eitaa logo
کانال پایگاه صاحب الزمان عج
315 دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
22.1هزار ویدیو
205 فایل
دراین مکان فعالیتهای سیاسی،اجتماعی،دینی، رانشرمیدهیم و تبیین میکنیم ارتباط با مدیر کانال: @yaroghayehossein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چکارکنیم داعش به ایران ورود نکنه😖 🔴چطور حرم ها رو ازبیحجابها مصون کنیم؟ 🤔 🔴وقتشه سرمون رو اززیر برف بیاریم بیرون👌 ‌‌ ‌╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═╮ ╰═━⊰🍃🌸🍃⊱━═
🔹اگر زمان دفاع مقدس، اینترنت بود این عکس پر بیننده‌ترین عکس در جهان می شد 👌تصویری تأمل برانگیز از برادر رزمنده «علی حسن احمدی» که با سیم پای خودش را به دوشکا بسته، که وقتی با آر پی جی و تیربار میزننش از ترس فرار نکنه 😔 هیئت رزمندگان اسلام‌ افسران جنگ نرم 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅پویش حذف بی بی سی، ایران اینترنشال، رادیو فردا و... و قطع ارتباط آنها از پهنای باند ایران در فارس من همراهان لطفاً به لینک مراجعه و حمایت کنید. https://www.farsnews.ir/my/c/175350 حمایت لازمه ✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 امان از ساده لوحی بچه های انقلاب! در دهه اول محرم امسال در مهدیه کرج مبحثی را مطرح کردم نفاق و نفوذ و در خلال این بحث هم امید دانا هم علیزاده مو فرفری را دشمنان زیرکی معرفی کردم که سعی دارند جبهه خودی را دور بزنند و با ادعای دفاع از مواضع رهبر انقلاب و سپاه و.... در منظومه فکری ایرانیان باشرف جانباز کرده و سربزنگاه ضربه خود را بزنند. یادم نمی رود وقتی از منبر پایین آمدم فردی از دوستان انقلابی آرتم مرا کناری کشید و گفت: حاج آقا درباره امید دانا اشتباه کردید. او عامل خود ما در اطلاعات سپاه است. دوستان خانه دیوار به دیوار او را خریده اند و خوراک فکری و محتوایی به او می دهند!». همانجا من به این دوست لبخندی زدم و گفتم کسی که رسماً به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام توهین های مکرر کرده و هنوزم حلقه های شیطان پرستی بر روی انگشتان سبابه و شست خود دارد، فریبتان ندهد! ✅ حالا ببینید این جوانک فاسق و ملحد چگونه به بهانه اعدام محاربی بنام محسن شکاری، اشک تمساح می ریزد و طرح خود را لو می دهد. 👌. هان ای دل عبرت بین!!
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك شمرد و كسب و كار او پاكيزه است و جانش پاك و اخلاقش نيكوست، كه مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش كند و زبان را از زياده گویی باز دارد و آزار او به مردم نرسد و سنّت پيامبر (صلی الله علیه وآله) او را كفايت كرده، بدعتی در دين خدا نمی گذارد. (برخی حكمت ۱۲۳ و ۱۲۲ را از پيامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده اند) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : غيرت زن كفرآور و غيرت مرد نشانه ايمان اوست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : اسلام را چنان می شناسانم كه پيش از من كسی آنگونه معرفی نكرده باشد. اسلام، همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن و يقين اعتقاد راستين و باور راستين همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسؤوليتها و انجام مسؤوليتها، همان عمل كردن به احكام دين است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در شگفتم از بخيل، به سوی فقری می شتابد كه از آن گريزان است و سرمايه ای را از دست می دهد كه در جستجوی آن است، در دنيا چون تهيدستان زندگی می كند، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه می شود. و در شگفتم