eitaa logo
ساحل رمان
8.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
945 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• "﴾ 🌱 ﴿" •• کافیه عاشقی کردن بلد باشی! :) °| @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°[ 🌱 ]°• تا کِی به تمنای نگاه تو؟ تا کِی به تمنای وصال تو؟ تا کِی به تمنای شنیدن صدای تو آرام جانم؟... @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔳°✒️°🔳°✒️°🔳°✒️ ✒️°🔳°✒️°🔳°✒️ 🔳°✒️°🔳°✒️ ✒️°🔳°✒️ 🔳°✒️ ✒️ یاران چه غریبانه رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه حسین با شهادت هر یک از یارانش قطره قطره آب می‌شد... ※ عده‌ی ایشان کم بود و هر گاه یکی از یاران می‌افتاد... نقص در لشکر اباعبدالله به چشم می‌آمد... اما عباس بود! ※ همه جا چشم حسین به عباس روشن می‌شد. کار هر جا که سخت می‌شد، محاصره که تنگ می‌شد یک هجوم عباس محاصره را می‌شکست و گشایش می‌شد... ※ اما عطش... و آب... وگرما... سنگینی زرہ... و بار غم تنها شدن حسین، همه را بی‌تاب‌تر کرده بود که؛ ※ - خدایا من هم بروم حسين تنهاتر می‌شود! - خدایا این قوم با حسین چه می‌کنند؟ - خدایا هزار جان بده، هزار بار تکه تکه شوم اما گردی بر چهره‌ی حسين ننشیند! - خدایا اشک حسین ما را بیچاره کرده است... - خدایا... 🖤| 📖| ✍| |@saheleroman| ا🔳 ا🖋°🔳 ا🔳°🖋°🔳 ا🖋°🔳°🖋°🔳 ا🔳°🖋°🔳°🖋°🔳 ا🖋°🔳°🖋°🔳°🖋°🔳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••[ 🥀 ]•• آه و دیگر هیچ... @Saheleroman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
° سلام عزیزان عزاداری‌هاتون قبول🖤 بعضی از دوستان فکر کردن که چون تا عاشورا و قرعه کشی فرصت کمی مونده و تا سفارش بدن و کتاب به دستشون برسه، نمی‌تونن شرکت کنن😢 ولی یه خبر خوب✨ شما می‌تونید کتاب رو سفارش بدید، ما براتون بارکد رو حساب می‌کنیم و تو قرعه کشی شرکت می‌دیم🌱 این فرصت رو از دست ندید💫 [@namaktab_ir]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست داشتم گفتم شما هم ببینید🎬 صحبت‌های بسیار شنیدنی دکتر دهقانی استاد دانشکده مهندسی نانو‌مکانیک دانشگاه صنعتی شریف با دانشجویانش 👤🧠 https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖°🖤°📖°🖤°📖°🖤°📖 🖤°📖°🖤°📖°🖤°📖 📖°🖤°📖°🖤°📖 🖤°📖°🖤°📖 📖°🖤°📖 🖤°📖 📖 وقت وداع بود. دنیا، زمین، آسمان، فرشته‌ها با اشک‌های عباس گریست و از گریه‌های حسین به هم ریخت، صدای ناله‌ها از حرم بلند بود، زمان رزم عباس رسیده بود و آسمان به شکوه علمدار احترام گذاشت و حرم به رفتن و عزادار! ◇ دو برادر عزم میدان کردند؛ هر کدام زودتر به شط رسید او آب بیاورد. عمرسعد برای شط فرات پنج هزار محافظ گذاشته بود. اباعبداللّٰه صدا بلند کرد: اللّٰه اکبر. ابالفضل پاسخ داد: اللّٰه اکبر. اباعبداللّٰه صدا زد: انا ابن فاطمهةالزهرا... و شنید پاسخ عباسش را: انا ابن علی‌المرتضی... ◇ لشگر را می‌شکافتند و پیش می‌رفتند. رسید ابالفضل به شط. را صدایش را رساند به اباعبداللّٰه. اما این آخرین ندای عباس نبود. حسین بازگشت کنار خیمه‌ها، چشم به راه و منتظر شنیدن صدای رسای عباسش! از اسب پایین آمد پایین عباس. مشک را داخل آب برد. آب نمی‌دید، لب‌های خشک حسین را می‌دید... ◇ چیزی نمی‌شنید جز زمزمه آب را که خودش را می‌کوبید و پای عباس و عطش حسین او را هم به زمزمه انداخته بود... عباس با یاد لب‌های تشنه داشت جان می‌داد. این‌جا دیگر کسی نبود که عباس به خاطر او محکم بماند؛ نه حسین نه کودکان و نه... ◇ اشک می‌چکید بر فرات و رنگ غم را برای ابد می‌نشاند بر آن! عباس برخاست. کسی صدا زد، صدای لعینی بود: - حسین تنهاست... حرم تنهاست... حسین تنهاست. نخلستان نزدیک‌تر بود. شمشیر کشیده و می‌رزمید و می‌تاخت. محاصره هزاران نفر پس و پیش می‌شد، ولی مقابله ضربه‌ها کاری پیش نمی‌بردند، همه هجوم آوردند و... ◇ و رجز های عباس به حسین می‌رسید وقتی دست راست عباس... - واللّٰه ان قطعتموا یمینی؛ به خدا قسم اگر قطع کنید دستانم را. انی احامی ابدا عن دینی. من دست از پاسداری دینم برنمی‌دارم. دست چپ را که... باز حسین شنید: - و عن امام صادق یقینی... ◇ غوغا شده بود در دل حسین و عباس رشید ام‌البنین بی‌دست، مشک بر لب، سکوت کرده بود... دیگر از او صدایی به حسین نمی‌رسید اما ذهنش فریاد می‌زد: حسین تنهاست.. حسین تنهاست... تیر که، امید، تنها دارایی عباس تمام شد! تمام... تمام... ◇ حرملهٔ ملعون تیر آورده بود کربلا، سه شعبه بود. چشمان عباس... عمود آهن... اباعبداللّٰه کنار خیمه‌ها ایستاده بود. به راه ایستاده بود. انتظار همیشه نشسته‌ها را هم، خمیده‌ها را هم، ناامیدها را هم... مستقام‌القامة می‌کند... صدایی اما عرش را به لرزه انداخت: - یا اخا، ادرک‌اخا... ◇ غصهٔ کربلا از همین‌جا شروع شد...تا عباس بود، حسین تنها نبود. حسین غریب بود اما... عباس همه داروندار حسین بود... می‌دانید حسین مهربانیش حرف دیگری بود،‌ خدا هم همهٔ جلوه‌های محبتش را در حسین به جهان هدیه کرده بود؛ به عالم حسین‌ داده بود. همه‌ چیز داده بود و به حسین، عباس را... 🖤| 📖| ✍| |@saheleroman| ا🖤 ا📖°🖤 ا🖤°📖°🖤 ا📖°🖤°📖°🖤 ا🖤°📖°🖤°📖°🖤 ا📖°🖤°📖°🖤°📖°🖤
56.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه بخوای پای کار بمونی باید اینطور باشی ⚫️غوغا کرد بی دست در برنامه حسینیه https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری برای امام حسین در ارتفاعات تبت. در محاصره کوه‌های پر از برف و یخ برای لب تشنگان روز عاشورا سینه می‌زنند. 🖤 🏴 💚 ||@saheleroman||
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|🍂| عمومون‌و کشتن... همینو کم داشتیم!... . . 📲¦ 📗¦ | @SAHELEROMAN |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا