eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
مستند صوتی شنود - 01.mp3
16.34M
🎙 قسمت اول (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب از کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌های کتاب ، توسط ارشاد و نامفهوم شدن برخی قسمت‌های آن و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه اول 🔻 بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور 🔻 روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین 🔻 تصاویر عجیب شیاطین 🔻 اجناس مختلف شیاطین 🔻 بیماری‌ای که تجربه‌ام را رقم می‌زد. 🔻 گردابی که از جنس نور بود. 🔻 حضور اجدادم را حس می‌کردم. 🔻 پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود. 🔻 علاقه شدید و اشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ 🔻 اعمالی که به آن تکیه کرده بودم. 🔻 جلوه نفس لوامه -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۶۱ قرآن کریم
۱۴۳ روزی خلیفه از بهلول پرسید : تا به امروز موجودی احمق تر از خود دیده ای؟😐😄 بهلول نگاهی به خلیفه کرد و گفت: نه والله این نخستین بار است که می بینم!!😜😜💪 *به نام خداوند حکیم* *سلام* *در آیه سوم سوره مائده که دیروز تقدیمتون کردم نخست گوشتهایی که خوردنش حرام است را مطرح می فرماید و در آخر نیز جواز استفاده از آن گوشتها در صورت ضرورت را بیان می کند ولی وسط این دو مطلب یک جمله معترضه آوردند که هیچ ربطی به این دو مطلب ندارد یعنی اگر بخش الیوم اکملت لکم را بر داریم بقیه آیه پیوست داشته و درست خواهد بود ولی این وسط جمله الیوم اکملت لکم ... به صورت جمله معترضه بیان شده است. دلیل این کار عجیب چیست و چرا نکته ی به این مهمی که امامت و ولایت پس از پیامبر را تبیین می کند باید میان یک حکم فقهی ساده قرار گیرد.* *پاسخ: ممكن است قرار دادن آيه مربوط به عيد غدير، در لابلاى احكام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحريف و حذف و تغيير بوده باشد، زيرا بسيار مى‏شود كه براى محفوظ ماندن يك شى‏ء نفيس آن را با مطالب ساده‏اى مى‏آميزند تا كمتر جلب توجه كند.* *حوادثى كه در آخرين ساعات عمر پيامبر (ص) واقع شد، و مخالفت صريحى كه از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصيتنامه از طرف پيامبر (ص) به عمل آمد شاهد گويايى است بر اينكه بعضى از افراد حساسيت خاصى در مساله خلافت و جانشينى پيامبر (ص) داشتند و براى انكار آن حد و مرزى قائل نبودند.* *آيا چنين شرائطى ايجاب نمی‏كرد كه براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آيندگان چنين پيش‏بينی ‏هايى بشود و با مطالب ساده‏اى آميخته گردد كه كمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را داشته باشد البته ناگفته نماند كه گرچه قرآن كريم مى‏فرمايد: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون» « به درستى كه ما قرآن را نازل كرديم و محققا خود حافظ آن هستيم.» اما بايد توجه داشت كه يكى از راه‏هاى صيانت قرآن از تحريف و كم و زياد شدن، همين است كه به شكلى بيان شود كه انگيزه تحريف از منافقان مسلمان نما گرفته شود، و از آنجا كه خداوند كارها را با اسباب انجام مي دهد يكي از اسباب جلوگيري از تحريف قرآن آوردن آيات حساسيت برانگيز در ميان آيات ديگر است. مانند آيه فوق و آيه تطهير كه در وسط آيات مربوط به زنان پيامبر(ص) آمده است در حالي كه مراد از اهل بيت در آيه تطهير قطعا زنان پيامبر(ص) نيستند.* -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412150525471213.pdf
9.83M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز یکشنبه ۲۶ تیر ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۱م چند پاسدار و بسیجی و چند تا ارتشی کنار هم ایستاده بودند و از کسانی که می‌خواستند رد شوند، سؤال و جواب می‌کردند. می‌گفتند امنیت ندارد و نمی‌توانند اجازه دهند رد شویم. التماس کردم و گفتم: «امنیت با خودم. شما می‌دانید من از کجا آمده‌ام؟ می‌دانید چقدر سختی کشیدم تا به بچه‌ام برسم؟» یکی از آن‌ها که معلوم بود ارشد است، بالاخره گفت بگذارید برود. از سرازیری چهارزبر، با خوشحالی پایین آمدم. حالا دیگر به ماهیدشت نزدیک بودم. فکر میکردم قلبم دارد از حرکت می‌ایستد. وقتی چهارزبر را پشت سر گذاشتم، سهیلا نان می‌خواست و گرسنه بود. مدام می‌گفتم ناراحت نباش، الآن می‌رسیم. دست و پایم می‌لرزید. تمام بدنم یخ کرده بود. با اینکه هوا گرم بود، اما لرز داشتم. مدام از خودم می‌پرسیدم: «شوهر و پسرم را دوباره می‌بینم؟ آیا علیمردان و رحمان سالم هستند؟» کمی ‌که پیاده رفتم، ماشینی ایستاد و سوار شدم. دیگر چشم‌هایم جایی را نمی‌دید. حتی نفهمیدم راه چطوری طی شد. وقتی ماشین توی ماهیدشت ایستاد، بنا کردم به دویدن. وقتی رسیدم و در زدم، پسرم رحمان در را باز کرد. همان‌جا روی زمین نشستم و سرم را به خاک مالیدم. سهیلا با تعجب به رحمان نگاه می‌کرد و رحمان با تعجب و خوشحالی مرا نگاه می‌کرد. وقتی سر برداشتم، علیمردان را دیدم که گریه می‌کند. رحمان و سهیلا را توی بغل گرفتم و سرم را به آسمان بلند کردم و فریاد زدم: «خدایا، ممنون. خدایا، شکرت.» پسرم سالم بود. شوهرم سالم بود. حالا دوباره همه با هم بودیم. با خودم گفتم: «دیگر دنیا را دارم و مشکلی نیست.» خدا کمکم کرده بود تا به آن‌ها رسیده بودم. ریش علیمردان بلند شده بود. انگار توی همان چند روز، کلی پیر شده بود. موهایش تمام سفید شده بود. چشم‌هایش گود افتاده بود. جلو آمد و سهیلا و رحمان را از بغلم گرفت. توی خانۀ پسردایی‌ام، همه خوشحال بودند و می‌گفتند فکر کرده بودند کشته شده‌ام. شوهرم کمی ‌ناراحتی کرد و بعد دستش را به آسمان برد و گفت: «خدایا، شکرت که زنم و دخترم سالم هستند.» به شوهرم گفتم: «علیمردان، اسم خدا را بیاور و بیا به خانه برگردیم.» این بار بلند شد و گفت: «باشد. برویم!» بالاخره خندید و گفت: «من که می‌دانم تو می‌روی. پس بهتر است که همه با هم باشیم. بمانیم یا بمیریم، باید با هم باشیم.» موقع خداحافظی، پسردایی‌ام خندید و گفت: «فرنگیس، مثل اسپند روی آتش می مانی. کمی ‌می‌ماندی، خستگی‌ات در می‌رفت و بعد می‌رفتی.» گفتم: «باید به من بگویی برو. طاقت نمی‌آورم. می‌خواهم بروم خانه. گاو و گوساله‌ام هنوز باید زنده باشند.» خداحافظی کردیم و به سمت گیلان‌غرب راه افتادیم. سوار پیکانی شدیم و قرار شد دربست ما را به گیلان‌غرب ببرد. کمی ‌که رفت، جلویمان را گرفتند. گفتند: «خطر دارد. روی مین می‌روید یا در اثر بمباران می‌میرید. برگردید.» این حرف را که شنیدم، با داد و فریاد گفتم : «خواهش می‌کنم بگذارید رد شویم. بمیریم بهتر از این است که آواره باشیم.» چند نفر از نیروها که معلوم بود مال شهرهای دور بودند، سر تکان دادند و گفتند: «اجازه نمی‌دهیم. گیلان‌غرب هنوز کامل پاکسازی نشده. خطرناک است.» همان‌جا روی زمین نشستم و گفتم: «یا رد می‌شوم یا همین‌جا می‌مانم، با همین بچه‌ها.» شوهرم گفت: «به خاطر خدا بگذارید برویم. زن من حرفی که بزند، انجام می‌دهد.» وقتی گریه‌های من و بچه‌ها را دیدند، با ناراحتی قبول کردند برویم. ولی گفتند: «دارید به دل دشمن می‌روید، به دل خطر.» دستم را به آسمان بلند کردم و گفتم: «خدا به ما کمک می‌کند.» وقتی سر جادۀ روستا پیاده شدیم، به علیمردان گفتم: «خودت بچه‌ها را بیاور.» پاهایم بی‌حس شده بود. احساس می‌کردم نمی‌توانم بقیۀ راه را بروم. دو تا بچه‌هایم، با خوشحالی دست پدرشان را می‌کشیدند و به سمت خانه می‌آمدند وقتی که چشم باز کردم، جلوی در خانه بودم. اما چشمتان روز بد نبیند. همه چیز را غارت کرده بودند. بعضی وسایل خانه‌، از این خانه به آن خانه رفته بود. همه چیز به هم ریخته بود. هیچ چیز سر جایش نبود. از گوساله و گاوم خبری نبود. کمی ‌از علوفه‌هاشان هنوز روی زمین مانده بود. نزدیک بود از ناراحتی روی زمین بیفتم، اما دست به دیوار گرفتم و وارد حیاط شدم. گونی‌های گندمی‌ که علیمردان روز حمله گوشۀ حیاط گذاشته بود، تکه‌تکه و پاره . همه جای حیاط به هم ریخته بود. وسایل خانۀ همسایه، توی حیاط ما بود. همه را خرد کرده بودند. وسایل خانۀ خودم نبود. فقط قابلمه‌هایم را گوشۀ حیاط دیدم. تلویزیون و یخچال و وسایل خوب را برده بودند. کلید برق را زدم. خبری از برق نبود. آب هم نبود. همه جا سوت و کور بود. هیچ‌ وقت خانه و زندگی‌مان را این‌طور ندیده بودم. وحشتناک بود. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
