⚪ #فقر
🔺 قَالَ الإمام عليّ عليه السلام: فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلاَّ بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ
🔻 امام علی علیه السلام فرمود:هيچ تهيدستى گرسنه نماند، مگر به سبب اين كه ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است
📚 ميزان الحكمه جلد هشتم،محمّد محمّدی ری شهری،صفحه 531؛ نهج البلاغه، حکمت328
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
✅ #صبح_جمعه است و منتظران عاشق دنبال التماس و ندبه برای فرج مولایشان، #دعای_ندبه روزیتان
🍀 اللهم عجل لولیک الفرج 🍀
📝 @sahel_aramesh
🌷 شهید بزرگوار مجید زین الدین استعداد خاصی در فراگیری زیان داشت. وقتی سقز مدرسه می رفت همانجا زبان کردی را از دانش آموزان یاد گرفته بود و یک نوار کردی آورده بود و برای ما ترجمه می کرد.
همین زبان کردی هم در شناسایی ها چقدر به درد مان خورد:
در یکی از شناسایی ها با این که لباس کردی تنمان بود، کردها به ما مشکوک شدند. طرف ما که آمدند؛ مجید ماند با آنها صحبت کند. ما هم به راه خود ادامه دادیم. از دور می دیدیم که هر چه سؤال می پرسیدند با تسلط به زبان کردی و با اعتماد به نفس پاسخ شان را می داد. گویی یکی از خودشان است. بالاخره دست از سر ما برداشتند.
با وجود خستگی روزانه، ضبط صوت می گذاشت کنار و مکالمه انگلیسی را یاد می گرفت.
توصیه اش یادگیری زبان عربی بود:
امیدوارم دوستان و رفقا؛ هم د ردرجه اول به عنوان یک فریضه مذهبی و در درجه دوم به عنوان یک وظیفه ملی و برای ابقای فرهنگ اسلامی فارسی، کوشش کنند که زبان عربی را به خوبی یاد بگیرند که بتوانند از متون عربی استفاده کنند. قرآن بخوانند؛ نهج البلاغه بخوانند؛ دعای ابوحمزه بخوانند و لذت ببرند. نماز بخوانند در نماز لذت ببرند و حضور قلب پیدا کنند. قنوت های خودشان را بفهمند چه می گویند.و امیدوارم همه شما موفق باشید. والسلام.
راوی: خواهر شهید و محمد خوش نویس
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار مجید زین الدین قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار مجید زین الدین قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
159.mp3
1.94M
🌿 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزگار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار مجید زین الدین قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
📄 #داستانک
💑 #افسانه_ای_رنگ_باخته
عشق های افسانه ای درون داستان ها و شعرهای شاعران دلباخته برایش رنگ باخت، وقتی پرواز لباس هایش را بر روی تخت دید. خِرت خِرت پاره شدن لباس ها موقع کشیده شدن از چوب لباسی روی اعصابش راه می رفتند.
😡مسعود: ”زودتر گورتو گم کن.“
😔لیلا با فرو دادن بغضش، اشک هایش را خشکاند، با صدای خشداری گفت:" چی شد تا یِ هفته پیش عاشقم بودی، زن رؤیاییت بودم؟!"
😖مسعود:" حماقت، از اول حماقت کردم. زود وسایلتو جمع کن و برو"
😠لیلا: "نمی خوام،نمی رم."
😒مسعود: "بیا آروم و بدون سر و صدا تمومش کن. می دونی چیه اصلا از اول دوسِت نداشتم💔، فقط ازت خوشم اومده بود. همین."
😠 لیلا دندان هایش را روی هم آسیاب کرد :" پس کی بود می گف عاشقتم، بدون تو می میرم؟ راستشو بگو چی شد که یدفه ای اینقد تغییر کردی؟"
😤مسعود دست به کمر ایستاد:" خستم کردی، چقدر بی غیرتی؟ وقتی اینقدر می گم نمی خوامت، باز میشینی و میگی چی شد، چی شد."
😡صورتش از شعله های حرف مسعود سوخت. 🧥مانتوی شیری رنگ گلوله شده اش را به تن کرد:" آره دیگه دوره زمونه عوض شده، بجای اینکه من به تو بگم بی غیرت تو به من میگی. اگه کس و کار داشتم جرئت نمی کردی اینطوری باهام رفتار کنی، بی غیرت. "
👊قبل از اینکه لیلا بتواند عکس العملی نشان بدهد، مچ دست هایش را گرفت و فشرد. چشم در چشم های عسلی مواج لیلا شد و گفت:" حرف دهنتو بفهم. آره بی کس و کاریت باعث شد بیام سراغت، فقطم برا اینکه تنها نباشم، حالام دارم می گم نمی خوامت؛ پس برو و قائله رو ختمش کن." دست هایش را میان فشار دستان مسعود پیچاند تا رها شود ولی نتوانست. در نی نی چشمان مسعود، خودش را رها شده دید که مسعود را می زند و عقده دل باز می کند:" بازم میگم بی غیرتی، بی غیرت. فعلا صیغه یک ماهه بخونیم گفتنات رو حالا می فهمم . خیلی پستی ."
