فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطرهای از حجامت حضرت آقا
👈 آقا با گلایه گفتند چرا به مردم فوائد حجامت را نمیگویید
👤حکیم خیراندیش
⏱این هفته دوشنبه، سه شنبه و پنج شنبه زمان مناسبی برای حجامت است. بهترین نوع حجامت، حجامت سر و حجامت عام است.
@SAGHEBIN
نه رگ گردن پلیس رو با چاقو زدن، نه شیشه های دانشگاه رو شکستن، نه آمبولانسی آتیش زدن، نه کشته سازی کردن، نه دنبال تجزیه طلبی هستن، نه به سمت پلیس حمله کردن، اصلا قابل قیاس با زن زندگی آزادی هم نیستن، اینا فقط خواهان توقف جنگ و کشتار مردم مظلوم غزه هستن، آره اینجا مهد دموکراسی و آزادی است!
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حتی به پیرزن و افراد مسن هم پلیس آمریکا رحم نمیکنه
🔹لامصبای مهربون فقط برای مردم ایران دموکراسی میخوان😁
🔹چرا یک نفر از بازیگرای هالیوود و افرادی که از زن زندگی آزادی در ایران حمایت میکردن، با دیدن این صحنهها، توییت زن زندگی آزادی نزدن؟! بله، میگن پول توش نیست!
🔹جای تاسف داره که بعضیا حاضرن شرافت، دین، دنیا و آخرتشون رو در ازای پول بفروشن و همه زندگیشون برای پوله.
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 تحقیر یک پسربچه دبیرستانی بخاطر پوشش ناهنجار مادرش
⚠️ نزدیک بود یک نفر کشته شود!
@SAGHEBIN
⭕️امیرالمؤمنین عليه السلام:
📩چه سزاوار است كه انسان لحظاتى براى خود داشته باشد كه هيچ بازدارنده اى، او را از آن لحظه ها باز ندارد!
📚غررالحكم، حدیث9684
@SAGHEBIN
🌷امام علی علیه السلام:
آنچه از مال تو از دست مى رود، اگر مايه پند و عبرتت گردد، در حقيقت از دست نرفته است.
📗حکمت ۱۹۶ نهج البلاغه
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز نگو فردا کاری را انجام خواهم داد، مگر آنکه با «إن شاء الله» همراهش کنی و اگر یادت رفت...
📖 آیات ۲۳ - ۲۴ سوره کهف
@SAGHEBIN
💫 احادیث معصومین علیهم السلام در زمینه مهریه
🌷امام باقر علیه السلام:
کم بودن مهریه دلیل بر خوش یمنی و مبارکی زن است.
(من لا یحضره الفقیه ، ج۲ ص۱۲۴)
🌹پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله:
در مهریه آسان بگیرید، زیرا مرد، مهریه زن را میدهد، اما در دلش از او [به دلیل مهریه زیاد] کینه و دشمنی به وجود میآید.
(میزان الحکمه، ج ۲، ص۱۱۸۲)
🌸امام الصادق عليه السلام:
از برکات زن کمى مهريه اوست.
(من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۲۵۴)
🌹امام صادق علیه السلام:
یکی از مواردی که در قیامت بخشیده نمیشود مهریههای پرداخت نشده زنان است.
(وسائل جلد ۱۴ ص۲۶)
🔸زراره گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم: مردی زنی را بدون آنکه مهریهاش را پرداخت کند به عقد خود در میآورد، آیا حلال است که قبل از اینکه چیزی به او بدهد دخول نماید؟ فرمود: خیر، مگر اینکه بخشی از مهریه را به او بدهد.
(نوادر احمدبنمحمد ۶۹ بحار ج۱۰۰ ص۳۵۲)
@SAGHEBIN
🔖چند نکته مهم در مورد مهریه
(بخش اول)
✅ وقتی مردی مهریه ای را قبول میکند هم از نظر قانونی و هم از نظر شرعی موظف است آن را پرداخت کند و آن حق قانونی و شرعی خانم است و اگر نداشته باشد بدهکار و مدیون او میشود و این نوعی حق الناس حساب میشود و هم در این دنیا با زندان رفتن و تلاش برای جور کردن مهریه و از دست دادن اموال خود و در تگنای مالی قرار گرفتن در سختی و زحمت میفتد و هم پس از رفتن از این دنیا به خاطر پرداخت نکردن کامل مهریه و حق الناسی که برگردنش است باید جواب پس بدهد و گرفتار میشود. پس بهتر است مردها خود را به این سادگی گرفتار این همه عذاب و سختی نکنند و مهریه ای در حد توان مالی خود قبول کنند و همان ابتدا هم سعی کنند پرداخت کنند تا این حق الناس ادا شود. اگر همان ابتدا نمیتوانند همه آن را پرداخت کنند، کم کم پرداخت کنند یا با اموالی که دارند مصالحه کنند.
✅ بر اساس احادیث معصومین(ع) خانم ها و خانواده ایشان بهتر است برای خشنودی و ثواب الهی و برای داشتن زندگی ای با برکت و پیشگیری از کدورت و دشمنی، مهریه ای معقولانه و منصفانه تعیین کنند به طوریکه مرد به راحتی توان پرداخت آن را داشته باشد. این طرز فکر غلط است که مهریه بالا ضامن خوشبختی زن میشود چرا که معمولا وقتی مردی نخواهد مهریه را بپردازد با طلاق ندادن زن و وارد کردن فشار و رفتار های غیر انسانی کاری میکند که زن مهریه خود را ببخشد و این باعث از بین رفتن عشق و محبت و افزایش نفرت میگردد.
✅ بهتر است خانم هایی که با مهریه بالا و غیر منصفانه ازدواج کردند، با توجه به میزان درآمد و دارایی همسر، مقداری از آن را در جهت خشنودی خدا و ثواب الهی ببخشند تا حدی که به مقداری منصفانه و عادلانه برسد. همچنین اینکار باعث میشود تبعات منفی مهریه سنگینی که دارند، برطرف شود.
@SAGHEBIN
🔖چند نکته مهم در مورد مهریه
(بخش دوم و آخر)
✅ طبق فتوای رهبر معظم انقلاب و سایر مراجع تقلید، استحباب مهریه (میزان مهریه که در دین اسلام توصیه شده و مستحب است) حداکثر تا مهرالسنه(۱۲۰۰گرم نقره) است یعنی این مقدار و کمتر از آن مستحب است و بیشتر از مهرالسنه مستحب نیست و حتی بعضی مراجع و علما با استناد به احادیث معصومین(ع) بیشتر از آن را نهی کرده اند و مصداق مهریه سنگین عنوان کرده اند.
✅ ممکن است بعضی ها این مقدار را قبول نکنند و بخواهند مبلغ زیادی را تحمیل کنند که پرداخت آن تقریبا غیرممکن باشد که میتوان با توکل بر خدا و تلاش برای اقناع طرف مقابل و بیان احادیث و احکام شرعی مهریه، تبعات منفی آن و... ان شاء الله موافقت آن ها را جلب کرد. در اکثر موارد با گفتگو طرف مقابل حاضر شده مهریه را کمتر کند. اگر هر چه قدر تلاش کردند که با بیان احادیث، احکام و مسائل مختلف در مورد مهریه، طرف مقابل را راضی کنند به مهریه ای منصفانه ولی به هیچ وجه راضی نشدند، بهتر است محترمانه بگویند این مقدار سنگین و زیاد است و در روایت نهی شده و از لحاظ شرعی به محض ازدواج پرداختش واجب است و پرداخت آن برایم مقدور نیست و اگر در نهایت حاضر نیستید مقدارش را کمتر کنید، متاسفانه نمیتوانیم برای ازدواج به توافق برسیم. سپس در صورتی که حاضر نشدند مقداری منصفانه و قابل پرداخت تعیین کنند، به خواستگاری مورد دیگری بروند. الحمدلله هستند خانومهایی که منصفانه و عاقلانه رفتار میکنند و برای توصیه های دین اسلام و معصومین ارزش قائل اند و مهریه کم را قبول میکنند.
✅ خوب است که این احادیث و نکات گفته شده را برای دیگران بفرستیم تا ان شاء الله نسبت به مسئله مهریه شناخت صحیحی در جامعه شکل بگیرد و مشکلات مربوط به آن برطرف شود.
@SAGHEBIN
هدایت شده از گزیده دینی روشنگری
سخنگوی نیروهای مسلح یمن: ۲ ناوشکن آمریکایی را در دریای سرخ و یک کشتی اسرائیلی را در اقیانوس هند هدف قرار دادیم
🔸سخنگوی نیروهای مسلح یمن بامداد سهشنبه گفت که علیه کشتیهای جنگی دشمن در دریای سرخ از جمله دو ناوشکن آمریکایی، با تعدادی پهپاد عملیات نظامی انجام دادند و ضربات دقیق بود.
🔸هدف قرار دادن کشتی سیکلادیس پس از آن صورت گرفت که در ۲۱ آوریل عازم بندر امالرشراش (ایلات اشغالی) با استفاده از روشی فریبنده و استتار با ادعای عازم بندری دیگر شد.
🔸عملیاتهای ارتش یمن جز با رفع محاصره و پایان تجاوزات به فلسطینیها در نوار غزه متوقف نمیشود. ما به عملیات نظامی خود در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و دفاع از یمن عزیز ادامه میدهیم.
💠 تربیت دینی فرزندان
💬سؤال:
آیا تربیت دینی و آموزش احکام اسلامی و آداب اخلاقی به فرزندان، واجب شرعی است؟
✅ پاسخ:
رسیدگی به امور تربیتی کودک و حفظ او از مفاسد عقیدتی و اخلاقی و از کارهایی که برای او یا دیگران مفسده یا ضرر قابل توجه دارد، شرعا وظیفه ولیّ کودک است و مادر نیز اگر حضانت کودک را به عهده بگیرد در این مورد مسئولیت شرعی دارد. در صورتی که پدر یا مادر در انجام وظایف شرعی خود نسبت به تربیت کودک کوتاهی کنند گنهکارند.
#احکام
@SAGHEBIN
دانشگاه بینالمللی قم آمادگی خود را برای پذیرش و جذب تمامی استادان و دانشجویان اخراجی دانشگاههای آمریکا در وقایع اخیر اعلام میکند
◽️دکتر احمدحسین شریفی رییس دانشگاه بینالمللی قم اعلام کرد که درهای دانشگاه قم، به عنوان یکی از معتبرترین دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام، برروی تمامی اعضای هیات علمی و دانشجویان اخراج شده وقایع اخیر امریکا و حامیان آزادی قدس شریف، باز است.
◽️این اساتید و دانشجویان میتوانند با هجرت به ایران اسلامی، پایتخت دفاع از مظلومان و ستمدیدگان عالم، تدریس و تحصیل خود را در این دانشگاه ادامه دهند.
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این حجم از تصاویر مخابره شده
از دانشگاه های آمریکا
باید خیلیارو از خواب خرگوشی
بیدار بکنه!!!
@SAGHEBIN
🌹پيامبر صلی الله عليه و آله:
هرگاه بنده، پنهانى گناه كند، تنها به خود زيان مى رساند ، و هرگاه آشكارا گناه كند، آن گناه به همه مردم آسيب خواهد رساند.
📙بحار الأنوار ج ۱۰۰ص ۷۴
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ شریکِ جرم
رهبر انقلاب، امروز در دیدار معلمان: 🔸دانشجویان دانشگاههای آمریکا نه تخریب کردند، نه شعار تخریب دادند، نه کسی را کشتند، نه جایی را آتش زدند، نه شیشهای را شکستند، اینجور دارد با آنها رفتار میشود.
🔸این رفتار آمریکاییها حقّانیّت موضع جمهوری اسلامی را در بدبینی به آمریکا نشان داد. نشان داد آمریکا شریک جرم است.
@SAGHEBIN
🌷#پیامبر #اسلام #صلیاللهعلیهوآله:
هر که نماز مغرب، عشاء و صبح را در مسجد به جماعت بخواند، مانند کسی است که تمام شب را در حال عبادت بوده.
📗بحارالانوار ج۹۴ص۹۹
@SAGHEBIN
☀️امام #زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کلام #امام #رضا علیه السلام
«او چون ظاهر شود، زمين به نور پروردگار نورانی گردد. ترازوی عدالت در ميان مردم قرار دهد (ارزشها و معيارهاي عدالت را پياده کند) ديگر احدي به ديگري ستم نميکند، زمين زير پايش طی ميشود و برای او سايه نميباشد. براي او منادی غيبی از آسمان ندا ميکند و همه ی مردم روی زمين آن ندا را ميشنوند که آنها را به سوی او دعوت ميکند و ميگويد: آگاه باشيد که حجت خدا در کنار خانه ی خدا ظاهر شده است، از او پيروی کنيد که حق با اوست و در دست اوست».
📗کمال الدین ص۳۷۲
@SAGHEBIN
⁉️چرا آمریکا رفراندوم برگزار نمیکنه که ببینه مردمش موافق حمایت مالی از اسرائیل هستند یا نه؟ یعنی مردم آمریکا اختیار پول خودشون رو ندارن؟
راستی غربپرستا و براندازها و طرفداران رفراندوم نظری در اینباره ندارن😏
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢بازداشت اتوبوسی دانشجویان معترض
🔹به دلیل بالا بودن تعداد دانشجویان دستگیر شده چندین واحد اتوبوس برای انتقال دانشجویان معترض بازداشتی به دانشگاه کلمبیا اعزام شد.
🔹تا کنون چندین اتوبوس پر شده از دانشجویان معترض به مکانی نامعلوم منتقل شده است.
🔹واشنگتن پست: تاکنون 1200 دانشجو در سراسر دانشگاه های آمریکا بازداشت شده اند.
@SAGHEBIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهمترین فعالیتی که در مدارس باید آموزش داده بشه مهارتآموزی است!
⭕️ چین داره لحافدوزی و کارهای زندگی به بچههاش یاد میده
⭕️ زندگی فقط تحصیلات نیست. همه چیز رو به بچههامون یاد بدیم تا در آینده به مشکل نخورن
@SAGHEBIN
﷽ ان شاء الله تصمیم داریم ختم صلواتی که هر #شب_جمعه قرار داده میشود را به توفیق الهی و همت شما عزیزان تا زمان ظهور #امام_زمان (عج) که بسیار نزدیک است ادامه دهیم تا ان شاء الله بتوانیم با فرستادن این صلوات ها با نیتی که در ادامه خواهیم گفت به سهم خودمون باعث تعجیل در فرج و همچنین عاقبت به خیری خودمان شویم و بتوانیم به توفیق تبعیت و اطاعت کامل از حضرت برسیم و هر چه زودتر به توفیق حضور و بهره مندی از دوران فوق العاده بعد از ظهور نائل شویم.
هفته پیش الحمدلله به همت شما عزیزان بر اساس گزینه ای که انتخاب کردید از بین چندین کانال و گروه در تلگرام و ایتا که ختم در آن قرار داده شده بود، مجموعا حدود ۶۰۰ نفر شرکت کردند و حدود ۱۷۲ هزار صلوات فرستاده شد.
طبق بیانات بزرگان دین ، #صلوات برترین ذکر است و در رسیدن به حاجات بسیار سودمند و موثر است و این ذکر در تقرب پیدا کردن به خدا ، آمرزش گناهان، توشه آخرت و صفای باطن تاثیر بسیار زیادی دارد.
ان شاء الله همگی بتوانیم در این سُنت حسنه و پُر خیر و برکت ختم صلوات هر هفته شرکت کنیم و ان شاء الله خدا ما را از تمام ثوابها و آثار و برکات فوق العاده این صلوات ها بهرهمند فرماید و تک تک این صلوات ها را به عدد ما احاط به علمک(به تعداد بالاترین عددی که در احاطه ی علم خداست) از ما قبول فرماید. سعی کنیم صلوات ها را با آرامش و با توجه فرستیم.
برای شرکت در این ختم صلوات، روی لینک زیر کلیک کرده و گزینه ثبت را بزنید سپس تعداد صلواتی که تمایل دارید بفرستید را وارد کنید و سپس روی ثبت کلیک کنید تا ثبت شود.
https://EitaaBot.ir/counter/mgdb90
@SAGHEBIN
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت چهل و هشتم و همهی خدمه های تانک را خلع سلاح
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت چهل و نهم
دختر خانم دباغ، یکی از اعضای این گروه بود. همۀ خواهران میدانستند که متأهلم. اما او هم که از بقیه به من نزدیک تر بود نمیدانست که باردارم. حتم داشتم که حسین هم هیچ سفارشی به مربیان سخت گیر آموزشی نکرده است. هر چهار مربی از دوستان نزدیک او بودند؛ علی شادمانی، جمشید ایمانی، محمدبهنامجو و اسدالله طهماسبی.
