صحیفه انقلاب
💢 بیانات آیت الله عبدالکریم فرحانی پیرامون مدیریت معاصر تمدن اسلامی 📒معنای حوزه و دانشگاه انقلابی چ
💢 من پديدهاى را مشاهده كردم و مشاهده مىكنم كه جز اسم گفته شده براى آن، عنوانى پيدا نمىكنم: #ارتجاع_روشنفكرى، رجعت روشنفكرى
❇️من بارها گفتهام كه روشنفكرى در ايران، بيمار متولّد شد. مقولهى روشنفكرى، با خصوصيّاتى كه در عالمِ تحقّق و واقعيّت دارد كه در آن، فكر علمى، نگاه به آينده، فرزانگى، هوشمندى، احساس درد در مسائل اجتماعى و بخصوص آنچه كه مربوط به فرهنگ است، مستتر است در كشور ما بيمار و ناسالم و معيوب متولّد شد. چرا؟ چون كسانى كه روشنفكران اوّلِ تاريخ ما هستند، آدمهايى ناسالمند
❇️و اما اين بيمارى چه بود؛ يعنى كجا بروز مىكرد؟ اين را از زبان آل احمد براى شما ذكر مىكنم. آل احمد در مشخصات روشنفكر مىگويد: يك مشخصات، مشخصات عوامانهى روشنفكر است. او مىگويد معناى «عوامانه» اين نيست كه عوام، روشنفكر را اينگونه تصوّر مىكنند؛ بلكه خود روشنفكر هم گاهى همينطور فكر مىكند. اين خصوصيات سهتاست: #اوّل مخالفت با مذهب و دين يعنى روشنفكر لزوماً بايستى با دين مخالف باشد! #دوم علاقهمندى به سنن غربى و اروپارفتگى و اينطور چيزها؛ #سوم هم درسخواندگى. اين ديگر برداشتهاى عاميانه از روشنفكرى است؛ مميّزات روشنفكر اين است. يعنى اگر كسى متديّن شد، چنانچه علّامهى دهر باشد، اوّلْ هنرمند باشد، بزرگترين فيلسوف باشد؛ روشنفكر نيست! بعد مىگويد اين سه خصوصيتى كه برداشت عاميانه و خصوصيات عاميانهى روشنفكرى است، در حقيقت سادهشدهى دو خصوصيت ديگرى است كه با زبان عالمانه يا زبان روشنفكرى مىشود آنها را بيان كرد. يكى از آن دو خصوصيت، عبارت است از بىاعتنايى به سنّتهاى بومى و فرهنگ خودى كه اين ديگر بحث عوامانه نيست؛ اين حتمى است ديگرى، اعتقاد به جهانبينى علمى، رابطهى علمى، دانش و قضا و قدرى نبودن اينها؛
❇️ مثالهايى هم مىزند. علّت اين است كه آن روزى كه مقولهى روشنفكرى مقولهى «انتلكتوئل» اوّل بار در فرانسه به وجود آمد، اوقاتى بود كه ملت فرانسه و اروپا از قرون وسطى خارج شده بودند؛ مذهب كليسايىِ سياهِ خشنِ خرافىِ مسيحيّت را پشت سر انداخته و طرد كرده بودند. دانشمند را مىكُشد، مكتشف و مخترع را محاكمه مىكند، تبعيد مىكند، نابود مىكند، كتاب علمى را از بين مىبرد. اين بديهى است كه يك عدّه انسانهاى فرزانه پيدا شوند و آن مذهبى كه اين خصوصيت را داشت و از خرافات و حرفهايى كه هيچ انسان خردپسندى آن را قبول نمىكند، پُر بود، به كنارى بيندازند و به كارهاى جديد رو بياورند و دائرةالمعارفِ جديدِ فرانسه را بنويسند و كارهاى بزرگ علمى را شروع كنند. بديهى است كه اينها طبيعت كارشان پشت كردن به آن مذهب بود. آن وقت روشنفكر مقلّد ايرانى در دورهى قاجار، كه اوّل بار مقولهى «انتلكتوئل» را وارد كشور كرد و اسم منوّرالفكر به آن داد و بعد به «روشنفكر» با همان خصوصيت ضدّ مذهبش تبديل شد، آن را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامى كه منطقىترين تفكّرات، روشنترين معارف، محكمترين استدلالها و شفّافترين اخلاقيات را داشت؛ اسلامى كه همان وقت در ايران همان كارى را مىكرد كه روشنفكران غربى مىخواستند در غرب انجام دهند! يعنى در برههاى از دوران استعمار، روشنفكران غربى، با مردم مناطق استعمارزدهى غرب همصدا شدند. مثلًا اگر كشور اسپانيا، كوبا را استعمار كرده بود و ثروت آنجا شكر كوبا را در اختيار گرفته بود، «ژان پل سارتر» فرانسوى از مردم كوبا و از «فيدل كاسترو» و از «چهگوارا»، عليه دولت استعمارى فرانسه دفاع مىكرد و كتاب مىنوشت: «جنگ شكر در كوبا».
❇️به عبارت ديگر، روشنفكر غربى در برههاى از زمان، با دولت و با نظام حاكم بر خودش، به نفع ملتهاى ضعيف مبارزه مىكرد. اين كار در ايران به وسيلهى چه كسى انجام مىگرفت؟ به وسيلهى ميرزاى شيرازى؛ به وسيلهى ميرزاى آشتيانى در تهران؛ به وسيلهى سيد عبد الحسين لارى در فارس. اينها با نفوذ استعمار مبارزه مىكردند؛ اما چه كسى به انعقاد قراردادهاى استعمارى و دخالت استعمار كمك مىكرد؟ ميرزا ملكمخان و امثال او و بسيارى از رجال قاجار كه جزو روشنفكران بودند. يعنى درست مواضع #جا_به_جا شده بود؛ اما درعينحال مبارزه با دين خرافى مسيحيّت در روشنفكرى ايران، جاى خودش را به مبارزه با اسلام داد! بنابراين، يكى از خصوصيات روشنفكر اين شد كه با اسلام، دشمن و مخالف باشد.
#پیوست
@sahifeh_entezar
صحیفه انقلاب
💢 بیانات آیت الله عبدالکریم فرحانی پیرامون مدیریت معاصر تمدن اسلامی 📒معنای حوزه و دانشگاه انقلابی چ
❇️جالب اينجاست كه وقتى قيد عدم تعبّد را جزو قيود حتمى و اصلى روشنفكرى ذكر مىكنند، نتيجه اين مىشود كه #علّامه_طباطبايى، بزرگترين فيلسوف زمان ما كه از فرانسه فلاسفه و شخصيتهاى برجستهاى مثل #هانرى_كربن به اينجا مىآيند و چند سال مىمانند تا از او استفاده كنند، روشنفكر نيست؛ اما مثلًا فلان جوجهشاعرى كه به مبانى مذهب و مبانى سنّت و مبانى ايرانىگرى اعتقادى ندارد و چند صباحى هم در اروپا يا امريكا گذرانده، روشنفكر است؛ و هرچه در اروپا بيشتر مانده باشد، روشنفكرتر است! ببينيد چه تعريف غلط و چه جريان زشت و نامناسبى به نام روشنفكر در ايران ايجاد شده بود!
❇️بعد از پيروزى انقلاب، روشنفكرى در ايران برنيفتاد روشنفكرى وجود داشت اما در واقع يك روشنفكرى نوين به وجود آمد. در دورهى انقلاب، شاعر، نويسنده، منتقد، محقّق، كارگردان، سينماگر، نمايشنامهنويس و نقّاش، از دو قشر پديد آمد: يكى از عناصرى كه انقلاب اينها را به وجود آورده بود و دوم عناصرى كه از دورهى قبل بودند و انقلاب اينها را بهكلّى قلب ماهيّت كرده بود. براى اوّلين بار بعد از گذشت تقريباً صد سال از آغاز تحرّك روشنفكرى در ايران، روشنفكرى بومى شد. آن كسانى كه در مقولههاى روشنفكرى فعّالترند و در مركز دايرهى روشنفكرى قرار دارند يعنى نويسندگان و شعرا تا برسد به قشرهاى گوناگون، مثل هنرمندان و نقّاشان و ... اينها براى اوّلين بار در اين كشور مثل يك ايرانى فكر كردند، مثل يك مسلمان حرف زدند، محصول روشنفكرى و هنرى و ادبى توليد كردند؛ اين شد يك دوران جديد.
❇️يك كلمه از بحث من باقى مانده و آن يك كلمه، همهى آن مطلبى است كه اسم اين بحث به مناسبت آن است. آن يك كلمه اين است: از بعد از #جنگ تلاشهايى جدّى شروع شده براى اينكه روشنفكرى ايران را به همان حالت بيمارى قبل از انقلاب برگردانند برگشت به عقب، #ارتجاع يعنى باز قهر كردن با مذهب، قهر كردن با بنيانهاى بومى، رو كردن به #غرب، دلبستگى و وابستگى بىقيد و شرط به غرب، پذيرفتن هرچه كه از غرب از اروپا و از امريكا مىآيد، بزرگ شمردن هرآنچه كه متعلّق به بيگانه است و حقير شمردن هرآنچه كه مربوط به خودى است؛ كه در باطن خودش، تحقير ملت ايران و تحقير بنيانهايش را همراه دارد. من اين را مشاهده مىكنم.
#پیوست
📚(22/ 02/ 1377) بيانات در جمع دانشجويان دانشگاه تهران
@sahifeh_entezar