😨دست هایش را دوبار پیچ وتاب داد و با فریاد گفت:" آشغال! ولم کن، میخوام برم." بغض نگذاشت ادامه حرفش را بزند و با خودش گفت:" مادر بیچاره م راست می گفت."
🎒 تمام لباس هایش را مقابل چشمان میشی مسعود در چمدان فرو برد. باد ملایمی از میان پرده های حریر رقصان، روسری اش را به بازی گرفت. به دو پنجره مشرف به پارک نگاه کرد. دلش به حال خودش سوخت. دست تکان دادن خودش برای بچه هایش را بارها پای همین پنجره تصور کرده بود. 👫خنده ی بچه ها و دادزدنشان را بارها دیده بود:" مامان! تو هم بیا پیش ما."
😏 به خیالات پر پر شده اش دهن کجی کرد و بدون اینکه نگاهی به قامت بلند و چهارشانه مسعود بیاندازد، رفت. 🚪در خانه را به هم کوبید. دو سه قدم دور شد که صدای اف اف خانه ای که دیگر خانه اش نبود، بلند شد. 👝خانمی چمدان بدست منتظر بود و کلیدی را میان انگشتانش می چرخاند. دو قدم به سمتش رفت، گونه های برجسته و چشم های سیاهش را جایی دیده بود، به ذهنش فشار آورد. دوباره خواست او را ببیند ولی دیگر کسی پشت در نبود. 🌲به سمت پارک رفت و روی صندلی مشرف به پنجره ی خانه نشست. بغضش شکست و 😭اشک هایش جاری شد. اشک هایش را پاک کرد و آخرین نگاه را به پنجره انداخت. دستانی سفید پرده را کنار زد.
📔آلبوم پیش چشم هایش ورق خورد:" این کیه؟"
🤓 آلبوم بسته شد و صدای آرامی گفت:" زن سابقمه."
🖊 #به_قلم_صبح_طلوع
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها!
ما را بواسطه #عطا و احسانت، از #عطا و #احسان دیگران #بی_نیاز گردان
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
✅ #پیروزی
🔷 قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : اَلظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ اَلْجَزْمِ .
🔹 امیرالمؤمنین عليه السلام فرمود: پيروزى، با دور انديشى و اراده پايدار به دست مى آيد
📚 ميزان الحكمه جلد3 صفحه 54؛ عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية , جلد۱ , صفحه۲۹۲
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 همسر شهید علیرضا بریری:
💢✨هیچ وقت مانع رفتنش نشدم، دلتنگش بودم اما ته دلم راضی بودم به شهادتش، واقعا حقش بود.
💢✨خودشم همیشه بهم میگفت اگه شما و مامان #راضی نباشید من هیچ وقت #شهید نمیشم.
💢✨وقتی که میرفت بهش گفتم من نگران محمدامین هستم؛ اون خیلی کوچیکه اگه شهید بشی چی به سرش میاد!
گفت: خانم نگران نباش، اگه روزی من نباشم خدا سرپرستش میشه، کلی هم قوم و خویش معنوی پیدا میکنه
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار علیرضا بریری قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷 به نیت شهید بزرگوار علیرضا بریری قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
160.mp3
1.6M
🌿 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزگار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار علیرضا بریری قرائت بفرمایید.
❤ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#بارالها!
بهره مان را از #مستحبات و اعمال #خیر، زیاد بگردان
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌹
❤️ #مناجات
📝 @sahel_aramesh
✅ #حسن_ظن
🔶 أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ اَلْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً .
🔸 امام رضا عليه السلام فرمود: به خداوند گمان نيك ببر ؛ زيرا خداى عزّ و جلّ مى فرمايد : من نزد گمان بنده مؤمن خويشم ؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد ، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم.
📚 ميزان الحكمه، جلد ششم، محمّد محمّدی ری شهری، صفحه 577؛ الکافي , جلد۲ , صفحه۷۲
❤ #از_معصوم_بیاموزیم
📝 @sahel_aramesh
🌷 رهبر انقلاب در مورد اولین دیدار خود با شهید بروجردی می فرمایند:
آن چیزی که من از شهید بروجردی احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من به وجود آورد، این بود که دیدم این برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چیزی که فکر میکند مسئولیت و وظیفه است.
من تصور میکنم روحیه آرامش و نداشتن حالت ستیزه جویی با دوستان و گذشت و حلم در قبال کسانی که تعارضهای کاری با او داشتند، نشانه آن روح عرفانی شهید بود.
🍀 با ذکر صلوات صفحه قرآن امروز را به نیت شهید بزرگوار محمد بروجردی (مسیح کردستان) قرائت خواهیم کرد.
🌹 #اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📝 @sahel_aramesh
🌷به نیت شهید بزرگوار محمد بروجردی قرائت بفرمایید.
❤️ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh
13960608001527.mp3
1.64M
🌿 قرائت صفحه قرآن با صدای استاد پرهیزگار است.
🌷 به نیت شهید بزرگوار محمد بروجردی قرائت بفرمایید.
❤️ #در_محضر_قرآن
📝 @sahel_aramesh