🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت چهل و پنجم مامان که این صحنه ها را می،دید کش
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت چهل و ششم
یک جهیزیه خوب شامل یک تخته فرش دستباف کاشان، سرویس طلا و ظروف کامل دست نخورده را فروختیم و پول حاج مهدی را دادیم. پشتکار و پاک دستی، حسین یکی از سهامداران اتوبوسهای مسافربری را بر آن کرد که از او بخواهد راننده اتوبوسهای مسیر تهران - همدان شود و این پیشنهاد همان چیزی بود که حسین میخواست. حسین قبلاً گفته بود «رابط ما برای آوردن اسلحه، شخص مطمئنی نیست و گروه به این رسیده که یکی باید در پوشش راننده، این مأموریت رو به عهده بگیره.»
یک روز حسین آمد، ولی با پیشانی بخیه شده و چشمهای سرخ و خون مرده و پلک های کبود با نگرانی پرسیدم:« چه بلایی سرت اومده؟!»
تعریف کرد:« با چند نفر به تهران اعلامیه میبردیم. مأموران برای تفتیش وارد اتوبوس شدن و ما دعوای الکی راه انداختیم و دوستانم دعوا رو جدی گرفتن؛ چشم و چالم رو سیاه کردند ولی مأموران خام شدن و رفتن.»
دفعه دیگر به خانه آمد از حالاتش میفهمیدم که اتفاقی افتاده، اما سعی میکرد همه چیز را حتی به من نگوید و سروته ماجرا را با شوخی به هم بدوزد.
گفتم:« حسین تو چشمات میخونم که اتفاقی افتاده.»
گفت:« به خیر گذشت. جریمه شدم. یه جریمه حسابی که خیلی بهم چسبید.» پرسیدم:« چی چسبید جریمه؟ مگه جریمه هم خوشحالی داره ؟!»
گفت:« آره.»
و توضیح داد که با اتوبوس از آرامگاه بوعلی خارج می شدم که پلیس آمد و گفت
بزن کنار.
مسافرهای تهران را پیاده کرده بودم و من بودم و اتوبوس و یک گونی اسلحه که در جعبه بغل بود. اگر پلیس میگرفت، بالای چوبه دار بودم. منتظر بودم که بگوید در صندوق بغل را باز کن. کنار صندلی بغل ایستاد و مدارک را خواست و قبض جریمه را نوشت یک جریمه خیلی سنگین. خودم را خونسرد نشان دادم و گفتم چه خطایی از بنده سرزده جناب سروان؟! گفت انگار خیلی عجله داری با اتوبوس توی شهر، چراغ قرمز رو رد کردی، خلاف از این بالاتر؟ قبض جریمه را گرفتم و خیلی خوشحال به راه افتادم. این بهترین جریمه ای بود که آن زمان شده
بودم.
حسین چند ماه بعد رانندگی اتوبوس را کنار گذاشت. کار او صبح تا شب، فعالیت برای براندازی حکومت شاه بود.
پائیز را دوست داشتم و ترکیب متنوع و چشم نواز برگهای زرد و سبز و سرخ روی درختان را. باد لای شاخ و برگ درختِ بلندِ بید جلوی خانه، می پیچید و درخت را از برگ میتکاند و کف حیاط، از حجم برگها پر میشد. مریض بودم و بی رمق و بی حال، نزدیک ظهر بود که عمه گوهر برای احوال پرسی آمد. دید که سرحال نیستم، آستین بالا زد و برای نهار آش گذاشت. پیازداغ و نعنا را که روی تابه به هم زد، ناخواسته دلم به هم خورد. نخواستم مادر شوهرم را نگران کنم. اما او با نگاه نافذ به چشمانم خیره شد و گفت:« پروانه جان، مژه هات کنار هم، جفت شده،
تو میخوای مادر بشی و من صاحب نوه.»
و بغلم کرد و صورتم را بوسید.
حس مادرانگی حس خوبی بود که برای اولین بار تجربه میکردم. حسین هم رسید. صدای سایش پای حسین روی برگها که آمد، خجالت کشیدم و به اتاقم رفتم. عمه سلام کرده نکرده خبر را به حسین داد اولش باور نمیکرد. یکه خورد
و آمد سراغم و پرسید:« مامان راست میگه؟»
گفتم:« عمه گوهر همیشه راست میگه.»
هرچقدر رنگ من سفید و شاید زرد بود، صورت حسین از شوق و شعف سرخ و برافروخته شد. و در پوست خود نمیگنجید گفت:«پروانه، از امروز شما، دو
نفرید، باید بیشتر مواظب خودت باشی.»
پرسیدم:« درس و دبیرستان چی میشه؟»
گفت:« تا وقتی که تونستی، مدرسه برو درست رو بخون.»
دبیرستان شاهدخت درس میخواندم و از میان همکلاسیها با خانم مصداقی و زهراکار بیشتر ارتباط داشتم. برادر زهراکار را ساواکی ها دستگیر کرده بودند و خودش هم زمینه انقلابی داشت او از من کتاب میخواست و من از حسین. حسین به غیر از دادن اسلحه به شکل مخفیانه به انقلابیون، کتاب و اعلامیه هم توزیع میکرد. وقتی که موضوع را مطرح کردم، پرسید:« دوستات قابل اعتماد
هستن ؟»
گفتم:« آره برادر یکیشونو ساواک دستگیر کرده, هردوشون مطمئن هستن. و برایشان کتابهای شریعتی و مطهری را بردم.
چهار ماهه شده بودم و نوزادم در شکمم میجنبید. اما مثل گذشته کار میکردم. مشکل آب آشامیدنی اصلی ترین، درد سر آن روزهای زندگی من بود. هنوز با دلو از چاه آب میکشیدم. وقتی ریسمان را به ته چاه رها میکردم. صدای تالاپی میآمد چین به صورت آب می افتاد و کمتر از یک دقیقه طول میکشید تا دلو، پر از آب شود. ریسمان را، چپ راست با دست بالا میکشیدم. تا دلو به لب چاه برسد، جانم در می آمد.
حسین که می آمد، دعوایم میکرد که« به خاطر بچه ت هم که شده از چاه آب نکش. و خودش دبه ها را از چاه پر میکرد.
یک روز یکی از همسایهها، صحنه آب کشیدن با دلو را دید. دلش سوخت و گفت:« موتور چاه ما سالمه هر وقت خواستی بگو، موتور رو روشن کنم و آب بردار، فقط به شوهرت بگو، ۷۰ متر شیلنگ بخره»
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت چهل و ششم یک جهیزیه خوب شامل یک تخته فرش دس
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت چهل و هفتم
موضوع را با حسین در میان گذاشتم، به خاطر سلامتی من و بچه ام پذیرفت. فقط شرط کرد که همسایه، پول آب را حساب کند. ۷۰ متر شیلنگ خرید. حالا شیلنگ داشتیم اما آب از شدت سرما توی شیلنگ یخ می زد و شوهر همسایه
شیلنگ را میبرد توی حمام زیر شیر آب داغ میگرفت تا بخش باز شود.
سرما و برف و کولاک به اوج رسید و من پابه ماه بودم داخل اتاق را با چراغ نفتی علاء الدین گرم میکردم. گاهی فتیله چراغ، کز میکرد و میسوخت. تا سوختگی فتیله را با قیچی بگیرم، اتاق از سرما، زمهریر میشد و شیشه ها از تو یخ میزد. با ناخن، روی شیشه، شیار میانداختم تا از لابه لای خطها، هم برفهایی را ببینم که تا پشت در خانه، بالا آمده بودند و هم قندیلهای یخی را که با نوک تیزشان، از زیر سقف شیروانی خانه های روبه رو، آویزان بودند و چشم به در میدوختم تا حسین کلید بیندازد. تا میرسید پارو برمیداشت و از همان جلوی در شروع میکرد. نمیگذاشت دست به سیاه و سفید بزنم. و نمیگذاشت آب توی دلم
تکان بخورد و میگفت:« فقط زینب، باید توی دل شما تکان بخوره.
من اسم الهه را برای فرزندم انتخاب کرده بودم و حسین زینب را. میگفت:« زینب یعنی زینت پدر و اگه برادری بعد از او خدا به ما داد بشه سنگ صبور برادر.» من هم قبول کردم.
زینب که به دنیا آمد، حسین سر از پا نمیشناخت، میگفت:« درسته که پروانه ای، اما من باید به دور تو بچرخم» و به دور من می چرخید اما این شادی و شور بیست روز بیشتر دوام نداشت. زینب، مریضی زردی گرفت و جلو چشممان جان داد.
آن روز دنیا برای من و حسین به قدری تیره و تار شد که در کنار گل پرپر شدهمان، سر به روی شانههای هم گذاشتیم و مثل ابر بهار گریستیم.
حسین زینب را برداشت و گریان به گورستان شهر باغ بهشت برد، شست و دفن کرد. وقتی آمد از شدت گریه چشمانش سرخ و از انبوه غصه، صدایش گرفته بود. زینب مُرد و خانه، غمخانه شد. یاد زینب حتّی برای یک ساعت از خاطرم نمی رفت عکس یک نوزاد دختر را روی کمد زده بودم و نگاهش میکرد. خواب و خوراکم شده بود اشک.
حسین دلداری ام میداد که غصه نخورم. میخواستم اما نمی توانستم. در فاصله کمتر از دو سال هم مادرم را از دست داده بودم و هم دخترم را. هر هفته سر مزارشان میرفتم گریه میکردم و سبک میشدم.
مدتی بعد حسين خبر داد که قرار است یکی از علمای بزرگ و انقلابی به نام آیت الله سید اسدالله مدنی به همدان بیاید و من و دوستانم برای آمدن او به همدان برنامه ریزی میکنیم.
شور انقلابی و مبارزه با رژیم طاغوت، غم بزرگ مرگ زودهنگام زینب را از دلش برد و من هم تلاش کردم آنگونه که او میخواست، صبور باشم.
بعد از فوت آیت الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی، آیت الله مدنی تکیه گاه مردم همدان شد. حسین هر روز به خانه او میرفت و با اخبار تازه میآمد. میگفت:« این پیر شجاع و نترس از ما جوونا تو هر کاری جلوتره. با اومدنش علمای سرمنبر، دل و جرئت بیشتری برا افشای خیانتهای شاه پیدا کردن.»
و همین هم شد. فریاد دادخواهی و مبارزه علیه حکومت شاه، علنی شد. مردم با شنیدن پیامها و خواندن اعلامیه های امام در تبعید به خیابانها می آمدند و مأموران حکومتی پاسخ اعتراض آنها را با گلوله میدادند و هر روز خبر شهادت کسی میرسید. یکی از آنها، همان همسایه دلسوز ما بود که شیلنگ یخ زده را زیر
آب گرم حمام باز میکرد. یک مرد مظلوم که من برایش خیلی گریه کردم. سرگرد کازرونی، یکی از فرماندهان حکومتی بود که وقتی پایش به کوچه با خیابانی که مردم اجتماع کرده بودند میرسید، برای زهر چشم گرفتن، یکی را گوشه ای گیر می انداخت و اسلحه کلت روی سرش میگذاشت و مغزش را متلاشی میکرد. حسین خیلی برای او داشت و هر روز که به خانه میآمد، از جنایت جدید کازرونی نکته ای میگفت و میگفت:« بچه مسلمانها، بالاخره، این جلاد رو به سزای اعمال پلیدش میرسونن.
روزی با خوشحالی آمد و خبر داد که بچه های گروه حدید کازرونی را زدند. با مرگ کازرونی مردم شهر، نفس راحتی کشیدند هر چند همچنان پاسخ الله اکبرشان، رگبار و گلوله بود. و امیر پسر منصور خانم خواهر حسین از این گلوله ها بی نصیب نماند و تیر به شکمش خورد و کارش به بیمارستان کشید.
با حسین رفتیم عیادتش به محض اینکه امیر را دید گفت:« یواش یواش داری مرد میشی. تیر به سرو سینه و شکم هرکس نمیخوره. آفرین برایمان و شجاعت تو.» سخنان گرم و روحیه آفرین حسین، مثل مرهم بر زخم امیر نشست و تحمل درد را برای او آسان کرد.
امتحان ایستادن در مقابل گلوله ها، هر روز برای حسین تکرار میشد و نقطه اوج آن، سینه سپر کردن روی آسفالت جاده کرمانشاه به همدان در مقابل ستون تانکها بود. آنها میخواستند که برای سرکوب مردم از جاده کمربندی شهر، به تهران بروند که جوانان انقلابی تحت هدایت آیت الله مدنی، راه را با چوب و آهن بستند.
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
🏴 تشییع شهدای دمشق در روز قدس
◾️با گرامیداشت یاد، نام، خاطره و آرمانها و نقش آفرینیهای حماسی این شهیدان گرانقدر که در حقیقت "شهدای قدس " هستند و تاکید بر مجازات پشیمان کننده رژیم گرگ صفت صهیونیستی از ارتکاب این جنایت بزرگ؛ برنامهها و مراسم استقبال وداع، تشییع و خاکسپاری پیکرهای مطهر شهیدان اعلام میگردد:
۱. آیین وداع با پیکر شهدا با حضور پرشور و علوی مردم قدرشناس و شهید پرور تهران امروز پنجشنبه ۱۶ فروردین ماه از ساعت ۲۰ تا ۲۲ در حسینیه فاطمه الزهرا (س) سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ واقع در میدان سپاه، خیابان پادگان ولی عصر (ع)
۲. آیین تشییع پیکرهای مطهر شهدا در تهران جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰ صبح همزمان با راهپیمایی روز جهانی قدس، از میدان فردوسی به سمت میعادگاه نماز جمعه در دانشگاه تهران
◾️همچنین به آگاهی میرساند پیکر مطهر شهیدان برای خاکسپاری از دانشگاه تهران به استانهای زادگاه آنان منتقل میشود.
@SAGHEBIN
✅ مشخصات قرآن
◽️شناسنامه قرآن حکیم :
نام : اسم اصلی قرآن، فرقان هست.
القاب قرآن : مجید، کریم، حکیم، مبین ...
زمان نزول : ماه رمضان، شب قدر
محل نزول : مکه مکرمه، غار حراء
ملک وحی : حضرت جبرئیل
مُنزل قرآن : حضرت محمّد«ص»
تعداد وحی : ۲۴۰۰۰ مرتبه
مدت نزول : ۲۳ سال
تعدادجزء : ۳۰ جزء
تعداد سوره : ۱۱۴ سوره
با عظمت ترین آیه : آیة الکرسی
طولانیترین سوره : سوره بقره
کوتاه ترین سوره : سوره کوثر
بزرگترین آیه : آیه ی ۲۸۲ سوره ی بقره
کوچکترین آیه : کلمه (طٰه) سوره بیستم
سوره نصف قرآن : سوره کهف
مادر قرآن : سوره فاتحه
قلب قرآن : سوره یٓس
عروس قرآن : سوره الرحمن
سوره ای که دو بسم اللّه دارد : نمل
سوره ای که بسم اللّه ندارد : توبه
تعداد حزب : ۱۲۰ حزب
سوره ای که تمام آیات اسم اللّه دارد : سوره مجادله
تعدا آیات : ۶۲۳۶ آیه
تعداد کلمات : ۷۷۴۳۹ کلمه
تعداد حروف کل قرآن : ۳۳۰۷۳۳ حروف
تعداد نقطه ها: ۱۰۱۵۰۳۰ نقطه
@SAGHEBIN
✅ برابری های حکیمانه تعداد کلمات در قرآن
ملائک ۸۸ / شیطان ۸۸
زندگی ۱۴۵ / مرگ ۱۴۵
سود ۵۰ / زیان ۵۰
ملّت (مردم) ۵۰ / پیامبران ۵۰
ابلیس ۱۱ / پناه جستن از شر ابلیس ۱۱
مصیبت ۷۵ / شکر ۷۵
صدقه ٧٣ / رضایت ٧٣
فریب خوردگان (گمراه شدگان) ۱۷ / مردگان (مردم مرده) ١٧
مسلمین ۴١ / جهاد ۴١
مرد ۲۴ / زن ۲۴
جادو ۶٠ / فتنه ۶٠
زکات ٣٢ / برکت ٣٢
ذهن ۴٩ / نور ۴٩
زبان ٢۵ / موعظه ۲۵
آرزو ٨ / ترس ٨
آشکارا سخن گفتن ١٨ / تبلیغ کردن ١٨
سختی ١١۴ / صبر ١١۴
@SAGHEBIN
May 11
14030115_44054_64k.mp3
29.2M
🔊 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام. ۱۴۰۳/۱/۱۵
@SAGHEBIN
💫نماز بسیار مهم شب بیست و پنجم ماه مبارک رمضان (امشب)
🌷امام علی علیه السلام:
هر كه شب بيست و پنجم ماه رمضان هشت ركعت نماز (۴تا نماز ۲رکعتی) در هر ركعت بعد از حمد، ۱۰ مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند، خداوند ثواب عابدان را براى او بنويسيد.
📚منابع: مصباح الكفعمى ص۵۶۲ - بلد الامين ص۱۷۵ - چهل حدیث شهید اول حدیث چهلم
@SAGHEBIN
🌷پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله:
در روز قیامت نزدیکترین مردم نسبت به من کسی است که بیشتر بر من صلوات فرستاده باشد.
📗 جامع الاخبار ص۶۹
@SAGHEBIN
﷽ ان شاء الله تصمیم داریم ختم صلواتی که هر #شب_جمعه قرار داده میشود را به توفیق الهی و همت شما عزیزان تا زمان ظهور #امام_زمان (عج) که بسیار نزدیک است ادامه دهیم تا ان شاء الله بتوانیم با فرستادن این صلوات ها با نیتی که در ادامه خواهیم گفت به سهم خودمون باعث تعجیل در فرج و همچنین عاقبت به خیری خودمان شویم و بتوانیم به توفیق تبعیت و اطاعت کامل از حضرت برسیم و هر چه زودتر به توفیق حضور و بهره مندی از دوران فوق العاده بعد از ظهور نائل شویم.
هفته پیش الحمدلله به همت شما عزیزان بر اساس گزینه ای که انتخاب کردید از بین چندین کانال و گروه در تلگرام و ایتا که ختم در آن قرار داده شده بود، مجموعا حدود ۴۴۲ نفر شرکت کردند و حدود ۲۰۱ هزار صلوات فرستاده شد.
طبق بیانات بزرگان دین ، #صلوات برترین ذکر است و در رسیدن به حاجات بسیار سودمند و موثر است و این ذکر در تقرب پیدا کردن به خدا ، آمرزش گناهان، توشه آخرت و صفای باطن تاثیر بسیار زیادی دارد.
ان شاء الله همگی بتوانیم در این سُنت حسنه و پُر خیر و برکت ختم صلوات هر هفته شرکت کنیم و ان شاء الله خدا ما را از تمام ثوابها و آثار و برکات فوق العاده این صلوات ها بهرهمند فرماید و تک تک این صلوات ها را به عدد ما احاط به علمک(به تعداد بالاترین عددی که در احاطه ی علم خداست) از ما قبول فرماید. سعی کنیم صلوات ها را با آرامش و با توجه فرستیم.
برای شرکت در این ختم صلوات، روی لینک زیر کلیک کرده و گزینه ثبت را بزنید سپس تعداد صلواتی که تمایل دارید بفرستید را وارد کنید و سپس روی ثبت کلیک کنید تا ثبت شود.
https://EitaaBot.ir/counter/d2asux
@SAGHEBIN
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰شعار امروز تو باید فلسطین باشد
🎙شهیدمطهری
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ
ﺑﻪ ﻛﺪﺍم ﮔﻨﺎﻩ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ؟
حاوی تصاویر دلخراش
@SAGHEBIN
28.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ
ﺑﻪ ﻛﺪﺍم ﮔﻨﺎﻩ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ؟
خداوندا، به آه این طفلان معصوم، فرج آقا امام زمان علیه السلام را مقدر فرما😭😭
#مقتدر_مظلوم
#طوفان_الاحرار
#کودک_شهید_فلسطینی
https://eitaa.com/saghebin
🌷پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله:
مثل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می یابد.
📗الامالی شیخ طوسی ص۳۴۹
@SAGHEBIN
🌼 شیعه حق ندارد مأیوس و ناامید بشود
رهبر معظم انقلاب:
🔸مسئلهى انتظار ظهور صاحبالزّمان (ع) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعهى تفکّرات شیعه است. این امیدى که در دل یک انسان به وجود مىآید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایهى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در جوامع شیعى و مایهى اصلى حرکت عظیم انقلاب اسلامى، همین عقیده و همین انتظار فرج است.
🔸شیعه یاد گرفته است که با فضیلتترین اعمال، انتظار فرج است. معناى این جمله آن است که در هر شرایطى - ولو سختترین شرایط باشد - شیعه حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود؛ [چون] منتظر است، منتظر فرج، منتظر گشایش، منتظر بازشدن افق و نَفْس این انتظار به او نیرو میدهد و او را قدرتمند میکند و به او نشاط میدهد؛ و نیرو و نشاط و امید هر جا بود، زندگى به طرف سامان پیش میرود؛ به طرف اصلاح حرکت میکند. ۱۳۷۲/۱۱/۰۸
@SAGHEBIN
✅ حمایت و کمک به مردم غزه و جبهه مقاومت
🌸رسول خدا صلی الله علیه و آله:
نیکیها در ماه رمضان یک میلیون برابر میشود.
(بحارالانوار ج۹۳ ص۳۴۶)
◽️اگر میخوایم در این جهاد حق و باطل (فلسطین و رژیم صهیونیستی) سهیم باشیم، سایت دفتر حضرت آقا بخش وجوهات شرعی، گزینه هایی برای کمک به مردم غزه و جبهه مقاومت دارد.
◽️لینک زیر (سایت وجوهات دفتر حضرت اقا) را کلیک کرده و بعد از پر کردن قسمت های ستاره دار، انتخاب وجوهات را کلیک کرده و روی " *بابت " کلیک کرده و آخرین گزینه آن یعنی کمک ها را زده و سپس سطر دوم "انتخاب کنید... " را انتخاب کرده و یکی از گزینه های زیر را انتخاب کنید:
-کمک به مردم مظلوم #غزه
-کمک به انتفاضه #فلسطین
-کمک به رزمندگان مقاومت لبنان
- کمک به جبهه #مقاومت
سپس مبلغ را وارد کرده و بعد گزینه اضافه کردن را زده و در نهایت گزینه پرداخت کردن را انتخاب میکنید.
انشاءالله اسم ما رو به عنوان جزئی از این تلاش جهانی ثبت کنن
https://www.leader.ir/fa/monies
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ویدیویی زیبا از راهپیمایی امروز روز قدس در مشهد
➕مصطفی شیروانی
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حضور باشکوه مردم تهران در راهپیمایی روز قدس
@SAGHEBIN
آقا ببخش بس که سَرَم گَرم زندگیست.
یا صاحب الزمان ادرکنی
امام حسن(ع): هر روزه داری هنگام افطار، یک دعای اجابت شده دارد.
(اقبال الاعمال،ص۱۱۶)
دعای هنگام افطار:
اللّهُمَّ عَجِّل لوَلیِّک الفَرَج
@SAGHEBIN
💫نماز بسیار با فضیلت شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان (امشب)
🌷امام علی علیه السلام:
هر كه شب بيست و ششم ماه رمضان هشت ركعت نماز (۴تا نماز ۲رکعتی) در هر ركعت بعد از حمد، ۱۰۰ مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند، آسمانهاى هفتگانه براى او گشوده شود، و دعايش به اجابت برسد. با اينكه در پيشگاه خدا براى او [ثوابى] بيش از اين هم هست.
📚منابع: مصباح الكفعمى ص۵۶۲ - بلد الامين ص۱۷۵ - چهل حدیث شهید اول حدیث چهلم
@SAGHEBIN
✅ گزیده ای از سخنرانی سیدحسن نصرالله در روز قدس
🔸نتانیاهو با حمله به کنسولگری ایران مرتکب حماقت شد. امام خمینی همواره تاکید می کرد الحمدالله خداوند دشمنان ما را از احمق ها قرار داد. ان شاءالله این حماقت یک باب برای فرج بزرگ و تمام شدن این معرکه باشد.
🔸اگر آمریکاییها نباشند طوفان الاقصی اسرائیل را ساقط خواهد کرد. جنگ اسرائیل در غزه و کشتار غیرنظامیان، جنگ کسی است که عقل خود را از دست داده است نتانیاهو و گالانت مشکل عقلی پیدا کردند.
🔸ایران حتما به حادثه کنسولگری فردا، چند روز دیگر یا ماه دیگر واکنش نشان خواهد داد شکی در این نیست. اسرائیل این را می داند. ایرانی ها سریع و هیجان زده عمل نمی کنند بلکه حساب و کتاب می کنند.
🔸صبر ایران در پاسخ به اسرائیل، یک فشار روانی به صهیونیست ها وارد می کند وگرنه پاسخ قطعی است. اسرائیل می داند که ایران پاسخ خواهد داد برای همین در آماده باش کامل به سر می برد.
🔸دوستی، رابطه و همپیمانی با ایران برای ما یک افتخار است. آنهایی که با اسرائیل دوست هستند و رابطه دارند باید خجالت بکشند نه ما.
🔸ارتباط با کشور آمریکا که از اسرائیل جنایتکار حمایت می کند و دارایی های ملت های منطقه را به تاراج می برد مایه خجالت است.
@SAGHEBIN