eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 31 🔴 92- اوست آن ذات مقدّسى كه اخبار باطنه از حضرتش پوشيده نيست، در مُلك و در ملكوت چيزى نمى‏گذرد و ذرّه‏اى حركت نمى‏نمايد و ساكن نمى‏شود و نفسى به اطمينان و اضطراب متّصف نمى‏گردد مگر اين كه خبرش نزد حضرت اوست. خبير به معناى عليم است، اما وقتى علم به امور نهانيّه و خفاياى باطنيّه اضافه شود خبرگى، و صاحب آن علم خبير است. عبد بايد خبير به هويّت و موجوديّت و ماهيّت جهان وجود و هستى خود باشد، به اين معنا كه بر خفاياى قلبش آگاه بوده و بداند كه در دنياى درونش چه مى‏گذرد. اگر آنچه مى‏گذرد پسند مولاست بر حفظ و تداوم و ثبوت آن بكوشد، و اگر آنچه مى‏گذرد منفور حضرت محبوب است در مقام زدودن و پاك كردن آن برآيد، كه قلب همراه با غشّ و خيانت و دغلى و حرص و كبر و حسد و ريا، پسند حضرت مولا نيست و جاهل به باطن از حريم رحمت حضرت دوست دور است. 🔴 93- آنچه به اراده و عنايت حضرت او از عدم به ديار هستى مى‏آيد و خلق مى‏گردد نيازمند به تقدير و اندازه است و اوست كه اندازه و تقدير اشيا به دست حضرتش مى‏باشد. عبد بايد در تمام امورش به پيروى از مولاى مهربانش داراى اندازه و تقدير باشد تا درهاى سعادت و فتح و پيروزى به رويش باز شود و از لطف حضرت محبوب بهره‏مند گردد. 🔴 94- خير الناصرين‏ او بهترين يارى دهندگان است، خواهنده يارى و نصرت از درگاهش محروم و نااميد نمى‏رود و چه بسا كه بدون درخواست و دعا به يارى و نصرت بنده‏اش گر چه غرق در گناه و نسيان است عنايت فرمايد. بر عبد است كه از جناب حق درس گرفته و به يارى نيازمندان با نصرت و كمك اقدام كند، كه خوش كردن دل مؤمن باعث جلب خشنودى خداست. 🔴 95- اوست كه مزد و جزاى نيكوكاران و جريمه و عقاب بدكاران چه در دنيا و چه در آخرت به دست اوست. قلب عبد بايد مالامال از مفهوم اين حقيقت باشد تا در هر كارى و در هر برنامه‏اى تقوا را رعايت كند و از آنچه باعث جريمه دنيايى و آخرتى است بپرهيزد كه دنيا و آخرت دار مكافات و عرصه‏گاه جزاى تمام اعمال انسانى است. 🔴 96- اوست آن وجود مقدّسى كه طاعت اندك را جزاى كثير مى‏دهد و عمل محدود و معدود نيك را در آخرت ثواب و اجر نامحدود مى‏بخشد. براى عمل انسان آخر هست، ولى جزا و مزدش را از جانب حق نهايت نيست. شكر حق از عبد همان احسان و جزا و ثواب و انعام حضرت اوست. تشكّر عبد از خوبى و احسان عباد كه گاهى به صورت ثنا و زمانى به شكل احسان است از خصال حميده و از اخلاق الهى است و آن چنان از اهميّت برخوردار است كه فرموده‏اند: «هر كس از مخلوق تشكر نكند از خالق تشكر نكرده است! عبد بايد با تمام وجود از احسان حق نسبت به خودش شكر كند و شكر او به اين است كه تمام نعمت‏هاى خداوند را در همان راهى كه به او دستور داده‏اند خرج كند، كه خرج نعمت در راه غير او عين كفران و ناسپاسى است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 70 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 32 🔴 97- اوست كه متّصف به وصف عظمت و بزرگى است و غير او حقير و كوچك و فقير و ناچيز است. عظمتش در ذات و صفات و افعال و غلبه‏اش بر اشيا و احاطه قدرتش بر تمام هستى آن چنان آشكار است كه جاى بحث و گفتگو و استدلال و برهان نيست. عبد با آراسته شدن به عقايد حقّه و پيراسته شدن از رذايل و متَّصف شدن به حسنات اخلاقيّه و اعمال صالحه مى‏تواند كسب عظمت و سيادت و مجد و بزرگى كند. 🔴 98- وجود مقدّسش آگاه به دقايق مصالح، خالق و آفريننده موجودات غير قابل رؤيت و نيكى كننده به عباد و نعمت بخش به موجودات و لطيف در تدابير امور جهان هستى است. چون عبد رفق و نرمى به عباد پيشه كرد و در دعوت مردم به صراط مستقيم و شناخت حق و هدايت آنان به سعادت ابدى مهر و محبّت به خرج داد و از عنف و زور و جبر نسبت به هر كسى در هر امرى پرهيز داشت و خود نيز حق را در چهره ايمان و اخلاق به خوبى قبول كرد، مظهر اسم لطيف شده است. توضيح لطف به اين آسانى ميسّر نيست، كه شرح مفهوم آن از گنجايش كتاب‏ها خارج است. 