eitaa logo
کتابخانه نقد تصوف و عرفان🕸صفیر شیطان🕸
523 دنبال‌کننده
378 عکس
85 ویدیو
104 فایل
📚اولین کتابخانه دیجیتال نقد تصوف و عرفان 🌟معرفی آثار تخصصی و دانلود رایگان جستجو بر اساس مولف، موضوع،زبان، قرن 🛡 تلگرام: 🆔 https://telegram.me/safiresheytan 🛡 ایتا: 🆔 https://eitaa.com/safiresheytan وبلاگ: 🌐 http://safiresheytan.blogfa.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️توضیحات بیشتر درباره کتاب "سلوه الشیعه" علامه میر لوحی: 🔻وقتی ملاطاهر کتاب " " را در مذمت صوفیه نگاشت، یکی از عالمان امامیه به عنوان منتقد بر کتاب وی حاشیه ای زد و برای ملّاطاهر فرستاد. ملّاطاهر در مقام دفاع از کتابش برحاشیه های آن عالم صوفی، حاشیه ای دیگر زد و برای وی ارسال کرد. در این گفتگو ها تصوف را ردّ می کرد اما آن دانشمند صوفی از تصوف دفاع می کرد. (از نظر میر لوحی، آن دانشمند صوفی بوده است) 🔹میر لوحی، تصمیم گرفت کتاب "ردّ صوفیه" را با همه حواشی و گفتگو های رد و بدل شده میان این دو دانشمند را در کتابی مستقل به نام گرداوری نماید و اختلاف دیدگاه دو جریان را تبیین نماید. 🔸او کتاب را در ۲۳ باب تنظیم نمود و در هرباب، ابتدا بخشی از متن کتاب رد صوفیه را نقل می کرد و سپس حاشیه های دانشمند صوفی و پس از آن پاسخ ملاطاهر به وی را بیان می نمود. ودر پایان با اعلام نظر شخصی به داوری میان ملاطاهر و آن دانشمند صوفی می پرداخت. بعد ها آن یک کتاب را به دو کتاب مختصر تر تبدیل کرد؛ 1⃣ مباحث اصلی توضیح المشربین یعنی متن کتاب رد صوفیه و حواشی آن عالم صوفی و پاسخ ملاطاهر را در کتابی مستقل به نام " یا " چاپ کرد. این کتاب همان توضیح المشربین بود با این فرق که نظرات میرلوحی از کتاب حذف شده بود تا قضاوت و داوری به خواننده سپرده شود. 🌟رسول جعفریان در کتاب صفویه در عرصه دین و سیاست ج۲ص۶۰۵ متن رساله اصول فصول توضیح را گزارش نموده است. 2⃣ سپس، میر لوحی نظرات و داوری های خودش را در کتابی دیگر به نام چاپ نمود. او بعد ها به ویرایش کتاب "سلوه الشیعه" پرداخت و نسخه جدیدی را که با روایات و اضافاتی همراه بود، ارایه نمود و نامش را گذاشت. ------------- 📚برگرفته از کتاب کشف الحقیقه فی اعتبار الحدیقه، علیرضا دوستی و کتاب رد صوفیه ملاطاهر قمی، مقدمه رضا مختاری ۰ 🆔 @safiresheytan🕸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️ ✍به قلم آیت الله 🔹آقا اسماعیل با آقا جمشید دو مغازه دار و همسایه دیوار به دیوار بودند. اسماعیل آن قدر از عالَم و و شهودشان سخن می گفت که مردم را به تنگ آورده بود لذا کسی به مغازه او مراجعه نمی کرد. زیرا مراجعه همان و شروع گزارش طولانی از فضایل مرشد، همان. اکنون بیکار بود دکان خودش را می گذاشت و می آمد در مغازه جمشید می نشست. 🔸 مرتب از احولات می گفت: کشف می کند، می کند، غیب می داند، می کند، می نماید و... و... هر کدام از داستان هایش وقت طولانی ای را می گرفت. جمشید نیز از دستش به تنگ آمده بود و دنبال بهانه بود که به اصطلاح روی اسماعیل را کم کند. ⚠️روزی دزدان، شبانه سر وقت مغازه کریم رفته هر چه داشت به سرقت بردند. دو روز بعد آقا اسماعیل وارد مغازه جمشید شد و پس از سلام تسبیح ۴۵ دانه ای درشتِ قرمز رنگ را که در دستش با ترق و شرق می چرخانید، روی ویترین گذاشت. پیت حلبی را جلو کشید و روی آن نشست. 📿جمشید گفت: این تسبیح به تو که مرید حضرت هستی نمی آید تو باید یک تسبیح صد دانه ای به دست بگیری و ذکر کنی! ـ دلت پاک باشد. اهل سیر و سلوک کسی است که ذرات وجودش به ذکر خدا مشغول باشند لقلقة زبان که چیزی نیست. ـ این موضوع را مرشدت برایت گفته؟ ـ نه، ولی یعنی همین. راستی جمشید حضرت می تواند دزدان مغازه کریم را از طریق کشف و شهود بشناسد. جمشید که دنبال بهانه بود گفت: این مرشد تو هیچ چیزی نمی فهمد تا چه رسد به غیب. ❌اسماعیل عصبانی شد: درست حرف بزن، جسارت نکن همین الآن حضرت ایشان این جسارت شما را کشف می کند.🤨 جمشید با سخنان خودش اسماعیل را بیش از پیش عصبانی کرد. بالاخره اسماعیل از روی پیت برخاست و گفت: خُب بیا همین حالا برویم پیش خودش، برایت بگوید که دزدان را می شناسد. 👥جناب مرشد نشسته بود، دو نفری وارد شدند اول اسماعیل از ته دل دست او را بوسید. جمشید هم ادای او را در آورد. پس از صرف یک استکان چائی اسماعیل سر سخن را باز کرد که... . 🔸مرشد گفت: نه، حقیر دزدان را نمی شناسم، آن چه گفتم یک بود که این تیپ آدمها مشخص هستند، معلوم است که این کارها از دست چه کسانی برمی آید. حقیر که تعیّنات و تشخّصات مصادیق معیّنه را اِحراز نتوانم کرد، قضیه کلیّه هم که مصداق را تعیین نمی کند.🤔 🔹دو همسایه بازاری با این که از مفردات سخن آقا سر در نمی آوردند، لیکن از روی هم رفته ی آن فهمیدند که آقا اظهار می فرماید که دزدان را نمی شناسد، دَم در که رسیدند جمشید گفت: دیدی که دزدان را نمی شناسد ـ؟ ـ نه، او می شناسد تواضعاً گفت نمی شناسد حتماً می شناسد❗️ ـ مرد حسابی او می گوید نمی شناسد، تو می گوئی می شناسد❗️ ـ بی خود گفت، بیهوده گفت که نمی شناسد، عصبانی تر شد: او نمی فهمد علم غیب خودش را انکار می کند.😂 ناگاه هر دو متوجه شدند که مرشد پشت سرشان است و گفتگوی شان را می شنود. 🔆دیگر اسماعیل نتوانست با مرشد روبه رو شود و رشته قطع شد و از آن به بعد مغازه اسماعیل رونق گرفت. ---------------- 📚به نقل از مجله نورالصادق شماره ۲۵و۲۶ ص۴۷ 🆔 @safiresheytan🕸‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 🗯 💥 این جاهلان که دعوی ارشاد می کنند 💥 در خرقه شان به غیرِ « منم » تحفه ای میاب ----------------- 📚دیوان امام خمینی ص۴۸ 🆔 @safiresheytan🕸‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📻 💠سلسله دوره های فرقه شناسی دینکلاس : دوره نقد و بررسی فرقه نعمت اللهیه گنابادیه ۱ 🗣 مدرس : استاد موسوی ⌛️زمان : شنبه ها ساعت ۱۷ 🔻برنامه های ارائه دوره : دانشجویان آنلاین : اسکای روم دانشجویان آفلاین : ایتا و تلگرام 🔰توضیح : اخیرا مطالب زیادی درباره فرقه گنابادی یا سلطان علیشاهی گفته شده است که بیشتر تکرار مکررات است. در این دوره سعی داریم به سراغ ناگفتنی های فرقه گنابادی برویم و مطالبی مطرح کنیم که تاکنون جایی بیان نشده. درباره تاریخ این فرقه در ایران، باورها و مبانی مهمی که دارند و رسوم و آموزه هاشون و مساله ذکر و فکر بحث خواهیم کرد و از اسراری که راجع به مشایخ و بزرگان اینها وجود دارد صحبت می کنیم. مثل اینکه چرا سلطان محمد و پسرش توسط مریدان خودشان به قتل رسیدند؟ این فرقه در اکثر شهرهای بزرگ ایران نماینده و ماذون دارد و مردم را جذب طریقت خود می کنند. روش های جذب فرقه گنابادی و راه مقابله با آنها از دیگر مطالب مهمی است که در این دوره بیان میشود. لینک ثبت نام : 🔰 https://survey.porsline.ir/s/CCeHCpY#?ref=te 🌏 دینکلاس آموزش مجازی برای شیعیان فارسی زبان جهان تلگرام l ایتا l اینستاگرام l سایت 🆔 @safiresheytan🕸‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡 🤔 تعبیرات عرفا چه میزان با عبارات مناجات شعبانیه انطباق دارد؟ 