eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2هزار دنبال‌کننده
541 عکس
174 ویدیو
18 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 🖤 🏴 چشمم هزار بار به صبـح التماس کرد در قلب شام تیره بمان و مکن طلوع امــروز می رود به ســـرِ نیزه آفتاب غمنامهٔ ستاره بخوان و مکن طلوع @saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 💔🖤 🏴 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سلام ، مرثیه خوان غریب کرب و بلا سلام ، صاحب اصلی روضه ها و عزا فدای شـــال سیـــاه عــزا و غربت تو فدای گریهٔ خونبارتان به صبح و مسا 🤲 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤(بسم رب الحسین)🖤 تاریخ بشر به خود ندیده ست آری لا یَـــوم کَیَــومکَ ، ابــاعبـــــدالله!😭 فرا رسیدن روز عاشورای حسینی ، شهادت مظلومانه و غریبانه سرور و سالار شهیدان و شهدای دشت کربلا را محضر امام زمان ارواحنا له الفدا و خدمت تمامی شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمایم. رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۳/۴/۲۶ @saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار و نوحه و سبک های شب یازدهم:👇 آغاز اسارت حضرت زینب سلام الله علیها
به نام خدا السلامُ علیکِ یابنت امیرالمومنین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بانو ! به احتــرامِ تو، خَم شد قلم زِ دست تعـظیـم کـرد و نــامِ تو بر دفتـرم نشست دروصف نام وشأنِ توآنگونه ای که هست پیــدا نکرد واژه و ، بغض قلــم شکـــست بردم  دوبـاره نـامِ تو ،  بانوی قهـرمان! تا بشکفد به پایِ تو این شعر نیمه جان  بانواگرچه وصف تومقصوداین دل است اما قلــم زدن زِ تو ، بسیـار مشـکل است شعرم بدون لطف تودیگر چه قابل است باز این قلم ،به درگَهِ لطفِ تو سائل است تا باز  خـود ، مـدد کنی از بحـرِ رحمتت تا واژه واژه صف شود از بهرِ خدمتت ای آنکــه بــرده نــورِ تو تــأثیـــر آفتـــاب پنهـــان نموده بَدرِ تو رخســارِ مـاهـتـــاب ای گوهـــر نجابـت و ای مظهـــر حجــاب ای وارثِ  جلالــتِ   زهـــرا  و  بـوتـــراب هر زینبـــی که زینــت بــابــا نمـی شــود هر دختـری که دختــر زهــرا نمـی شــود پیغمبــری، پیـام تو عیــنِ رســالـت است یک خطبـه از کلام تو تفسیـر عزت است شـورِ خـطـابه های تو، آری قیـامت است سنگینی و وقـار تو ، معنـای عفـّـت است بانوی عشق و عاطفه ای نهضت آفـرین بر اوجِ این صـلابـت و صبــر تو آفـرین! ای یادگار حیدر و، چون مرد ، شــیر زن ! ای مظــهـر صبــوریِ  بانـوی  مُـمتَـحـــَن ای غمـگســار غربـت و تنهــایــیِ حســـن ای یار شــاه  بی کفـن ! ای مـادرِ مِـحَـــن داری نشــان زِ حیـدر و بانـوی بی نشـان دریا شبیـه  قطـره ، تو دریـای بیکــــران آیینــه دار طلعــت رخشــان فاطـــمـه! احیــاگـر حقـیـقـت عـرفـان فاطــــمـه! داری کَرَم ز وسـعــت دسـتان فاطــمـه زیبنـده گوهری تو به دامـان فاطـــمـه بـاری اگر تو چـادر خود را تکـان دهــی یک گوشه از کرامت مادر نشـان دهــی ای حامـیِ شهـــادت و همســنگـر شهیــد ای راوی ِ روایــتِ  ســـرخِ  ســـرِ  شهیــد وقتی که بوسه می زدی بر حنجـر شهیـد بغضت شکست بی صدا ای خواهرشهید (ای کشتهٔ فتاده به هامون حسین من) (وی صیددست وپازده درخون حسین من) همنـاله با تو ، مــادرِ پهـــلو