✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید
🌺 گفت شاها بی قنوط عقل نیست
گر تو فرمایی عرض را نقل نیست
پادشاها جز که یاس بنده نیست
گر عرض کان رفت باز آینده نیست
گر نبودی مر عرض را نقل و حشر
فعل بودی باطل و اقوال فشر
این عرضها نقل شد لونی دگر
حشر هر فانی بود کونی دگر
نقل هر چیزی بود هم لایقش
لایق گله بود هم سایقش
وقت محشر هر عرض را صورتیست
صورت هر یک عرض را نوبتیست
بنگر اندر خود نه تو بودی عرض
جنبش جفتی و جفتی با غرض
بنگر اندر خانه و کاشانهها
در مهندس بود چون افسانهها
آن فلان خانه که ما دیدیم خوش
بود موزون صفه و سقف و درش
از مهندس آن عرض و اندیشهها
آلت آورد و ستون از بیشهها
چیست اصل و مایهٔ هر پیشهای
جز خیال و جز عرض و اندیشهای
جمله اجزای جهان را بی غرض
در نگر حاصل نشد جز از عرض
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 6
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید 🌺 گفت شاها بی قنوط عقل نیست گر تو فرمایی عرض را
🔴 حکمت آفرینش وعلت غائی آن(1)
🌺 گفت شاها بی قنوط عقل نیست
گر تو فرمایی عرض را نقل نیست
👈مولانا بحث دقیقی از حکمت آفرینش را بر زبان شاه و غلام او نهاده است که اَعراض و اعمال ظاهری ما، جوهر انسان را اصلاح میکند و حتی عَرَض به جوهر تبدیل میشود، اما این اعراض خاصّ زندگی این جهانی است و نقل نمیپذیرد. در این ابیات غلام به شاه میگوید: اگر این عبادات و اعمال عرضی نقل نپذیرد، عقل خداجو نومید میشود، زیرا روندگان طریق حق این اعمال را واسطه وصال میدانند. پس همین اعمال عرضی باید با ما به جهان دیگر نقل و در آنجا ارزیابی شود و اگر جز این باشد اعمال ما باطل و هرچه میگوییم بیهوده و هذیان است. غلام میگوید: این اعمال و اعراض حشر دارد، اما حشر آنها در قیامت به صورت کنونی آنها نیست؛ حشر آنها ایجاد دیگری است. در روز محشر به هر عَرَض صورتی مناسب آن داده میشود و جلوهْ آن صورتهای تازه، زمان و نوبت خاصی دارد. سپس مولانا میگوید: هر وجود عَرَضی حاصل یک جریان ذهنی یا یک اندیشه است. برای مثال، همآغوشی والدین جنبش با غرضی است که وجود تو عرض آن جنبش است یا یک ساختمان پدیدهای است عرضی که اندیشه مهندس ابزار ساختن آن را فراهم کرده و تیر و تختهْ آن را از بیشهها آورده است. (اصل این اعراض اندیشههای ماست.) یادآوری این نکته ضروری است که با وجود اهمیت اندیشهها، وجود ظاهری و عرضی هم جزو اصل و مایه هر پیشهای است.
پس عرضها هر چند از میان رفتنى است، لیکن پدید آمدن آنها سبب پیدایش جوهرى مىشود که ماندنى است.
توضیح اینکه حکماى قدیم مىگفتند، هر معلولى را در پدید آمدن چهار علت بایسته است: علت غائى، علت مادى، علت فاعلى، و علت صورى. علت غائى که انگیزه پدید آمدن معلول است، در اندیشه نخست است و در تحقُّق آخر. چنان که اگر کسى بخواهد خانهاى براى نشستن بسازد نخست اندیشه ساختن را در سر مىپروراند، سپس به تهیّه ابزار و آلتها بر مىخیزد، آن گاه از بنّا و کارگر کمک مىگیرد. سرانجام خانه ساخته مىشود، بدان صورت و شکل که در اندیشه بوده است. اما نشستن در خانه که علت غائى است و از نخست در ذهن سازنده بود پس از تحقیق آن سه علت حاصل مىشود. علت غائى که نخست در ذهن مهندس آمد، عرضى بود و از میان رفت، اما نتیجه آن عرض، خانه که جوهر است پدید گردید.
