❁﷽❁
#نوحه_زمزمه
#شب_سوم
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:می گذرد کاروان...
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
عمه شدم بی قرار
خسته ام از انتظار
جان به لبـــم آمده
از تب این اضطرار
خواب دیدم مهمانم می رسد
آرام ایــن جـــانم می رسد
عمــه بگـو یک جواب
معنـی و تعبیـر خواب
رفتـــه قــــرار از دلـم
مُردم از این اضطراب
می آید بر گوشـــم زمزمه
لالایی می خــواند فاطمه
این طبــقِ غـرقِ نور
بوی پـــدر مــی دهد
این سر خونین بر آن
عطر سفـــر می دهد
مهمان داریم امشب عمه جان
من هـــم بابا دارم شـــامیان !
عمه ببین نیمه شب
قــرص قمــــر آمده
شـــام سیــــاه مرا
نــور سحــــر آمده
انتـــظارم دیگر سر رسید
آخـــر بابایم با سـر رسید
قـــاریِ قـــــرآن من
زینـــت دامـــان من
خوش آمدی از سفر
شـدی تو مهمان من
سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب
سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب
رقیـــه قـــربـــان آن
لبهــای عطشـــان تو
چه کرده آن خیزران
بــا لب و دنـــدان تو
آه از طشت و چوب خیزران
آه از گریـــه های عمـــه جان
بکـــن نگــاهم بابا
ببیـــن تو آهم بابا
مرا ببــر با خودت
خستـــهٔ راهم بابا
بیزار از شام و بازار شدم
نالان از بزم اغیـــار شدم
بابای مظلومم یاحسین(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
❁﷽❁
#اوخشاما
#پنجم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
قارداشیمیـن شیرین دیلی رقیه
قــالدی ائلینـدن آیریلــــی رقیه
سارالدی صُولدی کنج ویرانه ده
اولــدی خــــرابه منــــزلی رقیه
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
سیلی دَیَن صورتیــوه آغلارام
ئورگیمی بو دردینـن داغلارام
گؤل بدنون قبر ائوینه قویاندا
قانه دولان گؤزلریمی باغلارام
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
سن کیمی محنت لی باشی بلالی اولماز
آچیلمامیش غنچه چمن ده بِئلَه صولماز
کم اولدی عمرون ولی نیسگیلون چوخ اولدی
هیچ بالانون شیشهٔ عمری بئله دولماز
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:حسین جان!به یادلبت یک شبم خواب راحت نداشتم....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بابایی!
چقــد منتــظر بودم امشب بابایی، بابایی
بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی، بابایی
بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی، بابایی
بابایی!
از اون وقتــی که بودی بالای نیزه یامظلوم
تو می دیدی اشکامو در پای نیزه یامظلوم
چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه یامظلوم
بابایی!
ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی
ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی
دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی
بابایی!
کتک خوردم از بس کبوده تن من
ببیـن آتیش افتــاده رو دامــن من
ببین پاره شد معــجر و پیرهن من
بابایی!
چـــه کردن بابا با لب و دنــدون تو، عزیزم
که داره می ریزه هنوزم خــون تو، عزیزم
روی صــــورت زخمــی و گلگون تو، عزیزم
بابایی!
منم مثـــل مادر از این دنیـا سیرم،بابایی
تنم زخمیه دست به دیوار می گیرم،بابایی
ببر راحتـم کن که بی تو می میرم ،بابایی
بابایی!
دیگه عمـــه رو خستـــه کردم با اشکام
چه حرفا شنـــیدیم از این مردم شـــام
خاکستر می ریختن رو سرهامون از بام
بابایی!
بی بی جان!
رسیده دیگه عمه وقت جدایی،بی بی جان
دارم میرم امشب سفر با بابایی،بی بی جان
خداحافظ ای عمـهٔ نینـــوایی،بی بی جان
بی بی جان!
چقد زحمـتت دادم ای عمه جونم،ببخشم
دیگه طاقتم نیست نمیشه بمونم،ببخشم
حـــلالم کن ای عمـــهٔ قد کمــونم،ببخشم
بی بی جان!
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
1_12454352758.mp3
12.51M
🔸 #نواهنگ ماه روی نیزه
🎤 با نوای #محمدحسین_حدادیان
مجموعه نماهنگ باکاروان ۴
شب سوم، ماه روی نیزه
سر بزن به دخترت
🔻گلچین ویژه #محرم1403
@saeidikimya
به نام خدا
#مدح
#مربع_ترکیب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست
تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست
دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست
پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست
بردم دوبـاره نـامِ تو ، بانوی قهـرمان!
تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان
بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است
اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است
شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است
باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است
تا باز خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت
تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت
ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب
پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب
ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب
ای وارثِ جلالــتِ زهـــرا و بـوتـــراب
هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود
هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود
پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است
یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است
شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است
سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است
بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین
بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین!
ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن !
ای مظــهـر صبــوریِ بانـوی مُـمتَـحـــَن
ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن
ای یار شــاه بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن
داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان
دریا شبیـه قطـره ، تو دریـای بیکــــران
آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه!
احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه!
داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه
زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه
بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی
یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی
ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد
ای راوی ِ روایــتِ ســـرخِ ســـرِ شهیــد
وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد
بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید
(ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من)
(وی صیددست وپازده درخون حسین من)
همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم
می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم
همــراهِ گریه های تو، سیــلابِ اشک غـم
می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم
با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل!
این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل
وقتــی که نوبــتِ دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد
دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد
حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد
دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد
می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو
آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ تو
سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است
اشکم ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است
درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است
داریم هر چه ، از تو و مـاه محرم است
بنیــان گذارِ مکتــبِ کرب و بـلا شـــدی
تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۹/۱۸
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═┅─
❀﷽❀
#مسمط_تضمینی
#اسارت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
تضمین ازشعر شیخ اجلّ ، سعدی شیرازی
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
می بینمش بالای نِی ، جانِ جهانم می رود
سیلاب غم در غربتش از دیدگانم می رود
با دیدن سرها به نِی ،تاب و توانم می رود
((ای ساربان آهسته ران ، کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود))
مانده به صحرا پیکرش ، اما سرش شد دور از او
می تابد از بالای نی ، بر آسمانها نور از او
افتاده در جان جهان در اشتیاقش شور از او
((من مانده ام مهجور از او ، درمانده و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود))
از بس جسارت دیده ام از دشمن خوار و زبون
از کوفه تا شام بلا دردم شده از حد فزون
بر چشمه اشکم شده ، جاری زِ دل ، دریای خون
((گفتم به نیرنگ و فسون ، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون بر آستانم می رود))
منزل به منزل می روم ، تا مقصدی بی آشیان
دیگر نمانده طاقتی بر جسم و جان کودکان
بر حال زار ما چرا ، رحمی ندارد ساربان؟
((محمل بدار ای ساربان ! تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می رود))
درگلشن زینب دگر از گل نمانده یک نشان
با رفتن گلها شده ، باغ و بهار او ، خزان
هستم به دنبال سری ، افتان وخیزان،نیمه جان
((او می رود دامن کشان ،من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان ، کز دل نشانم می رود))
دیدم به صحرای جنون ، هر دَم ، مصیبات و مِـحَـن
گشتم اسیر موجِ غم ، در غربتی دور از وطن
وقت وداعِ پیکرت ، دیگر درآمد جان زِ تن
((در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود))
این روزها بر هر زبان افتاده نام کربلا
آنجا که دارد تربتش ، بر دردها حکم شِفا
دستم به دامان تو و دریای لطفت ، زینبا!
برگ برات کربلا ، روزی نما بر "کیمیا"
هر دَم به یاد کربلا ، آه از نهانم می رود
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۱۴
لینک کانال اشعار در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
❀﷽❀
#نوحه_سینه_زنی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:سلامٌ عَلیٰ ساکن کربلا
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء
ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲)
ســـلامــی به بــانـوی دشــت بلا
پیـــــام آورِ نهـــضــتِ کـــربـلا
ســلامی به بـانــوی صبــر آفرین
ســلامی بر آن خـواهر بی قرین
ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء
ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲)
ســلامی بر آن بانــوی عـالمـــه
تداعـــی گــرِ مکتــب فـاطمـــه
ســلامی برآن دُخت حیـدر نشان
به ماننـد حیــدر به نطق و بیان
ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء
ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲)
اگــر کـربلا ، کــربـلایـی شـــده
دل عــاشقـانش خــدایی شـــده
اگر دم ز عشق حسیـن می زنیم
اگر جان به راهـش فدا می کنیم
اگر مَحـــرَمِ خیمـهٔ غــم شــدیم
عــزادار مـــاه مُحـرم شــدیم
دلیلـــش علمـــداریِ زینب است
گــذشت و فـداکاری زینب است
دلیلش همان صـولت حیدریست
پیــامش نشـانی ز پیغمبــریست
ســلامٌ عَلیٰ بنتِ خَیرالنـساء
ســلامٌ علیٰ زینت مـرتضــا(۲)
الهـــی ! به آن خواهر قد کمان
به بــانــوی دلخســتهٔ کــاروان
به درد آشنـــای شَــهِ عالمیــن
به احیــاگر کـربــلای حسیـــن
الهــــی ! به حق شَـــهِ کــربـلا
به حــق شهیـــدان راه خـــدا
به خون سلیـــمانیِ قهــرمــان
فــدایـیِ بانوی قامت کمــــان
به سـردار دلهای خونین قسم
به جان برکفـانِ رهِ دین قسم
که من هم فدایــیِ زینب شوم
شهید همین راه و مکتب شوم
ســلامٌ عَلـیٰ ســاکنِ کربلا (۴)
امیری حسین ونعم الامیر(۴)
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c1204
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
به نام خدا
#سینه_زنی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
سبک : صل الله علیک یافاطمه(تسبیحات)
°°°°°°°°°°°🏴🏴°°°°°°°°°°°°
سلام ما
بر بانوی قهرمان زینب
ای سالارکاروان زینب
ای دریای بیکران زینب
الله اکبر این چه صبریه!!
