eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سلمان: 12 البته مدعاى آية لله بروجردى وامام خمينى با اين اشكال مواجه است كه دربرابر فرض مشهور شدن دو روايت مخالف كه در مقبوله آمده است چگونه مى توان تصور كرد كه دو روايت به حسب فتوا مشهورشده باشند؟! اين در حالى است كه تصور مشهور شدن دو روايت به حسب نقل امكان پذير است و شايد استظهار شهيد صدر به لحاظ همين نكته باشد. آية لله بروجردى، خود متوجه اين اشكال شده و آن را پاسخ داده است. وى مى گويد: اشكال: اين استظهار(مقبوله به شهرت) داشتن روايت از نظر مضمون و فتوا نظر دارد با اين فرض مطرح در مقبوله كه هردو خبر، مشهور باشند، سازگار نيست زيرا مشهور شدن هر دو به حسب مضمون امرى امكان ناپذير است برعكس شهرت در نقل روايت كه تصور اتفاق پيدا كردن همه نسبت به نقل و تدوين هر دو روايت ممكن به نظر مى آيد. جواب: دو خبر [نيز گاه مى توانند] به حسب مضمون، مشهور گردند و آن هنگامى است كه به مضمون هريك از دو روايت، گروهى بسيار از اصحاب فتوا دهند و آن مضمون نزدشان معروف شود به گونه اى كه از زمره اقوال شاذ و آراى نادر به شمار نرود. ((381)) طبق پاسخ آية لله بروجردى، سوال در مورد فرض مشهور شدن دو روايت، پرسش از موردى است كه اصحاب دريك مساله دو گروه عمده شوند و هريك به مضمون روايتى فتوا دهند كه در اين صورت،ديگر شهرت و راى شاذ در برابر هم قرار ندارند بلكه دو شهرت روى در روى هم ايستاده اند. آيا تعميم حجيت از مورد مقبوله به فراتر از آن امكان پذير است؟ گفتيم: درمورد اين كه نظر اصلى در مقبوله به چه شهرتى است، دو ديدگاه وجود دارد: يكى نظر اصلى را به شهرت روايى متوجه مى بيند و ديگرى كه ديدگاه آية لله بروجردى و امام خمينى است نظر اصلى را به شهرت داشتن روايت از نظر فتوامتوجه مى بيند. هردو ديدگاه با اين سوال متوجه شده اند كه آيا با تكيه بر تعليل در مقبوله يعنى: «ان المجمع عليه لاريب فيه » مى توان از مورد روايت تجاوز كرد و حجيت را به فراتر از آن سرايت داد؟ بايد توجه داشت كه ميان ديدگاه اول و دوم دراين تعميم، تفاوت وجود دارد. ديدگاه اول اگر تعميم را بپذيرد حجيت را از شهرت روايى به شهرت فتوايى سرايت مى دهد و ديدگاه دوم حجيت را از شهرت فتوايى شكل گرفته بر طبق روايت به شهرت فتوايى محض شكل نگرفته برطبق روايت) سرايت مى دهد. در زير تعميم حجيت به شهرت فتوايى را برپايه هريك از دو ديدگاه به صورت مستقل ارائه مى كنيم: (الف) تعميم حجيت به شهرت فتوايى براساس ديدگاه اول اين تعميم با اثبات دو مقدمه به اثبات مى رسد: مقدمه يكم: مقصود ازعنوان المجمع عليه درمقبوله، شهرت است نه اجماع (به معناى دقيقش كه مترادف با اتفاق همه است). مقدمه دوم: تعليل درمقبوله (ان المجمع عليه لاريب فيه) عموميت دارد و شهرت فتوايى را در برمى گيرد. اگر مقدمه اول به اثبات نرسد و اجماع به معناى واقعى نه مسامحى آن اراده شده باشد، راهى براى اثبات شمول تعليل نسبت به شهرت فتوايى باقى نمى ماند زيرا شهرت، تحت عنوان اجماع به معناى واقعى آن جاى نمى گيرد بلكه اجماعى مسامحى تلقى مى شود. دو قرينه را مى توان براى اثبات اين مقدمه ذكر كرد: قرينه اول : مقبوله، كلمه شاذ را درمقابل مجمع عليه به كار برده است واز آن جا كه نمى توان تصور كرد كه در برابر اجماع واقعى، قول ديگرى هرچند شاذ تحقق پذيرفته باشد، اجماع در مقبوله را كه در برابرآن، قول شاذ تصور شده است بايد شهرت گرفت. @salmanraoofi
سلمان: 13 اشكال شهيد صدر: حاصل اشكال اين است كه قرار گرفتن شاذ در برابر اجماع، هنگامى معقول نيست كه اجماع در فتوا صورت گرفته باشد اما اگر اجماع در نقل روايت تحقق يافته باشد، وجود شاذ را در برابرآن به اين صورت مى توان تصور كرد كه يكى ازاجماع كنندگان برنقل روايت به نقل روايتى ديگر كه مخالف روايت اول است، دست زند. از آن جا كه مقبوله نه به فتوا كه به نقل روايت نظر دارد، حمل اجماع برشهرت، بى وجه مى شود. ((382)) گفتنى است پذيرش اين اشكال مبتنى بر قبول اين مبناست كه مقبوله به نقل روايت نظر دارد. اما اگر اين مبنا را بر اساس استدلال آية لله بروجردى و امام خمينى نپذيرفتيم و مقبوله را ناظر به فتواى مطابق باروايت گرفتيم، اشكال فرو مى ريزد و حمل اجماع بر شهرت، معقول، بلكه متعين مى شود. قرينه دوم : با توجه به اين كه امام(ع) در عبارت «ويترك الشاذ الذي ليس بمشهور» عدم مشهور را بر «شاذ» اطلاق كرده است، آشكار مى شود مشهور است كه دربرابر شاذ قرارمى گيرد هر چند با عنوان «مجمع عليه » از آن ياد شده باشد. اشكال شهيد صدر: حاصل اشكال اين است كه مى توانيم