ی جایی نوشته ای دیدم خیلی خوشم اومد..
خیلی بهش #فکر کردم...
خیلی..
چهار کلمه بیشتر نبود.
نوشته بود:
"توکل بیشتر
فرزند بیشتر"
#توکل #فرزند_آوری
#نکته
@salamfereshte
✨لازم و ملزوم
☘️یعنی عین چی می لرزید. از ترس بود؟ نه بابا. ترس کدام است! سردش شده بود؟ نه که از سرما هم بلرزد نه. خب پس از چه می لرزید؟ باشد آقاجان الان می گویم دیگر. نکند شش ماهه متولد شده ای جانم؟ یک کمی حوصله کن.. بله. داشتم می گفتم که عین چی می لرزید. اما نه از سرما بود و نه از ترس. لرزشش از تب بود. تبش بالا رفته بود آنقدر که احساس سرما می کرد و عین چی می لرزید.
🍃بچه تپل یک سال و اندی اش را روی دست گرفت و از سربالایی بلوار، دوید. پاهایش دیگر جان نداشت. کف پایش می سوخت. قلب درون سینه اش، به تپشی عجیب افتاده بود آنقدر که دلش می خواست از سینه بیرون بپرد و نفسی تازه کند. جا برای تپش هایش نداشت انگار، آن جا، درون قفسه سینه تنگ مادر بچه. مادر، ایستاد. همان بالای سربالایی. گوشه ای که ماشین های در رفت و آمد، او و بچه بیمارش را زیر نکنند. بیمارستان آن طرف خیابان بود و دیگر، چند قدمی تا مقصد، فاصله نداشت. دو سه نفس عمیق کشید و باز هم دوید. به سمت بیمارستان اطفال. شوهرش گفته بود: "تا من ماشین را پارک می کنم تو بدو سریع، بچه را ببر اورژانس." بچه عین چی می لرزید.
🔻وا. خب چرا این طوری؟ مگر بابایش نبود؟ تازه مگر حالا دو دقیقه دیرتر می رسید چیزی می شد؟
فکر نمی کنم چیزی اش می شد ولی خب، بچه ی اول است دیگر؛ همه ی پدر و مادرها روی آن، حساسیت دیگری دارند.. حالا شما ببخشش.. اگر اجازه بدهی، بقیه اش را بگویم...
🍃وارد بیمارستان که شد، چشمش به آکواریوم و ماهی های بزرگ زنده درونش افتاد. شاید اگر زمان دیگری بود برایش سوال می شد که این ماهی های بزرگ، در آکواریوم بیمارستان اند چرا؟ اما اوضاع نفس و ذهنش آنقدر متلاطم بود که به این چیزها مهلت نمی داد. دنبال پذیرش گشت که نوبت بگیرد و بپرسد اتاق دکتر اورژانس کجاست. یادش آمد دفترچه بچه هم که پیش پدرش است. هنوز سوالش را از پذیرش نپرسیده بود که شوهرش رسید. حتی در آن لحظه هم اصلا با خودش فکر نکرد که" خب تو که اینقدر زود آمدی، چرا گفتی من این بچه ی تپل را از آن سربالایی به حالت دویدن، بالا ببرم و خودم را زودتر از تو، برسانم به بیمارستان. با هم می آمدیم دیگر." بالاخره وقتی اخلاص در کار باشد، ولو به خلوص محبت مادرانه، از این دست چراها، پیش نمی آید.
🌼 بچه هنوز بغلش بود و وقتی صدای خس خس نفس هایش به گوش شوهرش رسید، تازه یادش افتاد بچه را از آغوشش بازپس بگیرد تا نفسی تازه کند. مادر، روی صندلی انتظار، وا رفت. منتظر نوبت پذیرش بودند. پدر آنقدر نگران بود که با بچه خود را داخل اتاق دکتر انداخت و دکتر همان جا تب بچه را گرفت و به خاطر نگرانی پدر، گفت فعلا یک شیاف به او بزنید. نوبتشان که شد، دکتر ویزیت کرد. چیز خاصی نبود اما آنقدر پدر نگران بود که دکتر گفت اگر بخواهید می توانیم بستری اش کنیم و بستری شد. اما چه بستری ای.. مادر و پدر را با هم بستری می کردند بهتر بود تا این بچه ی طفل معصوم را. به دست بچه چسب می زدن به روح پدر و مادر سوهان می کشیدن! بچه گریه می کرد، پدر و مادر آب می شدن.. بالاخره بچه ی اول است دیگر..
🌸حالا بعد از چند سال، بچه که می لرزد، سریع پاشویه اش می کنند. دارو می دهند. شربت کاسنی می دهند و .. دیگر پوست شان کلفت شده است انگار. والا که بچه، همان طفل معصومی است که یک سال و اندی شاید، بیشتر سن ندارد و همان نگاه و همان گریه.. اما اینجا، دیگر، پدر و مادر، آن پدر و مادر چند سال قبل نیستند.. این است یک نمونه از آن رشدهایی که تا بچه نباشد، رشدی هم نخواهد بود..