🔴 99- حضرتش با علل و اسباب و وسايل لازم، شفابخش بيماران، و با عنايت و لطف نجات دهنده جسم از امراض، و با نبوّت و امامت و قرآن مجيد شفادهنده آلام و امراض عقلى و روحى و قلبى است. وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ و ما از قرآن آنچه را براى مؤمنان مايه درمان ورحمت است، نازل مى‏كنيم. چون عبد با علم طب به معالجه دردمندان برخيزد، يا با معارف و علوم الهى امراض روحيّه و قلبيّه را به علاج برساند، تجلّى گاه اسم شافى شده و از اخلاق محبوب و معبودش رنگ گرفته است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 72 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 33 قسمت پایانی 🔴 معرفت اسماى الهى‏ در پايان توضيح محدود و مختصر اين اسما اين نكته را ناگفته نگذارم كه در كتب مهمّ حديث از قول حضرت صادق عليه السلام آمده است: نَحْنُ وَاللّهِ الْأسْماءُ الْحُسْنَى الَّتى لا يَقْبَلُ اللّهُ مِنَ الْعِبادِ عَمَلًا إلّا بِمَعْرِفَتِنا. به خدا قسم، ما اسماى حسناى اوييم كه عملى از بندگان جز از طريق معرفت به ما قبول نمى‏شود. اين روايت اشاره به اين حقيقت است كه شعاع نيرومند و پرقدرتى از مفاهيم آن اسما در وجود ماست كه شناخت ما به شناخت حضرت او كمك مى‏كند. غرض و مقصد نهايى از معرفت اسماى الهى و احصاى آن، اين است كه به اين اسما و صفات ايمان داشته باشد پس از آن بكوشد در وجود خود پرتوى از مفاهيم آنها را منعكس سازد، در اين صورت هم دعايش مستجاب مى‏شود و هم اهل بهشت مى‏گردد. اين نكته را نيز بايد توجه كرد كه شكى نيست صفات حضرت حق قابل احصا و شماره نمى‏باشد؛ زيرا كمالات او نامتناهى است و براى هر كمالى از كمالات او اسم و صفتى مى‏توان انتخاب كرد. ولى چنانكه از احاديث استفاده مى‏شود، از ميان صفات او بعضى داراى اهميّت بيشترى مى‏باشد و شايد اسماى حُسنى‏ اشاره به همين گروه ممتازتر است. «2» در اين جا به توضيح نكات پرارزش جملات آخر دعاى چهارم كه هفت نكته بود بر مى‏گرديم: در نكته اوّل مسأله رغبت به حق و شوق به جناب ربّ الأرباب مطرح بود، با ذكر حديث بسيار مهم اسماى حسنى‏ و توضيح هر اسم، اين حقيقت را بايد بازگو كنم كه بدون معرفت به اين اسما و شناخت مفاهيم ملكوتى اين صفات، تحقّق شوق و رغبت به حضرت او در قلب ميسّر نيست. هر كس طالب رغبت و شوق و عشق به محبوب هستى و معشوق عشّاق و مولاى موالى و ربّ ارباب و مالك وجود و محيط به كلّ شى‏ء و خالق و رازق آفرينش است، بايد به درك مفهوم اين اسما نايل گردد و به تدريج مفاهيم اين صفات را در خود تحقّق دهد، تا عشق و رغبت انسان را فناى محبوب كند و به بقاى او بقا پيدا نمايد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 73 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای شرح ادامه ی لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/39635 «16» لِتَرُدَّهُمْ إِلَى الرَّغْبَةِ إِلَيْك وَالرَّهْبَةِ مِنْك وَتُزَهِّدَهُمْ فِي سَعَةِ الْعَاجِلِ وَتُحَبِّبَ إِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلآجِلِ وَالاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ «17» وَتُهَوِّنَ عَلَيْهِمْ كُلَّ كَرْبٍ يَحِلُّ بِهِمْ يَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا «18» وَتُعَافِيَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَةُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا وَكَبَّةِ النَّارِ وَطُولِ الْخُلُودِ فِيهَا «19» وَتُصَيِّرَهُمْ إِلَى أَمْنٍ مِنْ مَقِيلِ الْمُتَّقِينَ. و به جانب شوق و رغبت به سويت، و بيم از حضرتت برگردانى و به فراخى دنياى زودگذر و فانى شدنى بى‏رغبتشان سازى، و عمل براى جهان آخرت، و آمادگى براى آنچه پس از مرگ است، محبوب آنان فرمايى و هر سختى و مشقت و اندوه و حزنى كه روز بيرون رفتن جان‏ها از بدن‏ها بر آنان وارد مى‏شود، آسان كنى، و آنان را از امورى كه به سبب آنها، فتنه واقع مى‏شود؛ فتنه‏هايى كه از آن مى‏پرهيزند، و از كانون و مركز آتش و طول ماندگارى در آن، سلامت همه جانبه دهى، و به مقام امنى كه جايگاه استراحت پرهيزكاران است، منتقل گردانى. 