عدم مشهور در كلام امام (ع) را به معناى غير واضح بگيريم. دراين صورت اطلاق اين عنوان بر شاذ، اين نتيجه را در بر ندارد كه در مقابل شاذ، مشهور به معناى اصطلاحى آن قرار دارد، بلكه اين نتيجه را دربردارد كه آنچه مقابل شاذ قراردارد، واضح است. ((383)) پاسخ: شهيد صدر درحقيقت با نفى اين قرينه درصدد نفى مقدمه اول است. مقدمه اى كه در صورت اثبات، راه را بر امكان تعميم حجيت به شهرت فتوايى، باز مى كند درحالى كه ادعاى شهيد صدر، خود،تعميم ياد شده را از راه ديگر امكان پذيرمى سازد زيرا اگر شهرت را به معناى وضوح به كار ببريم، آشكار مى شود كه امام(ع) تمسك به شاذ را به خاطر عدم وضوح آن، نادرست معرفى كرده است. نتيجه اين مى شودكه هرچه واضح باشد قابل اخذ و تمسك مى شود و پيداست كه وضوح تنها با اجماع تحقق نمى پذيرد، بلكه شهرت فتوايى نيز همانند اجماع، وضوح دارد و بايد به آن تمسك جست. خلاصه اين كه يا مشهور را به معناى اصطلاحى آن مى گيريم و دراين صورت، مقدمه اول به اثبات رسيده است. يا آن را به معناى واضح مى گيريم كه در اين صورت امام(ع) تمسك به هرچه را كه واضح است قابل اخذ معرفى كرده و شهرت فتوايى اين وضوح رادارد. اما در مورد مقدمه دوم، پيش تر گذشته كه آن مقدمه مى گويد: طبق تعليل مطرح در روايت هرچه ترديد برنينگيزد، حجت است. بدينسان تعليل، عموميت دارد و شهرت فتوايى را نيز در بر مى گيرد. برخى از اصوليان به رد اين مقدمه پرداخته و عموميت تعليل را انكار كرده اند. اين اصوليان را مى توان به دو گرايش تقسيم كرد. گرايش اول: مقصود از ريب در جمله تعليلى، ريب اضافى است. اين مبنا را مرحوم نايينى و برخى از شاگردان او برگزيده اند. حاصل سخن نايينى اين است: نفى شك از مجمع عليه در مقايسه با وضعيت شاذ انجام گرفته است. به اين معنا كه دراجماع، شكى كه درشاذ وجود دارد نيست و اين، به معناى نفى هر گونه شك در اجماع نيست. بر اين اساس نمى توان از مقبوله، استفاده حجيت براى شهرت فتوايى كرد. ((384)) اشكال امام خمينى: اضافى فرض كردن عدم ريب خلاف ظاهر است. ريب از حالات عارض بر نفس است نه از اضافات اعتبارى. در نتيجه تا وقتى كه به صورت كامل منتفى نشده نمى توان آن را نفى كرد: عدم ريب از معانى نسبى اضافى نيست تا اين كه بتوان نفى ريب از آن را به لحاظ مقايسه با مقابلش به انجام رساند، بلكه از معانى قائم به نفس است كه اضافه را قبول نمى كند. ((385)) گرايش دوم: مقصود از ريب، حقيقى و تكوينى است. اين معنا را شهيد صدر ارائه كرده است حاصل سخن او اين است: واژه «ريب » ظهور در ريب حقيقى و واقعى دارد. بر اين اساس، جمله تعليلى، اعتبار مى دهد به هرچه از آن، ريب حقيقى نفى شود. شهرت روايى از آن جا كه فاقد ريب حقيقى است حجت به شمار مى آيداما شهرت فتوايى چنين نيست چه آن كه به گواهى وجدان در اين شهرت احتمال خطا راه دارد. ((386)) بر اساس اين فرض، شهرت روايى به معناى مستفيض بودن و قطعى بودن صدور آن است. در اين پرسش به ميان مى آيد كه چرا مقبوله، شهرت روايى را كه از جايگاهى چنين محكم برخوردار است، بعد از ترحجيح به صفات كه جايگاه مهمى از اين دست ندارد ذكر كرده است. @salmanraoofi
هدایت شده از آخرین خبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️مراسم غبار روبی ضریح مطهر امام رضا (ع) با حضور رهبر انقلاب، مراجع تقلید، جمعی از علما، مسئولین و خانواده‌های ایثارگران @akharinkhabar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عملکرد عالی امام جمعه شیراز در فتنه اخیر الگوی خوبی برای مردم داری طلاب است طلاب اگر مردم دار باشند بیشترین و محکمترین بدنه اجتماعی را دارند @salmanraoofi
هدایت شده از قیام
📽 اکران مستند شهید شاهرخ ضرغام توسط گروه جهادی قیام ⌚️ زمان: امشب 19 مرداد 97 بعد از نماز مغرب و عشا مکان: بلوار آزادی(کانال) خیابان شهید احمد کوچکی مسجد امام خمینی(ره) 🌐 @QYAMIR
14 از اينجا به دست مى آيد كه مقبوله ناظر به شهرت فتوايى نظر دارد و اگر ناظر بودن آن را به شهرت فتوايى هم نمى توان پذيرفت، ناگزير بايد ريب را به معناى غير حقيقى آن گرفت. ((387)) شهيد صدر سپس اين اشكال خود را نقد مى كند و مى گويد: اشكال در صورتى وارد است كه امام(ع) توجه به صفات را به منظور ترجيح روايتى بر روايت ديگر ذكركرده باشد اما اگر به منظور ترجيح حكم يك حاكم برحكم ديگرى باشد كه حق همين است ديگر اشكال ياد شده پيش نمى آيد و مقبوله تصويرى معقول را ارائه مى كندبه اين صورت كه بايد به حكم حاكمى گردن نهاد كه صفات مطرح در مقبوله را داراست اما اگر همه دراين صفات همسان و همسطح هستند بايد حكم حاكمى را ترجيح داد كه پشتوانه آن را روايتى مشهور تشكيل داده است. ((388)) اين چنين شهيد صدر تفسير ريب را به ريب حقيقى مى پذيرد و اين اساس خط بطلان برتعميم پذير بودن جمله تعليلى درمقبوله نسبت به شهرت فتوايى مى كشد. آنچه گذشت آشكار مى سازد كه مرحوم نايينى و شهيد صدر هر دو به نتيجه واحدى دست مى يابند ولى از دو راه. (ب) تعميم حجيت به شهرت فتوايى محض براساس ديدگاه دوم آية لله بروجردى و امام خمينى كه به ناظر بودن مقبوله به شهرت روايت از حيث مضمون و فتوا اعتقاد دارند براى گستردن چتر حجيت مستفاد از مقبوله بر سر شهرت فتوايى محض، هر كدام به وجهى تمسك كرده اند كه در زير مى آيد: آية لله بروجردى با تجزيه روايتى كه از نظر فتوا مشهور شده است، به دو جزء لفظ و مضمون معتقد است. لفظ، نقشى در نفى ريب ندارد و مضمون به تنهايى از پس اين نقش بر مى آيد. بنابراين اگر فتوايى محض شهرت يافت، حجيت دارد. ظاهر اين است كه براى ضم لفظ به مضمون، خصوصيت و دخالتى نيست. در نتيجه معناى مقبوله اين مى شود كه هر مطلب مشهور ميان اصحاب به گونه اى كه در صورت پرسش از هر كس، پاسخ واحدى مى دهند، حجت و قابل اخذ است. ((389)) براى شناخت دليل امام خمينى در تعميم حجيت از شهرت فتوايى مطابق با روايت به شهرت فتوايى محض، توجه به تفسير وى از ريب و نفى ريب، ضرورى است. وى مقصود از لاريب فيه در مقبوله را نفى عقلايى شك به حساب مى آورد: تمسك به هر چه نزد عرف شك را برنمى تابد و عقلا به احتمال خلافش وقعى نمى نهند، ضرورى است. ((390)) از ديدگاه امام خمينى شهرت فتوايى محض كه در محدوده فقه غير تفريعى شكل گرفته است، از شهرت مساله در عصر امامان(ع) نشات مى گيرد. بلكه مى توان گفت: از نظر امام خمينى اين نوع شهرت ازشهرت فتوايى غير محض كه مشهور شدن روايت ازنظرمضمون و فتواست اطمينان آور تراست زيرا وى در باره شهرت فتوايى محض اين تحليل را ارائه مى دهد كه مطلب به خاطر شدت وضوح آن نزداصحاب، لباس روايت بر تن نمى پوشد: اجماع يا شهرت قديمه اگر تحقق پيدا كنند اين حدس را در فقيه برمى انگيزانند كه فتوا و حكم از زمان امامان (ع) معروف، و ثابت بوده است به گونه اى كه اصحاب اصول وكتب، نيازى به سوال از امام(ع)نمى ديده اند. به سخن ديگر اشتهار و وضوح آن از زمان پيامبر(ص) سبب مى شده تا اصحاب، آن را سوال نكنند و حديثى را كه بر آن دلالت كند روايت ننمايند. اين امرى بعيد از ذهن نيست.((391)) بدينسان امام خمينى مقبوله را ناظر به اصلى كه عقلا به آن حكم كرده اند مى داند و شهرت فتوايى محض را از اين رهگذر به اثبات مى رساند. درحقيقت، وى چون مقبوله را نه درمقام تاسيس حجيت كه درمقام ارشاد به حكم عقلامى بيند، از گذر مقبوله به همان نتيجه اى كه با قطع نظر از مدلول مقبوله رسيده بود، مى رسد. وى با قطع نظر از مقبوله، بازگشت شهرت فتوايى را به شهرت مساله در عصر امامان(ع) و تلقى آن از معصوم(ع) مورد تاكيد قرار مى دهد و همين نتيجه را از مقبوله نيز بر مى گيرد و حجيت شهرت فتوايى را به لحاظ آن كه نزد عرف، اطمينان آور و فاقد ريب است، حجت مى شمرد. @salmanraoofi
هدایت شده از روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔞 فیلمی لو رفته از دوران اسارت آزادگان؛ که برای خیلیا فراموش شده. ژنهای خوب، غربگرایان و اختلاس‌گران در حساب قیامت واقعا چه جوابی دارند؟😔 🆘 @Roshangari_ir
💠 آمریکا دوست نمى خواهد، خادمِ ذلیل مى خواهد (ره): آمریکا چه منافعى میتواند در اینجا داشته باشد جز منابع زرخیز شما ؟ و چه دوستانى میتواند اینجا داشته باشد جز آنهایى که بعنوان دوستى ، خدمتگزار هستند؟ آمریکا دوست نمى خواهد، آمریکا خدمتگزار میخواهد. آمریکا خدمتگزارانى میخواهد که منافع ملتشان را تقدیم بکنند و در عین حال، ذلت را (بر) خودشان بار بیاورند (و) تحمل کنند. ما، ملت ما و دولت ما ایستاده ایم و در مقابل هر سلطه جویى ایستاده ایم و تا آن وقت که توان داریم، مخالفت مى کنیم. صحیفه نور،جلد 16،صفحه 165 مورخ:1361/03/09 👥 عضو کانال صحیفه نور شوید : @sahifeh_noor 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷
15 شهيد صدر با اشاره به اين تفسير از لاريب فيه كه امام خمينى ارائه كرده دو نقد را به آن متوجه ساخته است: 1- حمل ريب دراين روايت به ريب عقلايى كه در مقابل حجت عقلا قرار دارد خلاف ظاهر است. ظاهر اين است كه ريب وجدانى وحقيقى اراده شده است، زيرا ريب از معانى نفسيه حالات مربوط به نفس است حمل كردن آن بر يك امر عقلايى، خلاف ظاهر است. ((392)) سخن شهيد صدر را اگر درست به حساب آوريم، نه تنها تفسيرى كه امام خمينى ارائه كرده فرو مى ريزد كه به صادر شدن دو سخن متفاوت و متهافت از امام خمينى نيز بايد اعتراف كرد زيرا از يك سو درمقابل نايينى همان طور كه گذشت ريب را از معانى نفسى به حساب مى آورد يعنى همان حرفى كه از شهيد صدر نقل كرديم و ازسوى ديگر به وانهادن تفسيرى كه با اين ديدگاه، سازگار است يعنى تفسير اول كه ريب را وجدانى مى گيرد روى مى آورد و به تفسير سوم كه از عقلايى بودن، نه وجدانى بودن، سخن به ميان مى آورد توجه نشان مى دهد. نقد شهيد صدر را مى توان نقد كرد و درنتيجه نه تفسير سوم فرو مى ريزد و نه امام خمينى تهافت گويى كرده است. توضيح اين كه مقصود امام خمينى عقلايى بودن ريب نيست تا اشكال شهيد صدر و اشكال تهافت گويى، پيش آيد بلكه مقصود، عقلايى انگاشتن نفى ريب است. براين اساس، روايت دراين مقام است كه بگويد:هرجا عقلا، ريب را نفى كنند تمسك بدان ضرورى است و درمقام اين نيست كه ريب را به معناى غير حقيقى بگيرد. به سخن ديگر، عقلايى بودن، وصف نفى ريب است نه وصف خود ريب. نبايد انگاشت عقلايى انگاشتن نفى ريب، مستلزم عقلايى انگاشتن خود ريب نيست بلكه فرض عقلايى بودن نفى ريب با اين حقيقت كه ريب وجدانى است سازگارى دارد. اما در مورد چگونگى عقلايى بودن نفى ريب، بايد گفت: عقلا نسبت به دو مقوله اثبات ريب و نفى آن، موضعى متفاوت دارند. در مقام اثبات آن، تسامح نمى كنند يعنى تا وقتى كه يقين وجود دارد بلكه حتى اطمينان در كار است، به وجود ريب حكم نمى كنند و نمى گويند: ريب موجود است در حالى كه درمقام نفى آن، تسامح مى كننديعنى گاه با وجود ريب، آن را نفى مى كنند البته نه هميشه بلكه تنها هنگام اندك وناچيز بودن ريب كه از نظر آنان درحكم عدم است. اين نفى تسامحى ريب مستلزم ناديده گرفتن ظهور واژه ريب در معناى وجدانى آن نيست. 2- حتى با فرض عقلايى انگاشتن ريب نيز نمى توان حجيت را براى شهرت فتوايى از تعليل در مقبوله استفاده كرد زيرا تعليل را هرچند پذيراى تعميم بدانيم،درمقبوله نمى توانيم چتر تعليل را بر سرشهرت فتوايى بگسترانيم از آن جهت كه شهرت فتوايى در زمينه اى كه ماهيت حدسى و استنباط ى دارد شكل مى گيرد و حكم خردمندان به نفى ريب، ناظر به موارد حسى است. به سخن ديگر سخن فتوايى از مصاديق و صغريات آنچه عرفا خالى از ريب است، نيست بلكه عرف، خطا را در شهرت فتوايى روا مى دارد بدان جهت كه ماهيتى حدسى دارد. ((393)) اگر نظريه تلقى توسط آية لله بروجردى ارائه نمى شد، ممكن بود اين اشكال را درست بشماريم، اما بعد از ظهور اين نظريه كه به تفكيك ميان دو فقه تفريعى و فقه غير تفريعى توجه نشان مى دهد نادرست مى نمايد يعنى ديگر نمى توان هر شهرت را رد كرد بلكه شهرت در دايره فقه غير تفريعى را كه برپايه دريافت سينه به سينه نه اجتهاد وحدس شكل گرفته است، درست بايد انگاشت زيرا مشمول آنچه عرفاخالى از ريب است، به شمار مى رود. @salmanraoofi
16 مقايسه اى ميان ديدگاه چهار محقق در پايان، مقايسه اى ميان ديدگاه آية لله بروجردى، امام خمينى، آيه لله خويى و شهيد صدر در قالب نمودار ارائه مى كنيم. برخى از محورهاى اين نمودار را درخلال بحث هاى گذشته، مورد بررسى قرارداديم: آية لله بروجردى امام خمينى آية لله خويى آية لله شهيد صدر نظر اصلى مقبوله به شهرت فتوايى متلقاتى كه بر طبق روايت است. شهرت فتوايى متلقاتى كه بر طبق روايت است.شهرت روايى شهرت روايى آيا از مقبوله تعميم استفاده مى شود؟ تعميم به شهرت فتوايى (در دايره اصول متلقات) استفاده مى شود تعميم به شهرت فتوايى محض (در دايره اصول متلقات) استفاده مى شود. خير خير مقبوله در مقام جعل مرجحيت است يا تعيين حجت از لاحجت؟ در مقام جعل مرجحيت براى شهرت فتوايى است،آن گونه كه از عبارتهاى ايشان به دست مى آيد. در مقام تعيين حجت از لاحجت است. در مقام تعيين حجت ازلاحجت است. در مقام تعيين حجت از لاحجت است. اگر در مقام تعيين حجت از لا حجت است بر چه اساسى؟ بر اين اساس كه در مقابل فتواى مشهور، «شاذ معرض عنه »قرار دارد و اين گونه موارد از اعتبار ساقط است. بر اين اساس كه مجمع عليه روايتى است كه صدورش قطعى است وطبعا روايت مقابل، از اعتبار ساقط است و حجت نيست. بر اين اساس كه اشتهار يك روايت برابر با قطعى بودن آن است. طبعا روايت مقابل آن، از اعتبار ساقط است. آيا شاذ مصداق (بين غيه) است؟ سخنى به صراحت نگفته است تنها گفته است مشهور مصداق «بين رشده » است. اماآيا شاذ مصداق امر مشكل است يا از «بين غيه » چيزى به صراحت مشاهده نمى شود (ر.ك: حاشية على كفاية الاصول،ج 2، ص 95). مصداق (بين غيه) است. قرار دادن شاذ در زمره موارد «بين غيه » امرى قطعى نيست و ممكن است تحت عنوان امر مشكل جاى گيرد كه البته به امر مشكل نيز نمى توان تمسك جست واز اعتبار ساقط است. قرار دادن شاذ در زمره موارد «بين غيه » امرى قطعى نيست و ممكن است در موارد مشكل جاى گيرد كه البته به امر مشكل نيزنمى توان تمسك جست. @salmanraoofi