🚥🚥🚥🚥🚥 ✍ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ ... 🔻ترجمه: خدایا [امید، تعلقات] مرا به طور کامل از غیر خودت، قطع کن تا فقط به درگاه تو متوجه باشم. و چشم دلمان را برای تماشای رویت، تقویت ساز و روشنایی و سوئی به آن بده تا دیده قلبمان، پرده های انوار را دریده و نقاب از رخسارت کنار زند و به تو که منشا عظمت و جلالی برسد، و با دل و جانمان، وابسته و شیدای ذات مقدست گردد. 1⃣ منظور از همان بصیرت و ایمان قلبی است .فرق مشاهده قلبی با مشاهده عقلی در این است که در رویت قلبی تصورات به تصدیق قلبی رسیده اند. بعضی چیز ها را می دانیم اما به آنها باور نداریم .وقتی که یک مساله ذهنی وعقلی با حب وبغض های قلبی در آمیزد به باور و می رسیم. ☑️مشاهده عقلی آگاهی بخش و مشاهده قلبی تصمیم ساز است.💯 2⃣ نقطه نهایی در ، درک و کشف عظمت خداوند است. وقتی که خداوند در چشم انسان بزرگ آید دیگر غیر خدا حقیر و کوچک خواهند شد و در تمام زندگی فقط به خداچشم می دوزد. ♨️عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ (خطبه۱۹۳نهج البلاغه) بندگان صالح خدا در این جهان از دیگران بریده وخود را به خدا پیوند می دهند. در مجالس و محافل دوستان و خانواده حضور دارند اما همواره در کردار وگفتار خویش خدا را در نظر می گیرند وخواست او را بر خواست هر کسی ترجیح می دهند ِو از ملامت هیچ ملامت کننده ای واهمه ندارند. تنها به خدا امید دارند و تنها از او می هراسند. درک عظمت الهی مشروط بر انقطاع الی الله است. سالک وقتی عجز خود و دیگران را دریابد، عظمت خدا را متوجه می شود. 🔘اما غایت سلوک در تصوف وعرفان، انسان در ذات پروردگار است به گونه ای که دوئیت از میان بر می خیزد و همه او شوند. لا موجود الا الله است در حالیکه لا اله الا الله است. و به جای انکار و نفی موجودات، باید به وجود غیر خدا اعتراف کند ولی به ماسوی الله توجه نکند و اراده و خواست قلبی اش با اراده خدا یکی شود. اراده ها به وحدت می رسند نه ذات خالق و مخلوق. 3⃣در برخی روایات یک حقیقت خارجی و کیهانی معرفی شده است نه یک مساله مرتبط به اخلاق. پیامبر اکرم در معراج پس از رسیدن به این مکان، از جبرئیل جدا گشته و مسیر را به تنهائی ادامه دادند. اما اگر بخواهیم حجاب نورانی را در حوزه اخلاق تفسیر کنیم مقصود نگاه استقلالی به ذوات یا صفات مقدس (علم و تقوا و...) است که نگذارد لطف و عظمت خدا از پس نورانیت آنها دیده شود. 4⃣ اولیا الهی به هر شرافت وبزرگی که رسیده اند همه از معدن عظمت الهی است. در توجه قلبی به این ذوات مقدسه نباید شدت نور و طهارت ایشان مانع دیدن معدن و مبدا اصلی همه این عظمت ها یعنی خداوند گردد.اولیا الهی در هر مرتبه و مقامی غیر از ذات خدا و مخلوق خدا هستند و نباید ایشان را خدا بخوانیم. در مسیر تهذیب اخلاق و کسب صفات پسندیده ای مثل علم و شکر و ... نیز نباید دچار غرور شد و داشته ها را از خود بدانیم بلکه همیشه باید متوجه عنایت و الطاف خداوند در مسیر سلوک بود. ♨️فکلما قلتُ لک الحمدُ وجب علی لذلک ان اقول لک الحمد. (مناجات الشاکرین) 5⃣ همان انگیزه واهداف آلوده به دنیا و نفس و شیطان و مردم ست که نمی گذارد آدمی در تمام احوالش متذکر یگانه مبدا آفرینش باشد و از دیگران بریده و به او روی کند. پرده های که بر روی قلب انسان کشیده شده و مانع مشاهده محبوب حقیقی می گردد. برای فهم بهتر حجب ظلمانی و نورانی به مثال زیر دقت کنید؛ 📸در دوربین های فیلم برداری اگر درپوش روی لنز را برنداریم، صفحه نمایش سیاه وتاریک خواهد بود و چیزی را نخواهیم دید.