eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ نشانی داده‌اندت از خرابات که « اسقاط الاضافات» ◀️توضیح: چیزهای اضافی ، زندگی را سخت و عذاب آور می کند: تفکر و أفکار زائد ، گفتار اضافی، کار زائد ، پرخوری ، شهوات زائد، پول اضافی، خانه اضافی ، …… توحید یعنی مراقبه و در حضور بودن و چیزهای اضافی را دور ریختن. و هنگام ، بهترین وقت برای موحد شدن و اسقاط اضافات است.... ✍ - شیخ محمود ☑️کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام ‏ قسمت اول 🔴 لاهيجى در « » در تفسير و توضيح: يكى خطّ است ز اوّل تا به آخر بَرو خلق جهان گشته مسافر (شيخ محمود ) و اشعار بعد از آن مى‏گويد: «از اوّل مراتب موجودات كه عقل اوّل است تا آخر تنزّلات كه مرتبه انسانى است و از مرتبه انسانى تا مرتبه الهيّت كه نقطه آخرين دايره به اوّل متّصل مى‏شود، يك خطّ مستدير موهوم است كه از تجدّد تعيّنات نقطه وحدت نموده مى‏شود. «بَرو خلق جهان گشته مسافر» و بر اين خطّ مذكور خلق عالم مسافرند كه از بطون به ظهور مى‏آيند و از ظهور به بطون مى‏روند: كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» همان گونه كه شما را آفريد، [پس از مرگ به او] بازمى‏گرديد. و مبدأ و معاد و تقدّم و تأخّر و جان و جسم و عقول و نفوس به حسب قلّت و كثرت مناسب با نقطه وحدت نموده مى‏شود. سوى هستى از عدم در هر زمان هست دائم كاروان در كاروان‏ باز از هستى روان سوى عدم مى‏روند اين كاروانها دم بدم‏ جزوها را رويها سوى كُل است بلبلان را عشق بازى با گل است‏ آنچه از دريا به دريا مى‏رود از همان جا كآمد آن جا مى‏رود (مولوى) 👈 ادامه دارد ... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ پيامبر صلى الله عليه و آله در كلام ‏ قسمت 3 🔴 اگر چه انسان مظهر جامع اسم كلى «اللَّه» است وفى الحقيقه از جميع اسما وصفات الهى من حيث الجامعّية محظوظ است امّا انسان كامل كه انبيا و اوليا از باقى افراد انسانى از آن جهت به كمال ممتاز گشته‏اند كه به طريق تصفيه، رجوع به مبدأ حاصل كرده‏اند ودر پرتو تجلّى احديّت او، هستى موهوم خويش فانى كرده باقى باللَّه شده‏اند و صفات جزئى ايشان عين صفات كلّى حق گشته است و در اين مرتبه بقاء باللَّه تفاوت مراتب كمال به حسب تحقّق و اتّصال به صفات الهى بسيار است، بعضى متحقّق به اكثر صفات الهى شده‏اند و بعضى به اقّل و باز در اين اقّل و اكثر تفاوت بسيار است. و آن فرد كامل كه مستعدّ آن باشد كه به حسب حقيقت و معنى مظهر ذات و مجموع اسما و صفات اللَّه باشد و خواصّ و احكام اسم كلّى اللَّه به جزئيات و كليّات در او ظاهر مى‏شود و آن متحقّق به همه صفات الهى مى‏گردد حضرت خاتم محمّدى است و باقى انبيا و تمامت اولياى الهى اگر چه مظهر اين اسم كلى اللَّه‏اند، امّا هر يك مظهر اين اسم به بعضى صفاتند و مظهر تامّ اللَّه، كه مجموع صفات در او بالفعل به ظهور پيوسته باشد حضرت سيّد كونين است، پس نشأه ختمى محمّدى من حيث الحقيقة و المعنى سابق بر جميع انبيا باشد كه: كُنْتُ نَبِيًّا و آدَمُ بَيْنَ الْماءِ و الطّينِ. من نبى بودم در حالى كه حضرت آدم در بين آب و گل بود. ومن حيث الصّورة، متأخّر؛ چه علّت غايى «اوّل الفكر آخر العمل» است‏ «و نَحْنُ الْآخَرُونَ السّابِقُونَ» و از جهت اين تقّدم ذاتى كه بيانش بر سبيل اجمال گفته شد، فرمود: و ز ايشان سيّد ما گشته سالار هم او اوّل هم او آخر در اين كار (شيخ محمود ) «و ز ايشان» يعنى از انبيا «سيّد ما» كه حضرت رسالت پناه محمّدى صلى الله عليه و آله است «گشته سالار» يعنى مقدّم و بزرگ و مقتداى خلايق از انبيا و غيرهم. و در اين محلّ، سالار به مناسبت كاروان فرمود. «هم او اوّل هم او آخر در اين كار» يعنى در اين كار نبوّت. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
