eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کمیل
@salambarebrahimm 👆روایتی از سیره ی شهدا فوق العاده تاثیرگذار... 🌺 گوش کنید حال معنویتان را خوب می
نمیشوی اگـر شبیه ترینِ شهدا نباشی شهدا خود را لابلای تاریکی شب گم ‌کردند که عاقبت خدا پیدایشان کرد و شدند پیدا شده ی یار.... خودت را شبیه ترین کن تا شهیدت کنند... ..
کانال کمیل
#شهید نمیشوی اگـر شبیه ترینِ شهدا نباشی شهدا خود را لابلای تاریکی شب گم ‌کردند که عاقبت خدا پیدایشان
@salambarebrahimm شـهید شدن دل مےخواهد! دلی که آنقدر قوی باشد و بتواند بریده شود ازهمه تعلقات دلی که آرام، له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن .. و شـهدا "دلدارِ بـی دل‌" بودند.. #یاد_شهدا_با_صلوات
🌷 🔺 بانۍ اطلاعات-عملیات ✍ اوایل جنگ در خوزستان ستادی تشکیل داده بودیم که از ارتش تبعیت می کرد و (شهید) ‹‹مجید بقایی›› نیز رابط این ستاد با ارتش بود. ستاد که فعال شد ، نیروهای واحدهای مختلف سازمان، از جمله پشتیبانی و اطلاعات وظایفشان را درست انجام نمی دادند، در این ستاد ‹‹محسن رضایی›› و ‹‹علی شمخانی›› نیز حضور داشتند. یک روز که در محل ستاد بودیم، دیدیم سه نفر جوان وارد اتاق شدند و گفتند:‹‹ما از تهران اومدیم تا به شما کمک کنیم.›› یکی از آن جوان ها حسن باقری بود ، جوانی با ریش های کم و شلوار کردی ، دو نفر دیگر هم از بچه های اطلاعات بودند. آن ها گفتند: ‹‹بین شما کسانی هستن که با همکاری عرب های اهواز ، اطلاعات رو به دشمن می دن و دشمن با گرای دقیق، با خمسه خمسه اهواز رو می زنه.›› در آن زمان خمسه خمسه ها برای ما معظل شده بود و ما نمی دانستیم از کجا می خوریم. به هر صورت موافقت مان را اعلام و برای آن ها موتور تهیه کردیم و این، لحظه ی ورود حسن باقری به جنگ بود. حسن با تشکیل واحد اطلاعات- عملیات، توانست ظرف مدت کوتاهی ، ضمن شناسایی تمامی عوامل اطلاعاتی ، قالب سازمانی مشخصی را نیز برای این مهم تعریف کند. او با توجه به استعداد سرشار و حضور مستمری که داشت، توانست گزارش های بسیار ارزشمندی را تهیه کرده، سپس تجزیه و تحلیل نماید. به طوری که وقتی در جلسه ای که ارتش با سپاه در حضور بنی صدر داشت و قرار شد، سپاه گزارش دهد ، بنی صدر با دیدن جوانی نحیف و لاغر و کم سن وسال ، ابتدا ایراد گرفت و گفت:‹‹این دیگه کیه که می خواد گزارش شما رو ارائه بده؟›› اما با شنیدن گزارش بسیار جالب حسن باقری ، متحیر مانده بود و بعد از شنیدن گزارش، خطاب به او گفت:‹‹آفرین! احسنت!›› او بدین ترتیب، با اثبات لیاقت و شایستگی خود، توانست از طریق تهیه ی یک گزارش ساده، مسئولیت فرماندهی اطلاعات - عملیات سپاه را که در حقیقت تمام توان و قوه ی سپاه بود ، به عهده بگیرد. @Salambarebrahimm 📚برگرفته از کتاب من این جا نمی مانم خاطراتی از شهید غلام حسین افشردی(حسن باقری)
خدایا بگذار دریا باشم..! ساکن و ساکت... که طوفان های سخت هم من را به هیجان نیاورد ، قلبم را مثل آسمان صاف و پاک کن که لکه کدورتی از اعمال خلاف دیگران بر ساحتش ننشیند... 🌷شهید چمران🌷 @salambarebrahimm
@salambarebrahimm برد آرام دلم یار دلارام کجاست آن دلارام که برد از دلم آرام کجاست ؟
@salambarebrahimm این عرعرِ داعش و یهودی کشک است.." با این سه غیور، باد و طوفانی هست.."
