💢قاعدهيى كه ما از آن صحبت مىكنيم، قاعدهى بناى محكم و استوارى است و سه عنصر قطعى در وجود و ذات خودش لازم دارد، كه البته هريك از آن سه عنصر بر امورى متوقف است و بر او نيز امورى مترتب مىباشد:
💠اولين عنصر، #فقه است. فقاهت را به همان معناى #پيچيده و #ممتازى كه امام (ره) براى ما معنا مىكردند و بخصوص در بيانات دو، سه سال اخيرشان بر آن تأكيد داشتند، معنا مىكنيم؛ يعنى تركيبى از متد علمى و دقيق فقاهتى و به تعبير امام (ره): #فقه_جواهرى. فقه صاحب جواهر، به معناى دقت و اتقان كامل در قواعد فقهى و استنتاج منظم فروع از همان قواعدى است كه در فقه و اصول مشخص شده است.
💠 اين فقاهت، دو ركن دارد، كه ركن اول آن، #اصول #معتدل و #قوى و #آگاه به همهى جوانب #استنباط است، و ركن دوم، #تطور_فقه مىباشد و همان چيزى است كه امام در معناى اجتهاد و مجتهد و فقيه مىفرمودند و تأكيد داشتند كه مجتهد و فقيه بايد با ديد باز بتواند #استفهامها و سؤالهاى #زمانه را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانيد، ممكن نيست بتوانيد در فقه براى آن جوابى پيدا كنيد. بنابراين، فهم سؤال و ترتيب جواب مناسب براى آن، مهم است.
💠عنصر دوم، #تهذيب و #اخلاق است. روزى به اتفاق جمعى از فضلاى بزرگ در خدمت امام (ره) بوديم. در آن محفل، از حوزهى قم صحبت شد. يكى از بزرگان اساتيد و علماى اعلام قم كه مورد احترام و قبول همهى ما هستند، در آن جلسه به امام عرض كردند كه شما نسبت به قم، توجه و عنايت داشته باشيد. آن روز امام (ره) فرمودند كه اين چيزها لازم نيست؛ شما اگر فقط به ابقاى دو عنصر در حوزهى قم توجه كنيد، همه چيز حل خواهد شد: اول، فقاهت است- كه گمان مىكنم تعبير ايشان اين بود كه مواظب باشيد شعلهى فقاهت فروننشيند- و دوم، اخلاق و تهذيب است. ما اگر مهذب باشيم، خواهيم توانست هستى خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامى قرار دهيم؛ ولى اگر مهذب نباشيم، آنچه كه داريم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چهبسا كه در جهت #عكس هم قرار گيرد.
💠تاريخچهى حوزههاى علميه و سرگذشت شگفتانگيز علماى بزرگ و اسلاف درخشان ما، حامل تجربههاى بسيار زيادى در اين زمينه است كه تهذيب چقدر اثر مىگذارد. نزديكترين تجربهاى كه ما در اختيار داريم، وجود همين شخصيت عظيمى است كه امروز دنيا را به خود متوجه كرده است.
امام (ره) مدرّسى #منزوى در قم بودند. درسشان در مسجد #سلماسى كه داخل يك كوچه- نه در مركز حوزه- قرار گرفته بود، ارايه مىشد. خانهى ايشان هم در انتهاى همان كوچه واقع شده بود؛ يعنى براى رفت و آمد به مسجد محل درس كه روزى دوبار انجام مىگرفت، حتّى احتياج به ديدن خيابان نداشتند و طبيعتاً هميشه مسير خانه به مسجد و مسجد به خانه را طى مىكردند. ايشان علىالظّاهر منزوى بودند؛ ولى در حقيقت مدرّسى بزرگ و قطبى جذاب براى طلاب و فضلاى جوان و سرشار از خصلتها و صفات خوب به شمار مىآمدند.
اعتقاد من اين است كه #اخلاص و صفاى باطن و رابطهى #معنوى و پيوند مستحكم بين قلب او و خداى مقلب القلوب، موجب شد كه اين مرد بتواند از انزواى ظاهرى خود خارج شود و دست نيرومندى براى دگرگون كردن بنياد ارزشهاى مادّى در سطح جهان شود.
💠براستى بنيان ارزشهاى مادّى در دنيا لرزيده است. رهبر كمونيست كشورى دوردست با قدرت مادّى بالا و داراى پيشرفتهاى زياد مىگويد: خواهش مىكنم كتابى در بارهى اسلام بدهيد تا مطالعه كنم (!) قبل از پيروزى انقلاب، شما نمىتوانستيد به زور دست جوانى كه باد ماركسيسم به دماغش خورده بود، يك جلد كتاب اسلامى بدهيد و بگوييد اين كتاب را مطالعه كن! ما با زحمت زياد و هزار كلام شيرين، تعدادى جوان را گرد هم جمع مىكرديم، تا چند كلمه از مبانى اسلام را به صورت شفاهى و يا كتبى به گوش و دل آنها برسانيم؛ ولى بازهم نمىرسيد. در آن روزها همهى ما- حوزههاى علميه، علما و مدرّسان و فضلا- بوديم، ولى عملًا به نتيجهى دلخواه نمىرسيديم. سرانجام به بركت قيام امام (ره)، ملت ايران و دنيا تكان خوردند و دگرگونى عظيمى در افكار و انديشههاى مردم و جوانها به وجود آمد.
💠امروز نمايندهى مجلس يك كشور مادّى كه هفتاد سال بر مبناى ماترياليسم ديالكتيك اداره شده است، به من مىگويد: به بركت امامِ شما، در پارلمان كشورم سخنرانيها با «بسم الله الرّحمن الرّحيم» شروع مىشود. شخصيتهاى معروف فكرى دنيا نيز نسبت به آنچه كه در مشت اين مرد بزرگ بود و بر دنيا عرضه مىكرد، احساس عطش مىكنند. بنابراين، با حركت آن رهبر عزيز، بنياد ارزشها و قراردادها و مسلّمات مادّى تكان خورد و دگرگون شد.
💠 مسئله اين نيست كه ما چند شرابخانه را در مملكتمان بستيم و نگذاشتيم فلان منكر انجام بگيرد؛ اينها ظواهر كار و پديدارهاى قضيه است؛ عمق كار خيلى از اينها بيشتر است. به بركت قيام اين مرد، دنيا و ايران تكان خورد. هرچند ما نقش ملت ايران را در انقلاب، نقش اول و درجهى يك مىدانيم، اما چه كسى اين ملت را اينگونه هدايت كرد؟ چه كسى اين همه سرچشمه را در آنها به جوشش در آورد و اين همه استعداد را زنده كرد؟ آيا غير از آن روح بزرگ و آن انسان عظيم، كس ديگرى بود؟
💠 عظمت كار او، به ارتباطش با خدا و تهذيب نفس او برمىگردد. امام (ره) يك انسان مهذب بود. دشمنان داخلى و خارجى او نيز اين ويژگى را قبول داشتند و اعتراف مىكردند كه او آدم مؤمنى است. آن گروگان امريكايى كه چهارصد و چهل و چهار روز در ايران اسير بوده و طبيعتاً همهى آن ماجراها را از چشم امام مىديده است، مصاحبه مىكند و مىگويد: من از كسانى نيستم كه از فوت امام خوشحال شوم. او ارزشهاى اخلاقى مخصوص خودش را داشت و هيچكس در حد او نبود.
💠 عنصر سوم، آگاهى سياسى است. آگاهى سياسى به مثابهى چشمى است كه اگر نداشته باشيم، آن دو عنصر ديگر در حركت به ما كمك نخواهند كرد. بايد سه عنصر اصلى قاعده را حفظ كرد. البته حوزهى علميه بايد يكپارچه باشد و از برخى تشنجات كه در گوشه و كنار وجود دارد، برى و بركنار بماند. حوزهى علميه، جايگاه قداست و پاكى است.
📚22/ 03/ 1368 / سخنرانى در مراسم بيعت هزاران تن از طلاب، فضلا و اساتيد حوزه ى علميه ى قم و روحانيون بيست كشور جهان
@sahifeh_entezar
صحیفه انقلاب
💢متفكرينى پيدا شدند كه اينها در صدد طرح دوبارهى اسلام و مطرح كردن معارف اسلامى در ميان هياهوى تبلي
💠 تصور من اين است كه مرحوم آيتالله مطهرى رضواناللهعليه به عنوان يكى از چهرههايى كه در احياء تفكر اسلامى بيشترين نقش را داشتند و جزو يكى از پرچمداران اين #بينش_نوين_اسلامى و طرح دوبارهى اسلام در فضاى فرهنگ امروزى جهان بايد به شمار بيايد.