@salamfereshte
#داستانک
#تولیدی
#محبت
#فرزند_آوری
#رشد
🔍🔎🌺🔍🔎
🔍برای پیدا کردن مطالب قبلی، می توانید از این هشتک ها استفاده کنید
#سودوکو
#نماهنگ
#فرزند_آوری
#داستان_کوتاه
#خواستگاری
#مدافع_حرم
#پیچند
#داستان_بلند
#کوچهی_هشت_ممیز_یک
#به_تو_مشغول
#از_قرآن_بیاموزیم
#قرآن_را_بشناسیم
#قرآنی
#اخلاقی
#درس_اخلاق
#حدیث
#نماهنگ
#داستان
#داستانک
#نکته
#تلنگر
#تفکر
#صمیمانه_با_امام
#زندگی_بهتر
#درس_زندگی
#شهید_آوینی
#دور_همی_شبانه
#دور_همی
#حرف_خودمانی
#سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/1700
#داستان_بلند (داستان بلند یا رمان)
#فقط_به_خاطر_تو
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/1412
#داستان_بلند (داستان بلند یا رمان)
#به_تو_مشغول
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/796
#داستان (داستان بلند یا رمان)
#کوچهی_هشت_ممیز_یک
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/136
#خواستگاری (داستان کوتاه)
#داستان_کوتاه
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/1173
#داستان (داستان کوتاه)
#مدافع_حرم
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/580
#داستان (داستان کوتاه)
#پیچند
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/644
@salamferrshte
همه رمان ها و داستانک ها تولیدی است.
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte
💯می خواهم بچه دار شوم. چه کنم؟
✍️این روزها خیلی برای ازدیاد نسل شیعه دعا می کنیم. برای اینکه توفیق و میل به فرزندآوری به خانواده های شیعه با عافیت و روزی و برکت داده بشه.
چند تا نکته و مراعات کلی هست که براتون می گم. شاید به درد خودتون یا یکی از عزیزان و دوستانتون بخوره. آنچه از دست ما برمی آید، تقویت و دعاست و بقیه اش با خداست.
- 🍀حتما برای ازدیاد نسل شیعه و از جمله بچه دار شدن خودتان، ختم 30هزارتایی "استغفرالله و اتوب الیه" را بفرستید.
- 🔹سعی کنید بین الطلوعین که ساعت خاص کسب تفضل الهی است، برای ازدیاد نسل شیعه از جمله نسل خودتان دعا کنید.
ان تنصروا الله ، ینصرکم
🌸نیت هاتان را الهی کنید و با خداوند معامله های عالی داشته باشید که طرف شما، خدای قادر و عالم و حی و رازق است.
✍️نکات دیگری هم هست که به عللی نمی توان در کانال قرار داد. در صورت تمایل، به آیدی @yazahra10 در ایتا پیام بدهید تا موارد برایتان ارسال شود.
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
eitaa.com/salamfereshte
sapp.ir/salamfereshte
ble.ir/salamfereshte
#فرزند_آوری
#تجربه
#بچه_دارشدن
#نسل_شیعه
#استغفار
#سیاه_مشق
🔍🔎🌺🔍🔎
🔍برای پیدا کردن مطالب قبلی، می توانید از این هشتک ها استفاده کنید
#سودوکو
#نماهنگ
#فرزند_آوری
#داستان_کوتاه
#خواستگاری
#مدافع_حرم
#پیچند
#داستان_بلند
#کوچهی_هشت_ممیز_یک
#به_تو_مشغول
#از_قرآن_بیاموزیم
#قرآن_را_بشناسیم
#قرآنی
#تفسیر
#کلام_نور
#اخلاقی
#درس_اخلاق
#حدیث
#زیارت
#نماهنگ
#داستان
#داستانک
#نکته
#تلنگر
#تفکر
#صمیمانه_با_امام
#زندگی_بهتر
#درس_زندگی
#شهید_آوینی
#دور_همی_شبانه
#دور_همی
#حرف_خودمانی
#با_توجه_بخوانیم
#زیارت_روزانه
#سلسله_درس_های_قرآن_شناسی
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/1700
#داستان_بلند (داستان بلند یا رمان)
#فقط_به_خاطر_تو
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/1412
#داستان_بلند (داستان بلند یا رمان)
#به_تو_مشغول
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/796
#داستان (داستان بلند یا رمان)
#کوچهی_هشت_ممیز_یک
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/136
#خواستگاری (داستان کوتاه)
#داستان_کوتاه
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/1173
#داستان (داستان کوتاه)
#مدافع_حرم
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/580
#داستان (داستان کوتاه)
#پیچند
#قسمت_اول
https://eitaa.com/salamfereshte/644
@salamferrshte
همه رمان ها و داستانک ها تولیدی است.
📣کانال #سلام_فرشته در ایتا، سروش، بله
@salamfereshte