(حجاب ظلمانی) حالا اگر بخواهیم از یک منظره پر نور تصویر برداری کنیم، شدت نور و زاویه نور اگر مستقیم به سمت لنز دوربین باشد همین نور زیاد مانع دید خواهد شد وصفحه نمایش دوربین را سفید خواهد کرد. یکبار به خاطر نبود نور و بار دیگر به علت نور زیاد موفق به ضبط تصویر نخواهیم شد راه حل مشکل تصویر برداری در چیست⁉ اگر لنز دوربین دارای نور شود می تواند بر نور زمینه غلبه کند و تصویر را در خود ضبط کند . در معرفت الهی نیز اگر قرار است در وادی پر نور ذات حرکت کنیم و دچار کوری نشویم نخست باید بخواهیم نور چشم دلمان بیشتر گردد.(انر ابصار قلوبنا) تا از حجب ظلمانی (تفریط) و حجب نورانی (افراط و غلو) به سلامت عبور کنیم و عظمت خالق را به درستی دریابیم. 🆔 @safiresheytan🕸‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
km_20230303-1_720p_17.mp3
5.31M
🚦 🌸 ❇️گوشه ای از زندگی سلوکی حجه الاسلام دستپروری از زبان خود ایشان 📛۹سال زندگی سلوکی ام در خدمت مرحوم لاله زاری بی خدا گذشت♨️ 👥 در ۲۳ سالگی یکی از دوستانم مرا دعوت به جلسات لاله زاری در مشهد کرد و ۹ سال ماندگار آنجا شدیم تا ۳۲ سالگی ریاضت بسیار شدید و چله نشینی و ... داشتم. ❌بر اثر ریاضت ۶۰ کیلو در اوائل طلبگی کم کرده بودم . ❌در اثر سیر و سلوک به مکاشفه هم رسیده بودم ولی بد تربیت شده بودیم، اگر یک مرید از دست می دادم مرگم بود. ✴️به برکت آشنایی با آثار استاد با انواع تربیت آشنا شدم و فهمیدم ۹ سال اشتباه کردم و تا کنون شیوه تربیتی ام تحمیلی بوده است. 💥دانستم تا ۳۲ سالگی بی خدا زندگی کردم . ✅سلوک مرحوم صفائی مرا از بند مرید و مراد بازی آزاد کرد . 🔆به شدت معتقدم که مردم باید ثقلینی باشند درب خانه این وآن نروند 🆔 @safiresheytan🕸‌
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین دست‌پروری در سال ۱۳۲۹ در حسین آباد گرمسار ـ روستایی در مجاورت گرمسار که اکنون به شهر پیوسته است ـ به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را به عنوان دانش‌آموزی ممتاز در گرمسار سپری کرد. سپس برای تحصیل در رشته الکترونیک وابسته به دانشکده نیروی هوایی به تهران عزیمت کرد. 🔹پس از اتمام تحصیلات در همان دانشکده به تدریس مشغول شد و به تناسب محل خدمت، لباس افسری به تن کرد. اما با وجود کتمان روحیات و فعالیت‌های مذهبی و دیدگاه‌های انقلابی، فشارهای دانشکده و مسئولان وقت گاه و بیگاه او را از ادامه فعالیت باز می‌داشت. مدتی وی با رفت و آمد به هیئتات مذهبی و محافل معنوی ـ به ویژه جلسات سلوکی برخی از اساتید اخلاق ـ و پی‌گیری مطالعات عمیق مذهبی، خود را تسکین داد. 🔸او در سال ۱۳۵۸ به مشهد آمد و تحصیلات حوزوی را آغاز کرد. طبعاً برای او که تجربه تحصیلات مهندسی منظم و فشرده را داشت، کندی تحصیل در آن روزگار ـ که می‌گفتند یک درس روزانه، کم و دو درس، زیاد است (!) ـ قابل تحمل نبود. این بود که با راهنمایی برخی از مدیران و اساتید حوزه، به صورت شبانه‌روزی و ظرف ۵ سال، دوره مقدمات و سطوح مقدماتی و عالی را با موفقیت به اتمام رساند. 🌀از جمله اساتید او در این مقطع، حضرات آیات سیبویه، مرتضوی، اشرفی شاهرودی و موسوی شاهرودی بودند. ♣️وی سرانجام پس از سال‌ها تبلیغ و تدریس اخلاق و معارف اسلامی برای طلاب و دانشجویان و عموم مردم، ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ در سن ۷۲ سالگی در مشهد دار فانی را وداع گفت. 🆔 @safiresheytan🕸‌