هدایت شده از اجتهاد
💢دستور مهم امام خامنه‌ای خطاب به رئیس دستگاه قضا http://yon.ir/RlnMy ✔️متن درخواست رئیس قوه قضائیه و پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: 🔹بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (ادام الله ظله الوارف) رهبر معظم انقلاب اسلامی سلام علیکم با احترام، نظر به شرایط ویژه اقتصادی کنونی که نوعی جنگ اقتصادی محسوب میشود و متأسفانه عده ای از اخلال گران و مفسدان اقتصادی هم در راستای اهداف دشمن موجبات آن را فراهم و مرتکب جرایمی می شوند که ضرورت برخورد قاطع و سریع با آنان را می طلبد، در صورت صلاحدید به رئیس قوه قضائیه اجازه فرمائید در چارچوب قانون مجازات اخلال گران در نظام اقتصادی کشور مصوب 19 / 9/ 1369 با اصلاحات و الحاقات بعدی و ماده 286 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 با رعایت موارد ذیل اقدام نماید. 1- حسب مفاد تبصره 6 ماده 2 قانون مذکور شعبی از دادگاه انقلاب اسلامی را با ترکیب سه نفر قاضی با حداقل 20 سال سابقه قضائی (یک نفر رئیس و دو مستشار) تشکیل دهد. رسمیت دادگاه با حضور دو نفر از اعضاء خواهد بود. 2- محل استقرار این شعب در تهران می باشد و کلیه پرونده های مرتبط، توسط معاون اول قوه قضائیه به آن شعب ارجاع می شود و با تشخیص رئیس قوه قضائیه حسب ضرورت در مراکز استانها نیز قابل تشکیل است. 3- به تشخیص رئیس دادگاه جلسات علنی و قابل انتشار در رسانه ها می باشد. ٤- کلیه مواعد قانونی لازم الرعایه مندرج در آیین دادرسی از قبیل ابلاغ و اعتراض حداکثر 5 روز تعیین می شود. 5- مفاد تبصره ماده 68 قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص وکیل، در دادگاه نیز مجری خواهد بود.ه 6- هر گاه ضمن رسیدگی در دادگاه نقص تحقیقاتی احراز شود دادگاه میتواند رأسا نیز نسبت به تکمیل تحقیقات اقدام نماید. 7- کلیه اتهامات اشخاص حقیقی و حقوقی و کشوری و لشکری مرتبط با پرونده ارجاعی اعم از مباشر، شرکاء و معاونین در یک شعبه رسیدگی می شود. 8- هرگونه تعلیق و تخفیف نسبت به مجازات اخلال گران و مفسدان اقتصادی ممنوع است. 9- در کلیه موارد رسیدگی به جرائم مذکور در صورت وجود دلایل کافی به تشخیص قاضی دادسرا و یا دادگاه حسب مورد قرار بازداشت موقت تا ختم رسیدگی و صدور حکم قطعی صادر می شود. این قرار غیر قابل اعتراض در مراجع دیگر خواهد بود. هر گونه تغییری در قرار، توسط دادگاه رسیدگی کننده صورت می پذیرد. 10- آرای صادره از این دادگاه به جز اعدام، قطعی و لازم الاجرا می باشد. احکام اعدام با مهلت حداکثر 10 روز قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور می باشد. 11- آیین نامه اجرایی این مصوبه توسط رئیس قوه قضائیه تهیه و تصویب می شود. 12- این مصوبه برای مدت دوسال از تاریخ تصویب معتبر می باشد. والامر الیکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته صادق آملی لاریجانی 🔸بسمه تعالی با پیشنهاد موافقت میشود. مقصود آن است که مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام گیرد. در مورد اتقان احکام دادگاهها دقت لازم را توصیه فرمائید. والسلام علیکم و رحمة الله سیدعلی خامنه ای 20 / 5 /97 ✅ گزیده‌ اخبار و اطلاعات فقهی @ijtihadnetwork https://sapp.ir/ijtihad https://eitaa.com/ijtihad
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خشم شدید مردم‌عراق از حیدرالعبادی نخست‌وزیر عراق گفته بود: «ما مخالف وضع تحریم علیه ایران هستیم اما بغداد به منظور حمایت از ملت عراق به تحریم‌های آمریکا علیه ایران پایبند خواهد بود» @BisimchiMedia
گوشه ای از دروس مکتب شناسی اصولی آیت الله سیستانی حفظه الله حفظه الله ۱ بسم الله الرحمن الرحیم جلسه اول ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ یک نکته ای عرض کنم چون بعضی از دوستان در نجف هستند و در کانال ارتباط داریم ، حالا بیشتر به نظر من بین آقایان نجف اینطور است و الا طلبه هایی که در ایران هستند تقریبا فضایشان همین است. ما باید بحث های علمی را از بحث های سیاسی یا غیر سیاسی جدا کنیم، بحث علمی، بحث علمی است. طرف در سیاست یا در مسائل کلامی یا فلسفی یا عرفانی و یا ... در هر چیزی هر عقیده و نظری دارد، ربطی ندارد. ما باید بحث علمی که می کنیم همه این ها را کنار بگذاریم و بحث علمی بکنیم. ممکن است ما بگوییم یک نفر در علم در قله است و در سیاست مثلا متوسط است، یا در سیاست در قله است، در علم متوسط یا سطحش پایین است. ولی وقتی بحث علمی می کنیم دیگر این موارد نباید اهمیتی داشته باشد. ما داریم بحث علمی می کنیم، به بقیه مباحثش کاری نداریم باید بررسی های علمی خودمان را بکنیم. این نکته را باید توجه داشته باشیم، مباحث را با هم قاطی نکنیم، بالاخره وقتی بحث علمی شد، بحث علمیست حالا با سواد می دانم آن طرف را یا بی¬سواد می دانیم در سیاست هیچ قبولش نداریم یا مثلا قبولش داریم، این ها مهم نیست. نکته اول نگاهی به صاحبان مکاتب و تفاوت مکتب آیت الله سیستانی با افراد دیگر اما وارد بحث بخواهیم بشویم نکته اول این است که ما چرا مکتب اصولی و فقهی آیت الله سیستانی را انتخاب کردیم؟ علتش این است که ایشان واقعا هم در فقه و هم در اصول صاحب مکتب هستند. تحلیلی از مکتب صاحب جواهر اگر بخواهیم صاحبان مکاتب را بشماریم، ما یک صاحب جواهر داریم که تقریبا توافق هست که ایشان صاحب مکتب است؛ گر چه حالا می شود گفت ایشان مکتب دارد، نه این که ندارد ولی مکتب ایشان یک جور فرش مکاتب دیگر و عرش افرادی است که کارهایشان ذوقی بوده است؛ یعنی فقیه ذوق خودش این طوری بوده است یا هنوز مکاتب شکل نگرفته و منسجم نیست، مثلا محقق اردبیلی خیلی واقعا انسان احساس می کند که ایشان یک مکتب قابل پیگیری ای دارند ولی خب هنوز فقه و اصول آن جور منسجم و منظم و علمی نبوده است که ما بگوییم ایشان صاحب مکتب بوده است. از محقق اردبیلی جلوترند اما شما نسبت به شیخ اعظم که می سنجید، احساس انسجامی که در یک مکتب هست نمی کنید. حالا آن تعبیر آقای عابدی شاهرودی در کتاب مکتب شناسی- ایشان تعبیر قشنگی دارند- که می گویند شما وقتی که مثلا نگاه می کنید محقق نایینی یا مثلا آقا ضیاء یا محقق اصفهانی را، دارند با یک ضرب آهنگ در کتاب هایشان استنباط می کنند. این ضرب آهنگ را صاحب جواهر دارد، ولی خب از لحاظ مبانی و بعضی موارد دیگر اون طور نیست که انسان احساس مکتب به آن معنا بکند؛ به همین خاطر، صاحب مکتب هستند ولی خب اولا مکتب فقهی دارند، اما مکتب اصولی چیزی که از ایشان ... ظاهرا کتاب اصول داشته اند اما رایج نیست،به دست ما نرسیده است که حالا ببینیم چی هست که بخواهیم قضاوت بکنیم ولی از آن جهت هم مکتبشان این طوری است، یعنی یک جور بینابین است در مکاتب اجتهادی. جایگاه شیخ اعظم در مکاتب فقهی و اصولی بعد از ایشان شیخ اعظم را داریم که ایشان مسلما در اصول صاحب مکتب و بینانگذار مکتب های اصولی بعد از خود است. در فقه هم قطعا ایشان صاحب مکتب است و افراد بسیاری واقعا هم در فقه و هم در اصول از ایشان تبعیت کرده اند. در این شکی نیست که ایشان در فقه و اصول صاحب مکتب هستند. @salmanraoofi
Karimi-ShahadatImamJavad1393[01].mp3
7.76M
🎙 | الا یا اهل عالم، من گدای جوادم ... ▪️ مداحی ویژه ایام شهادت جواد الائمه(ع) با نوای «حاج محمود کریمی» @aqr_ir
گوشه ای از دروس مکتب شناسی اصولی آیت الله سیستانی حفظه الله حفظه الله ۲ نگاهی به مکتب آیت الله بروجردی بعد از شیخ اعظم آیت الله بروجردی را داریم که در اصول نمی توانیم بگوییم صاحب مکتب هستند؛ البته نکاتی دارند، واقعا روح مکتب اصولی آیت الله بروجردی خصوصا به دلیل توجه به نکات تاریخی، یک مقدار متفاوت است ولی چارچوب متفاوتی از آن چه شیخ ارائه داده اند، که ما ادله و اصول عملیه داریم، خب باز هم در آیت الله بروجردی نمی بینیم؛ ولی در فقه واقعا بعد از شیخ اعظم ایشان یک مکتب آوردند، یک نکاتی آوردند که در فقه احساس ما این است که واقعا بعد از شیخ اعظم، ایشان صاحب مکتب فقهی هستند. نگاهی به مکتب آیت الله خویی حالا می گویند پس آیت الله خویی چه می شود؟! من به نظرم می رسد آیت الله خویی، نه این که صاحب مکتب نباشند، ولی ایشان کاملا قابل تعریف در ذیل مکتب شیخ انصاری هستند؛ یک جور تکمیل و ادامه مکتب شیخ انصاری است، البته در ظهور گیری خیلی با شیخ متفاوت اند و در برخورد با فقه الحدیث ایشان هم صاحب مکتب هستند، نمی خواهیم بگوییم نیستند، ولی خب در اصول که نمی شود گفت صاحب مکتب اند، یعنی چیز جدیدی نیاوردند؛ در فقه هم بله صاحب مکتب هستند، ولی خب یک جور ادامه مبانی ای که در اصول پایه گذاری شده است؛ ولی آیت الله بروجردی واقعا چیز متفاوتی در فقه آوردند، نمی خواهم بگویم آیت الله خویی نیاوردند! ولی آن چیزی که آیت الله بروجردی در فقه آوردند بر مبنای