eitaa logo
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
523 دنبال‌کننده
378 عکس
85 ویدیو
104 فایل
📚اولین کتابخانه دیجیتال نقد تصوف و عرفان 🌟معرفی آثار تخصصی و دانلود رایگان جستجو بر اساس مولف، موضوع،زبان، قرن 🛡 تلگرام: 🆔 https://telegram.me/safiresheytan 🛡 ایتا: 🆔 https://eitaa.com/safiresheytan وبلاگ: 🌐 http://safiresheytan.blogfa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمه صدر الدین محمد شیرازی معروف به 📚معرفی اجمالی : ✍تصوف و در نگاه مترادف وامری مقدس اند اما صوفیان فرقه ای چون منکر وحکمت و تارک اند مدعیان دروغینی بیش نیستند . انگیزه نویسنده نقدصوفی نمایان وتشویق دانشجویان به پیمودن مسیر تصوف، است . ✅در مقدمه ۵ شرط لازم برای تحصیل را بیان میکند. ✅درگفتار اول برای شناخت خداوند عمل به لازم اما ناکافی است بلکه بایدبه عبادت و پرداخت. سپس به نقد وبررسی حجاب دانستن ، خوانی ، ، بی ضابطه متصوفه پرداخته است . ✅در گفتار دوم مهم ترین وتصوف را ترجیح بر کردار، دانسته و هدف نهایی را دست یابی به میداند. 🔹ودر تعریفی جدید ،موانع مکاشفه را واسباب مکاشفه را می نامد. 🔸و و را یگانه هدف آفرینش معرفی می کند که بقیه مردم به طفیل او خلق شده اند 🔹 که برای شناخت اوباید به ۸ ویژگی از جمله قدرت تشخیص از توجه کرد. ✅در گفتار سوم (عارفان) را به جهت صفت به خدابرتر از دانسته و ضمن و ، عرفان را همان معرفی میکند. ✅درگفتار چهارم به بیان مواعظی جهت بیداری غافلان پرداخته است . ✅در خاتمه با تاکید برنقش به ، وظیفه مرید را همچون میت نزد غسال، بی چون وچرای میداند. ❌زیرا اشتباه بهتر از عمل درست ومرید است. ۱۱ @safiresheytan🕸
📚معرفی اجمالی: ✍ متکلم گرانقدر در مقاله پیش روی، دواصل مهم از اصول تصوف وعرفان یعنی مساله (اطاعت محض از قطب) و را به اختصار مورد نقد وبررسی قرار داده و در ادامه به ارزیابی کتاب نوشته آقای از همین منظر پرداخته است . ⚠️سید حسن ابطحی از به محضر امام زمان وداعیه داران تزکیه نفس است که به اعتراف خود دچار هوای نفس گردید و درصدد برای خود برآمد. مریدانی که حتی پس از خلع لباس و دستگیری وی، هم چنان از او دفاع می کنند و اتهامات متوجه او را ناشی از حسادت بدخواهان می دانند. 💎نوشتار حاضر بخشی از انحرافات وی را برای کسانی که هنوز درباره او دچار تردید هستند،روشن می سازد. ✅نویسنده در بخش اول ضمن برشمردن واهداف شوم مشایخ وپیران در عالَم ، به نقد دو آموزه مهم نزد ایشان می پردازد ؛ 1⃣ اطاعت محض وانقیاد کامل در مقابل استاد و پیر و 2⃣ نیکو شمردن عشق بازی با اَمردان تحت عنوان و (عشق کثیف) ☑️ جایگاه در روایات نیز در همین بخش بررسی شده است. 💥چگونه مي توان در مقابل انسان غير معصوم ـ كه اگر هم عمدا قصد افساد و اضلال نداشته باشد، لااقل احتمال هر گونه اشتباه و ناداني درباره او داده مي شود ـ تسليم بود⁉️ 💥چه بسيار ساده لوحاني كه بي خبر از انحرافات باور نكردني ولي واقعيتدار پيران و مشايخ و اساتيدي كه تقوا و زهد و وارستگي از سيماي ايشان مي بارد به ايشان سرسپرده اند و عاقبت گرفتار غول هوا و هوس ايشان شده دنيا و آخرتشان به آنان فنا شده است . ✅نگارنده در بخش دوم به نقد کتاب "سیر الی الله" که شرط اصلي سير و سلوك و رسيدن به كمال را انقياد صِرف و در مقابل و و دانسته میپردازد. نویسنده در ابتدا بخشی از متن کتاب را نقل می کند و سپس به نقد آن می پردازد . ✴️بخشی از انحرافات جناب در این کتاب عبارت است ؛ 1⃣منحصر ساختن سلوک الی الله به انقیاد صِرف در برابر استاد 2⃣وجوب اذن گرفتن از استاد در انجام مستحبات واذکار ❌اعمال مستحبه كه در كتابها نوشته اند و از پيشوايان دين رسيده است در حقيقت مثل داروهائي است كه در داروخانه يا گذاشته باشند، اگر شما هر روز وارد داروخانه بشويد و مقداري از آن داروها را برداريد و بخوريد كار درستي نكرده ايد» 3⃣همسان انگاری پیروی از استاد و مشایخ صوفی در تزکیه نفس با تقلید از مراجع در احکام 4⃣تجویز وتوصیه به اعتراف به گناه نزد استاد همانند مسیحیان ❌«بايد توبه را با نظر استاد و كسي كه مي خواهد به سالك الي اللّه، راه كمال را تعليم دهد و او را پاك و آماده سير الي اللّه نمايد انجام دهد، و طبعا بايد نزد او به گناهان خود اعتراف نمايد» ❌«علاوه بر اين كه اعتراف به گناه نزد استاد نهی نشده، مورد تأييد آيات و روايات هم ميباشد». ❌«شاگرد بايد از استاد خود خجالت نكشد، و گناهانش را براي او مشروح و كامل بيان كند »! 5⃣ادّعای مشاهده امام زمان وگرفتن مجوز از ایشان برای اعتراف مریدان به گناه نزد استاد 6⃣ارائه دستور العمل های بی اساس به مریدان: ❌«استاد عزيزم فرمود اين تمرين را چهل روز به ترتيب زير بدون وقفه بايد انجام دهي: روز اول نقطه سياهي را به روي ديوار سفيدي بگذار، و در مقابل آن چهار زانو بنشين و پشتت را راست نگهدار، و چشمهايت را بدون آنكه پلك بزني ۲دقيقه به آن خيره نگاه كن، و تنها به نقطه سياهي كه روي سفیدی قرار گرفته فکر کن وبه چیز دیگر فکر نکن. 7⃣اصالت بخشی به مکاشفات ودیدن انوار و... در شریعت وهدف دانستن آنها در انجام واجبات 8⃣اشتراط قبول توبه به صدقه دادن زیر نظر استاد وشیخ ❌بايد گناهكار و كسي كه مي خواهد پا به مرحله توبه بگذارد و توبه اش قبول شود، مقداري از مال خود را زير نظر استاد! صدقه بدهد، تا طبق دستور خدا و پيامبر صلی الله عليه و آله وسلم مصرف شود، كه اگر اين كار را بكند كمك به پاك شدن و تزكيه نفس خود نموده است! ✅نویسنده در خلال مباحث به طور مفصل به مساله " " از منظر معصومین پرداخته و ادلّه موافقان را ابطال نموده است . ودرپایان به نقد و مرحله ای در تصوف وعرفان پرداخته وآسیب های این نوع سلوک راکه مهم ترینش عجب وغرور سالکانش می باشد، برشمرده است. ۱۵ 🆔 @safiresheytan🕸
