🍃🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🇮🇷 #تقویم_امروز
امروز؛ دوشنبه
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
۳ شوال ۱۴۴۴
۲۴ آوریل ۲۰۲۳
منسوب به دو سرور جوانان بهشتی #امام_حسن و #امام_حسین علیهماالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا قَاضِیَ الحَاجَاتِ
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
🔹تاجگذاری #رضاخان در کاخ گلستان و اعطای نشان درجهٔ اول تاج به #محمدعلی_فروغی (١٣٠۵ش)
📆 مناسبتهای قمری
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
✡ جایگاه #محمدعلی_فروغی در تاریخ معاصر ایران؛ https://eitaa.com/salonemotalee/3377
مقالهای که خواندنش برای اهل بصیرت ضروری مینماید
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412148505234102.pdf
15.07M
🍃🌸🍃
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
تصویر صفحه اول بعضی روزنامههای امروز دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔸🌺🔸--------------
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
#متن_سخنرانی
#امام_خامنهای
#دیدار_رمضانی_دانشجویان ۱۴۰۲
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10490
◀️ قسمت چهارم؛
🔶🔸یا مسئلهی «انتظار فرج»؛
یکی از مبانی مهمّ این مبانی فکری و دینی ما انتظار فرج است.
انتظار فرج یعنی همهی سختیها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است.
نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛
[بلکه] دل شما گوشبهزنگ باشد.
🔹همینطور که در قضیّهی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد:
"اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین؛"(۷)
این بچّه را به تو برمیگردانیم و او را هم از مرسلین قرار میدهیم و نجاتتان خواهد داد؛
این، بنیاسرائیل را مستحکم کرد.
🔹بنیاسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند؛
البتّه بعد خراب شدند،
امّا سالها مقاومت کردند.
همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد
و حرکتش را آغاز کرد
و دنبال او راه افتادند
و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛
این، انتظارِ فرج است.
🔹انتظار فرج یعنی انتظار برطرف شدن همهی نقصهایی که شما الان گفتید؛
ده برابر این هم نقص وجود دارد که شما نگفتید.
انتظار فرج یعنی این،
یعنی آماده بودن،
فکر کردن،
بنبست نپنداشتن؛
بنبستانگاری خیلی چیز بدی است.
این معنای انتظار فرج است؛
اینها را بایستی در نظر داشته باشید.
🔹البتّه خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛
"کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی."(۸)
«کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد.
"اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا؛"(۹)
خدا از مؤمنین، دفاع خواهد کرد؛
در این هیچ تردیدی نیست.
یا «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّة»؛(۱۰)
در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛
این قول خدای متعال است.
خود ما واقعیّتها را هم دیدهایم؛
حالا ما اینها را یک روزی از قرآن و نهجالبلاغه و صحیفهی سجّادیّه نقل میکردیم امّا در زندگی خودمان [دیدهایم].
🔹حالا شماها هنوز خیلی جوانید و انشاءالله به قدری که بنده سن کردهام،(۱۱) ده بیست سال هم بیشتر سن کنید، خواهید دید
موارد زیادی را ما در این سنّ خودمان دیدیم؛
پیروزی انقلاب را دیدیم که این، غلبهی حق بر باطل بود.
کسی فکر نمیکرد،
هیچکس اصلاً تصوّر نمیکرد.
مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت؛ گفت:
"آن روزی که امام گفت «شاه باید برود»،(۱۲) ما گفتیم: «آقا چه حرفهایی میزند»!"
خب، آقای طالقانی آدم کوچکی نبود؛
یعنی کسی مثل مرحوم آیتالله طالقانی، یک مبارز عمیق عریق سابقهدارِ آنچنانی، امیدوار نبود، امّا شد؛ انقلاب پیروز شد؛ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی.
🔹یا جنگ تحمیلی؛ خب شماها نبودید، ندیدهاید.
جنگ تحمیلی حادثهی عجیبی بود؛
همه علیه ما [بودند]؛
آمریکا علیه ما، شوروی علیه ما، ناتو علیه ما، کشورهای مسلمان علیه ما، همسایهمان ترکیه علیه ما؛ همه!
[ولی] ما پیروز شدیم.
در یک چنین جنگی که همه علیه ما بودند، ما پیروز شدیم.
پس بنابراین تجربههای ما هم همین را نشان میدهد.
انتظار فرج یعنی این.
🔹انتظار فرج فقط این نیست که منتظر بنشینیم دعا کنیم که خدا حضرت را برساند؛
که البتّه این یکی از کارهای واجب است؛
باید دعا کنیم، باید بخواهیم، دنبال کنیم؛
امّا فقط این نیست.
انتظار فرج یعنی در همهی کارهایی که مشکلی وجود دارد، باید فرضِ وقوعِ فرجِ موردِ نظرِ ما یکی از فرضهای مسلّمی باشد که هست؛
انسان منتظر باشد.
🔹البتّه شرایطی دارد؛
باید کار کنیم.
انتظار فرجِ خوردن نان با رفتن به نانوایی و خریدن نان و آوردن است دیگر، وَالّا با نشستن که نان خودش نمیآید.
باید یک حرکتی انجام بگیرد تا اینکه انتظار فرج انجام بگیرد.
🔹اینها آن مبانیای است که [کار، لازم دارد]؛
از این قبیل مبانی زیاد است؛
یا مبنای توحید ــ حاکمیّت غیر خدا ممنوع؛ توحید یعنی نفی حاکمیّت غیر خدا ــ و امثال اینها که خب زیاد است.
روی این مبانی باید کار کنید؛
بخصوص شما تشکّلها روی این مبانی کار کنید.
روی یک نقطهی محدود هم متمرکز نشوید؛
وسیع نگاه کنید،
همهی مسائل را ببینید.
🔹به نظر من همین که اینجا اسم آوردند از مرحوم شهید مطهّری، شهید بهشتی، مرحوم آقای مصباح و امثال اینها، خوب است،
[کتابهایشان] کتابهای خوبی است.
و تجربهی جوانهای ما هم خوب است.
حالا مثلاً فرض کنید یک جوان بسیجی در نزدیکی تهران تلاشی دارد، فعّالیّت دارد،
مثل شهید مصطفیٰ صدرزاده.
دو سه کتاب دربارهی ایشان نوشته شده که من خواندهام؛
خب [آنجا] آدم میبیند که چطور بیتاب است در کار کردن و حرکت کردن.
انسان اینها را نگاه کند و پیش برود.
این نکتهی اوّلی بود که عرض کردم.
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
🇮🇷#تاریخچه_سپاه_پاسداران🇮🇷
🇮🇷 فرماندهان کل سپاه از ابتدا تا امروز چه کسانی بودند؟
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10492
◀️ قسمت سوم؛
🔹حضرت امام چهار روز بعد نیز در ۲۷ فروردین ۱۳۵۸ در دیدار با گروهی از پاسداران یافت آباد و دیگر مناطق تهران تصریح کردند:
«شما پاسداران اسلام، شما جوانان که سربازان امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هستید، باید با هوشیاری، با ارادۀ قوی، با مشت محکم، جلوی این توطئه ها را بگیرید.
گمان نکنید که ما به آخر رسیدیم و ما پیروز شدیم؛ ما بین راه هستیم و باید قدم های دیگر برداریم.
امروز می خواهند نگذارند ما جلو برویم و قدمهای دیگری را که برای سازندگی است برداریم.
با اسمهای مختلف، با بهانههای مختلف، با نیتهای فاسد، با اغراض بسیار و شیطانی، قیام میکنند، راهپیمایی میکنند و میخواهند ملت ما را نگذارند وحدت کلمه داشته باشد.
میخواهند ایجاد اختناق بکنند.»
🔹امام (ره) تاکید کردند:
«شما جوانان برومند، شما پاسداران اسلام باید محکم، قوی در مقابل این توطئه ها بایستید و نگذارید اینها شیطنت خودشان را به آخر برسانند.
من از شما تشکر میکنم که در این برهه از زمان که احتیاج به وجود غیرتمندانی مثل شماها بود، شما قیام کردید و هم نهضت را پیش بردید و هم پاسداری کردید.
لکن خدمت شما به آخر نرسیده است، خدمت شما به اسلام به آخر نرسیده است؛ باز بین راه هستیم و باید از این توطئهها جلوگیری کنیم،
از این نقشههای شیطانی که به دست امریکا و عمال آن الان هم در مملکت ما در جریان است، دستهای اینها را قطع کنیم
نگذاریم اینها توطئه کنند.
با اسمهای مختلف و با بهانههای مختلف توطئه کنند و تخم نفاق بپاشند بین ملت ما.
شما برادران من، شما عزیزان من باید با مشت محکم با آنها مواجه بشوید و آنها را خنثی کنید، حرفهای آنها را خنثی کنید.»
🔶🔸پس از شکل گیری سپاه و با وجود نوپا بودن این سازمان اما رشادتهای نیروهایش در دفاع از دستاوردهای انقلاب، مقابله با عوامل نفوذی در دستگاههای اداری و نهادهای انقلابی، مقابله با ناامنیهای غرب کشور و غائله تجزیهطلبانه ضد انقلاب در استانهای غربی به ویژه در استان های خوزستان و کردستان به سرعت بر سر زبان ها افتاد.
🔹این اقدامات سپاه پاسداران به حدی چشمگیر و قابل توجه بود که امام امت در ۲۹ مرداد سال ۱۳۵۸ در جلسه ای که با حضور عدهای از اعضای شورای فرماندهی سپاه در شهر قم برگزار شد، در تجلیل از اقدامات پاسداران بیان کردند:
«من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمیگردد.
اگر سپاه نبود، کشور هم نبود.
من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی میدارم.
چشم من به شماست.
شما هیچ سابقهای جز سابقه اسلامی ندارید.
سلام مرا به همه برسانید.
من از همه شما متشکرم.
من به همه دعا میکنم.»
🔶🔸فرماندهان و ردههای سپاه
- جواد منصوری ۱۰ ماه،
- عباس دوزدوزانی ۳ ماه،
- عباس آقازمانی معروف به ابوشریف ۲۵ روز،
- مرتضی رضایی ۱۴ ماه
- محسن رضایی حدود ۱۶ سال،
- سیدیحیی صفوی معروف به رحیم صفوی ۱۰ سال،
- محمدعلی جعفری حدود ۱۲ سال
- حسین سلامی از سال ۱۳۹۸ تاکنون فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند.
🔶🔸اساسنامه سپاه پاسداران در پنج فصل و ۴۹ ماده و ۱۶ تبصره در جلسه دوشنبه ۱۵ شهریور ماه ۱۳۶۱ مجلس شورای اسلامی تصویب و به امضای آیت الله اکبر هاشمی رییس مجلس شورای اسلامی رسید.
🔹سه سال بعد حضرت امام (ره) در ۲۶ شهریور ۱۳۶۴ در فرمانی خواستار تشکیل نیروهای سهگانه زمینی، هوایی و دریایی سپاه پاسداران شدند.
مراکز علمی سپاه پاسداران نیز به منظور ارتقای سطح علمی با برگزاری کلاسهای آموزشی مختلف کارایی و توان نیروهای سپاهی را افزایش میدهند.
دانشگاه امام حسین (ع)، دانشکده فرماندهی و ستاد و دانشگاه علوم پزشکی بقیة الله (عج) وظیفه تعلیم و تربیت و افزایش سطح آگاهی و دانش نیروهای نظامی و کادر اداری سپاه پاسداران را بر عهده دارند.
🤲 والحمدلله
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌹 🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌹
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت ۱۵۱م؛
در حالی که جای وصیتنامهاش را نشان میداد، گفت:
"حس میکنم که خدا هم ازم راضی شده."
دلم هری ریخت، پرسیدم:
"یعنی چی که خدا ازت راضی شده؟!"
حرف را برگرداند:
"حاج خانم یه زنگ بزن زهرا و امین بیان ببینمشون"
زهرا و امین را پیش از میهمانی شب قبل دیده بود
اما چرا اصرار داشت آنها را دوباره ببیند؟
هنوز ذهنم درگیر آن جملهی
«حس میکنم خدا هم ازم راضی شده.» بود.
حرفی که او از سریقین گفته بود؛ اما دل من را میلرزاند
گفتم:
"زنگ میزنم بعدش چی؟!"
گفت:
"بعدش سفره رو بینداز که خیلی گرسنهام."
رفتم توی آشپزخانه
اما تمام هوش و حواسم به او بود
نهار را کشیدم.
دستم به غذا نمیرفت
غصهای گلوگیر راه نفسم را بسته بود.
حسین زیر چشمی نگاهم میکرد.
قوت سارا هم از شنیدن خبر رفتن بابا بسته بود
گفتم:
"تا من ساکت رو حاضر کنم و زهرا و امین بیان، شما برو یه چرت بخواب."
ساکش را برداشتم
مثل همیشه از قرآن و مفاتیح تا حوله و لباسهای اضافی، داروها و مقداری تنقلات گذاشتم و رفتم توی اتاقم دراز کشیدم
اما خوابم نمیبرد.
از این دنده به آن دنده میچرخیدم.
مینشستم آیة الکرسی میخواندم
اما باز بلند میشدم.
کمردرد اذیتم میکرد
یکی از دوستانم برای کمک به منزلمان آمد
داشت حیاط را آب و جارو میکرد که گفت:
"حاجخانم! فکر میکنم حاجآقا رفته پایین و داره کار میکنه.!"
گفتم:
"نه! حاجآقا توی اتاقشون دارن استراحت میکنن"
با این حال به طبقه پایین که حکم انباری داشت، سر زدم
توی طبقه پایین یک یخچال فریزر قدیمی پارس داشتم که خیلی برفک میزد
دیدم حسین با پنکه و یک قابلمه آب جوش فریزر را تمیز میکند
پرسیدم:
"شما اینجا چکار میکنی؟! مگر قرار نبود استراحت کنی؟!"
همینطور که برفکها را آب میکرد، گفت:
"چون شما کمردرد دارین فکر کردم که کمکتون کنم."
کار تمیز کردن طبقه پایین که تمام شد، زهرا و شوهرش رسیدند.
امین رفت خشکشویی سر کوچه و زهرا و سارا چای آوردند و میوه گذاشتند جلوی بابایشان
حسین خواست چای را با سوهان بخورد
سارا یادآوری کرد:
"بابا! شما قند دارین سوهان براتون خوب نیست! نخورین."
نرم و صمیمی به سارا گفت:
"بابا جان! قند رو ولش کن کار از این حرفا گذشته."
زهرا پرسید:
"ولی شما همیشه پرهیز میکردین و به ما هم سفارش که چیزی که براتون خوب نیست نخورین!"
دوباره نگاهی به صورت زهرا و سارا انداخت
نگاهش را تا من که دلم مثل سیر و سرکه میجوشید امتداد داد و یکباره گفت:
"برای کسی که چند روز دیگه شهید میشه فرقی نمیکنه که قندش بالا باشه یا پایین!"
چای را سر نکشیده بود که دخترها زدند زیر گریه.
گفتم:
"حاج آقا باز داری برای بچههاروضه میخونی؟! به خاطر این گفتی صداشون کنم؟!"
خونسرد و متبسم گفت:
"آره حاجخانم! واسه این گفتم بچهها بیان که خوب نگاهشون کنم"
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
به سربازان "سیدعلی" بگو:
ما خط رو با دادن جانمان حفظ کردیم
حالا سپردیمش به شما ...
🔸🌺🔸--------------
📖 @salonemotalee
🌷سربند یامهدی(عج)🌷
... دوست قدیمی من بود؛
ابراهیم هادی.
کنارش نشستم و سلام کردم.
مرا شناخت و تحویل گرفت.
درست نمیتوانست صحبت کند.
گلوله از صورت به داخل دهانش خورده بود و به طرز عجیبی از گردنش خارج شده بود‼️
یک گلوله هم به پایش خورده بود.
معمولا وقتی گلوله از انتهای گردن خارج میشود، به نخاع و یا شاهرگ آسیب میرساند و احتمال زنده ماندن انسان کم میشود اما ابراهیم سالم و سرحال بود!
بلافاصله نگاهم به سر ابراهیم افتاد.
قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.
مسیر یک گلوله را میشد بر روی موهای او دید!
با تعجب گفتم:
"داش ابرام،سرت چی شده؟!"
دستی به سرش کشید.