🌸 @salambarebrahimm اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی بچه ها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ... میکروفون را گرفتند جلوی یکی از رزمنده ها افسر عراقی پرسید : پسر جان اسمت چیه؟ عباس اسم پدرت چیه: مش عباس اهل کجایی: بندر عباس کجا اسیر شدی: دشت عباس افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد: دروغ میگی اسیر جوان در حالی که خنده اش گرفته بود گفت : نه به حضرت عباس
💠ذکر روز پنجشنبه : 100 مرتبه 💐لااله الا الله الملک الحق المبین💐 امروز پنج شنبه است و مسافران آسمانی تنها به یک فاتحه قانع اند شادی روح همه سفر کرده ها بخوانید حمد و سوره ، تا روزی برای ما هم بخوانند. @salambarebrahimm
#ڪلام_شهید اهـل دل دو خصلت دارد: ⇦دلـے، سخــن پذیـر ⇦وسخنــے، دل پذیـر... #شهید_محمد_ابراهیم_همت 🌷 @SALAMbarEbrahimm
❤️﷽ 💌کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد. 🌷زنی در حال عبور او را دید ،کودک را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت : مواظب خودت باش عزیزم. 💌کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ 🌷زن لبخند زد و پاسخ داد : نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت : می دانستم با خدا نسبتی داری! ❣دوست خدا بودن زیاد سخت نیست... @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
@salambarebrahimm این عرعرِ داعش و یهودی کشک است.." با این سه غیور، باد و طوفانی هست.."
✅شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف شیعه یعنی شیر، یعنی شیر مرد شیعه یعنی تیغ عریان در نبرد شیعه یعنی تندر آتش افروز شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز
@salambarebrahimm ⬇️ ⬇️ 💠معمولاً اگه برای دو نفر مشکلی پیش بیاد شروع می‌کنن به متهم کردن همدیگه و کمتر پیش میاد که یکی قبول کنه اشتباه کرده. حتی وقتی یکی از دو طرف متوجه می‌شه اشتباه از طرف اون بوده باز هم رو حرفش پافشاری می‌کنه و به متهم کردن طرف مقابل ادامه می‌ده. ولی خوب خیلی وقتا خدا همه چی رو آشکار میکنه در این موارد باید گفت: 🔻فَادَّارَأْتُمْ فِيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ‌ 🔻آن را گردن یکدیگر انداختید  ولى خداوند آنچه را شما پنهان مى‌داشتيد، آشكار مى‌سازد 📔 بخشی از آیه ۷۲ بقره
امام على علیه السلام: ⚜دنيا، در حال انتقال از يكى به ديگرى است و از كف رفتنى است. گيرم كه دنيا براى تو بمانَد، تو براى آن نمى مانى 🔺عيون الحكم والمواعظ، ص۲۲ @salambarebrahimm
🌷 دستمالی که آغشته به خون شهید بود 🌷 بوی خوش دستمال تسکین دهنده درداش بود می گفت : از هیچ جا و هیچ چیزی تا به حال این بوی خوش رو استنشاق نکردم 😌✌️ ✍ موقع شهادت شهید حسینی بالای سرش بود و اون دستمال رو برای تبرک برداشت ! اون خون او رو به یاد رسالتش مینداخت ... رسالت #حفظ_خون_شهید ✌️ #شهید_اکبر_آقابابایی @SALAMbarEbrahimm
1_17394263.mp3
6.02M
❤️ نوحه حجاب و عفاف 💠 کمی نداره از خون شهید حجاب تو... 🎤🎤 سید رضا نریمانی @SALAMbarEbrahimm 🌹
کانال کمیل
@salambarebrahimm ⭕️ ناگفته های دفاع مقدس 10 🔴 ابرقدرت غرب ،امریکا و ابرقدرت شرق، شوروی؛ سر جنگ با
@salambarebrahimm ⭕️ ناگفته های دفاع مقدس 11 🔴 بیشترین میزان کمک به صدام توسط #فرانسه ‼️ 🌷استاد رائفی پور🌷
@salambarebrahimm 💢چهل هفته خالصانه به جمکران رفت و رسیدن به حضرت حق را طلب کرد... سربلند شد ، به معبود رسید ، #شهید شد.... #ما_را_به_شوق_وصال . . #سر_به_راه_کن . . #شهید_‌مدافع_حرم_محسن_حججی #تولدت_مبارک_قهرمان