که در قلب بانوی کربلاست
الله اکبر این چه شورییه!!
که در دشت خونین نینواست
السلام ای بانوی کربلا(۴)
در اوجِ غم
کوه استقامتی بانو
دنیای شهامتی بانو
دریای نجابتی بانو
ای شور آفرین عاشورا
ای بانوی پاک و بی همتا
افتاده عَلَم به دوش تو
پرچمدار حضرت زهرا(س)
السلام ای بانوی کربلا(۴)
در کربلا
بودی اُسوه ی شکیبایی
ندیدی به غیرِ زیبایی
خطبه های تو تماشایی
سبحان الله از این بیان تو
از خطبه های بی امان تو
آتش زد بر قلب یزیدیان
گفتار حیدر از زبان تو
السلام ای بانوی کربلا(۴)
دستایِ ما
عقیله العرب به دامانت
الهی جان ما به قربانت
کرم نما به این محبانت
الحمدلله زیرِ سایَه تیم
ما رو آوردی بین عاشقات
بانو ! بر ما کن یک عنایتی
ماهم باشیم جزء مدافعات
السلام ای بانوی کربلا(۴)
°°°°°°°°°°°🏴🏴°°°°°°°°°°°
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
(بسم الله النور)
#رباعی_مدح
#حضرت_زینب_علیهاسلام
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ماییم همه قطـره و دریا ، زینب
دُردانهٔ تـــاج ســــر دنیـــا زینب
وا می شود از عنایتش هر گِرِهی
وقتی که شود ذکـر لبت یا زینب
#رقیه_سعیدی_کیمیا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
@saeidikimya
┄┅✵﷽✵┅┄
#مدح
#حضرت_زینب_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖༅࿇༅═─
ای زینـــــتِ بــوتــــراب یا زینب
ای گــوهــــرِ در حجــاب یا زینب
پیغمـــبر صــبر و عشــق و ایثاری
در مکتـــــب انقــــــلاب یا زینب
تــا دیـــد صبــــوری تــو را دریـــا
از شرمندگی اش شد آب یا زینب
در بحــــر حیـــا و عفت و عزت
دُردانــــه و دُرّ نـــاب یا زینب
باید بشـــود نام تو ســرمشق و
ســـر لوحــــهٔ هر کتاب یا زینب
در پاقــــدم تو آمـــدند افـــلاک
آمـــاده و در رکـــــاب ، یا زینب
ای وارث جـــود و بخشــش زهرا
بخشنـــدهٔ بـی حســــاب یا زینب
از نور وجـــاهتت شــــده روشن
رخســــارهٔ آفتـــــاب یا زینب
با تابش روی مـــاه تو زد مـــاه
بر چهــــرهٔ خود نقـــاب یا زینب
ای آیــــهٔ نـــور و آب و آییــــنه
بر آینـــــه هــــا بتــــاب یا زینب
آرام و قـــــرار بیـــــقرارانــــی
ای چیــــره بر اضطــراب یا زینب
گردیده دعـــای هــر دل مضـــطر
با دســت تو مستــــجاب یا زینب
بر دوش تــو افتـــاد علمـــــداری
شـــد نام تــو انتـــــخاب یا زینب
لبیـــک تو بــود بر حسیــــن آری
زیبنــــده ترین جـــواب یا زینب
گفتــند که با قســـم به تو گردد
در امــر فــرج ، شتـاب یا زینب
─═༅࿇༅❖༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_زینب_کبری_علیهاسلام🤲
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖༅࿇༅═─
❀﷽❀
#مدح_مرثیه_مثنوی
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
«سلامٌ علی قلبِ زینبِ الصّبور»
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
سلام ای جَبَـل الصَّبر و ای صلابتِ عشق!
