6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فرهنگی
حرفهای خلاف شرع این خانم قابل تحمل نیست
این خانم همان کسی است که بعد از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره #سند_۲۰۳۰ حدود ۲۰ جلسه در سایت آپارات درباره آموزشهای جنسی با رویکرد خلاف دین صحبت کرد
او باید از صدا و سیما اخراج شود و برنامه های ناسالم او از سایت آپارات حذف گردد
چرا نظارتی بر این برنامه ها وجود ندارد و حرفهای غیر علمی و خلاف شرع این افراد به اسم کارشناس از رسانه ملی پخش میشود؟؟
🔻🔻🔻🔻🔻
❗️خود ارضایی سالم،خود ارضایی نا سالم!
در برنامه (حال خوب ۵ آذر )
🔻🔻🔻🔻🔻
راههای ارتباطی با صدا وسیما
تهران👈تماس با 162
شهرستانها👈0212781
سامانه ی پیامکی👈3000025
شبکه ی سلامت👈02127861900
شورای نظارت بر صدا و سیما 👈02164040
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی ۲۳
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
📚فی السیره النبویه لابن هشام : « شأن نعيم في تخذيل المشركين عن المسلمين
قال ابن إسحاق : « و أقام رسول الله صلى الله عليه و سلم و أصحابه، فيما وصف الله من الخوف و الشدّة، لتظاهر عدوّهم عليهم، و إتيانهم إياهم من فوقهم و من أسفل منهم. قال: ثم إن نعيم بن مسعود بن عامر بن أنيف بن ثعلبة بن قنفد بن هلال بن خلاوة بن أشجع بن ريث بن غطفان، أتى رسول الله صلى الله عليه و سلم، فقال: يا رسول الله، إني قد أسلمت، و إن قومي لم يعلموا بإسلامي، فمرني بما شئت، فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم: إنما أنت فينا رجل واحد، فخذّل عنا إن استطعت، فان الحرب خدعة.
فخرج نعيم بن مسعود حتّى أتى بنى قريظة، و كان لهم نديما في الجاهليّة، فقال: يا بنى قريظة، قد عرفتم ودّى إياكم، و خاصّة ما بيني و بينكم، قالوا: صدقت، لست عندنا بمتّهم، فقال لهم: إنّ قريشا و غطفان ليسوا كأنتم، البلد بلدكم، فيه أموالكم و أبناؤكم و نساؤكم، لا تقدرون على أن تحوّلوا منه إلى غيره، و إنّ قريشا و غطفان قد جاءوا لحرب محمّد و أصحابه، و قد ظاهرتموهم عليه، و بلدهم و أموالهم و نساؤهم بغيره، فليسوا كأنتم، فان رأوا نهزة أصابوها، و إن كان غير ذلك لحقوا ببلادهم و خلّوا بينكمو بين الرجل ببلدكم، و لا طاقة لكم به إن خلا بكم، فلا تقاتلوا مع القوم حتى تأخذوا منهم رهنا من أشرافهم، يكونون بأيديكم ثقة لكم على أن تقاتلوا معهم محمدا حتى تناجزوه، فقالوا له: لقد أشرت بالرأي.
ثم خرج حتى أتى قريشا، فقال لأبى سفيان بن حرب و من معه من رجال قريش: قد عرفتم ودّى لكم و فراقي محمدا، و إنه قد بلغني أمر قد رأيت عليّ حقّا أن أبلغكموه، نصحا لكم، فاكتموا عنى، فقالوا: نفعل، قال: تعلّموا أن معشر يهود قد ندموا على ما صنعوا فيما بينهم و بين محمد، و قد أرسلوا إليه: إنا قد ندمنا على ما فعلنا، فهل يرضيك أن نأخذ لك من القبيلتين، من قريش و غطفان رجالا من أشرافهم فنعطيكهم، فتضرب أعناقهم ثم نكون معك على من بقي منهم حتى نستأصلهم؟ فأرسل إليهم: أن نعم. فان بعثت إليكم يهود يلتمسون منكم رهنا من رجالكم فلا تدفعوا إليهم منكم رجلا واحدا.
ثم خرج حتى أتى غطفان، فقال: يا معشر غطفان، إنكم أصلى و عشيرتي، و أحبّ الناس إليّ، و لا أراكم تتّهموني، قالوا: صدقت، ما أنت عندنا بمتّهم، قال: فاكتموا عنى، قالوا: نفعل، فما أمرك؟ ثم قال لهم مثل ما قال لقريش و حذّرهم ما حذّرهم.
دبيب الفرقة بين المشركين فلما كانت ليلة السّبت من شوّال سنة خمس، و كان من صنع الله لرسوله صلى الله عليه و سلم أن أرسل أبو سفيان بن حرب و رءوس غطفان إلى بنى قريظة عكرمة بن أبى جهل، في نفر من قريش و غطفان ، فقالوا لهم: إنا لسنا بدار مقام، قد هلك الخفّ و الحافر، فاغدوا للقتال حتى نناجز محمدا، و نفرغ مما بيننا و بينه، فأرسلوا إليهم: إن اليوم يوم السبت، و هو (يوم) لا نعمل فيه شيئا، و قد كان أحدث فيه بعضنا حدثا ، فأصابه ما لم يخف عليكم، و لسنا مع ذلك بالذين نقاتل معكم محمدا حتى تعطونا رهنا من رجالكم، يكونون بأيدينا ثقة لنا حتى نناجز محمدا، فانا نخشى إن ضرّستكم الحرب، و اشتدّ عليكم القتال أن تنشروا إلى بلادكم و تتركونا، و الرجل في بلدنا، و لا طاقة لنا بذلك منه.
فلما رجعت إليهم الرسل بما قالت بنو قريظة، قالت قريش و غطفان: و الله إن الّذي حدّثكم نعيم بن مسعود لحقّ، فأرسلوا بنى قريظة: إنا و الله لا ندفع إليكم رجلا واحدا من رجالنا، فان كنتم تريدون القتال فاخرجوا فقاتلوا،
فقالت بنو قريظة، حين انتهت الرسل إليهم بهذا: إن الّذي ذكر لكم نعيم بن مسعود لحقّ، ما يريد القوم إلا أن يقاتلوا، فان رأوا فرصة انتهزوها، و إن كان غير ذلك انشمروا إلى بلادهم. و خلّوا بينكم و بين الرجل في بلدكم، فأرسلوا إلى قريش و غطفان: إنا و الله لا نقاتل معكم محمدا حتى تعطونا رهنا، فأبوا عليهم، و خذّل الله بينهم، و بعث الله عليهم الرّيح في ليال شاتية باردة شديدة البرد، فجعلت تكفأ قدورهم ، و تطرح أبنيتهم .