روزها روش کار با اسلحه را یاد میگرفتیم. از کلت کمری تا تیربار سنگین و از کار با قطب نما تا نقشه خوانی و عبور از موانع تا کوه پیمایی های طولانی تا غروب آفتاب و بعد از نماز مغرب، از فرط خستگی مثل جنازه توی آسایشگاه می افتادیم. آسایشگاهی که قرار بود روی آسایش به خود نبیند. یک شام سربازی بهمان میدادند و سر روی تخت چوبی و سفت نگذاشته بودیم که صدای رگبارهای پیاپی مثل جن زده ها از تخت جدایمان میکرد و اگر ظرف سه سوت، دمِ درب آسایشگاه حاضر نمیشدیم، نمره منفی میگرفتیم و چند نمره منفی حذف از دوره آموزشی.
نمیخواستم بارداری، مانع جنب و جوشم شود و هم نمیخواستم به توراهیام آسیبی برسد. اما در این فعالیت سنگین کاملاً مردانه، خیلی ها کم آورده بودند. به هر صورت تحمل کردم و پابه پای بقیه آمدم تا اینکه آقای ایمانی تنبیهی را برای همه در نظر گرفت که ناچار شدم به دختر خانم دباغ بگویم که باردارم.
ماجرا از این قرار بود که ظرفهای غذایمان را با آب سردی که از کنار پادگان میرفت، میشستیم. اما بشقاب یک نفر به اندازه یک بند انگشت چرب مانده بود. مربی تصمیم گرفت همه را روی برف سینه خیز ببرد. من کنار ایستادم و به دو سه نفر از جمله دختر خانم دباغ گفتم که باردارم مربی حرفی نزد، اما از فردا بقیه خواهران که متوجه شده بودند دعوایم کردند به خصوص آنها که میدانستند بچه اول من نمانده است. میگفتم مشکل ندارم نگران نباشید پابه پای شما میآم و اتفاقی هم نمیافته. و آنها که حریف بگومگوی من نمیشدند، سربه سرم میگذاشتند که اگر بچه ات پسر باشه، جنگجو میشه. یه جنگجوی قُد و یه کلام.
دوره کوتاه مدت آموزش با همۀ سختیهای آن گذشت و خواهران به دو شکل پاره وقت و تمام وقت جذب سپاه شدند.
حسین همراه فرمانده سپاه -خانم طاهره دباغ- شده بود با او برای جلسات به تهران میرفتند. یک پای او هم در کردستان ناآرام بود. آنجا که گروههای مسلح کمونیستی در قالب دو حزب کومله و دمکرات سنندج را به محاصره درآورده بودند.
حسین قبل از رفتن برای شکستن محاصره سنندج، کتابی را خواند که دربارهٔ ماجرای یکی از صحابی سیدالشهداء در روز عاشورا به نام وهب بود. عجیب تحت تأثیر این کتاب قرار گرفت و از من خواست کتاب را بخوانم و اگر فرزندمان پسر بود اسم او را وهب بگذاریم.
اسم وهب و قصۀ وهب به دل من هم خیلی نشست به خصوص آن قسمت از داستان زندگی وهب که سر بریده او را برای مادرش - اُم وهب - میفرستند و او محکم و با صلابت، سر را به طرف لشکر ابن زیاد پرتاب میکند و میگوید« قربانی که در راه خدا داده ام، پس نمیگیرم.»
حسین پس از خواندن کتاب، وصیت نامه اش را نوشت، پوتین هایش را پوشید و برای شکستن محاصره سنندج از مسیر قروه رفت. با بچه های سپاه به گردنه صلوات آباد رسیدند و آنجا با نیروهای کومله درگیر شدند.
قریب یک ماه از رفتن حسین گذشته بود و من پابه ماه بودم. تنها که میشدم میرفتم سراغ کتاب زندگی وهب و بخشی را که به ام وهب اشاره داشت، با اشتیاق میخواندم و به فکر فرو میرفتم که چرا حسین این اسم را برای فرزندمان انتخاب کرد و چه نسبتی بین من، حسین و آن شیرزنی که سر بریده فرزندش را پس فرستاد، وجود دارد تا این که_ علی باب الحوائجی - برادر دکتر که از نزدیک ترین دوستان حسین بود از کردستان آمد و گفت: یه نفرتوی بچه های سپاهه که سکه
رو توی هوا با تیر می زنه.
پرسیدم: «کی؟»
گفت:«حسین»
خیالم راحت شد که به حسین آسیبی نرسیده اما چند روز بعد خبری از رادیو شنیدم که پاهایم که پاهایم سست شد، وارفتم. خبر شهادت فرمانده عملیات سپاه همدان بود نام خانوادگی شناسنامه ای حسین، «شاهکوهی» بود. و اسم آن شهید، حسین شاه حسینی، و من با شنیدن اسم حسین و کلمه شاه، تعادلم را از دست دادم و بقیۀ اسم را نفهمیدم. دنیا روی سرم خراب شد. یاد داستان اُمّ وهب
افتادم و یاد آن سر بریده. گریه ام گرفت و فریاد زدم: «حسین شهید شد.»
خواهرم ایران با خونسردی گفت: «پروانه شلوغ نکن، این شاه، یک شاه دیگه س. شاه حسینیه نه شاه کوهی.»
لحن بی خیال ایران، آرامم کرد و یادم آمد که این حسین شاه حسینی همان فرمانده عملیاتی است که حسین ازش تعریف میکرد. برای تشییع پیکرش، به میدان امام رفتیم. میدان پر بود از جمعیت و خانم دباغ از بالای یک ساختمان، سخنرانی میکرد و میگفت: «اگه شجاعت و ابتکار پاسدارانی مثل حسین شاه کوهی نبود، محاصره سنندج از محور گردنه صلوات آباد، شکسته نمیشد،
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت چهل و نهم دختر خانم دباغ، یکی از اعضای این گ
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#داستان_شهدا
#خداحافظ_سالار
قسمت پنجاه
ایشون زیر دید تک تیراندازهای حزب کومله، رفت روی جاده، پیکر شهید شاه حسینی رو روی دوش انداخت و آورد عقب و...» احساس خوبی داشتم و به این فکر میکردم که
اگر حسین اینجا بود و این تعریفها را میشنید، میگذاشت میرفت.
پس از ۴۰ روز حسین با مو و ریش بلند و لباس های خاکی آمد و تا رسید مرا به بیمارستان برد. دکتر به او گفته بود که:« متأسفانه کمی دیر شده، یا مادر فوت
میکنه یا بچه.
وقتی دیدم حسین دور از چشم من با خواهرم ایران، پچ پچ میکند و در گوشی حرف میزند، مضطرب شدم. هر چقدر پرسیدم جوابی ندادند. و از آنجا به بیمارستان بوعلی رفتیم. پیش یک خانم دکتر متخصص، بیمارستان از حسین هزینه زیادی گرفت، وهب سالم به دنیا آمد و به خانه برگشتیم.
به یمن به دنیا آمدن وهب و بازگشت حسین از کردستان، دوروبرمان شلوغ شد.
فامیل به ویژه مادر حسین با این اسم ناآشنا اخت نمیشدند. عمه میگفت:« على اسم بهتریه.» و حسین با خنده جواب میداد: «مامان این یکی وهب باشه تا بعدی هم خدا بزرگه.» و دور از چشم عمه می گفت:« حالا شدی امّ وهب» میدانستم که میخواهد برای روزهای سخت، آماده ام کند.
بودن حسین در کنارم همان اندازه نشاط آور بود که به دنیا آمدن وهب. خواستم حسین را هم، شریک شادی درونیام کنم. قنداقه وهب را گرفتم و گفتم: «خدا رو شکر که بچه مون سالم به دنیا اومد، تو به سلامت برگشتی، محاصره سنندج
هم
شکسته شد.»
آهی از ته دل کشید و گفت: «ولی گل سرسبد سپاه همدان رو از ما گرفت.»
با توصیفی که قبلاً از حسین شاه حسینی کرده بود، فهمیدم که منظور از گل سرسبد، شهید حسین شاه حسینی ست. بدون اینکه از سخنان خانم دباغ در
مراسم تشییع حرفی بزنم گفتم:« از نحوه شهادت آقای شاه حسینی بگو.»
