ساحل رمان
•• نبودم که الان با یه خــــبر دو نونه برسم خدمتتون!🥖 یه خبـــری که خودم هــــم از شنـیدنش شوکه شدم
••
زشته یه "نه" بلند بگم به همهتون؟🌝🦌
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل سیزدهم / قسمت نودوهفتم
بذارید مجردیمون یهخورده پا بگیره،
دیگه افتادیم وسط عمیق متأهلی غرق نشیم!
مهدوی وحید را به جای خودش کنار آتش نشاند و گفت:
- شنیدی که جواد و مصطفی قراره صبحانه املت بدن!
تا بخواهند دو نفری اعتراض کنند مهدوی راه افتاد و ادامه داد:
- اصلا مدیریت امروز اردو با این دوتاست،
تا پنج دقیقه دیگه اون دو خرس پاندا رو بیدار کنید برای ادامه اردو!
[فصل چهاردهم]
روغن زیتون را ریخت کف دستش و آرام شروع به ماساژ پای مادر کرد و دعایش را برای خودش خرید:
- خیر ببینی مهدیجان!
من اگر تو رو نداشتم چه کار میکردم!
خندید و سرش را بلند کرد تا صورت مادر بر صندلی نشسته را ببیند:
- آخه قربونت برم به جای من حرف میزنی چرا؟
من اگه تو رو نداشتم نفس سخت میشد!
مادر کمی شیطنت کرد و با خنده گفت:
- محبوبه جان منظورش به شما بود مادر!
مهدی سر تکان داد و لبخند زد و محبوبه سر بالا انداخت:
- قربونت برم حرف دل من رو زده!
آدمیزاد بدون خدا روی زمین دق میکرد و میمرد،
خدا دید باید یه کاری بکنه،
مادر رو خلق کرد!
مهدی چنان لذت برد که نتوانست پنهان کند:
- به به این گل گفتنت جایزه داره!
بعد هم خم شد و پای مادرش را بوسید و بلند شد.
- این پا دردتون به خاطر این چند روزه که کارتون زیاد شده،
دیگه استراحت کنید پسرها هم راه افتادند کار و بار رو میدم دست خودشون!
مادر دراز نکشیده خوابش برد،
انگار پاهایش منتظر مسکنی بود که در دستان مهدی بود و کلمات محبوبه!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
ساحل رمان
•• نبودم که الان با یه خــــبر دو نونه برسم خدمتتون!🥖 یه خبـــری که خودم هــــم از شنـیدنش شوکه شدم
••
این شما و این رمان #عاشق_شو!
به مناسبت #جشن_چاپ،
با [ســــی درصد تخـــفــیــف!]
همراه با امضای نویسنده🤩
برای اونایی که تو این مدت
هزار بار بهمـون پـــیام دادن
کِی عاشق شو چاپ میشه!📚
برای سفارش، با کد [
Sahel03] به آیدی زیر مراجعه کنید: @KETAB98_99 #به_مدت_محدود #از_دستش_ندی! SAHELEROMAN | ساحل رمان
ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل سیزدهم / قسمت نودوهفتم بذارید مجردیمون یهخورده پا بگیره، دیگه
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل چهاردهم / قسمت نودوهشتم
محبوبه برای سکوت اتاق جورچین بچهها را آورد و کنار گوششان وعده داد که اگر آرام بازی کنند تا مادرجان استراحت کند بعد یک آب بازی حسابی با مهدی کنار استخر نصیبشان میشود،
بچهها نگاه محبتی به مادربزرگ کردند و به طمع آب،
آرامش را قبول کردند.
مهدی کنارشان نشست و طفل کوچکش را برای خواباندن در آغوش کشید و ننووار تکان داد و آهسته رو به محبوبه گفت:
- خوبی؟
محبوبه نگاهی به چشمان خستۀ پرمحبت مهدی انداخت.
- معلوم نیست؟
مهدی همیشه از بازی راه انداختن محبوبه لذت میبرد:
- چی؟
- عالی بودنم!
- پس بگو الحمدلله!
- برا کدومش؟
محبوبه گفت و سربرگرداند سمت بچهها که دستش را میکشیدند تا جای تکۀ جورچین را نشانشان بدهد و شنید:
- محبوب مامان کلی شارژ شدهها!
- مامان عاشق پسراشه،
همین که این چند روز تو را دائم میبینه یه دنیاس براش فقط کاش بابات شهید نمیشد یا دیرتر شهید میشد تا ده تا بچه داشت مامان!
- دیگه چی؟
- باور کن انقدری که مامان با لذت بچه بزرگ میکنه من از مادر بودن خودم خجالت میکشم!
- دیگه!
- انگار خدا از آسمون یه هدیه فرستاده براش، اینطوریا!