📔 « » قسمت اول 🔴 شیخ محمود از بزرگان عرفان نظری و از شاعران متوسط پارسی گوی اواخر قرن هفتم و اوایل هشتم(متولد ۶۸۷ ق و متوفی ۷۲۰ ق) است که در جوانی (ظاهراً سی و سه سالگی)، در زادگاهش شبستر تبریز درگذشت. مهمترین اثر بجای مانده از وی «گلشن راز» بوده که منظومه ایست عرفانی در ۹۹۳ بیت که وی آن را به اشاره استادش شیخ بهاء الدین یعقوب در جواب هفده سؤال منظوم شیخ خراسان امیر سید حسین حسینی هروی سرود (تلخیص تاریخ ادبیات ایران دکتر ذبیح الله صفا، ج ۲، محمد ترابی، ۱۵۶-۱۵۷). شبستری آن پرسشهای منظوم عرفانی را در یک مجلس، به این ترتیب که هر بیتی را به بیتی، جواب داده و برای سائل بازپس فرستاد و پس از آن بر ابیات ارسالی افزود، تا منظومه گلشن راز با مطلع: به نام آنکه جان را فکرت آموخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت، آفریده شد. این اثر در جایگاه یکی از بهترین منظومه هاى ادبیات تعلیمی فارسى در بیان حکمت عملی و عرفانِ نظری است. پاسخ هاى شیخ در این اثر، همسو و هم رنگ و بو با مشرب معرفتی شیخ محیى الدین بن عربى اندلسی، پدر عرفان نظری(به تعبیر استاد در خدمات متقابل اسلام و ایران) است. اگر چه با تصریح شاعر در این اثر، مجموعه گلشن راز نخستین منظومه شعری اوست، آنجا که می گوید؛ همه دانند کین کس در همه عمر/ نکرده هیچ قصد گفتن شعر(!) که در این بیت به مناسبت موضوع که نفی هنر شاعری از اوست، عمداً «شعر» را با «عُمر» قافیه کرده تا معلوم کند که شاعر نیست (مقدمه گلشن راز، دکتر حسین الهی قمشه ای)، اما برخلاف گفته خود که: معانی هرگز اندر حرف ناید/ که بحر قلزم اندر ظرف ناید، زبان ساده و بیان روان شیخ در این مثنوی، مشتمل بر معانی و معارف دقیق عرفان نظری است، چنانکه قرنهاست که آن را مطبوع طبع ارباب معرفت گردانیده است. برخی تعداد شرح های نوشته شده بر آن را تا هفده شرح برشمرده اند(دانشمندان آذربایجان، محمد علی تربیت، ص۳۳۷) هر چند که مجموعه حاشیه ها، شرح ها و مستزادهای بر این مثنوی، از شمار سى تجاوز مى کند. مشهورترین این شروح، شرح شیخ محمد متخلص به «اسیری» از عرفای قرن نهم هجری به نام «مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز» است و پس از آن شرح شاه نعمت الله ولی(متوفی ۸۳۴ ق) به نام «روضه اطهار» مشهور می باشد (مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف، دکتر سید ضیاء الدین سجادی، ص۱۷۱). البته مستزادی عرفانی نیز به عنوان شرح آن توسط میر سید حسین ظهیر الاسلام دزفولی با مطلع: به نام آنکه جان را فکرت آموخت/ قبای عاشقی دوخت/ چراغ دل به نور جان برافروخت/ سراپا جان ما سوخت، سروده شده است.(عرفان و سلوک اسلامی، سید علی کمالی دزفولی) محورهای اساسی گلشن راز عبارتند از: در ماهیت تفکر:‌ تفکر رفتن از باطل سوی حق/ به جزو اندر بدیدن کل مطلق. در موضوع تفکر: در آلا فکر کردن شرط راه است/ ولی در ذات حق محض گناه است. در حقیقت «من»: چو هست مطلق آید در اشارت/ به لفظ من کنند از وی عبارت. در معنای انسان کامل: کسی مرد تمام است کز تمامی/ کند با خواجگی کار غلامی. در راز وحدت: کسی بر سرّ وحدت گشت واقف/ که او واقف نشد اندر مواقف. در معنی انا الحق: همه ذرات عالم همچو منصور/ تو خواهی مست گیر و خواه مخمور/ در این تسبیح و تهلیلند دائم/ بدین معنی همی باشند قائم؛ و نیز: در حقیقت وصال، در وحدت حدوث و قدم، در معنی شراب و شمع و شاهد، و ... . جهت نشان دادن اهمیت گلشن راز در نزد بزرگان وادی معرفت، ذکر خاطره دکتر حسین الهی قمشه ای از پدر عارفش مرحوم آیت الله مهدی الهی قمشه ای، مناسب است: «روزی پدر، که روانش خوش باد مرا گفت: خواهی که تو را هزار درهم زر دهم که هرچندان خرج کنی هیچ کم نشود، بلکه همچنان بر بهای آن بیفزاید؟ گفتم از این خوشتر چیست که به گفته سعدی: خرم دلی که محبوب از در فرازش آید/ چون رزق نیکبختان بی منت سؤالی، فرمود آن هزار بیت است از عارفی بزرگوار و شاعری کریم النفس، که چون از معرفت نور و صفا دید/ به هر چیزی که دید اول خدا دید؛ شاعری که در همه عمر هیچ قصد گفتن شعر نکرده اما ناگهان طوطی طبعش به گفتار آمده و به یکباره بی تلقین و تکرار در میانه جمع منظومه ای آفریده که از عالم بالا گلشن راز نام گرفته و نیاز اهل دل شده است؛ گلشنی که: عیون نرگس او جمله بیناست/ زبان سوسن او جمله گویاست» (مقدمه دکتر حسین الهی قمشه ای بر گلشن راز) . 👈 ادامه دارد .... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife
هر آن چیزی که در عالم عیان است چو عکسی ز آفتاب آن جهان است جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست تجلی گه جمال و گه جلال است رخ و زلف آن معانی را مثال است صفات حق تعالی لطف و قهر است رخ و زلف بتان را زان دو بهر است چو محسوس آمد این الفاظ مسموع نخست از بهر محسوس است موضوع ندارد عالم معنی نهایت کجا بیند مر او را لفظ غایت هر آن معنی که شد از ذوق پیدا کجا تعبیر لفظی یابد او را چو اهل دل کند تفسیر معنی به مانندی کند تعبیر معنی که محسوسات از آن عالم چو سایه است که این چون طفل و آن مانند دایه است به نزد من خود الفاظ ماول بر آن معنی فتاد از وضع اول به محسوسات خاص از عرف عام است چه داند عام کان معنی کدام است نظر چون در جهان عقل کردند از آنجا لفظها را نقل کردند تناسب را رعایت کرد عاقل چو سوی لفظ معنی گشت نازل ولی تشبیه کلی نیست ممکن ز جست و جوی آن می‌باش ساکن بدین معنی کسی را بر تو دق نیست که صاحب مذهب اینجا غیر حق نیست ولی تا با خودی زنهار زنهار عبارات شریعت را نگه‌دار که رخصت اهل دل را در سه حال است فنا و سکر و آن دیگر دلال است هر آن کس کو شناسد این سه حالت بداند وضع الفاظ و دلالت تو را گر نیست احوال مواجید مشو کافر ز نادانی به تقلید مجازی نیست احوال حقیقت نه هر کس یابد اسرار طریقت گزاف ای دوست ناید ز اهل تحقیق مر این را کشف باید یا که تصدیق بگفتم وضع الفاظ و معانی تو را سربسته گر خواهی بدانی نظر کن در معانی سوی غایت لوازم را یکایک کن رعایت به وجه خاص از آن تشبیه می‌کن ز دیگر وجه‌ها تنزیه می‌کن چو شد این قاعده یک سر مقرر نمایم زان مثالی چند دیگر ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
ره در یک تقسیم بندی ، اسماء خداوند را به اسماء جمال و اسماء جلال تقسیم کرده‏ اند. اسماء جمال بیانگر لطف و رحمت پروردگارند و اسماء جلال منشأ قهر و غضب وی. تجلّی گه جمال و گه جلال است رخ و زلف آن معانی را مثال است ( ) به اعتقاد امام خمینی، نخستین ظهور اسم اعظم الله، به اعتبارجامع جمیع اسماء و صفات بودن، مقام رحمانیت و رحیمیت ذاتی است. به همین دلیل دو اسم و ، که از اسماء جمالند، بر همه ی اسماء شمول و عمومیت دارند و سبب شده‌اند که «سبقت رحمته غضبه». درواقع بعد از اسماء جمال الهی است که اسماء جلال الهی ظهور پیدا می‌کنند. ( مصباح الهدایه، ص 18). اما چه چیز سبب می‌شود که اسمی را جمالی و اسم دیگر را جلالی بخوانیم؟ به اعتقاد امام خمینی ، آن چه که باعث می‌شود اسمی، جمالی باشد، ظهور آن اسم است. باید توجه داشت که در دل هر اسم جمال، اسمی جلالی و در دل هر اسم جلال، اسمی جمالی نهفته است. ( شرح دعای سحر، ص 54). امام در این باره چنین می‌گوید: «این که گفتیم فلان اسم از اسماء جلال و فلان اسم از اسماء جمال است و این اسم رحیم و رحمان است و دیگر اسم قهار و جبار است به این اعتبار است که هر یک از این اسماء در آن چه به او اختصاص داشته است ظهور نموده. پس در اسم «الرحیم» رحمت ظاهر است و غضب باطن و در اسم جمال، جمال ظاهر می‌باشد و جلال باطن و در اسم جلال به عکس آن.(مصباح الهدایه، ص 19- 20) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2