أرسل الرسول حذيفة ليتعرف ما حل بالمشركين
ادامه در پست پایین
👇👇👇
@salmanraoofi
🔹قال فلما انتهى إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم ما اختلف من أمرهم، و ما فرّق الله من جماعتهم، دعا حذيفة بن اليمان، فبعثه إليهم، لينظر ما فعل القوم ليلا. الی ان قال فقال حذيفة: يابن أخى، و الله لقد رأيتنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم بالخندق، و صلى رسول الله صلى الله عليه و سلم هويّامن اللّيل، ثم التفت إلينا فقال: من رجل يقوم فينظر لنا ما فعل القوم ثم يرجع؟- يشرط له رسول الله صلى الله عليه و سلم الرّجعة - أسأل الله تعالى أن يكون رفيقي في الجنة؟ فما قام رجل من القوم، من شدّة الخوف، و شدّة الجوع، و شدّة البرد، فلما لم يقم أحد، دعاني رسول الله صلى الله عليه و سلم، فلم يكن لي بدّ من القيام حين دعاني، فقال: يا حذيفة، اذهب فادخل في القوم، فانظر ما ذا يصنعون ، و لا تحدثنّ شيئا حتى تأتينا. قال: فذهبت فدخلت في القوم و الرّيح و جنود الله تفعل بهم ما تفعل، لا تقرّ لهم قدرا و لا نارا و لا بناء. فقام أبو سفيان، فقال: يا معشر قريش: لينظر امرؤ من جليسه؟ قال حذيفة: فأخذت بيد الرجل الّذي كان إلى جنبي، فقلت: من أنت؟ قال: فلان بن فلان
مناداة أبى سفيان فيهم بالرحيل
ثم قال أبو سفيان: يا معشر قريش، إنكم و الله ما أصبحتم بدار مقام، لقد هلك الكراع و الخفّ، و أخلفتنا بنو قريظة، و بلغنا عنهم الّذي نكره، و لقينا من شدّة الريح ما ترون، ما تطمئنّ لنا قدر، و لا تقوم لنا نار، و لا يستمسك لنا بناء، فارتحلوا فانى مرتحل، ثم قام إلى جمله و هو معقول، فجلس عليه، ثم ضربه، فوثب به على ثلاث، فو الله ما أطلق عقاله إلا و هو قائم، و لو لا عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم إليّ «أن لا تحدث شيئا حتى تأتينى»، ثم شئت، لقتلته بسهم. رجوع حذيفة إلى الرسول بتخاذل المشركين و انصرافهم
قال حذيفة: فرجعت إلى رسول الله صلى الله عليه و سلم و هو قائم يصلى في مرط لبعض نسائه، مراجل........ فلما رآني أدخلنى إلى رجليه، و طرح عليّ طرف المرط، ثم ركع و سجد، و إني لفيه، فلما سلّم أخبرته الخبر، و سمعت غطفان بما فعلت قريش، فانشمروا راجعين إلى بلادهم.
انصراف الرسول عن الخندق قال ابن إسحاق: و لما أصبح رسول الله صلى الله عليه و سلم انصرف عن الخندق راجعا إلى المدينة و المسلمون، و وضعوا السلاح .»
@salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
#احادیث_فقه_حکومتی ۲۳
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
نعيم گفت آگاه باشيد كه يهوديان از آنچه بین خود و محمد انجام داده¬اند (شكستن پيمان خود با رسول خدا ) پشيمان شدهاند و براى جبران اين كار نزد محمّد فرستاده اند که : ما از كارمان پشيمان شدهايم آيا اگر ( ما نيرنگى بزنيم و) گروهى از دو قبیله ، بزرگان قريش و غطفان را بگيريم و به شما بدهیم ، تا آنها را گردن بزنى، آنگاه با تو همدست شويم تا بقيه را از بين ببريم در اين صورت از ما راضى ميشوى ( و عهد شكنى ما را ناديده ميگيرى) ؟ محمّد در پاسخشان گفته است: آرى، از اين رو اگر از یهود ( بنى قريظة ) كسى به نزد شما فرستادند و خواستند تا افرادى را از شما بعنوان گروگان بگيرند مبادا قبول كنيد و حتی یک نفر را به دست آنها بسپاريد!
از آنجا بنزد قبيله خود غطفان آمد و بآنها گفت: اى گروه غطفان شما ریشه و قبيله من هستيد و هيچكس پيش من محبوبتر از شما نيست و گمان ندارم نسبت بمن بد گمان باشيد؟ پاسخ دادند: چنين است و ما نسبت به تو هيچگونه سوء ظنى نداريم، گفت: پس بايد آنچه ميگويم افشا نكنيد، گفتند: چنان كنيم ، اكنون بگو چه مطلبى دارى؟ نعيم آنچه را بقريش گفته بود بآنها نيز گفت و آنها را از تسليم افرادى از خود بعنوان گروگان به يهود بنى قريظة بر حذر داشت.