نگاه مهدی رفت تا صورت مادر و همانجا ماند و آهسته فکر کرد؛
خب همین است روح خدا همراه جسم میشود و چه هدیهای عظیمتر از این!
نگاهش را آورد تا صورت کودکی که در آغوشش تکان میداد و حس کرد چیزی در دلش تکان خورد.
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
سلام سلام
صبحتون بخیر🌱
رفقای قمی ساحل کجان؟👀
تشریف بیارید اینجا @sahele_roman
کارتون داریم😁
هدایت شده از کالای فرهنگی نمکتاب🇵🇸
✏️🎓✒️🎒✏️
قابل توجه اساتید و مدیران و مربیان و معلمان مدارس و دانشگاهها فروش ویژه دفتر و دفترچه های ایرانی برای ۱۳ آبان روز دانش آموز و دانشجو با ۱۰درصد تخفیف ویژه ✅
❌تعداد بالای ۲۰۰ عدد تخفیف ویژه دارد ❌
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
❒برای خرید تک و عمده #محصولات_نمکتاب از طریق(ایتا)👇🏻:
🔰 @namaktab_farhangi
🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/4222156990Cab95243082
••🫀🪐
.
.
•| رمان عاشق شو |•
فصل چهاردهم / قسمت نودونهم
کمی نگاهش کرد،
کمی بوییدش،
کمی به خود فشردش و وقتی دستان محبوبه متکا را مقابلش روی زمین گذاشت تازه به خودش آمد و گفت:
- محبوب!
- جانم!
- من دوست دارم خیلی هدیۀ خدا داشته باشم!
صدای خندۀ ریز محبوبه را شنید و آرزویش را گفت:
- حداقل چهار پنج تا دختر دو سه تا پسر! محبوب!
- جانم!
- نمیشه من خونه پیش بچهها بمونم تو بری سر کار!
- نه!
- چرا؟
- مگه میخوام چوب تحویل جامعه بدم!
- نه این رو که میدونم زن فقط لطافت تربیت داره ولی خب بذار من هم کنارت خونه بمونم!
- مامان!
محبوبه سر برگرداند سمت دو کودکش و شنید:
- به بابا قول بده براش یه خوراکی بخری تا مادرجون رو بیدار نکرده!
چشمان مهدی گرد شد و محبوبه محکم لب فشرد تا نخندد.
اما چند دقیقه نشده بود که:
- محبوب یادته اون روز کوچولوی تپلمون میخواست هرطور شده پستۀ در بسته رو بخوره؟
محبوب هول آنروزش را یادش آمد که چهطور پسته را درآورد:
- تا گذاشت بین دندوناش از دهنش درآوردم!
- به خاطر لذتِ یه پسته، دندوناش رو داشت به فنا میداد.
- لذتِ کم، دردَ زیاد!
مهدی نفس عمیقی کشید و پاهایش را دراز کرد.
- حالا غالب افراد شدن اهل پستۀ دربسته،
لذتِ دندونِ سالمِ عمری رو میبخشن به لذت یه پسته!
- قبول کن که پسته خوشمزه است!
- آره...
اما نه به قیمت دندون!
- خیلی از لذتا مزۀ یه پسته رو داره و تموم!
.
.
.
[ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ]
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#عاشق_شو
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
به یادت آنچنان غرق خودم بودم که دریا گفت:
تو را میبینم و شک میکنم دریا منم یا تو!🌊
.
@SAHELEROMAN | #شعریجات
ساحل رمان
و نوشت:
- راهنمایی از امام زمان ‹ع› بخواهید. او حاضر است؛ بهگونهای که گویا در حضور ایشان هستید...🌧
•
.
#جمعه
-بریدهکتاب حضرتحجت
@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ
خیالمان راحت است؛
شما آن بالا نشستهاید و همه امور را رهبری میکنید.
حتی در این لحظههای بیم و امید
| امیر؛ تازهترین اثر حسن روحالامین |
@SAHELEROMAN
ساحل رمان
|🪐| شورِ شیرینِ کسی بر دل و جانش افتاد... SAHELEROMAN | #شعریجات
دلها هنوز از داغ هجر سیدی خون است
یا رب مسوزان سینه را با سیدی دیگر...❤️🩹
.
@SAHELEROMAN | #شعریجات
برای همهی عمرم میسوزم از رفتن حاج قاسم
حسرت میخورم به زنده بودنم و رفتن او
خدایا
جان من را قابل نمیدانی که فدایی یاران صدیق حجهبن الحسن کنی؟
#اسراییل_باید_از_صفحه_روزگار_محو_شود
May 11
کاش من به جای تو رفته بودم😭😭
برای سلامتی و آرامش دل امام زمان صدقه یدهید
۶۱۰۴۳۳۷۳۳۸۱۴۹۹۰۷
خیریه زمزم
هدایت شده از نمکتاب