از متكبّری كه ديروز نطفه ای بی ارزش و فردا مُرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را می نگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را می بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار می كند در حالیكه پيدايش آغازين را می نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنی را آباد می كند اما جايگاه هميشگی را از ياد برده است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : آن كس كه در عمل كوتاهی كند، دچار اندوه گردد و آن را كه از مال و جانش بهره ای در راه خدا نباشد خدا را به او نيازی نيست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در آغاز سرما خود را بپوشانيد و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان می كند كه با برگ درختان خواهد كرد، آغازش می سوزاند و پايانش می روياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : بزرگی پروردگار نزد تو، پديده ها را در چشمت كوچك می نماياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 18 سال بیشتر نداشت . اما شدیدا تحت تاثیر مجاهدین خلق بود . 🔻 تصمیم گرفت با یک عملیات انتحاری آیت الله دستغیب را به شهادت برساند. 20 آذر 1360 با کمربند انفجاری و در پوشش یک زن باردار ، خود را به آیت الله نزدیک کرد. 🔰 آیت الله سید عبدالحسین دستغیب و 12 نفر از همراهانشان در این واقعه به شهادت رسیدند . به مناسبت بیست آذرماه سالروز شهادت آیت الله دستغیب سومین شهید محراب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «کودکان آخرالزمانی» ❌ خانواده‌های به اصطلاح مذهبی که پیامبر از آنها متنفر است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀͜͡🖤 دست‌بـَرسینـِه‌نھـٰا‌دـہ‌همـِه‌تعظیـم‌ڪنید مـٰادرۍ‌دَسـت‌بـِه‌پھلوبـِه‌حـَرم‌مۍ‌آیـَد'! ✋🏼¦⇠¹⁵ 🎞¦⇠
Shab1Fatemieh2-1400[01].mp3
13.87M
🎙غرور من شکست... (زمزمه) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برگزاری حلقات صالحین چهارشنبه ۱۴۰۱/۹/۲۳ در خیمه گلستان شهدا اتوبوس راس ساعت ۱۴:۴۵ درب مسجد میباشد و راس ساعت ۱۵ به سمت گلستان شهدا حرکت می کند. برگشت از گلستان شهدا ساعت ۱۷ با اتوبوس. عصرانه مختصر همراه داشته باشید مبدا: خیابان سروش.خیابان صاحب الزمان عج. مسجد صاحب الزمان عج.پایگاه بسیج و خواهران صاحب الزمان عج. مقصد: حفظ حرمت و عفاف و حجاب زن در جامعه.
☑️رمان امنیتی ☑️ 🔻قسمت هفدهم🔻 کمیل دست‌هایش را به زیر بغلش بند و سعی می‌کند تا افکارم را بخواند. لب باز می‌کنم: -چند نفر از اعضای کومله رو تو خاک ایران دستگیر کردن؟ کمیل نگاهی به برگه‌هایی که در دست دارد می‌اندازد و می‌گوید: -شب اول سی و یک نفر تو کل کشور که بیشترین سهم برای خود کردستان بوده‌ که... دستم را بالا می‌آورم تا حرفش را قطع کند، سپس می‌پرسم: -آمار کردستان رو نمی‌خوام، توی تهران چندتا دستگیری داشتیم؟! کمیل دوباره به برگه‌هایش رجوع می‌کند و این بار با کمی مکث می‌گوید: -چهار نفر رو توی تهران گرفتن... یکی رو بچه‌های اطلاعات فراجا، یکی نیروهای گشت ثارالله بسیج و دوتا هم بچه‌های خودمون. سرم را تکان می‌دهم: -خوبه، دقیقا کجان اون سه‌تایی که الان باید دست ما باشن؟ کمیل توضیح می‌دهد: -دونفرشون توی ستاد ورامین بازداشتن، یکی هم بچه‌های ناحیه گرفتن و احتمالا منتقلش می‌کنن اینجا تا فردا. لب‌هایم را کش می‌دهم: -پس جمع کن بریم زودتر، بجنب. کمیل متعجب می‌پرسد: -کجا؟! قاطعانه جواب می‌دهم: -معلومه دیگه، ورامین. کمیل لبخندی می‌زند و می‌گوید: -لازم نکرده این همه راه بریم، الان هر سه‌تاشون توی اتاق‌های بازجویی جداگانه نشستن. با مشت به بازوی کمیل می‌کوبم و می‌گویم: -من با تو دیگه غصه‌ی چی رو بخورم استاد کمیل؟ خنده‌ی بلند می‌کند و در حالی که کاغذ مشخصات آن سه نفر را به سمتم تعارف می‌کند، می‌گوید: -این‌ مشخصاتشونه، بخون تا با اشرافیت کامل بری سراغشون. منم دیگه با اجازت برم تو نمازخونه یه کم بخوابم که دارم دیوونه می‌شم. می‌خواهد به سمت درب اتاقم برود که دستش را نگه می‌دارم و می‌گویم: -خیلی عقبیما، به نظرت الان وقت خوابیدنه؟! کمیل به صورتم زل می‌زند و می‌گوید: -به خدا من تموم دیشب رو داشتم... حرفش را قطع می‌کنم: -به همون خدا منم تموم دیشب بیدار بودم بزرگوار، اولش هم گفتم، خواب به چشم ما پنج نفر حرومه! کمیل طوری متعجب نگاهم می‌کند که مطمئن شوم این جمله را در جلسه‌ی توجیهی مطرح نکرده‌ام. (باید برم قسمت‌های اول که مربوط به جلسه بود رو اصلاح کنم، معلومه خواب به چشمشون حرومه) لبخندی می‌زنم و خودخواهانه تاکید می‌کنم: -همین که گفتم، برو به کارت برس شاید بتونم واسه بعد ناهار دو ساعت تایم خواب برات آزاد کنم. کمیل طبق عادت دیرینه‌اش دست راستش را روی چشمش می‌گذارد و از اتاق خارج می‌شوم. بی‌توجه به سوزشی که در چشم‌هایم احساس می‌کنم، به سراغ پرونده‌ی سه نفری می‌روم که در زیر زمین سازمان بازداشت هستند. برگه‌ی مشخصات نفر اول را در دست می‌گیرم و روی صندلی‌ام می‌نشینم. کوروش احمدی، آرش ملکی و نسرین شیری. به لطف پیگیری‌های شبانه‌ی کمیل کار ما حسابی برای بررسی سوابق و گذشته‌ی این افراد جلو افتاده و بچه‌ها استعلام هر سه نفر آن‌ها را از شب قبل ضمیمه پرونده کرده‌اند. پرونده‌ی هر سه نفر آن‌ها را با دقت بررسی می‌کنم؛ اما چیز خاصی دستگیرم نمی‌شود. من دنبال یک نکته‌ی مهم و حیاتی هستم که بتوانم با کمک آن یک برگ برنده رو کنم. تلفن مخصوصی که دارم را از درون کشوی میز کارم بیرون می‌آورم و با یکی از اعضای اولیه‌ی تصمیم‌گیر در گروهک کومله تماس می‌گیرم. خیلی زود تلفن را جواب می‌دهم: -سلام آقا، خیلی وقت پیش منتظر تماس شما بودیم آقا جان. لبخند می‌زنم: -سلام بزرگوار، چه خبر؟ با همان لهجه‌ی غلیظ کردی جواب می‌دهد: -خبر که زیاده برادر، از کجا خبر می‌خوای؟ کلمات را در ذهنم می‌سنجم و می‌گویم: -دوستای ما سراغ بچه‌هاتون رو نگرفتن؟ کمی مکث می‌کند و می‌گوید: -مگه می‌شه از ما سراغ نگیرن. مدام چندتا چندتا بچه‌ها را برای آموزش می‌برند و یه جور دیگه برمی‌گرداند، دقیقا از کی خبر می‌خوای آقا؟ لبم را از زیر فشار دندانم خارج می‌کنم: -کوروش احمدی، آرش ملکی و نسرین شیری. عامل ما در کومله چند ثانیه سکوت می‌کند و می‌گوید: -آرش و نسرین احتمالا بیشتر به کار شما بیان آقا، یکی از دوستاتون مدام میاد و با این دوتا صحبت می‌کنه. چند وقتی هم با ما نبودن اصلا... اما یارو خیلی گردن کلفته، معلومه. لبخندی می‌زنم و می‌گویم: -ممنونم، تو چند روز آینده احتمالا بیشتر حالت رو بپرسم. عامل ما در کومله خنده‌ی بلندی می‌کند و می‌گوید: -ما که همیشه جویای احوال هستیم، خداحافظ آقا. بلافاصله یک پیام برای سلمان می‌فرستم تا آمار این دو نفر را از بچه‌های برون مرزی بگیرد. سپس چشم‌هایم را برای چند ثانیه بسته نگه می‌دارم تا شاید کمی این سوزش لعنتی تسکین پیدا کند. صدای بوق پیام سلمان باعث می‌شود تا بعد از نیم ساعت چشم‌هایم را باز کنم. فورا سراغ سیستمم می‌روم تا پیام بچه‌های برون مرزی رمز نگاری شود. پیامی بسیار مهم که حاوی مطلب زیر است: -هردو قبل از ورود غیرقانونی به ایران، سابقه‌ی سفر به قبرس و ترکیه را در کارنامه‌ی خود دارند. نویسنده: انتشار از کانال رمان امنیتی: @RomanAmniyati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا