دست بردم كه كشم تير غمش را از دل؛
تير ديگر زد و بردوخت دل و دست به هم...💘
.
#وصالشيرازی
@SAHELEROMAN | #شعریجات
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل نهم / قسمت چهلوششم
- شده مثل علم بهتر است یا ثروت زنگ انشاء!
آزادی بهتر است یا محدودیت!
اما آقامهدوی این خُنکی و این آتیش برای من بلال رو طلب میکنه!
اگه بلال بود تموم بود!
مصطفی با چوبی که دستش گرفته بود ذُغالها را زیرورو کرد و گفت:
- آقا ماها خواستههامون برای همین لحظه نیست، اگه هوس میکنیم حتماً قبلاً مزه چشیدیم یا تبلیغ شده و دهنمون آب افتاده و لذتش رو بردیم!
قبول دارید که یه کم سخته تَرک اون چیزی که بهش اعتیاد پیدا کردی؟
مهدوی تنها سرش را تکان داد و چیزی نگفت،
آرشام لبی جمع کرد و گفت:
- اهالی ما خیلی توی قِیدوبند نیستند،
هرچی توی خونه بوده،
توی موبایل و ماهواره بوده همون شده روال!
دیگه درست و غلط مهم نبوده و نیست!
- امکان نداره درست و غلط مهم نباشه،
اگه یه چیزی برای اهالیتون درست باشه عکسش میشه غلط!
اعتقاد همینه دیگه،
اندیشهت همون شده، اخلاقت هم روی همون رفته جلو،
مُزخرف شده!
آرشام حرف علیرضا را شنید و گفت:
- درود و بدرود!
وقتی توی بغل این تیپ فکری بزرگ میشی، خب شبیهشون میشی!
وقتی این وقتیها هست و بقیۀ وقتیهای دیگه...
توقع داری من چی بشم؟
همون میشم که شدند!
مصطفی آستینش را به زور تا روی انگشتانش پایین کشید و دسته کتری را گرفت،
از گرمای آتیش صورت عقب کشید و همانطور که استکانها را پر میکرد گفت:
.
.
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
#نویسنده_نوشت
سلام و نور
خوشحالم که هستید و قوت میدید به انگیزههای من.
اربعین نزدیک است و من و دوستانم هر سال یه سری کتاب نذری همراه میبریم در مسیر و هدیه میدیم.
اگر دلتون خواست که شما هم در این ثواب شریک باشید این شمارهای کارت رو داشته باشید.
البته میتونید دیگران رو هم دعوت کنید به این کار زیبا.👇
6104337338149907
یه کار دیگه هم پیشنهاد میکنم که هر کسی عازم است یک کتاب به نیت حضرت ابوالفضل همراهش برداره، بعد از اینکه خوند هدیه بده به نفر بعد، خیلی فرصت زیاد داریم در مسیر و مرز و موکبها برای مطالعه.
اگر کسی از کتابهای من نذر کنه و بخواد با چهل درصد تخفیف براش ارسال میکنیم.
دوستتون دارم .
شکوریان
²
از خیابابونایِ خوشگل موشگلش! 🚦
از آدمهای بافرهنگ و منظمش!
از برجهای چندصدمتری و شیکّش! 🏫
••