با دهانی که به سختی باز میشد، گفت:
"میدانی چرا گلوله جرئت نکرد وارد سرم شود؟ خجالت کشید وارد سرم بشود، چون پیشانی بند یامهدی(عج) به سرم بسته بودم".
📚 ص۱۴۲ سلام بر ابراهیم ۲
🔸🌺🔸--------------
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی
📖 مقاله چهارم؛
#صهیونیزم_حزب_جدید_شیطان
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10478
◀️ قسمت یکم؛
🔶🔸اگرچه با جریان مشروطه از حوادث قرن نوزدهم خارج و به قرن بیستم وارد شدیم، اما در بازگشتی آخرین به قرن پرحادثه و پیچیده نوزدهم، یکی از مهمترین دستاوردهای این قرن را برای تمدن شیطانی غرب مورد بررسی قرار میدهیم.
🔹در سال ۱۸۳۹م و همزمان با آغاز سلطنت عبدالمجید اول که با مداخله دول اروپایی و جریانهای فراماسونری به قدرت رسید، انگلستان نخستین کنسولگری غرب را در قدس برای حمایت از یهودیان مهاجر پایه گذاشت.
این جریان یکی از مهمترین پیامدهای “تنظیمات” در عثمانی و برقراری حق کاپیتولاسیون بود.
تلاش انگلستان در این دوره برای مهاجرت و اسکان تعداد بیشتری از یهودیان در فلسطین در نامهی پالمرستون، نخستوزیر وقت انگلستان به سفیر این کشور در استانبول آشکارا بیان شده است. (۱)
🔹بهدنبال این اقدامات سیاسی، در اوائل دهه ۶۰ قرن نوزدهم، اقدامات فرهنگی و تبلیغی نیز در میان یهودیان مبنی بر دعوت برای “بازگشت” به فلسطین آغاز شد.
هیرش کالیشر (Hirsch Kalischer)، حاخام یهودی، نخستین کسی بود که این دعوت را در کتاب “در جستجوی صهیون” در سال ۱۸۶۱ آغاز کرد و پس از او موج گستردهای در این خصوص، افکار او را ادامه داد.
🔹با این وجود صهیونیزم تا سال ۱۸۸۱ هیچ پیوندی با تودههای یهود نداشت.
برای غلبه بر این سکوت، شرایطی لازم بود تا یهودیان را وادار به مهاجرت به فلسطین کند.
همانند همیشه، یک ترور سبب شکستن سد شد.
در این سال تزار الکساندر دوم در روسیه ترور شد و در پی آن یهودیان این کشور که عمدهترین جمعیت یهودی جهان بودند، در معرض کشتار قرار گرفتند. (نگاه کنید به: اسطوره پوگرومها)
🔹نتیجه این اقدامات، خروج یهودیان از روسیه و تشکیل چند جمعیت صهیونیستی محلی بهنام عشّاق صهيون (Hovevei Zion) بود.
مسأله اسکان یهودیان در فلسطین از سوی این جمعیتها دنبال شد و بر احیای زبان عبری بهجای زبان ییدیش که زبان یهودیان اروپای مرکزی بود تأکید شد.
🔹این شرایط زمینه را برای پیدایش جنبش بیلو (Bilu movement) متشکل از صدها جوان صهیونیست فراهم کرد که در راه اسکان یهودیان در فلسطین تلاش میکردند.
این جنبش پس از تلاش بسیار و حتی ورود انگلستان به صحنه و مواجه شدن با مخالفت عثمانی برای فروش فلسطین، سرانجام توانست بیست یهودی را به این کشور بفرستد و بدینگونه نطفه نخستین مهاجران یهودی را در فلسطین منعقد سازد.
🔹در ادامهی این اشغال و در آستانهی شکست آن، سرمایهی روچیلد یهودی به کار آمد و با خرید دو روستای “عاقر” و “قطره” کار اشغال ادامه یافت.
🔹در پی این تحولات بود که سرانجام تئودور هرتزل یهودی، کتاب خود را با عنوان “دولت یهود” در سال ۱۸۹۵ منتشر ساخت.
وی در این کتاب بیان کرد که مسأله یهود، مسألهای اجتماعی یا دینی نیست، مسألهای است قومی که جز از طریق تبدیل شدن به یک مسأله سیاسی جهانی که باید بهدست قدرتهای بزرگ حل شود، از راه دیگری قابل حل نیست.
🔹به نظر هرتزل معنی مشخص این حرف این است که یهودیان حق داشته باشند بر نقطهای از کره زمین حکومت کنند.
البته وی بیان کرد که این نقطه لزوماً فلسطین نیست.
🔹سرانجام و پس از مجادلات بسیار، هرتزل توانست نخستین کنگره صهیونیستی را با شرکت ۲۰۴ نماینده از سوی جمعیتهای صهیونیستی در ۲۷ اوت ۱۸۹۷ در شهر بال سویس برگزار کند.
در این کنگره، اهداف صهیونیزم که به “برنامه بال” معروف شد و سازمان اجرایی آن یعنی “سازمان صهیونیزم جهانی” مورد تصویب قرار گرفت.
البته علیرغم اصرار بسیاری از شرکتکنندگان مبنی بر تأسیس دولت یهودی در فلسطین و درج نهایی آن در بیانیه هدف، این امر مورد توافق همگان واقع نشد و منشأ بروز اختلافات و انشعاباتی در جنبش صهیونیزم شد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10574
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
📒 فصل اول؛ آن روزها
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10503
◀️ قسمت پنجم؛
🔹من در خانهی پدر، از فقر چیزهایی دیدهام که در خانه علمای دیگر کمتر دیده میشود.
پدر هیچگاه از ناداری و تنگدستی خود با کسی سخن نگفت، بلکه برعکس، به سبب مناعت طبع و توجه به وضع ظاهر، مردم ایشان را فردی توانگر میپنداشتند.
🔹پدرم در تابستان فقط از قبای خاچیه (که گرانترین عباست که بعد از آن عبای مخلوط است و بعد از آن هم عبای مکینه) و در زمستان هم از عبای نایینی (که از عبای لاهوت متداول میان علما فاخرتر است) استفاده میکرد.
اما قبای خود را گاهی به ناگزیر وصله میکرد چون این دیگر زیر عبا پنهان میماند.
🔶🔸تنها همراه پدر
پدر همواره به من محبت ویژه داشت و در سفرهای خود با من مانوس میشد.
🔹پدرم یک بار بینایی خود را از دست داد ولی بعداً شفا یافت.
درمان چشم خود را در تهران ادامه میداد.
سه بار به تهران رفت ولی حاضر نشد کسی جز من همراهش باشد.
🔹سال ۱۳۴۲ در قم بودم؛
پدر به من نامه نوشت که به مشهد بیایم تا او را در سفر درمانی به تهران همراهی کنم
اما رفتن من به مشهد به تاخیر افتاد
علت آن ماموریتی بود که در رابطه با مسائل تبلیغ باید در زاهدان انجام میدادم
به زاهدان رفتم و در آنجا بازداشت شدم
مهمترین نگرانی من هنگام بازداشت، پدرم بود که بی من به سفر نمیرفت
🔹به خاطر دارم که در حال بازداشت در هواپیما نشسته بودم تا مرا از زاهدان به تهران ببرند
به یاد پدر افتادم
ناگهان اندوهی سنگین قلبم را فشرد
و دلواپسی عجیبی وجودم را فرا گرفت
به خود گفتم حال که در هواپیما چنین وضعی دارم پس وقتی وارد بازداشتگاه شوم چه حالی خواهم داشت
🔹به خدای متعال متوسل شدم و به درگاهش لابه کردم تا دلم آرام گیرد
دقایقی فکرم از این موضوع منصرف شد
سپس بار دیگر که به یاد پدر افتادم؛ دیدم این بار بدون آن حالت اضطراب و نگرانی به این فکر میکنم
در دلم حالت دلتنگی و اشتیاق و مهر و عطوفت بود اما همراه با آرامشی که هنوز شیرینی آن را به روشنی در خاطر دارم
🔹خدای بزرگ را شکر کردم که دعایم را استجابت فرمود و با دادن سکینه و آرامش به من لطف کرد
این نعمت را تنها کسی میتواند در کند که به آن رسیده باشد
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10579
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee