eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ با چنين كسى شويد: 📜 فزونى پاداش هاى الهى: امام(علیه السلام) در این گفتار نورانى اشاره به تفاوت پاداش الهى نسبت به اعمال بندگان کرده مى فرماید: «کسى که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشیده مى شود»; (مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصِیرَةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّوِیلَةِ). اشاره به این که عطاى بندگان هرقدر زیاد باشد در مقابل عطاى الهى و پاداش هاى بسیار عظیمش کم و کوچک است. قرآن مجید مى فرماید: «(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا); هر کس کار نیکى را به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد».(1) در جاى دیگر مى فرماید: «(مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَة مِّائَةُ حَبَّة وَاللهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللهُ عَلِیمٌ); کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند; که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خدا آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر مى کند; و لطف خدا گسترده، و او (به همه چیز) داناست».(2) در این آیه ملاحظه مى کنیم که پاداش الهى هفتصد برابر و گاهى دو یا چند برابر این مقدار است که قابل مقایسه با کار نیک بندگان نیست. سرانجام در آیه دیگرى خداى متعال به بندگان عطاى «غیر مجذوذ» (بخشش همیشگى و جاویدان) را نوید مى دهد.(3) البته جاى تعجب نیست; عظمت خداوند و وسعت رحمت او و جود و بخشش چنین اقتضایى را دارد و همه اینها جزو برنامه اى تشویقى براى ایجاد انگیزه هاى قوى تر در بندگان براى انجام کارهاى خیر است. تعبیر به «یَد طَویله» (دست بلند) و «یَد قَصیره» (دست کوتاه) کنایه از نعمت هاى بزرگ و کوچک است، زیرا انسان معمولا چیزى را که مى بخشد با دست خود مى بخشد. در حدیثى که مسلم در کتاب صحیح خود نقل کرده است مى خوانیم که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به همسرانش فرمود: «أسْرَعُکُنَّ لِحاقاً بی أطْوَلُکُنَّ یَداً; از میان شما کسى زودتر به من ملحق مى شود که دستش از همه بلندتر باشد»(4) همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) معناى این سخن را نفهمیدند و گمان کردند اشاره به همین عضو مخصوص است و گاه طول دست خود را با هم مقایسه مى کردند تا این که «زینب بنت جحش» (همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله)) از دنیا رفت و نخستین کسى از همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که به آن حضرت ملحق شد و او زنى بود که بسیار در راه خدا صدقه مى داد و کارهاى خیر فراوانى مى کرد حتى وسائلى با دست خود مى ساخت و مى فروخت و بهاى آن را در راه خدا انفاق مى کرد اینجا بود که آنها مراد پیامبر(صلى الله علیه وآله) را فهمیدند. علامه شوشترى(رحمه الله) بعد از نقل این سخن در شرح نهج البلاغه خود از عایشه چنین نقل مى کند که زینب (بنت جحش) به مقامى رسید که هیچ کس به آن نرسید; پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او بشارت داد که به زودى به وى ملحق مى شود و همسرش در بهشت خواهد بود. مرحوم «مغنیة» تفسیر دیگرى براى این گفتار گرانبهاى مولا کرده و «یَد قَصیره» را اشاره به جهاد در راه خدا و شهادت و امثال آن مى داند در حالى که این تفسیر مناسبتى با تعبیر «ید» ندارد به خصوص این که تعبیر به «ید» در مورد بخشش در راه خدا در روایات دیگر نیز آمده است. اضافه بر این چنین تفسیرى سبب مى شود که «ید طویلة» و «ید قصیرة» با یکدیگر هماهنگ نباشند در حالى که در تفسیرى که در بالا آمد و مرحوم سید رضى نیز بعداً ذکر مى کند این دو ید با یکدیگر هماهنگ اند و هر دو به معناى بخشش نعمت اند.
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 28 🔴 81- وجود مقدّسش به تمام ظاهر و باطن هستى سعه علم و قدرت و احسان و رحمت و لطف و كرامت دارد، كه براى درياى علم و قدرت و ساير اوصاف جمالش ساحلى نيست و نهايتى نمى‏باشد، هر سعه و عظمتى منتهى به اوست و در برابر واسعيّت آن جناب چيزى نيست. عبد اگر در علم و عبادت و فهم و فكر و اخلاقش بر اساس معارف الهيّه وسعت دهد و از تنگى حقد و حسد و كبر و نفاق و ساير رذايل بپرهيزد و متخلّق به اخلاق حضرت ربّ العزّه شده و به وصف واسع متّصف گشته است. او بايد آن چنان شود كه هواى نفس و شيطان و فساد و مفاسد بر او غلبه ننمايد، كه غلبه رذايل او را به خفقان روحى و قلبى دچار كرده به عرصه فنا و نابودى و شقاوت و هلاكت مى‏رساند. 🔴 82- اوست آن پروردگار عزيزى كه براى جميع مخلوقات خير و خوبى مى‏خواهد. اوست آن خالق مهربانى كه در ابتدا نعمت عنايت مى‏كند و موجودات هستى را در احسان و لطف خود غرق مى‏نمايد. وَدود از عباد كسى است كه آنچه براى خود مى‏خواهد براى ديگران هم بخواهد، و مرتبه بالاتر اين كه نسبت به عباد حق به ايثار برخيزد و كمال اين ايثار در اين است كه خشم و كينه نسبت به طرف، وى را از احسان و محبّت درباره او بازندارد. چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله به هنگامى كه پيشانى و دندانش در جنگ احد شكسته بود دست به دعا برداشت و براى دشمنانش از حضرت رب طلب هدايت كرد: اللّهُمَّ اهْدِ قَومى فَإنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ. خداوندا! قوم مرا هدايت نما، كه ايشان نمى‏دانند. بد كردارى دشمن و جنايت‏هاى آنان و آن همه رنج و مشقّتى كه براى حضرت فراهم آوردند، مانع خيرخواهى آن حضرت در حقّ آنان نشد، كه قلب و روح مطهّرش اوسع اشيا در پهنه گاه هستى بود و مهر و محبّتش نسبت به مردم، درياى بى‏ساحل و بحر بيكران مى‏نمود. 🔴 83- او هدايت كننده تمام موجودات آفرينش است. آسمان‏ها، ستاره‏ها، سحابى‏ها، كهكشان‏ها به عنايت او در مسير لازم هدايت مى‏شوند. طفل به هدايت او پستان مادر مى‏گيرد. جوجه به هدايت او پس از بيرون آمدن از تخم دانه برمى‏چيند. زنبور به هدايت او آن خانه عجيب را در كندو بنا مى‏كند. مورچه و موريانه به هدايت او لانه‏هاى عظيم در دل زمين مى‏سازند و گياه به هدايت او از زير خاك سر برمى‏آورد. او خواصّ عبادش را به معرفت ذاتش هدايت مى‏كند، به طورى كه بگويند: يا مَنْ دَلَّ عَلى‏ ذاتِهِ بِذاتِهِ. اى كه خودت به سوى خودت رهنمايى. و عرضه بدارند: بِكَ عَرَفْتُكَ وَأنتَ دَلَلتَنى عَلَيْكَ. تو را به خودت شناختم، و تو مرا بر خودت ره نمودى. تا جايى كه وجود مقدّس او را شاهد بر وجود تمام اشيا و عناصر هستى بدانند. و عوام عباد را به توجّه قلبى به مخلوقات هدايت مى‏نمايد، تا وجود اشيا را شاهد بر وجود او بدانند. الَّذى أعْطى‏ كُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى او را [آن گونه كه سزاوارش بود] به وى عطا كرده، سپس هدايت نمود. انبيا و ائمّه عليهم السلام به طور كامل مظهر اسم هادى هستند، آنان از جانب حق نور هدايت تشريعى را جهت تأمين خير دنيا و آخرت به عباد حق مى‏رسانند و پس از آن بزرگواران، اوليا و علما و صلحا و ناصحان و دانشمندان تجلّى گاه اسم هادى‏اند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 62 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ‌ مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر سو روكنید، آنجا روى خداست، همانا خداوند (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست. 🔴 یهود بعد از تغییر قبله‌ى مسلمانان از بیت‌المقدّس به كعبه، ایجاد سؤال و یا القاء شبهه مى‌كردند كه به چه دلیلى قبله تغییر یافته است. این آیه بر این حقیقت تكیه مى‌كند كه مشرق و مغرب از آن خداست و به هرسو رو كنید، خدا آنجاست. اگر كعبه نیز به عنوان قبله قرار داده شده است، براى تجلّى وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگرى و شرك ستیزى ابراهیم علیه السلام است. و بدین خاطر داراى قداست و احترام مى‌باشد. 🔴 هركارى كه به فرمان خداوند بوده و رنگ الهى داشته باشد، وجه‌اللَّه و عبادت است. «اینما تولّوا فثَمّ وجه اللَّه» ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
◀️ روز ظالمان: قسمت 2 📜 مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود داستان عبرت انگیزى نقل مى کند و مى گوید: «معروف است شخصى به نام «بکبوش»، وزیر «جلال الدوله آل بویه» بود و کارهاى او را به تدریج قبضه کرد. روزى «بکبوش» مردى از اشراف بصره را آزار بسیار داد و او را همچون مرده رها کرد. مدتى بعد با گروهى عظیم سواره عبور مى کرد. همان مرد مظلوم او را دید، گفت: خداوند داور میان من و تو باشد. من تو را با تیرهاى شبانه هدف قرار مى دهم. «بکبوش» دستور داد او را آنقدر زدند که همچون مرده به روى زمین افتاد و به او گفت: این تیرهاى روز است که به تو اصابت کرد. سه روز بیشتر نگذشت که «جلال الدوله» دستور داد «بکبوش» را بگیرند و او را در اتاقى روى حصیرى نشاندند و کسى را مأمور کرد که مرتبآ به او اهانت کند. فراشها براى نظافت وارد اتاق شدند وحصیر را از زیر پاى او کشیدند، نامه اى زیر آن یافتند و آن را به «ابن الهدهد» که رئیس فراشان بود، دادند. او گفت: چه کسى این نامه را در آنجا انداخته است؟ گفتند: نه احدى در آن حجره وارد و نه از آن خارج شده است. نامه را خواندند دیدند این دو شعر در آن است: سِهامُ اللَّیْلِ لا تُخْطِىءُ وَلکِنْ لَها أمَدٌ وَلِلاَْمَدِ انْقِضاءٌ أَتَهْزَأُ بِالدُّعاءِ وَتَزْدَریهِ تَأَمَّلْ فیکَ ما صَنَعَ الدُّعاءُ تیرهاى شبانه هرگز خطا نمى کند ولى ـ زمانى دارد و آن زمان به هر حال مى گذرد. آیا دعاى شبانه را مسخره مى کنى و بر آن عیب مى نهى؟ ـ حال ببین دعا با تو چه خواهد کرد. این خبر به گوش «جلال الدوله» به طور مشروح رسید. دستور داد فراشان آنقدر بر دهانش کوبیدند که دندانهایش فرو ریخت و سپس انواع شکنجه ها را به او دادند تا هلاک شد. یکى از بزرگان و اولیاء الله «سعید بن جبیر»، یاور امام سجّاد (ع) و مومن خالص متوکّل بر خدا و کسى است که به مرگ لبخند زده است. مأموران حجّاج بن یوسف ثقفى، سعید بن جبیر را به نزد این سنگدل و جنایتکار بى رقیب تاریخ مى آورند. حجّاج چون نمى تواند در سخن بر او چیره شود، دستور مى دهد رو به قبله سرش را از بدن جدا کنند. حاضران مى بینند که سعید در نهایت خونسردى رو به قبله این آیه شریفه را تلاوت مى کند: «(إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِیفآ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)؛ من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمانها و زمین را آفرید. من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم» حجّاج به قصد توهین به سعید فرمان داده بود او را همچون حیوانى رو به قبله گردن زنند. وقتى مى بیند قرائت آن آیه براى سعید عزّت و سعادتى ایجاد کرده است، بار دیگر دستور مى دهد که پشت به قبله او را بکشند. این بار آواى ملکوتى این آیه شریفه از حلقوم سعید بلند مى شود که: «(وَللهِِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ)؛ مشرق و مغرب از آن خداست! به هر سو رو کنید ـ حتّى پشت به قبله ـ خدا آنجاست! خداوند بى نیاز و داناست». حجّاج خشمگینانه و شکست خورده دستور مى دهد سرش را بر روى زمین از تنش جدا کنند و سعید که مرگ را به بازى گرفته بود، با آرامش خاطرى بى نظیر این کلام خدا را زمزمه مى کند که: «(مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى)؛ ما شما را از زمین آفریدیم و به آن بازمى گردانیم و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مى آوریم حجّاج بى اختیار فریاد مى زند: «گردنش را بزنید و ما را از شرّ او راحت کنید». سعید در آخرین لحظه عمرش با خدایش سخن گفت و از او خواست: «اللّهُمَ لاَ تُسَلِّطُهُ عَلى أحَدٍ بَعْدى؛ پروردگارا! پس از من، حجّاج را بر هیچکس مسلّط مفرما». و لحظه اى بعد به دیدار پروردگارش نایل آمد. نفرین سعید مستجاب شد و گریبان حجّاج را گرفت تا جایى که بدنش سرد مى شد و همواره مى لرزید، آنقدر احساس سرما مى کرد که دستهایش را داخل آتش قرار مى داد؛ ولى باز هم مى لرزید! یکى از بزرگان به دیدنش آمد، حجّاج گفت: «برایم دعایى بکن». آن شخص گفت: «مگر نگفتم اینقدر جنایت مکن! این نتیجه جنایات توست». حجّاج گفت: «نمى گویم دعا کن تندرست و سالم شوم، بلکه دعا کن بمیرم تا از این وضع نجات یابم 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ تمام پرده‌ها را پاره مكن! 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، افراد ضعيف الايمان را از پرده‌درى كامل برحذر مى‌دارد و مى‌فرمايد: «تقوا و پرهيزكارى پيشه كن، هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پرده‌اى قرار ده، هرچند نازك باشد»؛ (اِتَّقِ اللّهَ بَعْضَ التُّقَى وَإِنْ قَلَّ، وَاجْعَلْ بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللّهِ سِتْراً وَإِنْ رَقَّ). روشن است كه مخاطب در اين كلام حكمت‌آميز، اولياء الله و پاكان و نيكان وپرهيزكاران سطح بالا نيستند، بلكه مخاطب، توده‌هاى مردمند كه گاه لغزشى براى آن‌ها پيدا مى‌شود و به گناه نزديك شده و يا آلوده مى‌گردند. گاه در ميان آن‌ها كسانى يافت مى‌شوند كه همه پرده‌ها را پاره كرده و به اصطلاح، پل‌هاى پشت سر خويش را ويران مى‌سازند و رابطه خود را به كلى با خدا قطع مى‌كنند. امام عليه السلام به آن‌ها خطاب كرده، مى‌فرمايد: اگر لغزشى هم پيدا كرديد، پرده‌درى كامل نكنيد؛ لااقل بخشى از تقوا را حفظ كنيد كه اميد است شما را به سوى خدا بازگرداند و توفيق توبه كامل پيدا كرده از هرگونه گناه پاك شويد. تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه به‌قدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مى‌رسد و گاه به اندازه تقواى بزرگانى مى‌رسد كه در درجات بعد از معصومين قرار داشته‌اند؛ مانند سلمان‌ها وابوذرها و علماى راستين، و گاه به‌قدرى ضعيف مى‌شود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مى‌دهد. در قرآن مجيد به اين‌گونه افراد اشاره شده و در آيه 102 سوره «توبه» مى‌خوانيم: «(وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحآ وَآخَرَ سَيِّئآ عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ)؛ و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند وكار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مى‌رود كه خدا توبه آن‌ها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!». واژه «سَتر» (پرده) درواقع كنايه از حاجب و مانعى است كه انسان را از طغيان باز مى‌دارد و جمله «وَإنْ رَقَّ» (هرچند نازك باشد) اشاره به ضعيف بودن اين حاجب و مانع است. مرحوم «مغنيه» در شرح نهج‌البلاغه خود در جلد 4، صفحه 361 مى‌گويد: «گفتار امام عليه السلام مخصوصاً براى زمان ما كه عوامل گناه و شهوت‌پرستى زياد شده است صادق است؛ آن‌ها كه دست كم اندكى از تقوا و ايمان داشته باشند همان مقدار إن‌شاءالله مايه نجاتشان مى‌شود. وى سپس به اين حديث معروف نبوى اشاره كرده كه مى‌فرمايد: «يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّه؛ زمانى بر مردم فرا مى‌رسد كه آن كس كه دين و ايمان خود را حفظ مى‌كند مانند كسى است كه شعله آتشى در كف دست خود نگاه داشته باشد». در حديث ديگرى آمده است: «لِلْعامِلِ مِنْكُمْ بِطاعَةِ اللهِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ مِنّا أوْ مِنْهُمْ؟ قالَ: بَلْ مِنْكُمْ؛ كسانى كه در آن زمان اطاعت فرمان خدا مى‌كنند معادل پاداش پنجاه نفر به آن‌ها داده مى‌شود. يكى از صحابه عرضه داشت: پنجاه نفر از آن‌ها يا از ما؟ حضرت فرمود: از شما».( در آيات قرآن مجيد اشاره‌هاى ديگرى نيز به امثال اين گروه شده است؛ از جمله در آيه 31 سوره «نساء» مى‌خوانيم: «(إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُّدْخَلا كَرِيما)؛ اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‌شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى‌پوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مى‌سازيم». همچنين در آيه 32 سوره «نجم» مى‌خوانيم: «(الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الاِْثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ الْمَغْفِرَةِ)؛ همانان كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مى‌كنند، جز گناهان صغيره (كه گاه آلوده آن مى‌شوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است». كوتاه سخن اين‌كه اگر انسان راه خطا را مى‌رود لااقل بايد چنان باشد كه روى برگشت به درگاه خدا و تقاضاى عفو را داشته باشد و تمام پل‌ها را پشت سر خود ويران نسازد. به گفته شاعر: گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2