eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
مختصر تكامل وَ اشْفَعْ لِي أَوَائِلَ مِنَنِكَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِيمَ فَوَائِدِكَ بِحَوَادِثِهَا، وَ لَا تَمْدُدْ لِي مَدًّا يَقْسُو مَعَهُ قَلْبِي، وَ لَا تَقْرَعْنِي قَارِعَةً يَذْهَبُ لَهَا بَهَائِي، وَ لَا تَسُمْنِي خَسِيسَةً يَصْغُرُ لَهَا قَدْرِي وَ لَا نَقِيصَةً يُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَكَانِي. و براى من اوّلين نعمت‏هايت را، با آخِرين آن و سودهاى ديرين را، با تازه‏هاى آن توأم ساز و مرا عمر طولانى كه با آن سنگدل شوم، نده. و بر من مصيبت بزرگى كه با آن، آبرويم از بين برود، وارد نكن و پستى‏اى را كه با آن، مرتبه‏ام خُرد گردد، دچارم مساز و عيبى را كه به خاطر آن، منزلتم تباه شود، بر من ثابت نگردان. انسان از آغاز خلقت ضعيف است و تدريجاً از نظر جسمى و روحى رو به رشد و تكامل مى‏رود، جسم آدمى در دوران جنينى هر روز شاهد خلقت تازه‏اى و رشد جديدى است، در چهار ماهگى روح به جسم اضافه شده هر دو مسير تكامل را طى مى‏كنند. بعد از تولد، جسم و روح به تكامل خود ادامه داده، قوا و استعدادهاى خدادادى كه در درون وجودِ وى نهفته، يكى پس از ديگرى شكوفا مى‏شود. دوران طفوليّت، كودكى، نوجوانى و ميانسالى طى شده، انسان در اوج قلّه تكامل قرار مى‏گيرد. از اين پس، جسم عقب‏گردِ خود را آغاز كرده و تدريجاً قواى جسمانى و حتّى عقلانى رو به نزول مى‏رود و حتّى گاه به مراحل كودكى بازمى‏گردد، امّا روح هيچ‏گاه عقب‏گرد ندارد و مراحل تكامل خود را هر روز طى مى‏كند. حال اگر در نوجوانى و جوانى روح پاك شده و از گناهان دور و به واجبات و مستحبات خو گرفته باشد، در پيرى نيز به تكامل آن مى‏پردازد ولى اگر به گناه و معصيت آغشته شده باشد در پيرى نيز، مسير تكاملِ همان را طى مى‏كند و بسيار سخت است كه بازگشتى حاصل كند. لذا امام سجاد عليه السلام از خداوند مى‏خواهد، عمر طولانى كه با آن معصيت خدا صورت گيرد عطا نشود. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر قرآن وَ لَا تَرُعْنِي رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا، وَ لَا خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهَا، اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ، وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ، وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلَاوَةِ آيَاتِكَ. و مرا چنان وحشت نده كه نااميد گردم. و چنان بيم نده كه هميشه هراسان باشم. (بلكه) هراس مرا در تهديدهايت، و بيم مرا از مهلت دادن‏ها و ترساندنهايت، و هول مرا هنگام تلاوت آيات خود، قرار ده. «هَيْبَة»، «حَذَر» و «رَهْبَة» هر سه به معنى خوف و هراس است. ولى «هيبة» ترسى است كه به همراه فروتنى و خضوع باشد و همراه با تعظيم و جلالت دادن است. «حذر» به معنى ترسِ همراه با حذر كردن و پرهيز نمودن. «رهبة» به معنى ترسْ به همراه هول و اضطراب و نگرانى است. «تِلَاوَةِ آيَاتِك»: منظور تلاوت و خواندن قرآن كريم است كه تجارتيست معنوى كه هيچ كساد و ضررى در آن نيست. (اشاره به فاطر/ 29.) تلاوت قرآن است كه دل‏ها را جلا بخشيده و از زنگار دنيايى پاك مى‏نمايد (اشاره به حديثى از پيامبر اكرم كنزالعمال/ ح 2441.) و كفّاره گناهان و از بين برنده آتش دوزخ و امانى براى عذاب دردناك دوزخ است. چرا كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «عَلَيْكَ بِقِرائَةِ الْقُرانْ فَاِنَّ قِرائَتَهُ كَفارَةٌ لِلذُّنُوبِ وَ سِتْرٌ فِى النَّارِ وَ اَمانٌ مِنَ الْعَذابِ». (بحارالانوار 18 /92.) علاوه بر آن تلاوت آيات نورانى قرآن قلب انسان را حيات بخشيده، زنده مى‏كند و فحشا و منكرات را از او دور مى‏نمايد. (اشاره به حديث پيامبر اكرم كنزالعمال/ ح 4032.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر شب‏ زنده‏دارى و وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ، وَ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ، وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ، وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ، وَ إِجَارَتِي مِمَّا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ. و شبم را با بيدار ساختنم براى بندگى‏ات، و تنها بودنم به شب‏زنده‏دارى براى تو، و كوشش كردنم براى خو گرفتن با تو و درخواست نمودن حاجت‏هايم از تو و رجوع كردن پياپى من بر آزاد ساختنم از آتشت و حفظ نمودنم از عذابت كه سزاوارش ]دوزخيان[، در آن به‏سر مى‏برد، آباد گردان. «اعْمُرْ لَيْلِي»: منظور آباد گرداندن شب است و آبادىِ شب، كنايه از شب‏زنده‏دارى و تمايل