شکســته هـم می گفت"یا بُنَــیَّ"و می ریخت دم به دم همــراهِ گریه های تو،  سیــلابِ اشک غـم می ســوخت خیمــه گاه تو از آتش ستم با عمقِ درد و فاجعه ، بانوی بی بدیل! این رنجْنامه ها شده در چشم توجمیل وقتــی که نوبــتِ  دَمِ بُــرّنــدهٔ تو شـــد دنیــا اسیــرِ خطـبــهٔ کوبـنــده تـو شـــد حیــدر ، زبان ناطق و گوینــدهٔ تو شـــد دشمن زِ خطبه های تو شرمندهٔ تو شـــد می ریخت کاخ دشمنِ دون از کلام تو آتش به قلب من زده اَلشـّامْ شــامِ  تو سجده به زیر پای تو از "کیمیا" کم است اشکم  ، کنار اشک تو در حدّ شبنـم است درشــام ، با قیـامِ تو ، غوغای ماتم است داریم هر چه ، از تو و  مـاه محرم است بنیــان گذارِ مکتــبِ  کرب و بـلا شـــدی تصــویر نـاب آیــهٔ "قالــوا بلــیٰ "شــدی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅ ❃༅࿇༅❃ ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به نام خدا تضمین ازشعر شیخ اجلّ ، سعدی شیرازی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ می بینمـش بالای نِی ، جــانِ جــــهانم می رود سیلاب غـــم در غــــربتش از  دیدگانم می رود با دیدن ســـرهـا به نِــی ،تاب و تـوانم  می رود ((ای سـاربان آهــسته ران ،کارام جانم می رود وان دل که با خودداشتم بادل ستانم می رود)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مانده به صـحراپیـکرش،اماسرش شـد دور از او می تابد از  بالای نــی ، بـر آســــمـانها  نور از  او افتاده در جان جـــهان در اشـتیاقـش شور از او ((من مانده ام مهجوراز او،درمانده ورنجور ازاو گویی که نیشی دور ازاو دراستخوانم می رود)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ از بـس جســارت دیده ام از دشمن خوار و زبون از کـوفه تا شــــام بلا دردم  شــــده از حد فزون بر چشمه اشـکم شده ، جاری زِ  دل ، دریای خون ((گفتم به نیرنگ و فـسون،پنهان کنم ریش درون پنهان نمی ماند که خــــون بر آســتانم می رود)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ منزل به منـــزل می روم ، تا مقصدی بی آشیان دیگــر نمانده  طاقتـــی بر جسم و جان کودکان بر حال  زار مــا  چرا ، رحــــمی ندارد  ساربان؟ ((محمل بدار ای ساربان ! تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان ، گویی روانم می رود)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در گلشن زینب دگــــر از گل نمــــانده یک نشان با رفتن گلها  شــــده ، باغ و  بهـــار او ،  خــزان هستم به دنبال ســری ، افتان وخیزان،نیمه جان ((او می رود دامن کشان ،من زهر تنهایی چشان دیگر مپرس از من نشان ،کز دل نشانم می رود)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دیدم به صحرای جنون،هر دَم،مصیبات و مِـحَن گشتم اسیـر موجِ غم ، در غـــربتی دور از وطن وقت وداعِ پیـکــرت ، دیگــــر درآمــد جان زِ تن ((در رفـتن جـان از بدن گویند  هر نوعی سـخن من خودبه چشم خویشتن دیدم که جانم می رود)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ این  روزهــا بر هـــر زبان  افــــتاده  نام  کـــربلا آنجــا که دارد تربــتــش ، بر دردهـا حکــــم شِفا دستــم به دامــــــان تو و دریای لــطفت ، زینبا! برگ بـــرات کـــــربلا ، روزی نمــــا بر "کیمـــــیا" هــــر دَم به یاد کـــــربلا ، آه از نـهانـــم می رود ✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ هر کجـا افتاده ام  از پا ، صـدا  کردم  حسین هرنفس ،هرلحظه با هر دَم،گرفـتم دَم ،حسین نیســـت  شـــور نام او  تنها  مـــیان  جان من شور عاشورا به پا کرده است در عالم ،حسین این چه نام است این چه شور واین چه حالی بی بدیل؟ داده این احوال را با گریه بر این غم ،حسـین اشـکِ بر او می شـــود الـــماس و دُر ّقیــمتی چون نظر داردبه هرقطره،به هر شبنم،حـسین  شد ذبیحاً بالقفا، لب تشنه درحالی که هـست منبع  آب حیـات  و چشــمه ی  زمزم ، حـسین از  همـان آغاز خــلقت ، او  شــفاعت  می کند لحظه ای که در مسیر توبه گفت آدم :"حسین ✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ اَمان از آن دَم آخر، چه  چیزها  که  ندیدم به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت رسید بر سر گودال، مقابلش  که  رسیدم ; «وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود وناله های "بُنَیَّ"  در  آن  میانه   شنیدم وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید گذاشت  زیر  گلویت ، فغان و ناله  کشیدم ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد به احترام تو خورشید از نفس افتاد از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد میان همهمه بردند رأس پاکت را تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد رسید وقت اسارت زمان سخت وداع وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم میانِ این همه نامحرمان که تنها شد اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ این سرِ بر نیزه ، جانِ زینب است ، آهسته تر آخر او ،روح  و روانِ  زینب است ، آهسته تر قـد  کشیـــده  دلبــر  زینب  به  روی  نیزه ها این همان سروِ چــمان زینب است ، آهسته تر ســـاربان ! آهسته تر ، تا  سـر نیفتد  بر  زمین جای  او در آســـمانِ   زیـنب است ، آهسته تر سمتِ من،سر را نچرخان،چون که از بالایِ نی شـــاهدِ قـدّ کـمانِ   زینـب است ، آهــسته تر بس که این سرنیزه بر رگها اصابت کرده است شرمســار از دیدگانِ  زینــب است ،آهســته تر ســایه دارد بر سَــــرِ این قافلـه ،رأس  حسین ســر پــناه  کاروانِ  زینـــب اسـت ،آهســته تر رَدّ زنجــیر ، آبـله ، خـار مغیـــلان ، زخـمِ  نِی روی پای کــودکانِ  زینـب اسـت ، آهـسـته تر ناخــدایِ  صــــبرم ، امّـا  دیدن  این  کـودکان خارج از صبـر و توانِ  زینب است،آهسـته تر کاش راهِ  مـا جـــدا می گشــت از  شــامِ  بلا آتشی دیگـر به جـانِ  زینب اســت،آهـسته تر آیه ی «أَمَّــن یُجیـب» و ذکـرِ «لا حَولَ وَ لا» دائـماً وِردِ زبـانِ  زینــب اســت ، آهـسـته تر :رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا سبک:سلام آقا... ~~~~~~~~ سلام آقا ، اَلا ای منجی عالم می دونی که ، چه خوبه با شما حالم اباصالح ابا صالح نشد باشم ، کنارت روز عاشورا نشد قسمت ، ظهورت باشه امسالم اباصالح ابا صالح شب جمعه است ، میخوام کرب وبلا باشم توو این شام غریبان ، با شما باشم اباصالح ابا صالح عزادارِ شهید نینوایی تو شب جمعه ، توو راه کربلایی تو اباصالح ابا صالح اباصالح ، فدای چشم گریونت بمیرم من ، برای اشک پر خونت اباصالح ابا صالح شب جمعه ، شب عطر گل یاسه دلم تنگِ ضریح و صحن عباسه ابوفاضل ابوفاضل