سلام ، دختر زهـرا ! حماسـه ساز دمشق !
تویـی که آینـــه دار علــی و زِیـنِ أَبـــی
ملیکــةُ النـُجَبـــایی عقیلــةُ العــربــی
سَلیـــلَةُ الـزّهــرا و شَفــیقـةُ الحسنـــی
تو آزمــوده به دشـت بلا به هر مِــحَنـی
شدی تو سنگ صبـورِ حسن ، امامِ کَــرَم
قوای قلب حسین و ستــون اهل حَــرَم
عَلَـــم به دوشِ قیامِ حسیــن و عاشورا
خمیــده قامتِ عشق و سپـر به تیــربلا
تو تکیه گاه حسینی که تکیه گاهت بود
که در برابر هــر داغ ، ســر پنــاهت بود
به ذوالفقار زبانت ، حسین ایمان داشت
به خطبه های عیانت حسین ایمان داشت
که داد دســـت عَلَـم را به دستِ شانهٔ تو
سپــرد اهل حــرم را به آشیــانهٔ تو
شکوهِ سبـــز عَـلَم روی شانه ات گل کرد
به شــانه های صبــور شمــا توسّــل کرد
به گوش صبر، تو خواندی صبور تر باشد
اگر چه گوشــهْ چشمـانت اشک تر باشد
خمیــد قــدّ تو از غم ، وقــارت اما نه
قــرارِ قلـــبِ ولایــت مــدارت ، اما نه
بریـــدی از دل سنـــگ و سیـــاه اهریمن
به عزت و به وقارت شکسته شد دشمن
به «ما رَأَیْتُ» رسیدن چقدر سنگین است
سری به قامت نیزه ، تمامِ عشق این است
و بوسـه بر رگ حنجــر چه سهم شیرینی
چقــدر صحنــهٔ زیبــا ! فقــط تو می بینی
به چـــادرت متبـــرک نمــوده ای تَــل را
نشستـــه ای به تماشــا تمــام مقتــل را
غزل غزل گل شعرت به قطعه پرپر شد
پر از شقـــایق دلخون ، تمام دفتـر شد
از آیــه های بلنـــد خــدا چه بنویســم
از آن معــانـیِ بی انتـهــا چه بنویســم
حسیــنِ تو شـده خورشیــدِ تا اَبَـد روشن
که از درخشش نورش شکسته اهــریمــن
به یاد رویِ حسینـت ، تمام هجــده ماه
شبــی نبـوده ز داغـش به لب نیـاری ، آه
شبــی نبـوده ستــاره نبـــارد از چشــمت
ز داغ سینــه ، شــراره نبارد از چشـــمت
به عشــق این که دوباره به شام بر گردی
چگونه در طیِ یکسال و نیم سر کردی؟
غم سه ساله چه بوده که برده تاب تورا
فقط رقیــه شنیـده ست اضطراب تو را
ز خون دل سرِ زلفت خضاب کن زینب !
برای یک سفــرِ نُو ، شتــاب کن زینب !
برای حفـــظ حــریمِ تو قـهـــرمان حرم !
گرفتــه اند به کف ، جان ، مدافعان حرم
چه عاشقـــانه به دورِ ســرِ تو می گـردند
برای حفــظ حــریمِ تو سـر ، سپـر کـردند
کبــوتران سپیـــدی که بـی پــر آمده اند
چه محسنِ حُجَجی ها که بی سر آمده اند
به پایِ مکتــب ســرخِ عقیــلهٔ هاشــــم
گذشت از تن و جان و شهیــد شد قاســم
خوشا به حال شهیـــدی که نذرِ زینب شد
و راویِ غـمِ پنهــان و صــبرِ زینب شد
سری به محمل عشقت ، شکسته می خواهم
دلی به ماتــمِ داغــت نشــستــه می خواهم
دگـــر برای ســــرودن قلـــم کـم آوردست
زمان به صبـــرِ تو آیاتِ محکم آوردست
به "کیمیـــا" نظـــر ی کن ز چشمــهٔ کَرَمــت
که زیــرِ پـــایِ تو باشــد ، مـدافـعِ حــَرَمَــت
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۱۱/۲۷
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─━⊰••❃❀❃••═━─