زاده از اندیشههاى خوب تو ولدان و حور
زاده از اندیشههاى زشت تو دیو کلان
سِرِّ اندیشه مهندس بین شده قصر و سرا
سِرِّ تقدیر ازل را بین شده چندین جهان
واقفى از سرّ خود از سِرِّ سِر واقف نهاى
سِرِّ سِر همچون دل آمد سِرِّ تو همچون زمان
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 6
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_صفحه_ای
#صفحه_227
دعای #چهل_دو
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام )
" هنگام #ختم_قرآن "
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#صحیفه_سجادیه_بصورت_بند_به_بند
#دعا_چهل_دو_7
دعای سیدالساجدین(ع) " هنگام #ختم_قرآن " :
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ يَأْوِى مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ يَسْكُنُ فِى ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ يَهْتَدِى بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ يَقْتَدِى بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ، وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لا يَلْتَمِسُ الْهُدَى فِى غَيْرِهِ🔹
🔸خدايا! درود بر محمد و آل او فرست، و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ در ريسمان محكم قرآن زنند. و در حوادث شبهه ناك به سنگر محكم آن پناه برند، و در زير سايه بال او بياسايند، و چون روشنى بامداد بدان راه شناسند و مانند پرتو تابناك سپيده دم پيروى دستور او كنند و از فروغ چراغ او روشن شوند و راه حق از غير او نجويند🔸
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح
#دعا_چهل_دو_7
✳️ چند درخواست قرآنی
🔴 امام سجاد علیه السلام اینجا چند درخواست ازخداوند دارند؛
«وَ يَسْكُنُ فِي ظِلِّ جَنَاحِهِ»؛ ما را جزء کسانی قرار بده که در سایهی بال قرآن آرام میگیرند. این تعبیر خیلی صمیمانه است و حکایت از پناه بردن به مقام لطف و عنایت الهی دارد که در سایهسار قرآن کریم امکانپذیر میشود. درست مانند زمانی است که جوجهها زیر بال و پر مادر میروند و آنجا به آرامش میرسند.
«وَ يَهْتَدِي بِضَوْءِ صَبَاحِهِ»؛ روشنایی قرآن در مقام هدایت به درخشش اول خورشید در روز تشبیه شده است که شب را به صبح تبدیل میکند. تشبیه فوقالعادهای است. یک طرف تاریکی است که دید و بصیرت ندارید و در معرض خطرها و کمینها هستید؛ طرف دیگر صبح است و افق و دید و روشنایی دارد و شما قوّتها و ضعفها و خطرها و امنها و زیباییها و جلوهها را میبینید. نور از سوی خدای متعال برای شما آمده تا شب خطرها و فتنهها را برای شما به صبح روشن امید و امن و آرامش تبدیل کند.
«وَ يَقْتَدِي بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ»؛ یقتدی به معنای اقتدا کردن و تبعیت و پیروی است. تبلج به معنای خودآرایی، و اسفار به معنای آشکارسازی و پردهبرداری است.
آنجا که قرآن کریم با پردهبرداری از معانی و اسرار، حقایق را بیان میکند، ما جزء کسانی باشیم که در پرتوی هدایت قرآن به این روشناییها اقتدا کنیم و از آنها بهرهمند شویم.
«وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ»؛ مصباح به معنای چراغ روشن و پرفروغ است. یستصبح به معنای نور گرفتن و روشنایی گرفتن است و صبح هم از همین ریشه است. حضرت (علیه السلام) بیان میدارد که: خدایا! ما را جزء کسانی قرار ده که هدایت را در غیر قرآن تمنا نمیکنند.
آن تمنا، همراه با اصرار و پافشاری است. وقتی ما به هم میگوییم التماسِ دعا، تعارف میکنیم و درخواست و پاسخ حالت تشریفاتی پیدا کرده؛ حال آنکه التماس، درخواست همراه با پافشاری برای رسیدن به هدف است.
حضرت میفرمایند: ما را جزء کسانی قرار بده که هدایت را از غیر قرآن تمنا و التماس نمیکنند و در امر هدایتجویی از قرآن کریم متمرکز هستند. این مطلب بسیار مهم و اساسی است.
مواجههی خداپسند و خداخواه با قرآن کریم به این صورت است که در زندگی و فکر و اخلاق و عمل شخصی و اجتماعی خویش، به مؤلفهها و راهبردهای قرآنی رجوع کنیم و قرآن کریم، مرجع اصلی هدایتجویی ما شود. نام هادی خدای متعال در قرآن کریم تجلی پیدا کرده است و خدای متعال به وسیلهی قرآن، کسانی را که درصدد دستیابی به هدایت هستند، هدایت میکند. درنتیجه با سلامت فکری و اعتقادی و اخلاقی و اقتصادی و سیاسی و تربیتی و فرهنگی و... هدایت میشود. این نوع هدایت در قرآن کریم دیده میشود و قرآن، همان حبل الهی است که وقتی به آن متمسک میشویم، ما را به راههای امن میرساند و ما را از مخاطرات دشوار و پیچیده و گردابها و کورهراهها و کجراههها نجات میدهد.
پس قرآن کریم نقشهی سلامتی و آرامش و طیب خاطر و سعادت و خوشبختی است.
اگر کسی با همین نیازِ به هدایت که جزء نیازهای اولیه و بنیادین و فطری انسان است، سراغ غیر قرآن و غیر وحی الهی برود، محال است به هدایت و سلام و آرامش برسد؛ چراکه این راهها و افقها بر اساس ظرفیت بینهایت انسان در بینهایت وحی و علم الهی پاسخ داده میشود و منبع دیگری برای هدایت وجود ندارد. البته ممکن است قالب خوب و خوشرنگی داشته باشد؛ اما درواقع سراب است و آب حیات و هدایت نیست و عطش انسان را فرو نمینشاند.
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
#چهل_دو
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2