eitaa logo
ساحل رمان
8.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
989 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
ساحل رمان
••🌙 ✒️... در خوردن سحری لذتی است که در هیچ زمانی این لذت نیست! در دل همه این حرف‌ها جاری و بر لبان
••🌙 ✒️... جواد با حرف آرشام خواب از سرش می‌پرد. سر می‌گذارد روی متکای مصطفی و مات سقف می‌گوید: - حرفش عجیب بود! مصطفی لب تکان می‌دهد: - دوسِت داره! - کی؟ خدا؟ من رو؟ - ماه مهمونیشه! غریبه‌‌ها که مهمونی نمی‌دن. ما ها آشناشیم که دعوتمون کرده! دوستمون داره! - حتی منو! - فراخوان مسلموناس! میزبان سنگ تموم می‌ذاره وقتی اعلام می‌کنه تو مهمونی من خوابتون جایزه داره، نفس کشیدنتون هم،... آدم حس می‌کنه بی‌دلیل داره لطف می‌کنه. - چون دوستمون داره؟ - چون دوستمون داره، طرح تشویقی می‌ده، می‌گه یه آیه قرآن بخونی، یه ختم کامل برات حساب می‌کنم، انگار می‌خواد باهاش وقت بگذرونی، دوستمون داره! با بغض می‌گوید جواد: - بازم برام بگو از این حرفا! - یه کوچولو صدقه بدی، دو برابر نه، ۵ برابر نه، ده برابر نه، هفتاد برابر بهت جایزه می‌ده توی همین مهمونی یه ماهش، فقط هم چون دوستمون داره! - مصطفی! - اصلا هر عملی انجام بدی قبول می‌کنه هر، دعایی بکنی مستجاب می‌کنه! و نفس عمیق می‌کشد: - آره فقط چون دوستمون داره! جواد پلک روی هم می‌گذارد. می‌چرخد به پهلو، پشت می‌کند به مصطفی و در دلش زمزمه می‌کند: - شرط نگذاشتی، شاید من احساس غریبی کنم، اما تو با من آشنایی، حالا که دوستم داری. بگذار رو به تو بخوابم. با زمزمهٔ، دوستم داری دوستم داری عزیزدلم! | @SAHELEROMAN
10.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•• خسته‌ایم.. رنجوریم.. دردمندیم... خلاصه‌ش میشه دنیا یه "تو" کم داره! راستش یادمون دادن برا خواسته‌ هــای مهــم، دسـته‌جمعی دســـت بلند کنیم! که شما رو بخوایم... :)🪐🌱 SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• اصلا چیزی بالاتر از این هست آخه؟ :)🫶🏻✨ | SAHELEROMAN | ساحل رمان
•• امروز و فردا رو استراحت بدیم به عکاسای فعال کانال نظرتونه؟ از سوم با قدرت دوباره برگردید!🦾🕶 | ••
ساحل رمان
•• موضوع: سفره یازده سین دست و پا کن!⏰ • #ظهر_پنجم | #حالا_چلیک SAHELEROMAN | ساحل رمان
•• اینم از برگزیده‌های [روز پنجم] دلم می‌خواد یه تومن به حساب اونی که سین متفاوتش ساحل رمان بود، بزنم. ولی فقط دلم می‌خواد🤌🏻😂 یادمون هست که قراره به همه شرکت‌کننده‌ها جایزه بدیم. تا شب پیوی‌هاتون چراغونی میشن!💡=) ••
رفقای ساحل رمانی! لیست کامل کتاب‌های سرکار خانم رو ازمون خواسته بودید. ایشون‌ هستن!👐🏻😎 . . [قصه‌ی قهرمانان وطن🇮🇷] • از او - قصه شال • از او - عبدالمهدی • از او - ناخدا رحمت • از او - مادر شمشادها • از او - هنوز سالم است • از او - چهار قصه شورانگیز ● [جیبی‌های شگفت‌انگیز🪄] • پدر • مادر • سعید • خواهر • امیر من • امام من • معصومه • امام رئوف • حاج‌قاسم ۱ • حاج‌قاسم ۲ • محبوب من • سفر بیستم • میر و علمدار • دل های امیدوار • صاحب پنجشنبه‌ها • میر و علمدار مصور • آرزوی شیرین ● [رمان‌هایی از زندگیِ تو🫂] • اپلای • من نه ما • راز تنهایی • شطرنج‌باز • از کدام سو • هــــــوای من • سو من سه • مثبت یـــک • سیاه‌صورت • رنج مقدس۱ • رنج مقدس۲ • زنان عنکبوتی • عشق و دیگر هیچ
•🌼• غیر ممکن‌های امسالت رو بنویس؛ و ببین تا آخر سال چندتاشون تیک می‌خورن!=) |
•• 💯[خبر ممممممهههههمممممممم]💯 ••
٠٠ تو کانال vipمون رمان بگذارید خودم باشم به اتمام رسید!😎😎😎 خواستی درخواست بدی هستم! ••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساحل رمان
••🌙 ✒️... جواد با حرف آرشام خواب از سرش می‌پرد. سر می‌گذارد روی متکای مصطفی و مات سقف می‌گوید: -
••🌙 ✒️... صبح برای همه‌ای که خواب بودند معنا نداشت، ظهر اما یکی یکی بلند شدند! مصطفی زودتر و بقیه دیرتر. مصطفی وضو گرفته و عطر زده و شانه به موهایش کشیده، با یک لگد آرام و چند غُر حساب شده همه را بیدار کرد: - مسافرخونه داش مصطفی تعطیله! پاشید من دارم می‌رم مسجد! وحید چشم باز نکرده دهانش به خنده باز شد: - قربون آدم مخلص! تو برو ما این‌جا رو حفظ می‌کنیم! مصطفی تا همه را بلند نکرد نرفت! هر چند همه را هم همراه خودش کشاند! آرشام نالید: - هم نماز، هم روزه! سخته، خدا هم راضی نیست! ولی برای تفریح امروز بد نیست! امام جماعت بین دو نماز ایستاد رو به جمعیت و چند کلمه‌ای گفت: - روزه گرفتید قبول باشه، بعضیاتون نیمه شب بلند شدید کنار سحری مناجات هم خوندید قبول باشه، همت کردید و جلوی شهوت چشم و گوش و شکم رو هم از حرام گرفتید و زبان رو غلاف کردید قبول باشه، اما خدا از زبان پیامبرش یه مژده می‌ده که: هرکس کارهای بالا رو که گفتم انجام بده در طول این ماه، حتما بعد از رمضان از گناهانش پاک و جدا شده! جواد سرش را که پایین انداخته بود، به ضرب بالا می‌آورد و دیگر چیزی نشنید... تشنه‌ی همین بود! | @SAHELEROMAN