گفت:« پایگاه اصلی حزب کومله قبل از سنندج توی گردنه صلوات آباد بود. تک تیرانداز هاشون لابه لای صخره ها کمین کرده بودند. من و شاه حسینی سر ستون و بچه ها پشت سر ما می اومدن که شاه حسینی تیر به سرش خورد و افتاد. فکر کردم درجا شهید شده اما با وجود تیری که پیشانی و سرش رو شکافته بود، هنوز جان داشت. آوردمش یه جایی که امن تر بود. گذاشتمش رو زمین. یه دفعه لبهاش جنبید و آیة الکرسی رو خوند و بعد دست برد جیب بغلش، قرآن جیبی رو به زحمت درآورد و گذاشت رو سینهش و با حس و حال یه آدم هوشیار، اسم چهارده معصوم رو آورد. دستش به علامت ادب و احترام رو سینه بود. انگار حضور یکا یک چهارده معصوم رو احساس میکرد. من مات و متحیر نگاهش میکردم. لحظه آخر دستش رو آورد بالا، مشتش رو گره کرد، الله اکبر گفت و خاموش شد. قرآن رو از سینه ش برداشتم و باز کردم. وصیت نامه ش رو توی صفحه اول قرآن
نوشته بود.
پرسیدم: «زن و بچه داره؟»
گفت: «آره سه تا پسر.»
کار حسین تا چند روز سرکشی به خانوادههای اولین شهدای سپاه مثل شاه حسینی، رضوی پور، محمود جعفری و... بود تا مأموریت جدیدی برای سپاه پیش آمد. این مأموریت مقابله با کودتاچیان در سه راهی همدان به پایگاه شهید نوژه بود. کودتاچیان که تعدادیشان خلبان بودند، با یک اتوبوس و چند خودروی سواری از تهران حرکت کرده بودند که خودشان را به پایگاه برسانند و با پرواز جنگندههای فانتوم از پایگاه، نقاط مهم و حساس از جمله محل استقرار حضرت امام در حسینیه جماران را بمباران کنند.
این توطئه با درگیری بچه های سپاه همدان در نطفه خفه شد. این اندازه از خبر کودتا و نافرجامی آن را از تلویزیون شنیدم. تا حسین آمد و در حالی که شکست کودتا را فقط از ناحیه لطف خدا میدانست تعریف کرد که:« توی ساختمون سپاه بودیم که دو نفر با عینک دودی و کیف سامسونت وارد سپاه شدن و اصرار کردن که پیام خیلی مهمی از سوی اطلاعات ستاد مرکزی سپاه دارن و حتماً باید شخص فرمانده سپاه همدان رو ببینن. رفتن و نقشه دقیق حرکت کودتا رو روی میز حاج حمید نوروزی که به جای خانم دباغ اومده بود، گذاشتن. سریع سازماندهی شدیم و مثل برق و باد حرکت کردیم. خلبانا داشتن از پله جنگنده فانتوم بالا میرفتن که رسیدیم سر وقتشون. اونا از دیدن ما شوکه شدن. فکر میکردن ظرف دو روز با بمباران چند نقطهٔ حیاتی، مملکت میآد تو مشتشون. اما خدا نخواست سرنوشت این مردم مظلوم باز به دست طاغوت بیفته.»
با تولد وهب، دیگر فرصت رفتن به سپاه را نداشتم. با تجربه تلخی که از بچه اولم زینب داشتم، روی سلامت وهب حساس بودم. و تا احساس میکردم که حالش خوب نیست، میبردمش دکتر. ایران به شوخی میگفت: «پروانه تو با دکتر ترابی قرارداد بستی. و از سر دلسوزی میگفت چقدر:« از این دره، چاله قام دین، بالا و پایین میری؟!»
میگفتم:« چه کنم، حسین که شبانه روز درگیر کاره، اگه به وهب نرسم، قصه زینب تکرار میشه.
با مریضی وهب و نبودن حسین میساختم، بدن نحیف وهب به آمپولهای پنی سیلین و سُرُم عادت کرده بود و دکتر ترابی میگفت:«
❤️
🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️