اصولی که شیخ پایه گذاری کرده نیست، یک مطالب جدایی هست. نگاهی و تحلیلی از مکتب فقهی امام خمینی بعد از ایشان اگر صاحب مکتبی داشته باشیم، امام خمینی است. ایشان مکتب فقهی دارند، ولی نه این که یک مکتب علمی داشته باشند؛ یعنی ایشان در مباحث علمی، نه در رجال، نه در فقه الحدیث و نه در اصول آن مبانی ای را ندارند که ما بگوییم ایشان صاحب مکتب هستند، بلکه ایشان یک فلسفه فقه نا¬نوشته ای دارند که به خاطر آن فلسفه فقه، ما ایشان را صاحب مکتب می دانیم. فلسفه فقه، نگاه ها، کاربرد ها، زاویه ها و این موارد است. شما نگاه بکنید الان ابزاری که یک طبیب سنتی دارد با ابزاری که یک طبیب جدید دارد، کلا متفاوت است. حالا ممکن است طبیبی داشته باشیم که پایه تفکرش، به دلیل تفکراتی که دارد، طب سنتی باشد، ولی از ابزار طب جدید استفاده کند؛ یعنی بیاید داروهایی را تجویز بکند که از این مریض مثلا رفع سردی بشود ولی توجه کنید این داروهای طب جدید است. این یک فلسفه فقهی دارد، چیزی که دارد به کار می گیرد همان طب جدید است، ولی به نحوه ای که دارد کار می کند و پشت صحنه ای که دارد با یک پشت صحنه ها، تفکرات و مبانی دیگری است که باعث می شود ما احساس کنیم این دیگر آن نیست، این پشت صحنه ها متفاوت است. ابزار همان است، ممکن آن آقا مثلا به شما فلان دارو را تجویز بکند، ولی مثلا برای رفع گرمی یا بالا بردن گرمی و یا پایین آوردن سردی است. امام خمینی با مثال این طوری است، یعنی ایشان ابزار جدیدی ندارد، بلکه همان سبک شیخ اعظم را دارند، البته خب مثلا در رجال توجهاتی دارند که شیخ اعظم ندارند و یک سری نکات و مبانی خیلی جالب هم در اصول و این ها دارند؛ ولی چیزی که ما بگوییم کار را در این جا عوض کرده است، ایشان ندارند. اگر هم دارند، پشت صحنه است، یعنی خیلی شما نمی بینید. مثلا نکته بسیار مهمی که ایشان دارند، خب ایشان خیلی عقل را در احکام و خیلی از مسائل کاربرد می دهند. خب این پشت صحنه بسیار مهمی است در بیع سلاح هم ما بار ها متن را خواندیم و توضیح دادیم، که در آن جا یک سری از مبانی ایشان هست. ولی شما سبک کتاب امام، کتاب بیع،و مکاسب ایشان را می گذارید جلویتان احساس نمی کنید که چیز متفاوتی از فقهای دیگر است؛ همان است و دقت ها و رویکردها همان است ولی ایشان فلسفه فقه هایی دارند که وقتی در فقه سیاسی و اجتماعی می آید، کاملا فضا را عوض می کند. @salmanraoofi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
853763_-210192.mp3
16.58M
🎙بشنوید| صوت کامل سخنرانی امروز رهبرانقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم. ۹۷/۵/۲۲ 💻 @Khamenei_ir
گوشه ای از دروس مکتب شناسی آیت الله سیستانی حفظه الله حفظه الله ۳ اما ما انصافا بینی و بین الله اگر بخواهیم به غیر پنج بزرگواری که گفتیم، بگوییم کس دیگری واقعا مکتب دارند و حرف هایی که از جهات مختلف قابل تامل است، غیر از آقای سیستانی نیست. هم اصولشان بسیار متفاوت است و سعی داشته اند اصولشان را برای فقه تنظیم بکنند، که ما هیچ کسی را نداریم که این طور باشد؛ البته آیت الله بروجردی در فقه کاملا متفاوت اند، اما اصولی که تنظیم کرده اند، اصولی نیست که بتواند فقه ایشان را پشتیبانی مبنایی بکند، بتواند مبانی فقهی ایشان را پشتیبانی بکند. یا مثلا امام خمینی که عرض کردیم همین چیز های معروف و مشهور، به هیچ وجه ایشان وارد این نشدند که آن فضا هایی را که دارند، چرا یک سری تک و توک مثلا تقیه ای که ایشان دارند، بعضی چیز هایی که ایشان دارند که آن موقع کاربردی بود را مثلا کار کردند، ولی اگر به نظر من ما به امام می گفتیم که شما اگر می خواهی مبانی ات را پشتیبانی کنی کجا را قلم بزن؟ من فکر می کنم باید به ایشان می گفتیم شما بیایید بحث عقل را در فقه قلم بزنید. ولی آیت الله سیستانی هم در اصول یکی از استثنائاتند که بعد از شیخ اعظم هم در اصول صاحب مکتب اند و هم در فقه. چرا بقیه بزرگان صاحب مکتب نیستند ممکن است بعضی دوباره اشکال کنند که پس محقق اصفهانی و آقا ضیا چه می شوند؟! ما همه این ها را ادامه شیخ می دانیم، تاثیر و چیز خاصی ما برایشان ...، ممکن است بعضی هایشان را بگوییم که مثلا یک لمحاتی از یک مکتب در آن ها هست، ولی این طور نیست، یعنی چیز ویژه ای که واقعا ما بگوییم خیلی متفاوت است از آن چیزی که شیخ آورد، نه این نیست. دلیل ما این است که دستگاهی که محقق اصفهانی می چیند همان دستگاهی هست که شیخ در اصول می چیند. در فقه، بالاخره حالا ایشان ایرادات ریز و درشتی به شیخ دارند که دیگران هم دارند. ما چرا می گوییم این آقایان صاحب مکتب نیستند؟ چون که سبک موضوع شناسی و سبک حکم شناسیشان در همان چارچوب کلی شیخ اعظم است. ولی شما می بینید که آیت الله سیستانی، حالا در مکتب اصولی نمی خواهیم بگوییم که سبک موضوع شناسی و حکم شناسی، ولی سبک موضوع شناسی و حکم شناسی ایشان متفاوت است. در موضوع شناسی و حکم شناسی، سبک موضوع شناسی و حکم شناسی آیت الله بروجردی- در مکتب فقهی ما عرض می کنیم- با شیخ اعظم متفاوت است. در بیع ببینید ایشان چه طور موضوع بیع را تعیین می کنند، یا در صلات، موضوع صلات را چه طور تعیین می کنند، به هیچ کدام از فقهای گذشته هیچ شباهتی ندارد و این نکته ای است که ما می گوییم آیت الله سیستانی، بعد از شیخ، استثنائا هم در فقه و هم در اصول صاحب مکتب اند. حالا ما بحث ها که مطرح می کنیم کاملا روشن می شود که ایشان این طور هستند. لذا علت اولی که ما ایشان را انتخاب کردیم، این است که ایشان واقعا صاحب مکتب اند. @salmanraoofi
4fd31a77f882ecb871a3f0fb44e1a4d0_1.pdf
1.46M
باسمه تعالی خواندن این صحبتها را بر همه طلاب واجب میدانم @salmanraoofi
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
فراخوان ثبت‌نام #دوره_جامع_حکمت_و_عرفان_اسلامی موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی برای اولین مقطع دوره جامع حکمت و عرفان اسلامی ( #مقطع_تمهیدی) تحت اشراف علمی و مدیریتی #استاد_یزدان_پناه از عموم علاقمندان به حکمت و عرفان اسلامی برای سال تحصیلی ۹۸-۹۷ ثبت نام به عمل می آورد. 🌐 سایت ثبت نام: fvtt.ir 📒 دانلود دفترچه پذیرش: yon.ir/Fp0Pc 🔷 کانال: https://eitaa.com/fvtt_ir
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
محتوای دوره به سه دسته کلی تقسیم می‌شود: ✅الف) (بدایه الحکمه): درس اصلی صبح‌ها به صورت روزانه از شنبه تا چهارشنبه به مدت یک ساعت در سه زمان، سه مکان (مثل مدرسه فیضیه، مدرسه معصومیه، مدرسه سعادت و ...) و با تدریس سه استاد مختلف ارائه میشود که دانش‌پژوه می‌تواند حسب علاقه و اقتضائات خود یکی از این سه درس را انتخاب کند. ⭕️تبصره ۱: در صورتی که متقاضیان ارائه درس اصلی در پردیسان به حد نصاب مطلوب برسند امکان برگزاری درس اصلی در پردیسان نیز وجود دارد. ⭕️تبصره ۲: در صورتی که متقاضیان ارائه درس اصلی در عصرها به حد نصاب مطلوب برسند امکان برگزاری درس اصلی در عصر نیز وجود دارد. ✅ب) : مواد پشتیبان (تاریخ فلسفه، فلسفه فلسفه، فلسفه کاربردی، امتدادهای فلسفه و ...)عصرها از شنبه تا چهارشنبه در ۲ بازه زمانی متفاوت و در مکان موسسه برگزار می‌شود که دانش‌پژوه می‌تواند حسب علاقه و اقتضائات خود یکی از ۲ بازه زمانی را انتخاب کند. عصرها یک ساعت جهت دروس پشتیبان و یک ساعت جهت مباحثه درنظرگرفته شده است. ⭕️تبصره ۱: در صورتی که متقاضیان ارائه مواد پشتیبان در پردیسان به حد نصاب مطلوب برسند، موسسه تلاش می کند که در صورت امکان دروس پشتیبان را نیز در پردیسان برگزار کند. ✅ج) : نشست ها و کارگاه ها پنجشنبه ها به صورت یک هفته در میان ارائه می‌شوند.
هدایت شده از موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
دفترچه راهنمای پذیرش مقطع تمهیدی.pdf
1.3M
هدایت شده از محمدتقی اکبرنژاد
◼️حضور "استاد نائینی" از اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم در بعثه سید صادق شیرازی در مدینه منوره! 🔺با وجود آنکه بیت سید صادق شیرازی مخالفت های خود را با نظام، ولایت فقیه علنی کرده است و علیه مقدسات جمهوری اسلامی هتاکی نموده است، اما برخی بزرگان و اساتید حوزه تصمیم بر قطع ارتباط خود با این بیت را ندارند! 🌐منبع عکس: کانال تلگرامی دفتر سید صادق شیرازی 🆔 @feghahat
باسمه تعالی بعضی نه در بین خواص مملکت و جناح های سیاسی احترامی دارند و مورد حمایت هستند و نه در بین مردم محبوبیتی دارند وقتی عقل سیاسی نداشته باشیم با محبوبترین فرد مملکت مخالفت می کنیم و وقتی او فرمان مذاکره نکردن می دهد ما دم از مذاکره میزنیم چنین افرادی هیچ جایگاهی در جمهوری اسلامی نخواهند داشت و به افراد بی خاصیتی تبدیل خواهند شد که حرفشان در شهر خودشان خریدار ندارد چه برسد به جمهوری اسلامی و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین ۱۳۹۷/۵/۲۷ @salmanraoofi
باسمه تعالی بعضی مسلمانان برای مردن کفار پیام تسلیت می دهند ولی برای بچه های مسلمان یمن و افغانستان که با وسیله کفار به دست حرامیان شهید شده اند هیچ نمی گویند حتی برای شهید حججی سکوت مرگباری دارند این افراد چه نوع مسلمانی هستند نمیدانم؟! ۱۳۹۷/۵/۲۷ @salmanraoofi