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 19 شرح ادامه ی لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/39635 🔴 2- ترس از عظمت حق‏ عبد چون از طريق آيات قرآن مجيد و دعاها و روايات و مفاهيم اسماى حسنى‏ به عرصه گاه معرفت راه پيدا كند و پس از آن به تقوا و عمل صالح آراسته شود، عظمت و مهابت حق به عنايت و لطف خود او در قلب تجلّى مى‏كند، در آن صورت غير او را هيچ و پوچ و ذليل و حقير و فقير و خاضع مى‏بيند و خويش را با فقر و مسكنت و ذلّت و حقارت در برابر عظمتى بى‏نهايت در بى‏نهايت مشاهده مى‏نمايد و قلبش را از شدّت حقارتِ هستى و عظمتِ هستى بخش پر از خوف از مهابت و بزرگى حضرت محبوب احساس مى‏نمايد. خوفى كه همكفّه عشق و ترسى كه همسنگ رغبت و محبّت است و محصولش عبادت و اطاعت عاشقانه، سيرحركت به سوى او، اميد به وصال و لقاى آن جناب و به دست آوردن خشنودى و رضايت آن حضرت است. چون اينچنين خوف در قلب تحقّق پيدا كند، ترس از مخلوق، هر كه باشد و هر چه باشد، از حرم قلب رخت بر مى‏بندد و آدمى را از هر نوع اسارت آزاد ساخته در تصرّف مالك حقيقى و معبود حق مى‏برد. خوف از عذاب و ترس از تقصير در عبادت نتيجه همين خوف است. اين گونه خوف و ترس و رهبت از عظمت و مقام حق، مهار كننده هوا و هوس و مقهور كننده شياطين ظاهرى و باطنى به دست تقوا و عبادت و اخلاق و قدرت و قوّت روحى انسان است. وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى‏* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى‏ و اما كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛* پس بى‏ترديد جايگاهش بهشت است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 76 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 21 https://eitaa.com/sahife2/39635 🔴 3- در دنيا 1 دنيا يعنى محلّى كه بقايى براى آن نيست، چند روزى انسان در آن مهمان است و سپس به عالم آخرت كوچ مى‏كند، آنچه را بنا كرده يا به دست آورده بايد بگذارد و برود و آماده حساب آن در پيشگاه حضرت حق گردد. دنيا به تعبير قرآن و روايات محلّ مسؤوليّت، جاى رشد، مركز به دست آوردن معرفت و جايگاه عبادت و طاعت و خدمت به خلق است، نه جاى ماندن و استقرار و جمع ثروت و به دست آوردن قدرت براى زور و زورگويى. بايد در دنيا به قدر نياز از مواهب و نعمت‏ها استفاده كرد، و از جمع ثروت و ستم و ظلم و غفلت پرهيز داشت. زهد در دنيا به معناى بى‏رغبتى به معصيت و ناپاكى و امور آلوده و حرام و پرهيز از حرص و بخل و ساير رذايل اخلاقى است. زهد به معناى نخوردن و نپوشيدن و نداشتن و ازدواج نكردن و معاشرت نداشتن با خلق خدا نيست. زهد، يعنى دورى از حرام و از دست ندادن حلال و واجبات الهيّه است. دنيادارى بر خلاف قواعد وحى به قيمت قطع رابطه با حق و دور شدن از فرهنگ انبيا و ائمّه عليهم السلام و از دست دادن آخرت است. عبد بايد به چنين چهره خطرناكى از دنيا، زهد بورزد و با تمام وجود به چنين قيافه موحشى بى‏رغبتى نشان دهد. دنيايى كه انسان را از حقيقت و حق و رشد و كمال و درستى و فضيلت و اولياى الهى دور كند بايد از نظر انداخت و دست ارادت از دامن آن برچيد. دنيايى كه انسان را با همكيشان و همنوعان و برادران و اقوام و مردم صالح به جنگ و دعوا و اختلاف و تفرقه بيندازد بايد از دست انداخت و نسبت به آن كمال بى‏رغبتى نشان داد و برابر او به زهد نشست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 77 