کانال کمیل
@salambarebrahimm 💢چهل هفته خالصانه به جمکران رفت و رسیدن به حضرت حق را طلب کرد... سربلند شد ، به م
🌷«بِسـم ِ ربِّ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷 🔷 همسر شهید نقل می کند : علی بعضی وقت ها بی دلیل زمین می خورد و ما نگران شدیم . با خانواده تصمیم گرفتیم علی رو ببریم دکتر ... تا اینکه یه شب محسن به خواب یکی از آشنایان می آید و می گوید : علی سالم است و هنگام بازی ، چون می خواهد بیاید بغلِ من ، ولی نمیشه زمین می خورد ... ... @salambarebrahimm
🏳روز عفاف و حجاب اسلامی 🏴بعلت فاجعه مسجدگوهرشاد 🏴درپی‌دستور رضاخان برتغییر 🏴لباس ایرانی به لباس فرنگی 💠رهبرانقلاب ‼️اینکه رضاخان مردم و علما را سرکوب کرد و فاجعه مسجدگوهرشاد را پیش آورد همه دستاورد عدم حضور علما درمشروطه است! ۷۰/۱۲/۴ ‼️پهلوی باکمک روشنفكران استبدادش راحاکم كرد، درجريان کشف حجاب روشنفکران بودندکه با مفاهیم مسموم خود زن ایرانی را ازجایگاه خود دورکردند! ۸۶/۱۰/۱۹
✨شهیـد حجت اصغری✨ ✅ازبرادران و خواهران دینےام مےخواهم کہ مطیع امر رهبری باشند و بدانند کہ تا زمانے کہ منتقم حسین (ع) نیامده ولے امر مُسلم (ع) است.
دوست داشت باشد😇 می‌گفت: « آی نمی‌دونی! چه لذتی داره آدم برای 😍تکه‌تکه بشه و هیچی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش» در مجنون بہ آرزویش رسید💟 🌹 @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
❤️ نوحه حجاب و عفاف 💠 کمی نداره از خون شهید حجاب تو... 🎤🎤 سید رضا نریمانی @SALAMbarEbrahimm #پی
🌺خواهران حجاب خود را رعایت کنید، کہ دشمن ازهمین حجاب شما مے‌ترسد و بدن آنان بہ لرزه مے‌افتد، خواهرم حجاب تواز خون سرخ من افضل است. @SALAMbarEbrahimm
💠 🕊 👈 نارنجک 🌷قبل از مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل برگزار شده بود. 🌷 بجز من و ، سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول بودند. 🌷 اواسط جلسه بود. همه مشغول صحبت بودند. يك دفعه از پنجره اتاق یک به داخل پرت شد....! 🌷دقیقاً وسط اتاق افتاد. از ، رنگم پرید. همینطور که كنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار زدم! برای لحظاتی نفس در سینه ام شد. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیده بودند. 🌷لحظات به سختی مى گذشت، اما صدای نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لا به لای دستانم نگاه کردم. از صحنه ای که می دیدم خیلی کردم. آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم. با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود، گفتم: آقا !! بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند. 🌷صحنه بسیار بود. در حالی که همه ما به گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی خوابیده بود. در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک بود. افتاد داخل اتاق. 🌷....ابراهیم از روی نارنجک بلند شد. در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود چنین اتفاقی برای هیچ یک از بچه ها نیفتاده بود! بعد از آن، ماجرای نارنجک، به زبان بین بچه ها می چرخید. 📚 کتاب سلام برابراهیم 🌸 @SALAMbarEbrahimm
1_17465356.mp3
3.85M
❤️ شهر بارون ❤️ ترانه بسیار زیبا درمورد امام زمان (عج) 🍃نبودی و هزار دفعه زمین خوردم 🍃نبودی و کم آوردم 🎤 حامدزمانی @SALAMbarEbrahimm