eitaa logo
کانال کمیل 🇮🇷
6.4هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
123 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🍁رسول ۱۶سال داشت و در کرج زندگی می کردیم توی مدرسه چند بار با معلمش سر مساله ولایت فقیه بحثش شده بود یک بار معلم تا شروع کرد بدگویی از نظام و ولایت باز رسول با او مخالفت کرد معلم گفت:" اینجا یا جای منه یا جای تو...... رسول گفت:" من از این مدرسه میروم چون شما استاد ما هستید و احترامتون واجب هست..... با اینکه رسول مدرسه رو برای دفاع از ولایت ترک کرد اما اون معلم رو بخاطر تخلفاتش اخراج کردند..... راوی:" پدر شهید 🌷 🌷 @salambarebrahimm
توکل دانشگاه هم خوشتیپ بود و هم زیبا و هم درس‌خون؛ و اینجور افراد هم توی کلاس زودتر شناخته میشوند.. نفهمیدن درس،کمک برای نوشتن مقاله یا پایان نامه و یادگرفتن جزوه های درسی بهانه هایی بود که دختر ها برای هم کلام شدن با او انتخاب میکردند.. پاپیچش میشدند ولی محلشان نمی گذاشت سرش به کار خودش بود..وقتی هم علنی به او پیشنهاد ازدواج میدادند میگفت: دختری که راه بیفته دنبال شوهر برای خودش بگرده که بدرد زندگی نمیخوره نمیشه باهاش زندگی کرد.. @salambarebrahimm
هر وقت می دید بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می گفت: صلوات بفرست! و یا به هر طریق بحث را عوض می کرد. @salambarebrahimm
1_5051379.pdf
حجم: 4.32M
@salambarebrahimm 📘 کتاب جنگ، نیرویی که به ما معنا میدهد
بند های پوتینش را که یک هوا گشادتر از پایش بود باحوصله بست مهدی را روی دستش نشاند و همین طور که از پله ها می رفتیم گفت: " بابایی تو روزبه‌روز تپل تر میشی. فکر نمی کنی مادرت چطور میخواد بزرگ کنه؟" بعد مهدی را محکم بوسید. چند دقیقه ای میشد که رفته بود .ولی هنوز ماشین راه نیفتاده بود. دویدم طرف در که صدای ماشین سرجا میخکوبم کرد. نمی خواستم باورکنم. بغضم را قورت دادم و توی دلم داد زدم: اون قدر نماز می خونم و دعا می کنم تا دوباره برگردی. شهید محمد ابراهیم همت🌹 @salambarebrahimm
در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی 🐴اختصاص داده بودند از قضا یگان ما خیلی زحمت میکشید و اصلاً اهل تنبلی نبود. یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد.😓 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می‌کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می‌کرد و کلی افسوس می‌خوردیم☹️ اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه‌ها😳 الاغ با وفا در حالی که کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد 😁الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.😂 @salambarebrahimm راوی رزمنده عباس رحیمی 📚برگرفته از کتاب غلط انداز
2.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تفاوت جمهورى اسلامى ايران با جمهورى اسلامى هاى ديگر معلوم است فرق بين حكومت على و معاويه چيست ! @salambarebrahimm
برشی از وصیّت شهید خدایا ازتو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را و یزید‌های دوران رابشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. @salambarebrahimm
چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم به هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم.. همه عمر من به یاد تو گذشته نازنینا نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم... @SALAMbarEbrahimm
🌷برای و برای تلاش نڪنید برای ڪار ڪنید بگویید اگر تو مارا در بیندازی ازما باشی برای ما ڪافیست. @SALAMbarEbrahimm
😁 لبخند بزن رزمنده 😁 در دوران اسارت تقريبا همه سعي مي كردند نامه اي 💌 بنويسند و براي خانواده شان 👨👩👧👦 بفرستند . بين بچه هاي اسير هم عده اي كم سواد و بي سواد بودند كه مي گفتند نامه شان 💌 را يكي ديگه بنويسه . اون روز ها هم براي ما چند تا كتاب📕 آورده بودند در زندان از جمله نهج البلاغه . يه روز ديديم يكي از بچه هاي كم سواد اومد گفت : من يك نامه 💌 از نامه هاي حضرت علي رو از نهج البلاغه كه خيلي هم بلند نبود نوشتم رو اين كاغذ📄 براي بابام ؛ ببينيد خوبه ؟ گرفتيم ديديم نامه ي 💌 امير المومنين به معاويه 😈 است كه اين رفيقمون برداشته براي پدرش نوشته 😐😐😂😂 @SALAMbarEbrahimm
اشعث ها مدام نق می‌زنند وقصدشان تسلیم کردن کشورمقابل آمریکاست تا علی زمان را وادار کنند که بگو مالک برگردد ولی امروز عمارها اجازه نمیدهند که مالک ها ازکنار خیمه معاویه (اسرائیل)برگردد @salambarebrahimm