💠 همينطور كه ميدانيم از صد و بيست سال يا صد و بيست، سى سال، سى، چهل سال پيش به اين طرف متفكرينى پيدا شدند كه اينها در صدد طرح دوبارهى اسلام و مطرح كردن معارف اسلامى در ميان هياهوى تبليغاتى فرهنگ غربى- كه فرهنگ جديد و مدرن به حساب مىآمد- بودند؛ كه از اين قبيل شخصيتهاى معروف مثل سيدجمالالدين شناخته شدند. اينها را نسلهاى امروز به عنوان #مصلحين_اجتماعى و مبارزين بزرگ و چهرههاى فكرى و سياسى و انقلابى اسلام ميشناسند؛ كه همهى اين خصوصيات را شما در سيدجمال مشاهده ميكنيد.
💠 هنر بزرگ سيدجمال در مبارزهى سياسى او نبود، بلكه هنر بزرگ او در اين بود كه اسلام را به عنوان يك دين #زنده و به عنوان يك مايهى زندگى و به عنوان يك مكتبى كه يك #نظام_اجتماعى را در خودش دارد دوباره مطرح ميكرد. تمام تلاش سيدجمال و حركت او در آفاق اسلام از شرق تا غرب براى همين بود كه ميخواست اين دوبارهنگرى به اسلام را در جوامع اسلامى زنده كند، و آن حالتى را كه در گذشته- ساليان دراز- بر افكار صاحبنظران اسلامى تحميل شده بود- حالت #خمودگى اسلامى- اين را از بين ببرد.
💠 ما در ميان متفكرين ايرانى و غيرايرانى- چه عرب، چه هندى و غير اينها شايد تُرك- شخصيتهايى داشتيم كه اين خط را دنبال ميكردند؛ چهرههاى معروفى كه بعضى از مؤلفين، بعضى از شعراء، بعضى از فلاسفه در اين عصر جديد از اين قبيل هستند. من وقتى كه نگاه ميكنم به اين چهرههاى شناختهشدهى اين رديف، اين روال، مرحوم شهيد مطهرى را يكى از برترين اينها به حساب مىآورم؛ علت هم همين #جامعيتى است كه شما به آن اشاره كرديد.
💠 اين مرد يك فقيه بود، يعنى اسلام را وقتى ميخواست تبيين كند و مسائل اسلامى را بيان كند از خودش چيزى مايه نميگذاشت. اسلام را ميشناخت، #فقه_اسلامى را بلد بود و همانطور كه ميدانيد فقه اسلامى به معناى شيوهى #استنباط احكام از #منابع_اوليه اسلام- يعنى كتاب و سنت- است، و فقيه آن كسى است كه اين شيوهى استنباط را بلد است؛ و درسى هم كه براى فقاهت در حوزهها خوانده ميشود در حقيقت درس آشنايى با اين شيوه است. خب مرحوم مطهرى يك #مجتهد بود، يعنى اين شيوه را به خوبى بلد بود. اينجور نبود كه به دام افكار التقاطى شرقى يا غربى بيفتد، همچنانى كه بسيارى از متفكرين مصلح و طرفدار تجديد حيات دوبارهى اسلام در آن دام افتادند.
💠 يك #فيلسوف بود- يعنى با #معارف عميق و استدلالى اسلام آشنا بود- يك #سخنور بود- يعنى ميتوانست همهى آنچه را كه بلد است به زبان بياورد- يك #نويسندهى بسيار خوب بود- يعنى ميتوانست همهى آنها را بنويسد- تمام اين جنبههايى كه جنابعالى اشاره كرديد واقعاً ابعاد يك شخصيت زبدهى برجسته بود كه ميتوان او را يكى از متفكرين و يكى از پرچمداران احياى تفكر اسلامى به شمار آورد
📚 (10/ 02/ 1363) گفتگو پيرامون شهادت استاد مطهرى
@sahifeh_entezar