تفرقه در ميان دشمن
از آنچه خداوند برای رسولش انجام داد در شب شنبه از شوال سال پنجم كه مصادف با شب شنبه بود ابو سفيان پسر حرب عكرمة بن ابى جهل را باتفاق چند تن از سرشناسان قريش و غطفان نزد يهود بنى قريظة فرستاد و براى آنها پيغام داد : ما در جایی که اقامت کنیم نیستیم ، اسبان و شتران ما دارند هلاك ميشوند ، آماده باشيد تا فردا همگى حمله را شروع كنيم و از جنگ بین خود و او آسوده شویم .
بنى قريظه در جواب آنها گفتند: فردا كه شنبه است و ما در چنين روزى بهيچ كارى دست نمي¬زنيم، و بعضی از ما کاری در آن روز انجام دادیم که جزایی به آنها داده شده که شما از آن نمی¬ترسید و از اين گذشته تا چند تن از بزرگانتان را بعنوان گروگان بما ندهيد ما اقدام بجنگ نميكنيم، آنها در دست ما وثیقه باشند تا کار محمد یکسره شود زيرا ممكن است جنگ به شما آسیب بزند و پیكار را بر شما سخت كند تا جایی که به شهر و ديار خود برگرديد و ما را تنها بگذاريد، و این مرد در زمین ماست و آن وقت است كه ما توان مقابله با او را نداريم!
فرستادگان ابو سفيان با پاسخ بنی قریظه برگشتند قریش و غطفان گفتند: بخدا آن سخن نعيم بن مسعود خوبى به شما راست بود، از اين رو براى بنى قريظة پيغام فرستادند كه بخدا ما يك نفر هم گروگان بشما نميدهيم اگر خواستيد كه آماده جنگ باشيد بیرون بیاییید و بجنگید .
بنی قریظه هنگامی كه فرستادگان قریش این پیام را آوردند گفتند: به خدا نعيم بن مسعود نصيحت درستی به ما كرد ، اينان ميخواهند جنگ را شروع كنند تا اگر فرصتی به دست آوردند دستبردى بزنند و اگر نتوانستند ما را تنها گذارده و به سوى شهرهای خويش فرار كنند . و ما را با این مرد در سرزمین¬مان تنها بگذارند . پس براى قريش و غطفان پيغام دادند : به خدا سوگند تا گروگانی به ما ندهيد ما اقدام بجنگ نخواهيم كرد . آنها هم زیر بار نرفتند و خدا هم خواری بینشان انداخت و پروردگار نيز باد را توأم با سرماى زمستانی بسیار سختى بر آنها فرستاد (تا يكسره تصميم آنها را بكوچ كردن قطعى ساخت) پس باد و طوفان در آن شب غوغا كرد، ديگها را برگرداند، خيمه ها را از جا كند، (خلاصه آنها را بستوه آورد) .
رسول خدا حذیفه را فرستاد تا ببیند چه بر سر مشرکین آمده
#احادیث_فقه_حکومتی ۲۳
#اختصاصی
(نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
#احادیث_فقه_حکومتی ۲۳
#پنهان_پژوهی
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
🌟🌟🌟🌟🌟
خبر اختلاف و تفرقه ميان دشمن كه باطلاع رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد حضرت حذيفة را طلبيد و او را مأمور ساخت تا چون شب شود بميان لشگر دشمن برود و از وضع و تصميم آنها رسول خدا صلى الله عليه و آله را با خبر سازد. تا آنجا که گفت : حذيفه گفت: اى مرد بخدا ما در جنگ خندق نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم و چون شب شد آن حضرت قدرى از شب را نماز خواند آنگاه بسوى ما متوجه شده فرمود: كيست كه برود و ببيند اينان چه ميكنند و برگردد- رسول خدا برگشتن را برای او تضمین کرد - و هر كس كه اين كار را انجام دهد من از خداى تعالى ميخواهم تا او را در بهشت رفيق من گرداند! ترس و گرسنگى و سرما چنان شديد بود كه حتى يك نفر هم از مردم برای این کار بلند نشد ، رسول خدا صلى الله عليه و آله كه چنان ديد مرا صدا زد، من چارهاى نداشتم جز اينكه برخیزم هنگامی که مرا صدا زدند، فرمود: اى حذيفه در ميان اينان (لشگر دشمن) برو و ببين چه ميكنند، و مبادا كارى ديگر انجام دهى تا اينكه بنزد ما مراجعت كنى! حذيفه گويد: من خود را بميان لشگر قريش رساندم ديدم باد و سپاه خدا بر سر آنها آورده آنچه آورده و ديگى و آتشى بجاى نگذارده، خيمه و چادرى سر پا نمانده در اين ميان ابو سفيان را ديدم كه بپاخاست و پيش از آنكه شروع به سخن كند گفت: هر يك از شما فرد پهلوى خود را ببیند که بيگانه نباشد. حذيفه گويد: من (براى اينكه شناخته نشوم پيشدستى كردم و) دست مردى كه در كنارم نشسته بود گرفتم و پرسيدم: تو كيستى گفت: فلان پسر فلان .
ندای ابوسفیان برای رفتن
سپس گفت: اى گروه قريش بخدا اين سرزمين جاى ماندن نيست و اسب و شترى براى ما باقى نگذارد و همگى هلاك شدند، و از آن سو يهود بنى قريظه هم بما خيانت كردند، و از ایشان به ما بدی رسید باد و طوفان هم كه مىبينيد چه ميكند نه ديگى بر سر بار گذارده و نه آتشى بجاى نهاده و نه خانه و چادرى برای ما سر پا مانده (بيش از اين ماندن ما در اينجا صلاح نيست و هم اكنون) بسوى مكه كوچ كنيد كه من حركت كردم، اين را گفت و (از عجلهاى كه داشت) بر شتر خويش كه زانويش را هنوز باز نكرده بود سوار شد و با تازيانه بر او زد كه برخيزد و شتر سه بار بر زمين خورد تا بالاخره از جا برخاست و ابو سفيان همانطور كه سوار بود زانوى شتر را باز كرد. حذيفه گويد: اگر رسول خدا صلى الله عليه و آله بمن نسپرده بود كه كار ديگرى نكنى همانساعت من بخوبى مىتوانستم ابو سفيان را با تير از پاى درآورم .
حذيفه تأمل نكرد و بسوى رسول خدا صلى الله عليه و آله بازگشت، گويد:هنگامى رسيدم كه آن حضرت كسائى یمنی رنگی را که برای بعض زنانش بود را بر دوش افكنده و مشغول نماز بود، و چون مرا بديد در زير آن كساء در كنار پاى خود خوابانيد و چون سلام نماز را داد جريان را بعرض او رساندم.
طولى نكشيد كه قبيله غطفان نيز وقتى فهميدند قريش حركت كردهاند از مدينه كوچ كردند، و چون صبح شد همه آنها رفته بودند و كسى از آنها بجاى نمانده بود و رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز با مسلمانان بشهر باز گشتند، و لباس جنگ را از تن بيرون كردند.
@salmanraoofi
🔸نشست بررسی جایگاه علوم عقلی در حوزه به همت #خبرگزاری_رسا سه شنبه ۱۳آذرماه از ساعت ۱۰ الی ۱۲ در سالن جلسات خبرگزاری رسا برگزار می شود.
🔹در این نشست علمی حجج اسلام والمسلمین حسن رمضانی و عبدالحسین خسروپناه از اساتید برجسته علوم عقلی به بیان دیدگاه ها و نقطه نظرات خود خواهند پرداخت.
🆔 @rasanews_agency
al-moojaz (1).ppt
حجم:
5.88M
#اصول
🔆فایل پاورپونت کل الموجز است
🔆کار شده همراه با متن
@osolion
@salmanraoofi
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔻بحث طلبگی؛
✍ نقد استاد رشاد به یک بحث علمی
🔹استاد علی اکبر رشاد، در آغاز درس خارج خود در حوزه علمیه امام رضا (ع) تهران، در پاسخ به اظهارات یکی از اساتید حوزه ( yon.ir/xnfpS ) مبنی بر تقلیل فقه اسلامی به مجموعه ای از قواعد و احکام فاقد نظام که در سخنانی گفته بود: «فقه فاقد نظام است و نظام سازی فقهی ممکن نیست، و اگر چنین بود، آن کسی که باید به آن می رسید در درجه اول حضرت امام (ره) بود» واکنش نشان داد.
🔹 فقه حاصل تلاش فقهای عظام و سلف صالح برای کشف شریعت نفس الامری است که نظام دارد، آن هم بینظام نیست، زیرا هر چند فقه معرفت فقها به شریعت است، اما فقها اهل فن هستند و براساس مبانی محکم و به استناد ادله معتبر و طبق منطق و منهج موجه، برای دستیابی به حاق شریعت، دست به استنباط می زنند
🔹امام راحل (س) فرمودند: فقه فلسفه ای دارد و فلسفه آن حکومت است و حکومت تمام فلسفه فقه است، پس امروز باید فقه به طرزی صورتبندی شود که حکومت را اداره کند و اداره دولت با مجموعه احکام بینظام ممکن نیست
متنکامل خبر:👇
http://hawzahnews.com/detail/News/470706
➕ @HawzahNews | خبرگزاریحوزه
حل معمای عرض ذاتی - حسن معلمی.pdf
حجم:
325.1K
#فلسفه
#اصول
🔆مقاله ی #استاد_معلمی درباره عرض ذاتی كه به صورت تفصیلی به توضیح عرض ذاتی و اقوال درباره آن پرداخته اند
مقاله ی خوب و قابل استفاده ایست
@salmanraoofi
#فلسفه
#مکتب_تفکیک
🔆روزنامه ای خواندن فلسفه نتیجه اش می شود غزالی و بدتر از غزالی
فضای ژورنالیستی و سطحی نگری حاکم بر وضع کنونی تفکر در جامعه ی فلسفی مان، خود مزید بر علّت شده و زیباگویی و قشنگ نویسی، یادآور داستان مرد شیاد و کشیدن مار و زمینه ساز توهم دانایی در خود شخص و اعتماد افراد به مطالبی می شود که نزد اهل دقت و اساطین فن، بی اعتبار است.
نمونه بارز چنین رویکردی در سنت فلسفی امام محمد #غزالی است.
وی گزارش می دهد که رد جریان فلسفی پیش از فهم و اطلاع از کنه آن به مثابه انداختن تیری در تاریکی است که محتمل است به هدف اصابت نکند پس با جدیت و بدون احساس نیاز به استاد رو به مطالعه اندیشه های عقلی آوردم.
رهیافت چنین تلاشی، زعم باطل غزالی است که فکر می کند در کمتر از سه سال آنهم در اوقات فراغتش، به فهم فلسفه نائل شده و فریبکاری فلاسفه در بحث های فلسفی را [ با نوشتن کتاب تهافت الفلاسفه ] نشان داده است.
باید بیان کنم به همان اندازه که این گمان غزالی نادرست است، شک در هوش و ذکاوت وی که دارای کرسی تدریس در یکی از مهمترین مراکز علمی آن دوره یعنی نظامیه بغداد به همراه سیصد شاگرد است نیز باطل است و حساب دیگران در جایی که تکلیف چون اویی چنین است روشن می باشد.
- دکتر مجید احسن ( استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تهران )
🔆پ ن: بدبینی به فلسفه هم نتیجه اش می شود مکتب تفکیک
اسلام اگر با بدبینی مورد مطالعه قرار بگیرد فرد به حقیقت نمی رسد چه برسد به علوم اسلامی مثل فلسفه
@feghheakbar
@salmanraoofi