نفس، به عبادت و تهجّد به درگاه الهى است و در مقابلِ آبادىِ شب، خراب شدن آن است، به غفلت، كسالت و اينكه فرصت‏ها از دست برود، خداوند متعال، حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه وآله را به بيدار باشِ شب‏هنگام امر كرده، مى‏فرمايد: (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكْ...): «و پاره‏اى از شب را به آن (خواندن قرآن و نماز) بيدار باش، در حالى كه (عبادتى) افزون براى توست». (اسراء/ 79.). شب‏زنده‏دارى و نماز شب آنچنان از طرف خداوند تأكيد شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: «وَ ما زالَ يُوصينى بِقِيامِ اللَّيْلِ حَتَّى ظَنَنْتُ اَنَّ خِيارَ اُمَتى لَنْ يَنامُوا»: «گمان كردم برگزيدگان امّتم شب را نبايستى بخواب روند». (بحارالانوار 333 /73.)، هر كه شب‏زنده‏دارى را رها كند ضرر بزرگى كرده. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: «فَاِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ غَبَنَ قِيامُ اللَيْل». (معانى الاخبار 342 /1.) چرا كه شرافت مؤمن در اداء نماز شب است. و نيز فرموده‏اند: «شَرَفُ المُؤْمِنِ صَلاتُه بِاللَّيْل» (كافى 488 /3.) و اين شرافت از نورانيّتى حاصل مى‏شود كه در شبِ تاريك خداوند به نماز شب داده است. همچنانكه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله مى‏فرمايد: «صَلاةُ اللَّيْلِ نُورٌ» (مستدرك الوسائل 327 /6.). «تَجَرُّد»: به معنى كوشش كردن است و در اينجا مراد بريدن از غير خدا و خلوت كردن با خداوند است، به گونه‏اى كه هيچ كس ميان حبيب و محبوب فاصله نيندازد تا آنكه هر دو حبيب يكديگر و محبوب يكديگر گردند. چرا كه حبيب دوست ندارد، مگر محبوب خود را. «تجّرد» در اصطلاح عرفا عبارت است از دور انداختن هر چه غير خداست از قلب و درون، به گونه‏اى كه در درون انسان و قلب او فقط خدا باشد و بس. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " هنگام فرارسیدن ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر گرداب وَ لَا تَذَرْنِي فِي طُغْيَانِي عَامِهًا، وَ لَا فِي غَمْرَتِي سَاهِيًا حَتَّى حِينٍ، وَ لَا تَجْعَلْنِي عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَكَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ، وَ لَا فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ، وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِيمَنْ تَمْكُرُ بِهِ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي، وَ لَا تُغَيِّرْ لِي اسْمًا، وَ لَا تُبَدِّلْ لِي جِسْمًا، وَ لَا تَتَّخِذْنِي هُزُوًا لِخَلْقِكَ، وَ لَا سُخْرِيًّا لَكَ، وَ لَا تَبَعًا إِلَّا لِمَرْضَاتِكَ، وَ لَا مُمْتَهَنًا إِلَّا بِالِانْتِقَامِ لَكَ. و مرا در سركشى، سرگردان و در گرداب غفلت، تا مدّت زمانى بى‏خبر رها نكن. و مرا پندِ پندگيران و درس عبرت‏پذيران و موجب گمراهىِ بينندگان، قرار نده. و در ميان كسانى كه با آنها مكر مى‏كنى، با من مكر نكن. و ديگرى را جايگزين من نكن و نامم را تغيير نده و تنم را دگرگون نكن و مرا سبب خنده آفريدگانت و مسخره خود و جز پيرو خوشنودى‏ات قرار نده و جز براى انتقام گرفتن براى تو، خدمت‏گزارم نگردان. «عَامِها»: كسى كه چشم دارد، ولى راه را تشخيص نمى‏دهد و سرگردان گشته است. اين جمله اشاره به آيه 110 سوره انعام است كه خداوند كج انديشان و كسانى را كه حقيقت را درنمى‏يابند و به لجاجت خود ادامه مى‏دهند، چشمان و دلهاى آنها را وارونه و دگرگون كرده و در طغيان و سركشى به حال خود واگذارده تا سرگردان مانند. (وَ نَذَرُهُمْ فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ) «حَتَّى حِين»: منظور وقت و زمان طولانى است يا منظور تا زمان عذاب الهى است و شايد منظور تا مرگ باشد. اين جمله نيز اشاره به آيه 54 سوره مؤمنون دارد كه مى‏فرمايد: آنها كه دين خداوند را رها كردند و هر يك پى عقيده و حزب خود رفتند پس آنان را تا مدتى (كه زمانش معلوم نيست)، در گرداب جهلشان واگذار. (فَذَرْهُمْ فِى غَمْرَتِهِمْ حَتّى حِينٍ) «وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي»: يعنى خداوندا (با كوتاهى و كم‏كارى من در حفظ دينت و كوتاهى در انجام واجبات تو و ترك محرّماتت) ديگرى را بدل و جايگزين من در موقعيت ايمانى‏ام قرار نده. خداوند متعال به مسلمانان صدر اسلام تذكر داده كه جز در راه خداوند از مال خود نگذرند و بخل ورزند و از دين روى برگردانند كه غير از آنان را جايگزين آنان خواهد كرد و جايگزين‏ها همانند قبلى‏ها عمل نخواهند كرد. (مراجعه فرماييد: محمد/ 38.). در تفسير اين آيه آمده است، روزى اصحابْ خدمت پيامبر صلى الله عليه وآله رسيدند در حالى كه كنار اينان سلمان فارسى نشسته بود. يكى از اصحاب سؤال كرد: يا رسول اللّه منظور از اين آيه كدام قوم است؟ پيامبر صلى الله عليه وآله دست بر زانوى سلمان زده، فرمودند: اين شخص و قومش منظور آيه هستند. به خدايى كه جانم در دست اوست، اگر ايمان در كره ثريا باشد، اهل فارس آن را بدست خواهند آورد. (بحارالانوار 52 /22.). «لَا تُغَيِّر»: يعنى اسم مرا از ديوان اهل سعادت محو و نابود مساز كه در آن صورت در ديوان افراد شقى ثبت مى‏گردد و تغيير اسم حاصل مى‏شود و اسم من از افراد بهشتى تغيير كرده، در زمره اهل جهنم وارد مى‏گردد. «لَا تُبَدِّلْ»: يعنى خداوندا جسم مرا به آفات دنيوى و عذاب‏هاى آخرتى و به مسخ شدن در دنيا و آخرت (كه چهره غير انسان داخل محشر گردم ،) تبديل مفرما. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " هنگام فرارسیدن ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " هنگام فرارسیدن ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " هنگام فرارسیدن ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🔹 اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِي سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَيَّامِ كَذَلِكَ مَا عَمَّرْتَنَا وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِين‏... 🔴 تمرين ورود در زمره 🔴ويژگي صالحان، ترس از عاقبت و قيامت 🔴صالحان، شتاب كنندگان در خير و نيكي 🔴قرآن بازگو كننده ويژگي صالحان همه امّت‌ها 🔴رفاقت و همراهي با صالحان 🔴تفسير شيخ بهايي از صراط الذين انعمت عليهم 🔴ترك معصيت در ماه رمضان تمريني براي الحاق به صالحان 🔴خدا وكيل انسان صالح مي‌شود 🔴شأن خدا وكالت نيست، امّا وكيل انسان مي‌شود! 🔴حق عهده‌دار همه امور صالحان 👤 مرحوم آیت الله ره 🔹 ( صوت و متن جلسه در لینک زیر ) http://mesbahyazdi.ir/node/299 http://www.mesbahyazdi.org/node/300 🆔 @sahife2پ
از امروز ان شالله استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " در با ماه " را آغاز میکنیم ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " در با ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) " در با ماه " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
استاد حسین بر دعای دعای (علیه السلام ) "در روز و " ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ، وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِيما يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ. و مرا از لذّت بخشايشت و شيرينى رحمتت و آسودگى و آسايش و بهشت پر نعمتت، كامياب گردان و به وسيله گشايشى از گشايشگرى‏ات، طعم فراغت براى (پرداختن به) آنچه را دوست دارى و (طعم) كوشش را در آنچه (موجب) نزديكى به پيشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان. و تحفه‏اى از تحفه‏هايت را به من ارمغان ده. «بَرْد»: به معنى سردى و سرما مى‏باشد و چون در هواى گرم حجاز، گواراترين و لذّت بخش‏ترين چيزى كه براى مهمان مهيا مى‏كردند، اتاق سرد و آب سرد بوده، لذا به هر چيز كه گوارا و لذّت‏بخش باشد «برد» مى‏گويد. «رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِك»: رَوْح به معنى نسيم ملايم است و چون ايجاد آسودگى مى‏كند، به هر چه آسودگى‏آور باشد، رَوْح اطلاق مى‏شود. ولى هر گاه روح و ريحان كنار يكديگر آورده شود، منظور از روح، نجات از آتش و از ريحان داخل شدن به بهشت است و بعضى روح را به قبر و ريحان را به بهشت تعبير كرده‏اند. «وَ جَنَّةِ نَعِيمِك»: بهشت پر نعمت. در قرآن كريم خداوند متعال مردان و زنان مؤمن را به بهشت وعده داده، مى‏فرمايد: (وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَ مَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ): «خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ‏هايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است. جاوادانه در آن خواهند ماند. و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشت‏هاى جاودان نصيب آنها ساخته و خشنودى و رضاى خدا از همه اينها برتر است». (توبه/ 72.) از اين آيه مفسران برداشت كرده‏اند كه بهشت داراى سه طبقه است: بهشت، بهشت عدن و رضوان اللّه. مراتب اين سه بهشت به حسب اختلافِ درجه اهل بهشت است. و نعمت‏ها و لذّت‏هاى بهشت نيز دو نوع است: روحى و جسمى. لذّت‏ها و نعمت‏هاى فراوان جسمانى همانند: ميوه‏ها، گوشت، آب، شربت، حورالعين، باغ‏ها و... كه در آيات قرآن به آن فراوان اشاره شده. لذّت‏هاى سرشار و بى‏نهايتِ معنوى و روحى همانند اينكه هيچ سخن لغو و بيهوده شنيده نمى‏شود و هر چه گويند سلام و تحيّت و احترام به يكديگر است. (واقعه/ 24 و 25.) همانگونه كه خداوند بر آنان سلام مى‏كند. (يس/ 58 - 55.). علاوه بر آن در بهشت مقام وحدت و يگانگى حاكم است. لذا هيچ اختلافى بين اهل بهشت به وجود نخواهد آمد. مولوى مى‏گويد: آن جهان جز باقى و آباد نيست زان كه تركيب وى از اضداد نيست نفى ضد كرد از بهشت آن بى نظير كه نباشد شمس و ضدش زَمهَرير تمامى اينها از نعمت‏هاى سرشار بهشت بوده كه خداوند ذكر نموده، ولى بسيارى از نعمت‏هاى بهشتى نيز هست كه چون عقل ما از درك آن قاصر است، خداوند آنها را ذكر نكرده است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً، وَ كَرَّتِي غَيْرَ خَاسِرَةٍ، وَ أَخِفْنِي مَقَامَكَ، وَ شَوِّقْنِي لِقَاءَكَ، وَ تُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِيَةً وَ لَا سَرِيرَةً. و تجارت (اخروى) مرا سودمند و بازگشتنم (به قيامت) را بى‏زيان قرار ده. و مرا از مقامت بترسان و به ديدارت مشتاق گردان و توبه‏ام ده، به توبه خالصى كه با آن گناهان كوچك و بزرگ را باقى نگذاشته و با آن (گناهان) آشكار و نهان را وانگذارى. «وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَة»: در دنيا تجارت بزرگى برپا شده. آنكه از جان، آبرو، علم، توانمندى و مالش كه مايه اصلى تجارت است، استفاده كند و از دنيا كه محل كِشت و كار است، براى آخرت سود جويد و به دنيازدگى و دل‏مشغولى در دنيا، پشت پا زند، در اين دنيا سود كرده و آنكه تمامى سرمايه خود را فقط به خدا بفروشد و در راه او تقديم كند، بزرگ‏ترين معامله و تجارت عالم را انجام داده است. چون فروشنده، «شهيد» است و خريدار «خداوند» و جنس، «جان و مال» و بهاء آن، «بهشت». (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بَأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ): خداوند از مؤمنان جان‏ها و اموالشان را خريدارى كرده، كه در برابرش بهشت براى آنان باشد». (توبه/ 111.). در مقابل، عدّه فراوانى از تجارت خود سودى نمى‏برند، چون گمراهى خريدارى كرده‏اند. (أُوْلئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّللَةَ بَالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجرَتُهُمْ وَ مَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ): «آنان كسانى هستند كه هدايت را به گمراهى فروخته‏اند و اين تجارت آنها سودى نداده و هدايت نيافته‏اند». (بقره/ 16.) آنان نه تنها سود نبرده‏اند بلكه ضرر كرده دچار خسران شده‏اند. (فَاعْبُدُواْ مَا شِئْتُمْ مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ أَلَا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ): «شما هر چه را جز او مى‏خواهيد بپرستيد، بگو: «زيانكاران واقعى آنانند كه سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست داده‏اند. آگاه باشيد زيان آشكار همين است». (زمر/ 15.) چون جان و عمر خود را داده‏اند ولى سودى به آنها نرسيده و قابل برگشت نيست. «تَوْبَة»: به معنى بازگشت است. «نَصُوح»: از مادّه «نصح» گرفته شده به معنى خيرخواهى خالصانه و محكم است. «تَوْبَةً نَصُوحًا»: قرآن كريم مؤمنين را به سوى توبه نصوح فراخوانده است. (تحريم/ 8.). درباره معناى « » تفسيرهاى متعدّدى شده، تا آنجا كه قرطبى تعداد تفسيرهاى آن را بالغ بر بيست و سه تفسير دانسته است. از جمله آنكه توبه نصوح آن است كه داراى چهار شرط باشد: پشيمانى قلبى، استغفار زبانى، ترك گناه و تصميم بر ترك آن. بعضى ديگر گفته‏اند: توبه نصوح آن است كه داراى سه شرط باشد: ترس از اينكه پذيرفته نشود، اميد به اين كه پذيرفته شود و ادامه اطاعت خداوند. برخى بر آن باورند كه توبه نصوح آن است كه گناه خود را همواره در مقابل چشم خود قرار داده و از آن شرمنده باشى. عدّه‏ايى گفته‏اند توبه نصوح به سه امر تحقق مى‏يابد: كم سخن گفتن، كم خوردن و كم خوابيدن. و بعضى هم معتقدند معنى توبه نصوح آن است كه حق النّاس را ادا كرده، از مظلومان حلاليّت طلبيده و بر طاعت خدا اصرار ورزند. البته مطالب ديگرى نيز پيرامون توبه نصوح گفته شده كه بايد به اين نكته توجّه داشت كه تمامى اين اقوال، شاخ و برگ توبه است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر خداترسان وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ، وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ، وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ، وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ، وَ ذِكْرًا نَامِيًا فِي الْآخِرِينَ، وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ. و كينه داشتن براى مؤمنان را از سينه‏ام بر كن، و دلم را بر فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش كه با شايستگان هستى، و مرا به زيور پرهيزكاران بياراى، و براى من ياد نيكو در بازماندگان و آوازه بلند در آيندگان قرار ده، و مرا به جايگاه (رستاخيز) پيشينيان برسان. «اعْطِفْ بِقَلْبِي»: يعنى دل مرا دوستدار و رئوف (آنان) گردان. «الْخَاشِعِين»: از مادّه خشع، به معنى تضرّع و زارى است. اين واژه بيشتر در حالاتى كه در اعضاى بدن ظاهر مى‏شود به كار مى‏رود. ولى تضرّع به معنى زارى و فروتنى است كه بيشتر در حالتى كه در دل و خاطر انسان به وجود مى‏آيد به كار مى‏رود. و با كلمه «خشى» كه از مادّه «خشيّة» است و به معنى بيم و تعظيم و بزرگداشت مى‏باشد، تفاوت دارد. پس «خاشعين» كسانى هستند كه اعضا و جوارح آنان در فروتنى خداوند و تضرّع و زارى نمودن در درگاه الهى نرم گشته است كه اين حالت، گاهى به مؤمنين نسبت داده مى‏شود. (الَّذِينَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ): «آنها كه در نمازشان خشوع دارند». (مؤمنون/ 2.) و گاهى به اعضا و جوارح نسبت داده مى‏شود (أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ): «چشم‏هاى آنان از شدّت ترس فروافتاده است». (نازعات/ 9.). «الْغَابِرِين»: اين كلمه به سه گروه اطلاق مى‏شود: كسانى كه باقى مى‏مانند، كسانى كه بازماندگان عالم هستند و آيندگان. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر گستردگى نعمت‏ها وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ، عَلَيَّ، وَ ظَاهِرْ كَرَامَاتِهَا لَدَيَّ، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِكَ يَدِي، وَ سُقْ كَرَائِمَ مَوَاهِبِكَ إِلَيَّ، وَ جَاوِرْ بِيَ الْأَطْيَبِينَ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فِي الْجِنَانِ الَّتِي زَيَّنْتَهَا لِأَصْفِيَائِكَ، وَ جَلِّلْنِي شَرَائِفَ نِحَلِكَ فِي الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبَّائِكَ. و فراخى نعمتت را بر من تمام كن، و كرامت‏هاى آن را نزد من پيوسته گردان، و دستم را از سودهاى خود پر نما، و بخشش‏هاى گرامى‏ ات را به سوى من روان فرما، و در باغ‏هايى كه آنها را براى برگزيدگانت آراسته ‏اى، مرا با پاك‏ترين دوستانتْ گردان، و در مكان‏هايى كه براى دوستانت آماده كرده‏ اى، به عطاهاى والايت مرا بپوشان. «سُبُوغَ نِعْمَتِك»: عبارت است از فراوانى و فراخى نعمت خداوند. در عالم نعمت‏هاى الهى آن چنان گسترده است كه براى هيچ كس شمارش و احصاى آن ممكن نيست. خداوند متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد: (أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً): «خداوند نعمت‏هاى ظاهرى و باطنى خود را براى شما فراوان كرد». (لقمان/ 20.) كه مراد از نعمت‏هاى ظاهرى، آن امورى است كه انسان‏ها به آن علم پيدا كرده‏اند و باطنى نعمت‏هايى است كه مردم هنوز نشناخته‏اند. «جَاوِرْ بِيَ الْأَطْيَبِين»: مرا خوبان گردان. يكى از نعمت‏هاى معنوى در بهشت، همنشينى با خوبان و روبروى يكديگر نشستن است كه در چهار آيه از قرآن كريم به آن اشاره شده است. (سوره‏هاى حجر/ 47، صافات/ 44، دخان/ 53 و واقعه/ 16.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر عقل وَ اجْعَلْ قَلْبِي وَاثِقًا بِمَا عِنْدَكَ، وَ هَمِّي مُسْتَفْرَغًا لِمَا هُوَ لَكَ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِي عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ، وَ اجْمَعْ لِيَ الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِينَةَ وَ الْعَافِيَةَ. و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن، و قصدم را براى آنچه براى توست، يكسره قرار ده. و مرا به آنچه دوستانت را به آن مى‏گمارى، وادار كن و دلم را هنگام غفلتِ عقل‏ها، به طاعت خود سيراب كن و بى‏نيازى و پاكدامنى و آسايش و سلامتى و تندرستى و فراخى و آرامش و عافيت را، برايم فراهم ساز. «الْعُقُول»: عقل، به نيرويى كه آماده براى پذيرش علم است گفته مى‏شود. و به علم و دانشى كه، نيروى باطنى انسان از آن سود مى‏برد نيز اطلاق مى‏گردد. عقل با آنكه حيات روح است، ولى داراى حيات و مرگ است كه رذالت و بدبختى و غفلت انسان در اثر مرگ و غفلت عقل بوده و تكامل مادّى و معنوى انسان در گرو حيات و زندگى عقل است. زنده كردن انديشه در جهت پى بردن به اسرار طبيعت، از انسان ساخته است. ولى حيات و زنده كردن و زنده نگاه داشتن عقل كه به اسرار كمال مطلق و حركت در مسير مقصد انسانيّت پى ببرَد، از وظايف انبيا و اولياى الهى بوده، كس ديگرى قادر به آن نيست. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِي بِمَا يَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَ لَا خَلَوَاتِي بِمَا يَعْرِضُ لِي مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ، وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ، وَ ذُبَّنِي عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِينَ. و كارهاى نيك مرا با درآميختن به نافرمانى ‏ات، و تنهايى‏ هايم را با آزمايش‏ هاى فسادانگيزت، باطل نكن و آبرويم را از درخواست به سوى احدى از جهانيان، حفظ كن و مرا از طلبيدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار. «ذُبَّنِي عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِين»: يعنى مرا از اينكه با فروتنى و زارى آنچه نزد افراد فاسق است را طلب كنم، بازدار. «فسق» در اصل لغت به معناى برهنه شدن و از پوست درآمدن خرما و در اصطلاح شرع خارج شدن از منع شرعى و اعم از كفر است. و همچنين بر گناه كم يا زياد اطلاق مى‏گردد. امّا متعارف آن است كه گناه زياد باشد. لذا اغلب به كسى فاسق مى‏گويند كه ابتدا پايبند و مُقِر به احكام شرعى بوده و سپس به تمام يا برخى از آنها اخلال نموده است و به كافر اصلى نيز فاسق مى‏گويند. بنابراين فاسق به دو معنا آمده: يكى كافرِ تكذيب‏كننده گناهكار (مانند سجده/ 18.)، و ديگرى به معناى خارج شده از طاعت خداوند و معصيت كار. (مانند حجرات/ 6.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر ها و ستمگران وَ لَا تَجْعَلْنِي لِلظَّالِمِينَ ظَهِيرًا، وَ لَا لَهُمْ عَلَى مَحْوِ كِتَابِكَ يَدًا وَ نَصِيرًا، وَ حُطْنِي مِنْ حَيْثُ لَا أَعْلَمُ حِيَاطَةً تَقِينِي بِهَا، وَ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ، إِنِّي إِلَيْكَ مِنَ الرَّاغِبِينَ، وَ أَتْمِمْ لِي إِنْعَامَكَ، إِنَّكَ خَيْرُ الْمُنْعِمِينَ. و مرا پشتيبان ستمگران و ياور آنان در محو كتاب خود، قرار نده و مرا از جايى كه نمى‏دانم، احاطه كن. احاطه كردنى كه با آن مرا نگهدارى نمايى. و درهاى توبه و رحمت و رأفت و روزى فراخت را بر من بگشاى، همانا من از روآورندگان به سوى توام. و نعمت دادنت را برايم كامل كن، به درستى كه تو بهترين نعمت‏دهندگانى. «ظَالِمِين»: از ماده «ظلمة» به معنى تاريكى است و به جهل و نادانى، و شرك و نيز تعبير شده و كسى است كه در تاريكى جهل، نادانى و فسق و شرك حركت مى‏كند. ظالمين هميشه در مقابل متّقين قرار دارند چرا كه خداوند مؤمنين را به وسيله انبيا و اولياى خود و با فروفرستادن كتاب‏هاى آسمانى هدايت مى‏كند (هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ). (بقره/ 2.) ولى ظالمين به دليل آنكه قلوبشان مرده، قابل هدايت نبوده، خداوند در پى هدايت آنان نيست (وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقُوْمَ الظَّالِمِينَ). (بقره/ 258.) از طرفى خداوند دوست دار متّقين است (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ) (توبه/ 4.) و هيچ علاقه و محبتّى به ظالمين ندارد (وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ). (آل عمران/ 57.). ظالمين سه دسته ‏اند: 1 - كسانى كه ميان خود و خداى خود كرده كه بزرگ‏ترين ظلمى كه ميان خود و خدا صورت مى‏گيرد، شرك و نفاق است. (زمر / 32 به اين دسته اشاره دارد.). 2 - كسانى كه به مردم ظلم مى‏كنند. (شورى/ 40 به اين دسته اشاره دارد.). 3- كسانى كه به نفس خويش ستم روا مى‏دارند. (فاطر/ 32.). منظور امام سجاد عليه السلام كه از خداوند مى‏خواهد ياور ظالمين نباشد، دسته اوّل و دوّم است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر وَ اجْعَلْ بَاقِيَ عُمْرِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَبَدَ الْآبِدِينَ. و باقى زندگى‏ام را براى رضاى خودت، در و و قرار ده. اى پروردگار جهانيان. و خداوند بر محمّد و خاندانش كه پاك و پاكيزه‏اند، درود فرستد و بر او و بر ايشان سلامى هميشگى باد. «الْحَجّ»: عبارت است از اعمال مخصوصى كه عابدانِ درگاه و خانه خداوند، در زمانى خاصّ و مكانى خاصّ انجام مى‏دهند. آنان گردهم مى‏آيند تا پس از احرام و حرام نمودن كليّه وابستگی ‏هاى دنيايى از خود، ‏ گويان رو به سوى صحراى رفته، معرفت الهى حاصل نمايند و به منطقه شعور و مشعر رفته، براى مبارزه با شيطان ظاهرى و باطنى آماده گردند و به وادى وارد شده، به مبارزه با شيطان بپردازند و در راه خداوند نموده، سر خود را به علامت سرباختگى به پيشگاه خداوند، حلق نمايند و پس از وقوف در منطقه منى، به وارد شده، همچون پروانه‏ اى عاشق بر گرد ام القراء و ، طواف كرده، نمازى عاشقانه به جاى آورند و به پيروى از هاجر كه با حالت اضطراب به ميان دو كوه و مى‏دويد، سعى بين صفا و مروه را به‏جا آورده، طوافى ديگر براى حليّت