eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
اسمش را گذاشته اند: "شهیدِ عطری" مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش، نماز شبش ترک نشده بود #شهید_سید_احمد_پلارک
💠قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی 💢حسین آقا قبل از شهادتش می رفت #ورزش_بوکس. 💢حسین یه روحیه داشت اگر مثلا ورزش #رزمی میرفت یا هر ورزش دیگه ای برای " قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی" رضای خدا و خدمت در راه خدا بود. من این رو با اطمینان میگم 💢اصلا اینطور فکر نمی کرد که ورزش کنم برای سلامتی بدنم، نه، بلکه فقط #برای_خدا که آماده باشد برای کار 💢این رو همه می دونن که حسین آقا از وقتی که خودش رو پیدا کرده بود، پاکار اسلام و انقلاب بود و #نوکری امام حسین علیه السلام رو می کرد... ✍به نقل از ( دوست شهید) #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
❣️عاشقانه اے به سبک شهـــدا❣️ عملیات خیبر بود... مدتا ازش خبر نداشتم... هر شب به بهونه ای شام نمیخوردم... یا دیرتر میخوردم... میگفتم صبر کنم شاید بیاد... اون شب دیگه خیلی صبر کرده بودم... گفتم تا حالا نیومده حتماً دیگه نمیاد... تا اومدم سفره رو بندازم... در زد و اومد تو... بعد سلام و احوال گفتم... "خیلی خسته ای انگار...❤️" گفت... "آره چند شبه نخوابیدم..." رفتم که سفره رو بندازم... پنج دقیقه بعد برگشتم دیدم... همونجا... دم در... با پوتین خوابش برده... بند پوتیناشو باز کردم...❤️ میخواستم جوراباشو در آرم... که بیدار شد... عصبانی گفت... از وقتی خودمو شناختم... به کسی اجازه ندادم که جوراب و زیر پوشمو بشوره..." خودش لباساشو میشست... یه جوری هم میشست که معلوم بود این کاره نیست... ایراد که میگرفتم میگفت... "نه،این مدل جبهه ایه..." سر این چیزا خیلی حساس بود... دوست نداشت زن بَرده باشه... اون شب بعد شام و چند ساعت خواب... بیدار شد و... نشستیم و حرف زدیم... از عملیات خیبر میگفت... "جنازه ی خیلی از بچه ها رو نتونستیم برگردونیم..." حالا من وسط این آشفته بازار پرسیدم... "اصلاً یادت هست که منیری و لیلایی وجود داره...؟" سکوتی کرد و گفت... "وقتی مشغول کارم.. نمیتونم بگم که به فکرتونم... ولی بقیه ی وقتا از ذهنم بیرون نمیرید...❤️ دوستامو میبینم که میان خونه هاشون... تلفن میزنن و... مثلاً میگن... بچه رو فلان کار کن... ولی من نمیتونم از این کارا بکنم ...." اون شب بود که فهمیدم... این اینجور آدما... خیلی هم به خونواده هاشون علاقه مندن...💕 ولی تو شرایط فعلی... نمیتونن اونطور که باید و شاید اینو بگن... همون شب بود که گفت... "من حالا تازه میخوام شهید شم... گفتم... "مگه به حرف شماست...؟😔 شاید خدا اصلاً نخواد که تو شهید شی..." گفت... "نه،زورکی از خدا میخوام... راضی باش و.. تو قنوتت واسم بخون... اَللّهُمَّ ارزُقنِی تُوفِیقَ الشَّهادَهَ فِی سَبِیلِک... (همسر شهید مهدی زین الدین) 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
در بند خاک نخواهد ماند، آنکه پرواز آموخته‌ است🕊 شهدا مبدأ و منشاء حیاتند، زمینی بودند، اما زمین گیر نبودند..