❄️ ✍به قلم آیت الله 🔹آقا اسماعیل با آقا جمشید دو مغازه دار و همسایه دیوار به دیوار بودند. اسماعیل آن قدر از عالَم و و شهودشان سخن می گفت که مردم را به تنگ آورده بود لذا کسی به مغازه او مراجعه نمی کرد. زیرا مراجعه همان و شروع گزارش طولانی از فضایل مرشد، همان. اکنون بیکار بود دکان خودش را می گذاشت و می آمد در مغازه جمشید می نشست. 🔸 مرتب از احولات می گفت: کشف می کند، می کند، غیب می داند، می کند، می نماید و... و... هر کدام از داستان هایش وقت طولانی ای را می گرفت. جمشید نیز از دستش به تنگ آمده بود و دنبال بهانه بود که به اصطلاح روی اسماعیل را کم کند. ⚠️روزی دزدان، شبانه سر وقت مغازه کریم رفته هر چه داشت به سرقت بردند. دو روز بعد آقا اسماعیل وارد مغازه جمشید شد و پس از سلام تسبیح ۴۵ دانه ای درشتِ قرمز رنگ را که در دستش با ترق و شرق می چرخانید، روی ویترین گذاشت. پیت حلبی را جلو کشید و روی آن نشست. 📿جمشید گفت: این تسبیح به تو که مرید حضرت هستی نمی آید تو باید یک تسبیح صد دانه ای به دست بگیری و ذکر کنی! ـ دلت پاک باشد. اهل سیر و سلوک کسی است که ذرات وجودش به ذکر خدا مشغول باشند لقلقة زبان که چیزی نیست. ـ این موضوع را مرشدت برایت گفته؟ ـ نه، ولی یعنی همین. راستی جمشید حضرت می تواند دزدان مغازه کریم را از طریق کشف و شهود بشناسد. جمشید که دنبال بهانه بود گفت: این مرشد تو هیچ چیزی نمی فهمد تا چه رسد به غیب. ❌اسماعیل عصبانی شد: درست حرف بزن، جسارت نکن همین الآن حضرت ایشان این جسارت شما را کشف می کند.🤨 جمشید با سخنان خودش اسماعیل را بیش از پیش عصبانی کرد. بالاخره اسماعیل از روی پیت برخاست و گفت: خُب بیا همین حالا برویم پیش خودش، برایت بگوید که دزدان را می شناسد. 👥جناب مرشد نشسته بود، دو نفری وارد شدند اول اسماعیل از ته دل دست او را بوسید. جمشید هم ادای او را در آورد. پس از صرف یک استکان چائی اسماعیل سر سخن را باز کرد که... . 🔸مرشد گفت: نه، حقیر دزدان را نمی شناسم، آن چه گفتم یک بود که این تیپ آدمها مشخص هستند، معلوم است که این کارها از دست چه کسانی برمی آید. حقیر که تعیّنات و تشخّصات مصادیق معیّنه را اِحراز نتوانم کرد، قضیه کلیّه هم که مصداق را تعیین نمی کند.🤔 🔹دو همسایه بازاری با این که از مفردات سخن آقا سر در نمی آوردند، لیکن از روی هم رفته ی آن فهمیدند که آقا اظهار می فرماید که دزدان را نمی شناسد، دَم در که رسیدند جمشید گفت: دیدی که دزدان را نمی شناسد ـ؟ ـ نه، او می شناسد تواضعاً گفت نمی شناسد حتماً می شناسد❗️ ـ مرد حسابی او می گوید نمی شناسد، تو می گوئی می شناسد❗️ ـ بی خود گفت، بیهوده گفت که نمی شناسد، عصبانی تر شد: او نمی فهمد علم غیب خودش را انکار می کند.😂 ناگاه هر دو متوجه شدند که مرشد پشت سرشان است و گفتگوی شان را می شنود. 🔆دیگر اسماعیل نتوانست با مرشد روبه رو شود و رشته قطع شد و از آن به بعد مغازه اسماعیل رونق گرفت. ---------------- 📚به نقل از مجله نورالصادق شماره ۲۵و۲۶ ص۴۷ 🆔 @safiresheytan🕸‌