شب جمعه ، میاد، مادر ، غریبونه توی صحنِ علمدار، ‌روضه می خونه ابوفاضل ابوفاضل بیا یک سر بریم غمخانه ی زینب فدای اون دل ویرانه ی زینب بخون روضه ، برای شاه مظلومان که مونده ، پیکرش ، زیر سُم اسبان حسین جانم حسین جانم ~~~~~~~~ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا """"""""""""""""""""""""""""""""" دست ادب رو سینه مون/سلام بدیم از راه دور به قهرمان کربلا / به قلب زینب صبور به شام غربت حسین /به شاه بی سر السلام به اون شهید سر جدا / غریب مادر السلام به خیمه های سوخته / به داغ روی سینه ها به پیکرایِ بی سر و / سَرای روی نیزه ها زِ دست و پای زخمی و / زِ گوش پاره الامان زِ گونه های نیلی و / زِ گوشواره الامان امان زِ قلب زینب و / دل تموم مادرا آتیش روی دامن و / غارتگران معجرا چه داغها که دیده بود / دل عقیلة العرب چطور دَووم آورده بود /رسیده بود به نیمه شب با اون دل پریشونش /آروم می کرد مادرا رو یکی یکی توو دل شب /خوابوند همه بچه هارو برای اولین دفعه / نمازشو نشسته خوند ذکر و دعای امشبو/ با یه دل شکسته خوند بودن تموم مادرا / ولی رباب و نمی دید بین همین راز و نیاز /صدای گریه ای شنید شنید صدای ناله از / یه خیمه سوخته میاد هِی میگه مادرت فدات /چرا صدات درنمیاد داره لالایی میخونه / برا عزیز پرپرش تکون میده گهواره رو / همه ش به یاد اصغرش غنچه پرپرم لالا / علیِ اصغرم لالا (۴) لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲) گریه نکن بسّه رباب / اینقد دلم رو نسوزون گهواره خالی رو هِی / نده جلو چشام تکون با ناله می گفت بی بی جان / آب خوردم وبیقرارم آخه حالا شیر دارم و / دیگه علی رو ندارم باور نمی کنم هنوز / گرفتن از من گلمو میخوام با این لالایی ها / آروم کنم این دلمو لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲) خانم نشست کنارش و /یه کم آروم گرفت رباب فرمود عزیز دل من /حالا دیگه یه کم بخواب بخواب که فردا همه رو /می برن از کرب وبلا اسیری مون شروع میشه / از کوفه تا شام بلا صبح که شد دوباره باز /جسارتا شروع شد ادامه ی عذابها و/ غارتا شروع شد نشوندن اهل حرمو / رو ناقه های بی جهاز با این بی حرمتی چطور /طی بشه این راه دراز؟! به جز امام ساجدین /مردی کنارشون نبود به حال زین العابدین /رحمی توو کارشون نبود یکی یکی بچه ها رو /خانم سوار ناقه کرد همین که تنها موند کشید / از تَه دل ، یه آه سرد یادش اومد اون روزی که/ اومد به دشت کربلا بااحترام پیاده شد / دُورش بودن برادرا رو کرد به سمت علقمه; /کجایی ای برادرم ببین چه تنها شدم و /نامحرما دور و برم ببین که با شمر و سنان /راهیِ این سفر میشم با این همه جسارتا /هر لحظه خون جگر میشم عبور دادن قافله رو /به سمت گودال بلا تاکه دوباره خون بشه /دل زَنها و بچه ها با دیدن این بدنا / رو دشت داغ کربلا نوحه و ناله سردادن /همه به روی ناقه ها زینب دلشکسته تا /رسید کنار قتلگاه ناله زد ای برادرم /چطور بشم ازت جدا؟ دست خودم نیست داداش /دارن به زور می برنم الهی من فدای تو /شهید دور از وطنم ببین چقد غریبونه /داره میره قافله مون پاشو علی اکبرم / پشت سرم اذان بخون میرم ولی قرارمون / باشه بعد از شام بلا چهل روز دیگه میام /دوباره سمت کربلا “"""""""""""""""""""""""""""""""" رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا