريدند. اى پسر شبيب: پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين(ع) كشته شد آسمان خون سرخ بارید. اى پسر شبيب: اگر بر حسين(ع) كنى تا بر گونه ‏هايت روان شود خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و كم و بيش بيامرزد. اى پسر شبيب: اگر خواهى خدا را ملاقات کنی در حالیکه گناهى نداشته باشى حسين(ع) را كن. اى پسر شبيب: اگر خواهى در غرفه ‏هاى ساخته بهشت با خدا(ص) ساكن شوى بر قاتلان حسين كن. 📚صدوق، الأمالي، ص۱۲۹-۱۳۰
🔹🔸🔹😭 ⛔️⛔️⛔️❌❌❌❗️❗️❗️⛔️⛔️ چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد😭 ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. 👇👇👇 امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند😳 خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭 بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭 او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
هر مرتبه وجودی ما یک ذکری دارد؛ مثلا ذکر خاص دارد ذکر دارد و ذکر دارند هم ذکری دارد و ذکر آن و رنج کشیدن است لذا می‌فرماید:«أفضل الأعمال أحمزها»با سختی باید ریشه نفس را کند. هم از آن جهت بالاترین است که نَفْس را می‌سوزاند.دلا بسوز که سوز تو کارها بکند... آیت الله تقوایی
‌‎ ‌‎ زنده زنده سوخت.... اما آخ نگفت... 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در می سوخت. فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد! من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش! جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و نمی زد! و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی! خدایا! الان سینه ام داره می سوزه! این سوزش به سوزش سینه ی حضرت نمی رسه! خدایا! الان دست هام سوخت! می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم! نمی خوام دست هام گناه کار باشه! خدایا! صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه! برای ولایته! اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله، خدایا! خودت باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم! آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ شد. 🌺شهید سردار حاج حسین خرازی 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حکایات تکان دهنده از شهدا ۵۴۰ روایتی از شهید دکتر رئیسی برای محرومیت مردم چهارمحال‌وبختیاری😭♥️