ChehelDor.pdf
1.78M
چهل جمله از سخنرانی پیامبر (ص) در روز عید غدیر. -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
همزمان با هفتمین سالگرد امضای برجام توسط ایران و گروه موسوم به ۱+۵ سوالات و ابهامات مهمی در خصوص این توافق‌نامه با استناد به بیانات رهبر انقلاب پاسخ داده شده است. پاسخ آیت الله خامنه ای به ۱۰ پرسش کلیدی درباره برجام 🖋قسمت سوم 🔹 ۵. اروپایی‌ها در عهدشکنی آمریکا سهیم هستند؟ اروپایی‌ها هم از لحاظ عهدشکنی و بداخلاقی کمتر از آمریکا نیستند؛ آنها هم مثل آمریکایند لکن در مقام زبان‌بازی و حرف زدن طلبکارند؛ همیشه طلبکارند. گویا این ما بودیم که مدّت‌ها مذاکره را به مسخره گرفتیم و تعهّداتمان را زیر پا گذاشتیم و عمل نکردیم؛ این کاری است که آنها کردند. (بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم ۶/‏۶/‏۱۴۰۰) اروپا یازده تعهّد در مقابل ایران، در قضیّه‌ی برجام داشته و به هیچکدام از این یازده تعهّد عمل نکرده؛ یعنی این حرفی است که وزیر خارجه‌ی ما دارد می‌گوید؛ وزیر خارجه خُب معمولاً ملاحظات دیپلماتیک دارند. (گزیده‌ای از بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ۲۵/‏۴/‏۱۳۹۸) در قضیّه‌ی برجام، وظیفه‌ی اروپایی‌ها چه بود؟ یک طرف که آمریکا است خارج شد؛ وظیفه‌ی طرف‌های دیگر چه بود؟ وظیفه‌ی اروپایی‌ها این بود که می‌ایستادند در مقابل آمریکا، می‌گفتند ما به تعهّد خودمان پایبندیم؛ تعهّد آنها این بود که تحریم‌ها به طور کلّی برداشته بشود؛ باید محکم می‌ایستادند، [امّا] با بهانه‌های مختلف نَایستادند. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نَایستادند، خودشان هم در عین اینکه مدام به ما تأکید کردند و می‌کنند که «مبادا از برجام خارج بشوید»، عملاً از برجام خارج شده‌اند؛ یعنی حتّی تحریم‌های جدیدی را علیه ایران به وجود آورده‌اند. این رفتار اروپایی‌ها است؛ از اینها می‌شود توقّع داشت؟ (بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱/‏۱/‏۱۳۹۸) 🔹 ۶. تفاوتی بین مطالبات برجامی دولت بایدن و ترامپ وجود دارد؟ دولت کنونی آمریکا هم هیچ فرقی با دولت قبلی ندارد؛ یعنی همین چیزی که الان اینها در زمینه‌ی مسائل هسته‌ای از ایران مطالبه می‌کنند، همان چیزی است که ترامپ مطالبه می‌کرد، که آن روز مسئولین بالای دولتی می‌گفتند که امکان ندارد، عاقلانه نیست و مانند اینها. امروز اینها همان را می‌خواهند؛ هیچ تفاوتی نکرده. او با یک زبان می‌گفت، اینها با یک زبان دیگری میگویند. باید به اینها توجّه کرد. (بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم ۶/‏۶/‏۱۴۰۰) 🔹 ۷. مشکل آمریکا با ایران صرفاً بر سر برنامه‌ی هسته‌ای است؟ عمق دشمنی آمریکا با ایران و با جمهوری اسلامی است. دشمنی، دشمنیِ عمیق است، دشمنیِ سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مسئله‌ای مثل مسئله‌ی اتمی نیست، این را همه فهمیده‌اند؛ بحث، فراتر از اینها است. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه‌ی حسّاس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلم‌های آمریکا مخالفت می‌کند، نسبت به آمریکا هیچ‌گونه ملاحظه‌کاری نمی‌کند، روحیه‌ی مقاومت را در منطقه توسعه می‌دهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقاً مخالفند. مسئله‌ی آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد؛ نه‌فقط این نظام نباشد، [بلکه] آن مردمی که این نظام را حمایت می‌کنند یعنی ملّت ایران هم منفور سران حکومت‌های آمریکایند. (بیانات در دیدار مسئولان نظام ۲/‏۳/‏۱۳۹۷) ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee