─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#رباعیات
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
باید که زبـانـــی از شقـــایـق باشیم
تا محــرم اســـرار و حقــایق باشیم
هستــیم اگـــر شیــعهٔ صادق ، بایــد
عامــل به حدیث آل صــادق باشیم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
آیینـــه ، ارادت به تو دارد ، مولا
در صدق ، شباهت به تو دارد ، مولا
هر شیــعه که در مکتب تو عــالم شد
در سینـــه ، محبـت به تو دارد ، مولا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
علمــی که برازندهٔ هـــر برتـری است
مــدیونِ علـومِ مکتب جعــفری است
روشنـگــــر راه می شـــود تا به ابــد
آن علم که بر محور دین باوری است
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═༅࿇༅⭐️﷽ ⭐️ ༅࿇༅═─
#میلاد_دونور
#حضرت_محمد_ص
#امام_صادق_ع
🌸࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تابیــــد بر دو عــالم ، انــوار بی قرینه
سر زد ز مکه خورشید،ماه از دل مدینه
آورده ابر رحمت ، همـراه خود ، محمـّد
از سینــه ها بشوید آثار ظلــم و کینــه
🌸࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
🌸࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میلاد با سعادت دو نور الهی ، دو سرچشمه سعادت ، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و رئیس مکتب تشیع ، حضرت امام جعفرصادق علیه السلام را به محضر مقدس امام عصر ارواحنا له الفدا و عموم مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
🌸࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
@saeidikimya
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
ای نام تو مقصـود دل عاشق و زارم
بی نام تو در دفتــر دل ، هیچ ندارم
از روز ازل، حک شده نام تو به قلبم
تا روز ابـــد نام تــو آرام و قــــرارم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی عج»
#سلام_امام_زمانم
#صبحت_بخیرپدرمهربانم❤️
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
بیـــا که با تو جهــــان ،برقرار می گردد
بدون تو ســـحرم ، شـــام تار می گردد
رُخَم به رنگ خزان است و دل زمستانی
بیـــا که با تو خـــزانم ، بهــار می گردد
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@saeidikimya
{بسم رب الشهداء والصدیقین}
«هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا»
#مـــادر_شهیـــد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
قصــــهٔ داغِ یک شقــــایق را
مــادر یک شهیــد می فهمــــد
انتـــــظار و تـبِ دقــــایــق را
اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد
دیــده بودم که مــادری ، روزی
لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد
ردّ ِ پــاهـــای آسمـــانـــی را
بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید
دیده بودم چگــونه با حســرت
بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد
بعد از آن کار او فقـــط این بود
بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد
چشم او چشــمه سار جاری بود
از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت
عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را
روی سنگی بغل بغل می ریخت
نذر تسبیــح می زد او هر بار
نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد
گوهر چشــم خویش را انگار
دانه دانه به رشتــه می آورد
سالهــا رفتـــه از همــان ایــام
حال،مادر در آن حوالی نیست
گرچه مــادر ، نمــی رود امــا
روی سنگ مزار، خالی نیست
آسـمان ، سایه بر سرش دارد
بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد
جــای چشمــان خستهٔ مادر
ابر ، بــاران نــاب می ریــزد
بی خبــر نیستــم از آن مادر
گاه سر می زنم به چشمانش
اشک هـایــی گِــرِه زده دارد
روی گلبــرگ هـای دامــانــش
بغض و فریادهــای تلــخش را
پیش ما جای گریه ، می خندد
راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را
بر دلش خاشـــعانه می بنـدد
بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او
ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده
بر تَــرَک های روی لبهـــایش
آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده
پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر
لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست
قامتش گرچه خَم شده ، اما
زیر پایش همه صنوبرهاست
گفتمـــش توی آخــرین دیدار
در نمــازت کمی ، دعـایـم کن
با دل عاشق و شکســتهٔ خود
آرزوی خــوشـــی برایــم کـن
مادرم ! آرزوی من این است
تا خدا خواهد و شهید شوم
لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام
زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم
از شهیــدت بخــواه در دنیــا
"کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را
در بهشــت خــدا کند امضــا
پــای برگ شفـــاعت مـــا را
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍ رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا) در ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بسم رب الشهداء والصدیقین🌷
#جانبــــاز
#شهیـــدزنده
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
(هدیه به جانبازان عزیز دفاع مقدس)
مــرد بــارانــیِ غــــزلهـــایــم
پا به پای قلم ، غزل می خواند
اشک و آهــش ، تمــام دفتـر را
واژه واژه به عشـق می سوزاند
بود جـــامانده از قبیلـهٔ عشـــق
در نگاهـــش ، هوایِ رفتــن بود
روزهــــایِ مـــلال آور را
در غــم و اضـــطرار می پیمود
درد را جرعه جرعه می نوشید
خَـــم به ابرو ولـــی نمــی آورد
شـــوقِ دیـدارِ آسمـــان هـــا را
در سر و جان خستـه می پرورد
توی تقـــویم ذهــن خود هر بار
عکـــسهـا را ورق ورق مــی زد
زیر گوشــش صـــدای شلیــکی
سمت دشمن ، تَتَـق تَتَـق می زد
عکـسِ یارانِ رفتـــه اش ، او را
سمت دشتِ جنـون رها می کرد
رَدّی از اشـک ، راهِ مــوجــی را
رو به خـاک شلمچه وا می کرد
موج بر ســاحل ســرش می زد
آسمـان ، پا به پاش می چرخید
ساعتـی بعد ، بغــض چشمانش
رو به طفلش ،غریب می خندید
دشت مجنــون ، شبیه دریا بود
در نگـــاه شهیــــد جــامــانــده
حسرت از چشمهای او می ریخت
عـــاجـــزانه به یاد فــرمـــانــده
در خیــالش تفنــگ در دســتش
تیـــرها را به شب گِــرِه می زد
کارش این بود ، خــاطـراتش را
پیــش چشــمان خــود بیـــاویزد
خاطراتش چقـــدر باران داشت
خســـته از روزگار ، مــی بــارید
مثــــل ابـــرِ گرفتـــهٔ پاییــــز
در فـــراقِ بهـــــار مـــی بارید
کاش می شد که این زمستان هم
می گذشت و بهـــار مـــی آمـــد
حسرتی را که در دلش می کاشت
بـــا شهــــادت ، به بـــار مـــی آمد
روزی از روزهــــای دلتنــــگی
لالــهٔ بـــاغ حســـرتش گـــل داد
آسمــان از زمیــن جـــدایش کرد
با خـــودش بــرد تا بهــشت آبـاد
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
📝رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۲۹
┄┄┅┅✾┅┅┄┄
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┄┅┅✾┅┅┄┄
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#ورود_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها_به_قم
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
آمــدی بانــوی باران ! بهتـــرین مهمــان قم !
رحمت آوردی به دشتِ تشنه و بی جان قم
میهمـان شهر قم ! اینک تو صاحبــخانه ای
از کرامات تو پر شــد ، سفــرهٔ احــسان قم
آمـــدی با هــودَجــی از نور و عطـری آشنا
شـــد ز نور محضــرت آراســته ، ایوان قم
با قدمهـای شمـــا این شــوره زار آباد شـد
با تو شیــرین است حتی مزهٔ سـوهان قم
صحن زیبای حریمت جنت الاعلای ماست
رَشک فردوس برین این روضهٔ رضوان قم
گنبــد و گلدستـــه ات دارد صفــای دیگری
چون نگینی میدرخشی روی انگشتان قم
دستگیـر مـا گــدایـان است از رویِ کــرم
دست بـانوی کـریمـــه ، بـانــوی بـاران قم
هــر که دلتنـگ مــزار یاس پرپر می شود
زود خـود را میرساند خسته بر دامان قم
یاد قبـر بی نشان ، قصـد زیـارت می کند
تا بگیـرد عطـر یاس از درگهِ ریحــانِ قم
افتخـــار میــزبانی از دو بانــوی عظیـــم
شــد نصیــب مـــردم دلــدادهٔ استـــان قم
بر قـدومت فرش استقبالی از گل ساختند
مـردم مهمـــان نواز و پـاک و باایمــان قم
کاش بانو ! عمه جانت،زینب دلخسته هم
جای شام و کوفه میشد مدتی مهمان قم
روضهٔ زینب، گریز روضهٔ معصومه است
یاد زینب میچکد اشک غم ازچشمان قم
"کیمیا" خیر دو عالم را اگر خـواهی بزن
چنــگ بر دامــانِ بانـویِ مَلَکْ دربــان قم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
حرمش جلــوه ای از عــرش معـــلّا دارد
دل صد قافله ، سرگشتــه و شــیدا دارد
می رسد رایحهٔ سیب از آن باغ بهــشت
بی جهت نیست دلم میــل به آنجــا دارد
شب جمعه حرمش در تب و تاب دگریست
چون در آن بزم عزا ، حضرت زهــرا دارد
حرم محترمش حِصن حَصین است، حسین
عَلَـمــش ســـایهٔ امنــــی به ســـرِ مـــا دارد
جلوهٔ زمـزم اشک است در آن کعبهٔ جان
به طــواف آمـده هــر دل که تمنـــا دارد
حــج مقبـــولِ دلِ زائرِ بیـن الحـرمیــن
بستگـــی بر کـــرمِ حضــــرت سقــا دارد
موجی از آه ،مرا باز به هم ریخته است
ساحل چشـــم من اندیشـــهٔ دریــا دارد
ابر در چشـــم ترم می شکنــد بغض مرا
نم نم اشک گهــــر بـــار ، تمــاشـــا دارد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیـــه سعیـدی(ڪیمیــا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مداحی آنلاین - نماهنگ شب های جمعه - حسین ستوده.mp3
5.12M
شبهای جمعه
آخه چه سری داره دلهامون میگیره
شبهای جمعه
مادر میاد و کربلا بارون میگیره
#شب_جمعه
#حسین_ستوده🎙
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#ورود_حضرت_معصومه_علیهاسلام
#به_شهر_قم
─┅═✧🍃🌸🍃✧═┅─
از ما به شمـا سلام ای خواهـر شاه
ای صاحب جودوکرم و عزت وجاه
با دست توسل به شـما رو زده ایم
یا فاطمـــه إشفَـعــی لَنــا عِنـــدَالله
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
─┅═✧🍃🌸🍃✧═┅─
🌺سالروز ورود کریمانهٔ کریمهٔ اهل بیت ، اُخت الرضا ، ملیکهٔ ارض و سما ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم المقدسه گرامی باد🌺
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┄┅✵﷽✵┅┄
#مدح
#حضرت_معصومه_علیها_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
اختــری باصفــاتر ازخورشید
دختـــری از تبـــــار آییــــنه
عطـــر ناب بهشــت تو مثـــلِ
جمکـــران امیـــــرِ آدینــــــه
دست تو چشمه سار بخشنده
کوثری دیگـــر از بهشت خـدا
عطـــر یاس مدینـــه می آید
از گلستـــان بـارگــاه شـــما
بــر مقـــام تقـــدست بانـــو !
آسمــان هم به سجده افتاده
با طلـــوع تبــسم تـو نســیم
نغمــهٔ عاشقـــانه ســــر داده
دل به دست نســیم دادم تا
برســاند به دســت با کَــرَمت
چون که دورم از آستان شما
هستــم اینگــونه زائر حَرَمت
دل خشکیــدهٔ کــویـریِ مـــن
هست مثــل کویر تشنــهٔ قم
در تمنـای فصــل باران است
تا شــود مثــل خوشـهٔ گنـدم
شبنمــی از زلال چشــم تــرم
نذر دریایی از کرامت توست
وقتی الگــوی دختــران باشـی
صحبت ازعفت ونجابت توست
حس و حال حریم تو رضویست
که مـــرا تا دیــار مشهـــد بــرد
بــاز مثـــل کبــــوتـر جَلـــــدی
سمت گلدستــه ها و گنبــد برد
نـا خـــودآگاه روی لبهـــایـــم
یا انیــس النفــوس جاری شد
زیر انوار هشتمـــین خورشیــد
نقش شمس الشموس جاری شد
الســــلامُ علیـــک یا سلــــطان
خـــواهرت زود حاجتـم را داد
تا به خــود آمـــدم شــدم زائـر
در دلم شـــوق کــربــلا افتـــاد
من شنیـــدم که کربــلا رفتــــن
هسـت آقا ، فقط به دست شما
کاش می شد که ای امام رئوف
کــربــلای مـــرا کنـــی امضــــا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─