4_650210855513751794.mp3
3.34M
🌸سوی دیار عاشقان حاج صادق آهنگران 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
...! 🌷تابستان سال ۱۳۶۱ بود. یک شب با هم به هیئت رفتیم. بعد هم در کنار بچه‌ های بسیج حضور داشتیم. آخر شب هم برای چند نفر از جوانان محل، شروع به صحبت کرد. خیلی غیر مستقيم آنها را نصیحت نمود. 🌷ساعت حدود دو نیمه شب بود. من هم مثل ابراهیم خسته بودم. از صبح مشغول بودیم. گفتم: من می‌ خواهم بروم خانه و بخوابم. شما چه می‌ کنی؟ ابراهیم گفت: «منزل نمی‌ روم، می‌ ترسم خوابم برود و نماز صبح من قضا شود. شما می‌ خواهی برو.» 🌷بعد نگاهی به اطراف کرد. یک کارتن خالی یخچال سر کوچه روی زمین افتاده بود. ابراهیم آن کارتن بزرگ را برداشت و رفت سمت مسجد محمدی. ورودی این مسجد یک فضای تقریباً دو متری بود. ابراهیم کارتن را در ورودی مسجد روی زمین انداخت و همانجا دراز کشید. 🌷....بعد گفت: «دو ساعت دیگه اذان صبح است. مردمی که برای نماز جماعت به مسجد می‌ آیند، مجبور هستند برای عبور، من را بیدار كنند.» بعد با خوشحالی گفت: «اینطوری هم نمازم قضا نمی ‌شه، هم نماز صبح رو به جماعت می‌ خوانم.» ابراهیم به راحتی همانجا خوابید. 🌹 شهید ابراهیم هادی
خیلے ها آرزوهـــــایشان را پشت جا گذاشتند شده ازخودت بپرسے مگر آنهــا نداشتند!! 😔
گفتمش خورشید سر زد ماه من بیـدار شو ... گفت تا من برنخیزم کی بر آید آفتاب ... 🌷شهید #اکبر_شهریاری 🌷
شهدا اینقدر در این آشفته بازار غرق شدیم که گذشته را فراموش کردیم خدایا کمکمون کن دوستان شهیدمون رو فراموش نکنیم و رفاقت تا قیامت رو حفظ کنیم.. #شهدا_دعایمان_کنید
حاج حسین یکتا: بچه‌ها! دلاتونُ تحویل ارباب بدید. دلتو بده به ارباب بگو فقط شب اول قبر سالم تحویلم بده! چشماتون رو بذارید برای خوشگل خوشگلا یوسف زهرا. چشماتون رو بذارید برای خدا...
🔻فعالان فضای مجازی بیکار نیستند !😒 گاهی از ما پرسیده می شود که: چرا اینقدر برای فضای مجازی وقت میگذارید، مگر بیکارید؟ 😏 💎ما در فضای مجازی به دنبال و سرگرمی نیستیم. 💎به دنبال پر کردن اوقات هم نیستیم . 💎به دنبال و رسم نیستیم. 💎به دنبال التماس دعا از نیستیم. 💎به دنبال و خودنمایی و تظاهر نیستیم. 💎نگاه ما به فضای مجازی است . 💎ما فضای مجازی را یک جنگ می دانیم. 💎جنگ همیشه با توپ و تفنگ نیست . 💎فضای مجازی میدان است و مبارزه بوده و هست و خواهد بود ، فقط شکل و نوع آن تفاوت کرده است . 💎مبارزه مرد می خواهد نه انسان . همانطور که در دوران جنگ مسلحانه و به تعبیری " " مردانی حضور یافتند که : خانواده داشتند، درس و دانشگاه داشتند، کار و زندگی داشتند. بیکار نبودند ، ولی بزرگترین کارشان شد از اسلام و انقلاب و از همه چیز خود گذشتند و نمودند. اکنون نیز در میدان " " باید حضور یافت. ما که لیاقت بیش از این را نداریم و از هیچ چیزمان نگذشتیم جز اوقات فراغت خود برای دفاع به حد توان و وسع خود. 💠لا یکلف الله نفسا الا وسعها به فرموده رهبر انقلاب : 💠فضای مجازی به اندازه اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه است. اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا خواهیم خورد. هر کس به اندازه وسع و و هنر خود باید در این میدان حضور یابد . 1⃣گاهی انسان حرف حق را می تواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد . 2⃣گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم . 3⃣گاهی با یک کلام ، یک جمله می توانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم. به اعتقاد من ، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما ، کار فرهنگی و جهادی در مجازی است...مقام معظم رهبرى
هدایت شده از همسفرتاخدا
shabiheto_1396-3-15-6-42.mp3
4.62M
#شبیه_تو ❤️ تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها و همه محبانش 🎤🎤 حامد زمانی #فاطمیه 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
روزی از مدرسه به خانه می‌آید ، درحالی ‌که گونه‌ها و دست‌ های سرخ و كبودش ، حكایت از عمق سرمایی می‌كند كه در جانش رسوخ كرده است‌. پدرش همان شب تصمیم می‌گیرد كه پالتویی برایش تهیه كند‌. دو روز بعد ، با پالتویی نو و زیبا به مدرسه می‌رود‌ ، غروب كه از مدرسه برمی‌گردد ، با شدت ناراحتی ‌، پالتو را به گوشه ی اتاق می‌افكند‌. همه اعضای خانواده با حالت متعجب به او می‌نگرند و مهدی درحالی ‌که اشك از دیدگانش جاری است‌ ، می‌گوید: چگونه راضی می‌شوید من پالتو بپوشم ، درحالی ‌که دوست بغل ‌دستی من ، در كنارم از سرما بلرزد.... شهید مهدی باکری🌷 یادش با 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
رفیق حتی اگر احساس بی‌نیازی داشتی دستت رابه سوی اهل‌بیت بگیر... اگر مشکل نداشتی همیشه وصل باش مخصوصا به مادرت زهرا ؛ فرزند نباید بیخیال مادر باشه...
