◾️ السلام علیک یا بنت رسول الله
❇️ هدیه کتابخانه تسنیم به مناسبت ایام فاطمیه
🔆 دانلود ۲۲ کتاب رایگان درباره حضرت فاطمه (س)
۱. عبور از تاریکی 👈 دانلود
۲. شخصیت شناسی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر پایه کتاب و سنت 👈 دانلود
۳.شهادت مادرم زهرا افسانه نیست 👈 دانلود
۴. آموزه های تربیتی در زندگی حضرت فاطمه 👈 دانلود
۵. فاطمة الزهراء من المهد إلى اللحد 👈 دانلود
۶. فاطمه زهرا (س) از ولادت تا شهادت 👈 دانلود
۷. دانستنی های فاطمی 👈 دانلود
۸. زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها 👈 دانلود
۹. فاطمه سلام الله علیها در آینه وحی 👈 دانلود
۱۰. دانشنامه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) 👈 دانلود
۱۱. ترجمه بیت الأحزان شیخ عباس قمی 👈 دانلود
۱۲. متن و ترجمه خطبه فدکیه 👈 دانلود
۱۳. تجلی توحید در زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 👈 دانلود
۱۴. اسرار فضائل فاطمه سلام الله علیها 👈 دانلود
۱۵. الفریدة في لوعة الشهيدة 👈 دانلود
۱۶. حضرت محسن اولین شهید امامت 👈 دانلود
۱۷. الصحیح فی کشف بیت فاطمه س 👈 دانلود
۱۸. بنور فاطمة اهتديت 👈 دانلود
۱۹. با نور فاطمه هدایت شدم 👈 دانلود
۲۰. بندگی، راز آفرینش (شرح خطبه فدکیه)👈 دانلود
۲۱. کشتی پهلو گرفته 👈 دانلود
۲۲. هذه فاطمه 👈دانلود
📲 ثواب انتشار این لیست با شما
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید
💠 تطهیر فرش توسط قالیشویی
💬 سؤال:
اگر لباس، فرش و یا قالی نجس را فرد دیگر یا قالیشویی بشوید، آیا پاک میشود؟
✅ پاسخ:
🔹 کسی که وکیل شده است لباس انسان را آب بکشد و لباس هم در تصرف او باشد، اگر بگوید آب کشیدم، آن لباس پاک است و اگر قالیشویی بگوید که فرش را به نحو صحیح، تطهیر کرده یا این که خودتان اطمینان دارید که به گونهای شسته میشود که بعد از زوال عین نجاست، یک مرتبه با آب کر شسته شده و آب از آن عبور میکند، محکوم به طهارت است.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای
📚 #احکام_شرعی
@SAGHEBIN
11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت سی و چهارم گاهی که هوای وطن میکردم با خودم
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت سی و پنجم
عمه بغلم میکرد و میگفت: پروانه جان، بزرگ شدی، بیشتر معنی این حرفا رو میفهمی.و به جای پاسخ به سؤالاتم از پدر بزرگ و مادربزرگم تعریف میکرد که چقدر عاشق اهل بیت بودند، وقتی به کربلا میرفتند یک ماه میماندند و میگفت که این روضه اهل بیت، سفرهای است که از زمان جد تو در خانه ما افتاده است و مبادا بعد از ما تعطیل شود.
مدرسه ها باز نشده و به کلاس دوم نرفته بودم که آقام از خرمشهر آمد. باز هم مثل همیشه اوّل سهم عمه و بچههایش را کنار گذاشت و بعد سوغاتیهای ما را داد. برای من یک شلوار چرمی پوست ماری خال خال آورده بود که وقتی پوشیدم، بیشتر احساس «سالاری» کردم.
آقا هدیه هامان را که داد، سری به عمه ام زد. مادرم با شوق و شوری که به خاطر آمدن آقام داشت، گفت: دخترها، آقاتان دوست داره، غذا رو پشت بام بخوره، برید بالا تا من شام رو حاضر کنم.
آقا یک چراغ نفتی ۹ فتیلهای آورده بود که خیلی اعیانی به حساب میآمد. اما مادرم عادت داشت غذا را روی اجاق داخل مطبخ، بپزد. اجاق سینه دیوار، با گل و آجر بالا آمده بود. زیرش با گپههای هیزم خُشک و خرد شده، داغ میشد.
آشپزی های بزرگ فامیلی و نذری در مطبخ بود. ولی وقتی خودمان بودیم، برنج و خورشت را روی چراغ ۹ فتیلهای میپخت و بوی طبخش خانه را پر میکرد. مامان با چند تا جعبه، چیزی مثل میز چوبی درست کرده بود که روی آن پارچه و سفره میانداخت که حکم میز غذاخوری داشت.
آن شب طبق معمول ایران جلو افتاد و از نردبان داخل مهتابی به طرف پشت بام، بالا رفت. به افسانه گفتم: پشت سر ایران برو. منتظر شدم تا او به وسط راه برسد، خواستم با همان روحیه ناشی از حش سالاری از او جا نمانم، نردبان را دو پله، یکی بالا رفتم اما پایم لیز خورد وسط پلهها، کله پا شدم و از آن بالا با سر افتادم روی سنگی که تکیه گاه نردبان بود. یک آن احساس کردم مغزم آمد توی دهنم. پیشانیام شکاف برداشته بود و خون از آن شکاف فواره میزد بیرون. کف
مهتابی، چشم به هم زدنی سرخ و پر از خون شد.
ایران از بالا مامان را صدا کرد. مامان جیغ کشید و سراسیمه آمد پیشم. حال و روز من را که دید، دستمالی برداشت و روی پیشانیام گذاشت. روی صورتم، پر از خون شده بود و از بینیام میچکید ولی گریه نمیکردم. میترسیدم که اگر آقام مرا با این سرو رو ببیند دعوایم کند.