آنچه خداوند حلال نموده و نمازى ديگر پشت مقام كه بنيان‏گذار كعبه بوده، به ‏جا آورند تا پيروى از ابراهيم كامل گردد. امام سجاد عليه السلام از خداوند مى‏خواهد باقى عمر خود را در اين راه و عشقى چنين در راه خدا مصروف دارد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر ارزش و عظمت و 1 نام مبارك جمعه يعنى آن زمان پرارزشى كه مردم براى رسيدن به رحمت حق اجتماع مى‏كنند، مردمى كه عاشق حق و حقيقت و خواهان فضل و فضيلت هستند در آيه‏ى نهم سوره‏ى جمعه در قسمت ترغيب و تشويق مردم به نماز جمعه آمده است. محدث قمى آن انسان بزرگوار و با كرامت، و عالم خبير و مورد اعتماد، در «مفاتيح الجنان» در ضمن معرفى اين وقت گرانبها نقل مى‏كند: بدان كه شب و روز جمعه را امتياز تام است از ساير ليالى و ايام به مزيد رفعت و شرافت و نباهت. از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه شب جمعه و روز جمعه بيست و چهار ساعت است و در هر ساعت حق تعالى ششصد هزار كس را از جهنم آزاد كند. از حضرت صادق عليه‏السلام وارد شده كه هر كه بميرد مابين زوال روز پنجشنبه تا زوال روز جمعه، خدا پناه دهد او را از فشار قبر. و نيز از آن حضرت نقل شده: كه جمعه را حقى و حرمتى عظيم هست، پس زنهار كه ضايع نگردانى حرمت آن را و تقصير مكن در چيزى از عبادت حق تعالى در آن روز، و تقرب جو به سوى خدا به عملهاى شايسته، و ترك نما جميع محرمات خداى را، زيرا كه خدا ثواب طاعات را مضاعف مى‏گرداند، و عقوبت گناهان را محو مى‏نمايد، و درجات مومنان را در دنيا و عقبى بلند مى‏گرداند. شبش در فضيلت مانند روز است، اگر توانى كه شب جمعه را زنده‏دارى به عبادت و نماز و دعا، اين برنامه را اجرا كن، به درستى كه خداوند بزرگ در شب جمعه ملائكه را براى مزيد كرامت مومنان به آسمان اول مى‏فرستد كه حسنات ايشان را زياده گردانند، و گناهان ايشان را محو كنند، و حق تعالى واسع العطايا و كريم است. در حديث معتبر از آن حضرت مروى است كه گاه است كه مومن دعا مى‏كند براى حاجتى و حق تعالى قضاى حاجت او را تاخير مى‏كند تا اينكه در روز جمعه حاجت او را برآورد و براى فضيلت جمعه مضاعف گرداند. و فرمود كه چون برادران يوسف از حضرت يعقوب عليه‏السلام استدعاى طلب آمرزش گناهان خود كردند، گفت: بعد از اين استغفار خواهم كرد. حضرت فرمود: دعا را تاخير انداخت تا سحر شب جمعه، براى اينكه يقين داشت دعا در سحر شب جمعه مستجاب است. ادامه دارد ... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر ارزش و عظمت و 2 از آن حضرت روايت شده كه چون شب جمعه آيد ماهيان دريا سر از آب بيرون مى‏آورند و وحشيان صحرا گردن مى‏كشند و حق تعالى را ندا مى‏كنند كه پروردگارا ما را به گناه آدميان عذاب مكن. از حضرت باقر عليه‏السلام روايت شده كه حق سبحانه و تعالى امر مى‏نمايد ملكى را كه در هر شب جمعه از بالاى عرش ندا مى‏كند از اول شب تا آخر شب از جانب رب اعلى كه آيا بنده‏ى مومنى هست كه پيش از طلوع صبح براى آخرت و دنياى خود مرا بخواند تا من دعاى او را مستجاب كنم؟ آيا بنده‏ى مومنى هست كه پيش از طلوع صبح از گناه خود توبه كند پس من توبه‏ى او را قبول كنم؟ آيا بنده‏ى مومنى هست كه من روزى او را تنگ كرده باشم و از من سئوال كند كه روزى او را زياد گردانم تا پيش از طلوع صبح، پس روزى او را گشاده گردانم؟ آيا بنده‏ى مومن بيمارى هست كه از من سئوال كند، تا پيش از طلوع صبح او را شفا دهم و به عافيت برسانم؟ آيا بنده‏ى مومن غمگين محبوسى هست كه پيش از طلوع صبح از من بخواهد او را از زندان نجات دهم و غمش را پايان دهم؟ آيا بنده‏ى مومن مظلومى هست كه از من سئوال كند، تا پيش از صبح براى دفع ستم ظالم دعايش را به اجابت برسانم؟ پيوسته اين ندا هست تا صبح طالع شود. از اميرالمومنين عليه‏السلام روايت شده: حق تعالى جمعه را از همه‏ى روزها برگزيده، و روزش را عيد گردانيده، و شبش را مثل روزش گردانيده. از جمله فضيلت روز جمعه آن است كه هر حاجت كه در آن روز از خدا بخواهند برآورده مى‏شود، و اگر جماعتى مستحق عذاب شوند، چون شب جمعه و روز جمعه را دريابند و دعا كنند خدا آن عذاب را از ايشان برمى‏گرداند، و امور مقدره را حق تعالى در شب جمعه مبرم و محكم مى‏گرداند. پس شب جمعه بهترين شبها و روزش بهترين روزهاست. از حضرت صادق عليه‏السلام روايت شده كه بپرهيزيد از گناه در شب جمعه كه عقوبت گناهان در آن شب مضاعف است چنانكه ثواب حسنات مضاعف است، و هر كه معصيت خدا را در شب جمعه ترك كند حق تعالى گناهان گذشته‏ى او را بيامرزد، و هر كه در شب جمعه معصيتى را به آشكار انجام دهد حضرت حق وى را به گناهان جميع عمرش عذاب كند و عذاب آن گناه را بر او مضاعف نمايد. از حضرت رضا عليه‏السلام