🔴 #تلنگــــــــر👇
💠 اون رفیق صمیمے
که به خاطرش خلاف میکنے و
مرتکب گنــ↯ـــاه میشی،❓
💠 فردای قیامت
سراغ تو رو هم نمیگیره
#خاطرات_شهدا 🌷
✍به نقل از همسر شهید:
🔰همیشه خودش این شعر را می خواند: "عاشقانـ❤️ را سر شوریده به پیکرعجب است
دادن #سر نه عجب، داشتن آن عجب است"
فقط به او می گویم: #مبارکت باشد.
🔰صادق همیشه خنده ی خاصی به لب داشت حتی اگر جایی از بدنش هم #درد می کرد آن خنده را داشت و دایما شوخی می کرد تنها حرف جدی مان راجع به #شهادتش بود.
🔰چیزی که تا به الان بین ✓من و ✓خدا و ✓صادق بود اینکه وقتی خود #صادق بود من به حد کافی برایش مراسم و تعزیه گرفته بودم و #خودش آرامم می کرد.
🔰الان به او می گویم:من هم چنان احساس می کنم که به #ماموریت رفته است و به ماموریت واقعی اش رسیده است و هر آن #منتظرم اما دیگر نه برای برگشتش بلکه برای عملی کردن #قولش؛ قول داده است من را ببرد.
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
#شهید_مدافع_حرم
@SALAMbarEbrahimm
#کلام_شهید
🔸کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات میکند احساس کند که یک #شهید را ملاقات کرده است.
#شهید_احمد_کاظمی
هدایت شده از ﷽
4_501928587088103109.mp3
6.77M
یکی یکی رفیقام دارن میرن
ولی من موندم و حسرت حرم
یه عمریه برای صحن خواهرت
همه دارائیمه این چشم تَرم...
#التماس_دعا..
@SALAMbarEbrahimm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرنگار: خوشحالی اخوی، عملیات دیشب چطور بود؟
رزمنده: خیلی خوب شد
+ حالت چطوره؟
- خیلی خوبه، اول شب دستم قطع شده از مچ ولی با این دستم جنگیدم
مرد تویی، بقیه اداتو در میارن...
🌷 @SALAMbarEbrahimm
#خاطرات_شهدا 🌷
💠ویزای اربعین
🔰صبح #یکشنبه بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز #گذرنامه نداشتم ویزاکه هیچی 😢
🔰جلوی در اداره #گذرنامه بودم ،حسین زنگ زد📞،سلام داداش خوبی
_نوکرم توخوبی؟
+گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم😔
🔰داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس
+باشه داداش گرفتی بهم بگو #انشاءالله ردیف میشه،باشه چشم.قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود👥👥 پرسیدم گفتن کلا صادر نشده ❌باید بشینی شانست بزنه امشب🌙 بدن وگرنه فردا...
🔰بابغض😢 زنگ زدم حسین📞
بهش گفتم نمیشه من بیام #قسمت_نشد شمابرید.حسین گفت: این چه حرفیه ماقرارگذاشتیم #باهم بریم توکل داشته باش درست میشه👌 اگه نشد فردا صبح میریم.گفتم نه برنامه هاتون خراب میشه
🔰گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم من وتو با اتوبوس🚎 میریم
دلمو گرم کرد❤️ داخل جا نبود بشینم ایستاده بودم
🔰ساعت شد ۶ عصر #حسین پیام داد چه خبر گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه ⌚️اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن گفت باشه داداش تااینجا اومدی بقیشم #ارباب ردیف میکنه
گفتم دارم ازاسترس😥 میمیرم
🔰گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم✅ گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت)
گفتم باشه داداش بگو
گفت تسبیح داری📿 گفتم اره
🔰گفت بگو #الهی_به_رقیه(س) حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم😊
قطع کردم چشممو بستم😌 شروع کردم
الهی به رقیه س الهی به رقیه س...
10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته📜 بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو #اسممو خوندن😍
🔰بغضم ترکید باگریه😭 گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم؛وقتی #حسین رو دیدم گفتم درست شد
اشک توچشمش حلقه زد😭 گفت #الهی_به_رقیه (س)
#هنیئا_لك_الشهادة
#رفاقت_خوبه_با_رفیقای_امام_حسینی
#شهید_حسین_معز_غلامی
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#خاطرات_شهدا 🌷 💠ویزای اربعین 🔰صبح #یکشنبه بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز #گذرنام
💔اینبار من مدد ز رقیه گرفته ام
❤️نازی کند به پیش پدر #راهیم ، همین...
کانال کمیل
🌾« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌾 ✫⇠ #خاطرات_شهیده_نسرین_افضل ✍به روایت خانو
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهیده_نسرین_افضل
✍به روایت خانواده
✫⇠قسمت :6⃣
نسرین گفت: حالا چی؟ الآن که در خدمتت هستم. خواهر نرمتر شد و گفت: عزیز دلم، اسم بچه را انتخاب کن، با آقا عبدالله هم صحبت کن، اسم داشته باشه خیلی بهتره! حواست را جمع زندگی ات بکن. تو همه چیز را فدای مهاباد میکنی ها!
نسرین گفت: حالا چی شده مگه؟ خواهر گفت: نسرین جان، حالتت فرق کرده، سر و چشمت یک جوری شده، عین زنهای حامله شدی، مواظب خودت هستی؟ نسرین گفت: چی شدم، یعنی... ؟
خواهر دستی به موهایش کشید و گفت: نسرین جان یک هاله مادری، معصومیت، یک چیز خوب توی صورتت پیدا شده؛ اینها نشانههای لطف خداست. نشانه مادر شدن و لایق لطف خدا شدن است. نشونههای مادر شدن و لایق لطف شدنه. خدا این لیاقت را به همه کس نمیده. اگر هنوز مطمئن نیستی، همین جا برو دکتر، دیگه هم نرو مهاباد. بمون و استراحت کن به خدا مادر خیلی خوشحال میشه. دیگه برای ضریح «سید علاءالدین حسین» جای خالی نگذاشته. همه را دخیل بسته. برای همه امام ها، تک تک، روضه و سفره یا شمع نذر کرده، خب حالا بگو چند وقته؟
نسرین با تعجب گفت: چی چند وقته؟
خواهر گفت: که، کی قراره من خاله بشم؟ چند وقته دیگه؟
نسرین گفت: من برای خداحافظی اومدم، این حرفها چیه؟
خواهر گفت: نه آمدنت معلومه نه رفتنت!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
#خاطرات_شهدا 🌹
همیشه مےگفت:
نباید به گناه نزدیک بشیم❌
باید براے خودمون ترمز بذاریم😇
اگر بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه
ولےحروم نیست رو انجام بدیم
تا گناه فاصله نداریم.🙂💚
#شهید_مسعود_عسگرے🌸
#خاطرات_شهدا🌷
💠 به روایت همسر شهید
🌷یکی از دوستانش گفت من #شهادت مرتضی را دیدهام و حتی بخشی از #اعضای_بدن مرتضی را در چفیهای جمع کردم و...
🌷هرکس روایتی از شهادت مرتضی داشت، ⚡️اما واقعیت آن است که هنوز هیچیک از آن حرفها من را #آرام نکرده. با این حال زیبایی روایتها، #خاطرات همزمانش از او بود.
🌷یکی دیگر از دوستانش میگفت #دستش که زخمی شد، دستکشی پوشید تا روحیه نیروهایش از دیدن مجروحیت💔 او کم نشود و با همان دستها کارش را ادامه میداد.
🌷میگفتند بعد از شهادتِ🕊 نیروهایش بهم میریخت و همیشه میگفت «پدر و مادرهایشان این بچهها را به من #سپردهاند. من نمیتوانم جواب آنها را بدهم!» مخصوصاً بعد از شهادت « #شهیدمجیدقربانخانی» که تک پسر خانواده بود.
🌷برای منی که هیچگاه حتی در تصوراتم💭 هم به نداشتن «مرتضی» فکر نمیکردم، #شهادتش بسیار سخت بود. مرتضی تمام دلخوشی و داشته زندگی من بود. اما، اکنون آرامم و راضی.
🌷من از شهادت #مرتضی خوشحالم. خوشحالم که حتی اگر نیست، در راه هدف و خاندانی او را دادهایم که تمام عالم آرزوی #فدایی شدن برای آنها را دارند. قطعاً مرتضی در هر دو دنیا دست ما را خواهد گرفت. جای مرتضی خالی است، اما من و #دخترانم به داشتن «مرتضای شهید» افتخار میکنیم.
🌷 خیلی به او وابسته بودم. با اینکه اغلب اوقات #تنها بودیم و به ناچار کارهایم را خودم انجام میدادم، اما اینها از وابستگی من به او کم نکرده بود! شاید همیشه امید این را داشتم که روزی همه این سختیها تمام میشود و ما هم زندگی آرامی خواهیم داشت... 12 روز بعد از رفتنش به #شهادت رسید، 21 دی ماه!
#شهید_مرتضی_کریمی_شالی
♥️ @SALAMbarEbrahimm
گاهی یک #تلنگر میتواند همین باشد ...
که شهیدی بگوید :
ما از حلالش گذشتیتم شما از حرامش نمیتوانید بگذرید !؟
#اللهم_اَخرج_حُبَّ_الدُنیا_مِن_قلوبِنا😔
کانال کمیل
گاهی یک #تلنگر میتواند همین باشد ... که شهیدی بگوید : ما از حلالش گذشتیتم شما از حرامش نمیتوانید بگذ
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان شهدا بنویسند:
♦️محب امیرالمومنین(ع)
♦️زیارت کربلا و نجف،اربعین امسال
♦️سربازی امام زمان(عج)
♦️نهایت شــ🌷ــهادت
#التماس_دعافرج_و_شهادت🌷
شبتون شهدایی ❤️