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 21 https://eitaa.com/sahife2/39635 🔴 3- در دنيا 2 اگر به آيات زير كه نشان دهنده چهره دنيايى است كه بايد به آن بى‏رغبت بود به دقّت بنگريد و به مفاهيم ملكوتى آيات با چشم دل نظر بيندازيد، نور زهد در باطن شما جلوه خواهد كرد و از آن پس آن چنان با دنيا روبرو خواهيد شد كه مولاى محبوب شما از شما خواسته است: إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى‏ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِيداً كَأَن لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْأَيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ* وَاللَّهُ يَدْعُوا إِلَى‏ دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى‏ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ در حقيقت، داستان زندگى دنيا [در زود گذر بودن‏] مانند آبى است كه از آسمان نازل كرديم، پس گياهان و روييدنى‏هاى زمين از آنچه مردم و چهارپايان از آن مى‏خورند، با آن آب در آميخت [و رشد و نمو يافت‏] تا آن گاه كه زمين [سرسبزى و نهايت زيبايى و] زينتش را [از آن همه روييدنى‏هاى رنگارنگ هم چون عروس‏] بر خود گرفت، و اهل آن گمان كردند كه قدرت [هر نوع بهره‏بردارى را] از آن [چهره زيبا و آراسته‏] دارند، [كه ناگهان‏] فرمان ما در شبى يا روزى [به صورت سرمايى سخت يا صاعقه‏اى آتش‏زا يا توفانى بنيان كن‏] به زمين رسيد، پس همه گياهان را به صورت گياهان خشك درو شده درآورديم كه گويى ديروز [چنين زراعتى‏] وجود نداشته. اين‏گونه نشانه‏ها [ى قدرت خود] را براى گروهى كه‏ مى‏انديشند، بيان مى‏كنيم.* و خدا [مردم را] به سراى سلامت و امنيت [كه بهشتِ عنبر سرشت است‏] دعوت مى‏كند و هر كه را بخواهد به راهى راست هدايت مى‏نمايد. آنچه در آيه شريفه آمده، ترسيم روشن و گويايى از زندگى زودگذر و فريبنده و پر زرق و برق دنياى مادى است كه نه مقام و ثروتش قابل دوام است و نه جاى امنيّت و سلامت به معناى واقعى مى‏باشد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 77 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 21 https://eitaa.com/sahife2/39635 🔴 3- در دنيا 3 در آيه بعد با يك جمله كوتاه اشاره به نقطه مقابل اين گونه زندگى كرده مى‏فرمايد: خداوند به دارالسّلام، خانه صلح و سلامت و امنيّت دعوت مى‏كند، در آنجا كه نه از اين كشمكش‏هاى غارتگران دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمت‏هاى احمقانه ثروت اندوزان از خدا بى‏خبر و نه جنگ و خونريزى و استعمار و استثمار. هرگاه زندگى در اين دنيا بر اساس فرهنگ حق بنا شود، و محصولى از عبادت رب و خدمت به خلق باشد، تبديل به دارالسّلام شده، از صورت آن مزرعه بلا ديده طوفان زده در مى‏آيد. خدا هر كس را شايسته و لايق ببيند به سوى راه مستقيم، همان راهى كه به دارالسّلام و مركز امن و امان منتهى مى‏شود، دعوت مى‏كند. وَاضْرِبْ لَهُم مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِراً* الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلًا و زندگى دنيا را براى آنان وصف كن كه [در سرعت زوال و ناپايدارى‏] مانند آبى است كه آن را از آسمان نازل كنيم، پس گياه زمين به وسيله آن [به طور انبوه و در هم پيچيده‏] برويد، [و طراوت و سرسبزى شگفت‏انگيزى پديد آورد] آن گاه [در مدتى كوتاه‏] خشك و ريز ريز شود كه بادها آن را به هر سو پراكنده كنند؛ و خدا بر هر كارى تواناست.* مال و فرزندان، آرايش و زيور زندگى دنيا هستند، ولى اعمال شايسته پايدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ اميد داشتن به آنها نيكوتر است. براى آنها زندگى دنيا را به قطره‏هاى آب باران كه از آسمان نازل مى‏كنيم تشبيه كن. اين قطره‏هاى حيات بخش بر كوه و صحرا مى‏ريزد، دانه‏هاى آماده‏اى كه در زمين‏هاى مستعد نهفته است با ريزش آن جان مى‏گيرد و حركت تكاملى خود را آغاز مى‏كند. پوست سخت و پرمقاومت دانه در برابر نرمش باران نرم مى‏شود و به جوانه گياه اجازه عبور مى‏دهد، سرانجام جوانه نورس از دل خاك سر بر مى‏آورد، آفتاب مى‏درخشد، نسيم مى‏وزد، مواد غذايى زمين كمك مى‏كند و اين جوانه نورس با نيرو گرفتن از همه اين عوامل حيات، به رشد و نموّ خود ادامه مى‏دهد، آن چنان كه بعد از مدّت كوتاهى گياهان زمين سر بر سر هم مى‏گذارند و در هم فرو مى‏روند. صفحه كوه و صحرا يك پارچه جنبش و حيات مى‏شود، شكوفه‏ها و گل‏ها و ميوه‏ها يكى پس از ديگرى زينت بخش شاخه‏ها مى‏شوند، گويى همه مى‏خندند، فرياد شادى مى‏كشند، به وجد و رقص درآمده‏اند، ولى اين صحنه دل‏انگيز ديرى نمى‏پايد، بادهاى خزان شروع مى‏شود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها مى‏پاشد، هوا به سردى مى‏گرايد، آبها كم مى‏شود و چيزى نمى‏گذرد كه آن گياه خرّم و سبز و خندان به شاخه‏ها و برگ‏هاى پژمرده و بى‏فروغ تبديل مى‏شود. آن برگ‏هايى كه در فصل بهار آن چنان شاخه‏ها را چسبيده بودند كه قدرت هيچ طوفانى نمى‏توانست آنها را جدا كند، آن قدر سست و بى‏جان مى‏شوند كه هر باد و نسيمى آنها را جدا كرده و با خود به هر سو مى‏برد. آرى، خداوند بر هر چيزى توانا بوده و هست. آيه بعد موقعيّت مال و ثروت و نيروى انسانى را كه دو ركن اصلى حيات دنياست در اين ميان مشخّص مى‏كند و مى‏گويد: اموال و فرزندان، زينت حيات دنيا هستند، شكوفه‏ها و گل‏هايى مى‏باشند كه بر شاخه‏هاى اين درخت آشكار مى‏شوند، زود گذرند، كم‏دوامند و اگر از طريق قرار گرفتن در مسير «اللّه» رنگ جاودانگى نگيرند بسيار بى‏اعتبارند. به هر حال همان گونه كه ديديم پابرجاترين اموال كه عبارت از باغ و زمين زراعتى و چشمه آب بود چگونه در چند لحظه نابود شد، در مورد فرزندان نيز گذشته از آن كه حيات و سلامتشان هميشه آسيب‏پذير است گاهى به صورت دشمنانى در مى‏آيند كه به جاى كمك بودن، مزاحم سرسختى خواهند شد. سپس اضافه مى‏كند: باقيات صالحات، يعنى ارزش‏هاى پايدار و شايسته، نزد پروردگارت ثوابش بهتر و اميدبخش‏تر است. اين باقيات صالحات عبارت است از هر فكر و انديشه صحيح كه آثار و بركاتش به همه مى‏رسد و نيز تمام عبادات و تقوا و خدمت به خلق و هر آنچه كه براى دنيا و آخرت انسان سود دارد. بنابراين به چنين دنياى پرزرق و برق و پر فريب كه بسيار زودگذر و حاصلى براى انسان جز انواع گناهان و معاصى ندارد بايد با تمام وجود بى‏رغبت بود و چيزى جز زهد نثارش نكرد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 77 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 22 شرح ادامه ی لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/39635 🔴 4- براى جهان آخرت‏ 1 اگر به آيات قرآن مجيد دقّت كنيد، آن جا كه سخن از ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه و خدمت به نوع و جهاد فى سبيل اللّه و انفاق و صدقه و ساير شؤون الهى و انسانى به ميان آمده، در حقيقت سخن از بروز دادن استعداد براى سفر آخرت و توشه‏گيرى از دنيا جهت سعادت در آن جهان و به دست آوردن رضوان حق به ميان آمده است. آبادى جهان آخرت در پرتو حيات طيّبه در اين جهان است، و حيات طيّبه محصول ايمان و عمل صالح مى‏باشد. آمادگى براى قرار گرفتن در نعيم ابد و بهشت عنبر سرشت و جوار رحمت حضرت ربّ و قرب جناب اللّه، در سايه تقوا و عبادت و خدمت به خلق و رعايت حلال و حرام خدا ميسّر است. در معارف اسلامى بابى تحت عنوان آمادگى براى موت آمده كه به چند روايت بسيار مهم از آن فصل اكتفا مى‏كنم: قيلَ لِأميرالمُومِنين عليه السلام: مَا الْاستعدادُ لِلمَوتِ؟ قال: أداءُ الفَرائِضِ، اجْتِنابُ المَحارِم، وَالْاشتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ، ثمَّ لا يُبالى أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيهِ، وَاللّهِ ما يُبالِى ابْنُ أبى طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوتُ عَلَيهِ. به محضر مقدّس اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه داشتند. راه استعداد يافتن براى مرگ چيست؟ فرمود: اداى واجبات، ترك محرّمات، دارا بودن مكارم‏ اخلاقى. چون اين سه حقيقت پرونده آدمى را تشكيل دهد، باكى نيست كه در كام مرگ افتد يا مرگ وى را بگيرد. به خدا قسم! پسر ابوطالب را از مرگ نگرانى نيست كه در دهان مرگ قرار گيرد يا مرگ وى را دريابد. على عليه السلام در خطبه وسيله فرمود: غائبى نزديكتر از مرگ نيست، آن كه بر پشت زمين مى‏رود عاقبتش زير زمين است، شب و روز از عمر مى‏كاهد، هر صاحب حياتى را در اين جهان غذايى است و هر دانه‏اى را خورنده‏اى است، و تو غذاى مرگى. آن كس كه قدرشناس روزگار و ايّام و شبانه روز و ساعات و لحظات عمر گرانمايه باشد از آماده شدن براى مرگ و به آغوش گرفتن هماى سعادت ابديّه غفلت نكند. ثروتمند را با ثروتش از چنگ مرگ گريزى نيست و فقر فقير مانع از انتقال او به عالم آخرت نمى‏باشد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 82 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 22 🔴 4- براى جهان آخرت‏ 2 قالَ بَعْضُ الأئِمَّةِ: حاسِبُوا أنْفُسَكُمْ قَبْلَ أنْ تُحاسَبُوا، وَزِنُوا أعمالَكُمْ بِميزانِ الْحَياءِ قَبْلَ أنْ تُوزنُوا. از بعضى از ائمّه هدايت، نقل شده: قبل از آن كه در درگاه عدل الهى به حسابتان برسند به حساب خود برسيد و كارهاى خود را به ترازوى حياى از حق بسنجيد، پيش از آن كه به ميزان دقيق قيامت بسنجند. سلمان فارسى مى‏فرمايد: سه چيز مرا به خنده آورده و سه برنامه مرا گريانده است. سه مسأله‏اى كه مرا به گريه نشانده: فراق عزيزانى چون محمّد صلى الله عليه و آله و حزب او، ترس از اوضاع قيامت و ايستادن در دادگاه الهى است. و سه برنامه‏اى كه مرا به خنده آورده: دنباله رو دنياست كه مرگ به دنبال اوست، غافلى كه از وى غفلت ندارند، و آن كه دهانش پر از خنده است و نمى‏داند خدا از او راضى است يا بر وى غضبناك مى‏باشد. » عَنْ أبى عُبَيدَةَ قالَ: قُلْتُ لأبى جَعْفَرٍ عليه السلام: جُعِلْتُ فِداكَ، حَدِّثْنى بِما أنْتَفِعُ بِهِ، فَقَالَ: يا أباعُبَيْدَةَ! أكثِر ذِكْرَ الْمَوْتِ فَما أكثَرَ ذِكْرَ المَوْتِ إنْسانٌ إلّازَهَدَ فِى الدُّنْيا. ابوعبيده به حضرت باقر عليه السلام عرضه داشت: فدايت شوم، سخنى برايم بگو كه از آن بهره‏مند شوم. حضرت فرمود: زياد كن، كه هر انسانى زياد به ياد مرگ باشد نسبت به دنيا (جمع ثروت و خورد و خوراك و شهوات و غرايز و قدرت وسطوت) بى‏ميل مى‏شود. سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: أىُّ الْمُؤمِنينَ أكْيَسُ؟ قالَ أكثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَأشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً. از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: زيرك‏ترين مؤمنان كيست؟ حضرت فرمود: آن كه بيشتر ياد موت كند و آمادگى فوق‏العاده‏ترى پيدا نمايد. در «نهج البلاغه» آمده است. مَنْ أكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِىَ مِنَ الدُّنْيا بِاليَسير. آن كه زياد ياد مرگ است، به كم دنيا خشنود است. به حضرت سجّاد عليه السلام عرضه داشتند: بهترين مرگى كه عبد با آن روبرو مى‏شود كدام است؟ فرمود: آن است كه از بناها و خانه‏ها و قصورش آسوده گشته باشد. گفتند: يعنى چه؟ فرمود: منظورم توبه از گناه و استقرار بر خيرات است، كه با داشتن توبه مقبول و پرونده پر از نيكى، ورود انسان بر خدا ورود محبوبانه و كريمانه است. امام صادق عليه السلام فرمود: چون به رختخوابت رفتى، بنگر كه چه خوردى و روز گذشته‏ات چه به دست آوردى و بدان كه مرگت حتمى است و بازگشت تو به حق، غيرقابل ترديد است. آن كس كه با توجّه به آيات قرآن و گفتار انبيا و امامان، براى مرگ استعداد پيدا كند به سه حقيقت ديگرى كه در پايان دعاى چهارم اشاره شده يعنى آسانى مرگ و به سلامت بيرون آمدن از آزمايش‏ها و نجات از عذاب و ورود به بهشت الهى خواهد رسيد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 82 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 1 در هر صورت صحابى و تابعى بودن كار آسانى نيست، صحابى و تابعى و پيرو واقعى كسى است كه در حدّ قبول حضرت حق از ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه برخوردار باشد و در پيشگاه حق چه در دنيا و چه در آخرت، مصداق ظلم، فسق، فجور، خيانت، تعرّب بعد از هجرت، مارق، ناكث، قاسط، منافق، توبه شكن به حساب نيايد، كه صحابى و تابعى مانند ديگران از اين امور مصونيّت نداشتند و تنها آنان كه راه پرعظمت صراط مستقيم و تقوا را تا هنگام مرگ ادامه دادند از هجوم آن خطرات مصون ماندند و رضايت حق را براى خود نگاه داشتند و به عالم آخرت بردند، ولى گروهى كه بيعت شكستند و از عنوان صحابى و تابعى و پيرو به در آمدند به حكم آيات قرآن به عذاب الهى دچار شدند. معارف الهيّه، علائم و صفات و خصوصيّاتى براى مؤمن واقعى ذكر كرده‏اند كه لازم است در پايان اين جلد به قسمتى از آن ويژگى‏ها اشاره شود تا به قول قرآن مجيد خبيث را از طيّب تميز دهيد و بر خلاف حكم الهى حكم نكنيد و چون فخر رازى نگوييد كه تمام صحابه پيامبر داراى مقام عصمت بودند و هر چه انجام دادند عين حقيقت بود، «1» كه دروغى چون اين سخن در جهان علم و عقل و انديشه و انصاف نظير ندارد. امام رضا عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند: الإيمانُ إقْرارٌ بِاللِّسانِ، و مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَعَمَلٌ بِالأركان. ايمان اقرار به زبان، معرفت به قلب و عمل به اعضاى جسم است. آن كه دلش منوّر به نور شناخت خداست و معبودى جز حضرت او ندارد و زبانش مترنّم به امور ايمانى از قبيل شهادتين، نماز، امر به معروف و نهى از منكر و نصيحت و موعظه و پند، و چشم و گوش و دست و پا و شكم و شهوتش در تسخير مسائل ايمانى والهى است به حق كه مؤمن واقعى است. چنين انسانى با سير و حركتى كه در صراط مستقيم حق دارد به تدريج به صفا و لطافت و فضيلت و حقيقت آراسته مى‏گردد، تا جايى كه جز محبوبش چيزى در عرصه گاه حياتش نماند. او با هيچ قيمتى حاضر نمى‏شود معشوقش را از دست بدهد، آزار و شكنجه و سختى و شهادت در راه دوست برايش از عسل شيرين‏تر شود، وجودش براى ديگران چراغ راه مى‏گردد و هويّت و هستيش براى عباد خدا منبع بركت مى‏شود. بيداران راه دوست در حقّ چنين مؤمنى گفته‏اند: «چون اللّه بنده را شايسته مقام قرب گرداند و او را شراب لطف ابد بچشاند ظاهر و باطنش را از ريا و نفاق صاف مى‏كند، محبّت اغيار را در باطن وى گنجايى نماند، مشاهد لطف خفى گردد، به چشم عبرت در حقيقت كون نظاره مى‏كند، از مصنوع با صانع مى‏نگرد و از مقدور به قادر مى‏رسد، آن گاه از مصنوعات ملول گردد و به محبّت صانع مشغول شود، دنيا را خطر نماند، عقبى را بر خاطر او گذر نماند، غذاى او ذكر محبوب گردد، تنش در هيجان شوق معبود نازد، دل در محبّت محبوب مى‏گدازد، نه روى اعراض، نه سامان اعتراض. چون بميرد حواسّ ظاهرش از دور فلك بيرون آيد، كل اعضايش از حركت طبيعيش ممتنع گردد. اين همه تغيّر، ظاهر را بود وليكن باطن از شوق و محبّت پر بود. أمواتٌ عِندَ الْخَلْق، أحياءٌ عِنْدَ الرَّبِّ. نزد خلايق مردگانند و نزد پروردگار، زندگان 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 86 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 2 در «اصول كافى»، باب‏ «فى أنّ الإيمانَ مَبثوتٌ لِجوارِحِ البَدَنِ كُلِّها» و «وسائل‏ الشيعه» «بابُ الفُروضِ عَلَى الجوارح وَ وُجوبِ القيامِ بِها» روايتى بسيار مهم و روشنگر از امام صادق عليه السلام نقل شده، كه لازم است تمام مرد و زن مؤمن از متن آن روايت اطلاع پيدا كنند. فشرده و خلاصه‏اى از آن روايت چنين است: ابوعمرو زبيرى مى‏گويد: «به حضرت صادق عليه السلام اظهار كردم: دانشورا، روشنم كن كه برترين عمل در پيشگاه خداوند چيست؟ فرمود: آنچه خدا هيچ عملى را جز با تحقّق آن نمى‏پذيرد. عرضه داشتم: آن چيست؟ فرمود: پذيرش اللّه كه جز او اله و معبودى نيست. عرضه داشتم: روشنم نمى‏كنيد كه اين پذيرش، قول با عمل است يا قول تنهاست؟ فرمود: اين پذيرش سرتاسر عمل است و قول گوشه‏اى از آن عمل. گفتم: توضيح دهيد. فرمود: اين پذيرش هر سه حوزه قلب و زبان و اندام (عقيده، ابلاغ و عمل) را فرا مى‏گيرد. اما آنچه به عهده قلب و عقل است، پس دريافت و شناخت و شكل‏گيرى و رضامندى و تسليم به اين است كه جز اللّه، الهى نيست، شريكى ندارد و او را همشأن و همسر و فرزندى نيست (نفى ادّعاهاى تزويرگران تاريخ كه به نام شريك و همشأن و همسر و فرزند براى خدا، توده‏هاى خلق محروم را افسون داشته، حقوق انسانى آنان را تصاحب كرده و ايشان را به هر راه كه مى‏خواستند مى‏رانده‏اند) و اين وظيفه‏اى است كه خدا بر دوش انديشه و بينش نهاده است. و اما آنچه را زبان عهده‏دار شده است، پس اظهار و ابلاغ و اعلام دريافت عقل و دل است، چه خداى متعال فرمان داده است كه: «اعلام كنيد كه اللّه خدا پروردگار ما و شماست. در آيه ديگر مى‏گويد: «آنان كه اعلام كردند كه نقشبند و نظام بخش زندگى ما خداست سپس در اين راه پايمردى كردند ...» «2» و اين تعهدى است كه خدا به دوش زبان گذاشته است و اين عمل آن است. و اما آنچه تعهّد دست‏ها و اندام است، پس يورش بر آنانى است كه خدا فرمان داده است كه چونان باز بر آنان تازند و همچون صاعقه بر جانشان زنند؛ چه اين ذات بارى است كه فرمان مى‏دهد: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى‏ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى‏ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا» پس هنگامى كه [در ميدان جنگ‏] با كافران روبرو شديد، گردن هايشان را به شدت بزنيد تا آن گاه كه بسيارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآوريد، در اين هنگام [از دشمن اسير بگيريد و] آنان را محكم ببنديد، [پس از اسير گرفتن‏] يا بر آنان منت نهيد [و آزادشان كنيد]، يا از آنان [در برابر آزاد كردنشان‏] فديه و عوض بگيريد تا آنجا كه جنگ بارهاى سنگينش را بر زمين نهد. يعنى حاكميّت مطلق و جهانِ شمول الهى مستقر گردد، و اين تعهّدى است كه خدا بر جسم و اندام فرض كرده است، كه سركوبى دشمن كار بازوهاست. تا آن كه امام صادق عليه السلام فرمايد: وَبِتَمامِ الإيمانِ دَخَلَ الْمُؤمِنُونَ الْجَنَّةَ، وَبِالنُّقْصانِ دَخَلَ الْمُفَرِّطُونَ‏ النّارَ. با انجام تعهّدات در هر سه مرحله دل و زبان و اندام (عقيده و ابلاغ و عمل) است كه مؤمنان وارد بهشت مى‏گردند، و با كوتاهى در هر يك از اين سه زمينه است كه ساده گزينان به آتش جهنّم درافتند. آيا مى‏توان گفت، صحابى اگر كوتاهى در يكى از اين سه زمينه داشته باشد از آيات عذاب مستثنى‏ است؟ تاريخ نشان مى‏دهد كه عده‏اى از اصحاب بر اثر پيروى از هوا از جاده صواب منحرف شدند و بر اثر كوتاهى آنان ضربه‏هاى هولناكى به پيكر اسلام وارد آمد كه هنوز جبران نشده است! روى اين حساب چگونه مى‏توان آنان را مجتهد و مصيب، داراى مقام عصمت و تقوا و از همه مهمتر مستثناى از آيات قرآن و معارف حقّه الهيّه دانست؟! امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كردند: لَيْسَ الإيمانُ بِالتَّحَلّى وَلا بِالتَّمَنّى وَلكِنَّ الإيمانَ ما خَلُصَ فِى الْقَلبِ وَصَدَّقَهُ الأعْمالُ. ايمان امورى ظاهر بدون ارتباط با قلب و آرزوى نجات در كنار اعتقاد منهاى عمل نيست، ايمان حقيقتى خالص در قلب است كه اعمال انسان آن حقيقت را تصديق كند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 88 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2