YEKNET.IR -Moghadam-Shab 03 Fatemiyeh Aval1397-002.mp3
5.14M
🌴با صدای مناجاتت شبا مادر بیدار میشم 🌴اشکاتو وقتی میبینم دوباره بیقرار میشم😔 🎤 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
4_265388460171329730.mp3
14.18M
#حدیث_کساء مهدی سلحشور
ابراهيم به هيچ وجه گرد گناه نميچرخيد. براي همين الگویي براي تمام دوستان بود. حتي جائي که حرف از گناه زده ميشد سريع موضوع را عوض ميکرد. 🌹 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
ابراهيم به هيچ وجه گرد گناه نميچرخيد. براي همين الگویي براي تمام دوستان بود. حتي جائي که حرف از گناه
فاصــله ها دروغ می‌گویند.. کہ بین من و تو ایستاده‌اند... وقتی گرمای را هرلحظه احساس می‌کنم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر وصیت تکان دهنده #شهید_رضا_نادری حتما ببینیـــد👌👌👌 #استاد_رائفی_پور 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هدایت شده از کانال کمیل
nasor-nas-baqra-s1-1.mp3
2.01M
شبتون آروم با نوای #قرآن که آرامش بخش دلهاست ❤️
بچّه‌ها محاصره شده بودند. نیروهای پشتیبانی، نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّه‌ها «کارور» را دیدند که با قدم‌های استوار، به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
✍شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون داعش بود و آزادسازی هنوز انجام نشده بود ❤️✨حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم بابک بود، من خوابم برد بیدارشدم دیدم نماز_صبحه ❤️✨به بابک گفتم چرا منو بیدار نکردی پست بدم؟ گفت لزومی نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود ❤️✨گفت من خودم داشتم با خدای خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود، ❤️✨بنده خدا بابک نوری از خودگذشتگی نشون داد و تو اون هوای سرد حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو شرمنده خودش کرد... 🌷 🌷یادش با 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
💟✨در باشگاه بیشتر از همه به یکی از شاگردان که پدر_نداشت توجه نشان میداد، بچه های باشگاه خیلی دوستش داشتند 💟✨به بزرگ_تر و ارشد از خودش خیلی احترام میگذاشت مثلا وقتی کسی از اساتید کاراته می آمد اینقدر با حیا و با ادب بود که میرفت انتهای کلاس پشت سر بچه های کمربند پایین به احترام استاد می ایستاد. 💟✨حمید آقا نسبت به درآمدشان خیلی حساس بودن که حتما حلال باشه، حتی گاهی اوقات ساعت کاری که تمام میشد حمید آقا مشغول به کار بودن چون نمیخواستند که کم_کاری کرده باشند و پولی که به خانه می برند مورد داشته باشد. ‌‌ ✍به روایت دایی شهید #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🌷یادش با #صلوات 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هیچوقت ازتوبه خسته نشویم آیاهربارکه لباسمان کثیف میشود آن را نمیشوییم؟ گناه هم این چنین است باید پشت سرهم استغفارکرد تاگناهان پاک شود أستَغفِرُ اللّهَ رَبّی‌وأتُوبُ إلَیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همخوانی با نشاط رزمندگان ایرانی با لهجه زیبای 😍 درد و بلای رزمندگان اسلام بخوره تو سر مسئولی که داره خیانت به این کشور اسلامی می کنه 🇮🇷❤️🌹