اتفاقاً آمد و به صورت رنگ پریده و خونیام خیره شد. عصبانی که نشد هیچ، باد غروری هم به غبغب انداخت و گفت: حالا معلوم میشه که چقدر سالاری! بغلم که کرد دیگر نفهمیدم چطوری رساندم به بیمارستان.
چشم که باز کردم. توی خانه بودم عمه و دخترهایش، منصور و اکرم و خواهرهانم، ایران و افسانه دورم نشسته بودند. عمه قربان صدقهام داشت میرفت دستهایش را به علامت شکر بالا برد و گفت: «الحمد الله به خیر گذشت.» بعد هم رو کرد به آقام و گفت «دامُلا، برای دفع همه چشم زخمها و بلاها، باید یه گوسفند قربونی کنی و گوشتش رو بدی به فقیر، بیچاره ها! حُکماً عروسم رو چشم زدن.
آقام: گفت به روی چشم. اما قبل از اون باید یه معجون درست کنم تا سالار جون بگیره.
این را که گفت، رفت موزی را که از اهواز آورده بود با شیر و عسل قاطی کرد و دو تا لیوان بزرگ به من داد. تا آن وقت، موز ندیده و نخورده بودم. خیلی بهم مزه داد.
پدرم گفت: حالا رنگ و رخسارت برگشت سرجاش. و چند تا ماچ آبدار از صورت رنگ پریدهام کرد. شانس آوردم که چند روزی تا باز شدن مدرسه باقی مانده بود.
توی خانه استراحت میکردم و آقام هر روز یک جور تنقلات برایم میخرید. خوب که شدم به مامانم گفت: خانم! برو برای ایران و پروانه، پارچه چادری بخر، میخوام ببرمشون سیرک هندی ببینن.
مامان هم رفت و دو قواره پارچه چادر گل گلی برایمان خرید و داد دوختند. چادر بوی دوست داشتن میداد همین قدر از چادر میفهمیدم.
چادرها که آماده شد آقام: گفت برید چادرهاتونو سر کنید تا بریم بیرون. ایران اولش غُرغر کرد اما وقتی فهمید قرار است سیرک هندی ببینیم، اخمش تبدیل به شادی شد. به محل سیرک که بهش فیل خانه میگفتند، رسیدیم پدرم چند قِران داد و بلیط خرید. وارد محوطه فیل خانه شدیم. یک چادر خیمهای بزرگ وسط یک محوطه خاکی علم کرده بودند. انتظار داشتیم که یک فیل گنده ببینیم. عکس فیل را توی کتاب درسی ایران دیده بودیم اما در «فیل خانه » خبری از فیل نبود. چند تا خرس و ببر را داخل قفس به مردم نشان میدادند. بیشتر پولدارها و بالاشهریها آمده بودند و میان آن همه جمعیت، فقط من و ایران چادر داشتیم، ایران که دیگر اخم نمیکرد، خندید و میگفت: پروانه ببین با این چادرها، ما دوتا شديم مثل ننه نقلی. نگاهی به اطراف انداختم و دیدم راست میگوید: زدم زیر خنده.
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
📌افشای جزئیاتی تازه از عملیات بزرگ قسام در شجاعیه
منابع عبری زبان به افشای جزئیاتی تازه از عملیات شب گذشته گردانهای قسام در محله شجاعیه در شرق غزه پرداختند که طی آن 10 نظامی از جمله فرمانده یک گردان تیپ گولانی کشته شد.
پایگاه خبری عبری زبان والا اعلام کرد که در حادثه شجاعیه که فرمانده گردان 13 تیپ گولانی هم در آن کشته شد، مبارزان قسام لباس ارتش رژیم صهیونیستی بر تن کرده و به سلاح M١٦ مجهز بودند که همین مسئله عملیات را پیچیدهتر کرد و نمی شد تشخیص داد که کدامیک نیروهای اسرائیلی هستند و کدامیک مبارزان حماس.
در این عملیات 10 نظامی و افسر اسرائیلی از جمله فرمانده گردان 13 تیپ گولانی کشته شدند و تعداد زیادی هم زخمی شدند.
وستانیوز
#جهاد_تبیین
#طوفان_الاقصی
#افول_آمریکا
#مظلوم_مقتدر
@SAGHEBIN | ثاقبین🤍
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🌸
التوبة
الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ، ﻣﻨﺰﻟﺘﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻨﺪ .(٢٠)
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ .(٢١)
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٢٢)
🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️🌺☘️
#قرآن_کریم
#جهاد_تبیین
@SAGHEBIN | ثاقبین🤍
❌پوستر جدید مقاومت
✅از جایی که نمی دانند آنها را فریب میدهیم
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
https://eitaa.com/saghebin
ماجرای ساسی.mp3
51.49M
🌟مجموعه سخنرانی های نظم جدید جهان
عنوان : ساسی مانکن
🎙میلاد نورپور
#نظم_جدید
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چرا نسل جدید گرفتار ساسی مانکن تا سلبریتیهای داخلی شد؟😐
علت اصلیشو استاد رحیم پور #ازغذی به درستی گفتند، صدا و سیما ضربه ای که به ما زد هیچکس نزد.
۵۰ نفر #سلبریتی تربیت کردن در ۴۴ سال واقعا کار سختی نیست ولی نتونستند و هنوز هم همان #سیاست ها را ادامه میدهند و یک عده هم اصرار دارند سیاست های شکست خورده صدا و سیما را در فضای #مجازی هم اجرا کنند و هر کس هم از این روش پیروی نکند از نظر اینا هیچی نمیداند.
#فرهنگسازی_حیا
https://eitaa.com/saghebin