روايت شده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: روز جمعه سيد و بزرگتر روزهاست، حق تعالى در آن روز ثواب حسنات را مضاعف مى‏دهد، و گناهان را محو مى‏نمايد، و درجات را بلند مى‏گرداند، و دعوات را مستجاب مى‏نمايد، و شدتها و غمها را زايل مى‏گرداند، و حاجتهاى بزرگ را روا مى‏سازد. و روز را نسبت به شب امتياز است، زيرا در روز خداوند متعال رحمتش را نسبت به بندگان زياد مى‏گرداند، و جماعت بسيار از آتش جهنم آزاد مى‏سازد، پس هر كه خدا را در آن روز بخواند و حق و حرمت آن را بشناسد بر خداست كه او را از آتش جهنم آزاد گرداند، پس اگر در روز جمعه يا شب آن بميرد ثواب شهيدان دارد، و در قيامت ايمن از عذاب الهى مبعوث مى‏گردد، و هر كه حق جمعه را سبك بشمارد و از نماز آن روى بگرداند، يا عمل حرامى مرتكب شود بر خداست كه او را به آتش جهنم بسوزاند مگر آن كه توبه كند. حضرت باقر عليه‏السلام مى‏فرمايد: آفتاب طلوع نكرده در روزى كه بهتر از روز جمعه باشد. امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد: هر كه روز جمعه را دريابد، بايد به كارى غير از عبادت مشغول نگردد، زيرا خداوند در آن روز گناه بندگان را مى‏آمرزد و رحمت خود را بر آنان نازل مى‏كند. آنچه براى شب و روز جمعه در روايات اهل‏بيت آمده، نزديك به آن براى روز عيد قربان ذكر شده كه نياز به تكرار آن نيست. وجود مبارك حضرت زين‏العابدين عليه‏السلام در اين دعا مانند دعاى عرفه از حضرت رب‏العزه مسائلى را پس از ذكر مقدمه‏اى در اسماء و اوصاف حق درخواست مى‏كنند كه اجابت آن تامين‏كننده‏ى خير دنيا و آخرت و سعادت دارين است. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر از تو مى‏خواهم خداوندا، پروردگارا، كه تسلط و پادشاهى براى توست و حمد و سپاس شايسته‏ى توست، معبودى جز تو نيست. تو بردبار و بخشنده، مهربان و صاحب عطاى فراوان و جلال و اكرام و پديد آورنده‏ى آسمان‏ها و زمين هستى. از تو مى‏خواهم كه هر گاه ميان بندگان مؤمن خود كه با خير و نيكى، تندرستى و بركت و فراوانى، هدايت و رستگارى، عمل به طاعت و فرمانبرى از حضرتت، يا خيرى كه به سبب آن بر ايشان منت مى‏نهى و آنان را به سويت راهنمايى مى‏كنى، يا براى آنان در درگاهت درجه و پايه‏اى بلند مى‏گردانى يا به وسيله‏ى آن (عمل) خير دنيا و آخرت به اينان عطا مى‏نمايى، نصيب و بهره‏ى مرا از آن بسيار گردان. «و اسالك اللهم ربنا بان لك الملك و لك الحمد». قدم- عليه‏السلام- الظرفين للدلاله على اختصاص الامرين به من حيث الحقيقه. يعنى: درخواست مى‏كنم تو را بار خدايا اى پروردگار ما- (به آن حق كه) مر توراست پادشاهى نه غير تو را و مر توراست ستايش بر نعمت تو. «لا اله الا انت الحليم الكريم». انما الحليم هو الصفوح مع القدره و لا يستحق الصافح مع العجز اسم الحليم. ، اى: الجواد و المفضل. يعنى: نيست خدايى مگر تو بردبار و صاحب عفو و صفح- كه مشاهده‏ى معصيت از عاصيان مى‏كنى و مسارعت در انتقام آن نمى‏نمايى با كمال قدرتى كه دارى- كريمى- يعنى جوادى و بخشنده‏اى. «الحنان المنان». - بتشديد النون على صيغه فعال- بمعنى ذى الرحمه. قال الجوهرى: الحنان بالتخفيف: الرحمه، و بالتشديد: ذو الرحمه. و : المعطى المنعم. و قيل: المنان الذى يبتدى بالنوال قبل السوال. يعنى: صاحب رحمت واسعه‏اى و عطا مى‏كنى به عطايا پيش از آنكه سوال كرده شوى. «ذو الجلال و الاكرام». اى: ذو العظمه و الغنى المطلق و الفضل العام. قاله الشهيد فى قواعده. و قيل: اى: يستحق ان يجل و يكرم و لا يكفر به. يعنى: صاحب بزرگى و غناى مطلقى كه به هيچ وجه احتياج به تو راه ندارد و صاحب فضل و جود عام. يا به معنى آنكه: سزاوار آنى كه اجلال و اكرام كرده شوى و كفران نور زند تو را. «بديع السموات و الارض». اى: مبدعهما. (يعنى:) پديد آورنده‏ى آسمانها و زمينى بى‏سبق نمونه. «مهما قسمت بين عبادك المومنين من خير او عافيه او بركه او هدى او عمل بطاعتك، او خير تمن به عليهم تهديهم به اليك». يعنى: سوال مى‏كنم خداوندا كه هر گاه قسمت كنى ميان بندگان مومنين خود از مالى يا عافيتى يا بركتى يا هدايتى كه به آن راه راست را مسلوك دارند، يا كاركردنى به طاعت يا نيكويى كه منت نهى به آن نيكويى بر ايشان تا راه نمايى ايشان را به آن نيكويى به سوى خود. «او ترفع لهم عندك درجه، او تعطيهم به خيرا من خير الدنيا و الاخره». يا بلند سازى از براى ايشان نزديك خود پايه‏اى، يا اعطا كنى ايشان را به آن نيكويى از نيكويى دنيا و آخرت. «ان توفر حظى و نصيبى منه». هذا مفعول ثان ل«اسالك». (يعنى:) اينكه وافر سازى بهره و نصيب مرا از آن خير. اين، جزاى «مهما» است. ادامه دارد ... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2