eitaa logo
سالن مطالعه
210 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 😱 شاید عجیب باشد؛ بعضی چهره‌ها که در تاریخ و سیاست و ادبیات ما نقش اساسی داشته‌اند و گاهی برای ما بسان بُتی تعریف شده‌اند؛ مسلمانانی ضد دین و صهیونیست بوده‌اند. این پرونده سعی در روشن‌کردن زوایای این " دارد؛ بعون‌الله و التوکل علیه 👈 جایگاه محمدعلی فروغی در تاریخ معاصر https://eitaa.com/salonemotalee/3377 https://eitaa.com/salonemotalee/16687 https://eitaa.com/salonemotalee/16690 👈 https://eitaa.com/salonemotalee/8813 👈 یهودی دروغ‌پرداز و مسلمان‌نما است؛ https://eitaa.com/salonemotalee/1850 👈 https://eitaa.com/salonemotalee/11043 👈 یهودی‌زاده‌ای به‌دنبال https://eitaa.com/salonemotalee/10256 👈 بهائی یهودی‌تبار؛ مروج فساد و فحشاء در دانشگاه در پوشش هنر https://eitaa.com/salonemotalee/11536 👈 ؛ ناشرِ فلسفه، ادبیات و سبک‌زندگی‌آمریکایی درایران https://eitaa.com/salonemotalee/14388 👈 ، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم، شاعر و (۱۲۷۴ - ١٣۴۵ش) https://eitaa.com/salonemotalee/16384 👈 میرزا کریم‌خان رشتی؛ چهره مرموز تاریخ معاصر ایران؛ https://eitaa.com/salonemotalee/19181 👈 ؛ یهودزدگان و مترجمان اصلاح‌طلب https://eitaa.com/salonemotalee/24358 🔗 ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ؛ یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار "بدون داشتن یک «نظریه» نمی‌توانیم بنیان «آزادی» و «دموکراسی» را در جامعه استوار کنیم. اگر در غرب پیشرفتی در آزادی و حکومت دموکراتیک حاصل شده، در آن جوامع نیز با ارائه «تئوری‌های فلسفی» توانسته‌اند که موفق بشوند." 🔸🌺🔸ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هم نظریه مهم است، هم عمل و هم شخص. این سه به هزاران شکل در هم می‌آمیزند و چرخ می‌زنند و دگرگون می‌شوند و بازی می‌کنند. 🔹عزت‌الله فولادوند چهره کلیدی حلقه‌ی مترجمان سکولار در ایران و یکی از پدران معنوی جنبش [فتنه] سبز چنین فکر می‌کرد. برای همین از سال ۱۳۵۸ به پیشنهاد علیرضا حیدری‌ خواجه‌پور، مدیر عامل انتشارات خوارزمی پروژه ترجمه آثار فیلسوفان یهودی و جاسوسان لیبرال را در حوزه علوم انسانی آغاز کرد تا راه مبارزه با استبداد دینی [!!] را ابتدا به نخبگان دانشگاهی بیاموزد. 🔹در طول ۳ دهه (۱۳۸۸ – ۱۳۵۸) عزت‌الله فولادوند ۴۸ اثر منتشر کرد. بیش از نیمی از آن‌ها کتاب‌هایی بودند که در اسناد رسمی سازمان‌های امنیتی آمریکا و اروپا به عنوان «کتاب‌های سفید» یا همان «منابع مورد تأیید» برای اشاعه فلسفه سرمایه‌داری شناخته می‌شدند. 🔹او گام‌به‌گام دستورالعمل‌های مشترک وزارت امور خارجه آمریکا و سازمان جاسوسی سیا را برای «فروپاشی ایدئولوژیک» نظام جمهوری اسلامی اجرا ساخت و کوشید تا هیچ فرصتی را برای تبلیغ هانا آرنت، سِر کارل پوپر، سِر آیزایا برلین، ریمون آرون و واسلاو هاول از دست ندهد. 🔹فولادوند به سبب فعالیت‌هایش ۳ بار در دوران وزارت ارشاد و ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی برنده‌ی جایزه کتاب سال شد و دایره نفوذش را تا روزنامه‌هایی مانند ایران (ارگان رسمی دولت)، همشهری (ارگان رسمی شهرداری تهران) و جام جم (ارگان رسمی صدا و سیما) گسترش داد. 🔹حتی مهرماه ۱۳۸۷ جایزه کتاب فصل برای ترجمه کتابی از سِر آیزایا برلین در حوزه «علوم انسانی» به فولادوند اهداء گشت! 🔹حمیدرضا جلایی‌پور در کتاب جامعه‌شناسی جنبش‌های اجتماعی نقش او را در میان تئوریسین‌های گفتمان اصلاح‌طلبی هم وزن حسین بشیریه، باقر پرهام، داریوش آشوری، محمدعلی همایون کاتوزیان و داریوش شایگان می‌داند. 🔹اکبر گنجی نیز در تحلیلی پیرامون «وزن‌کشی نیروهای اپوزیسیون» برای براندازی جمهوری اسلامی از عزت‌الله فولادوند به عنوان یکی از «پدران معنوی جنبش سبز» یاد می‌کند و می‌نویسد: "آیا می‌توان گستردگی و ماندگاری تأثیر «محسن کدیور» را همسنگ مترجم آگاه و سخت‌کوشی چون «عزت‌الله فولادوند» دانست؟! فولادوند در قلب فرهنگ پویایی معاصر جای دارد، و کامیابانه دانش و «اندیشه تجدد» را به چندین نسل از جوانان ایرانی انتقال داده است. نسل جوانی که امروزه بدنه اصلی «جنبش سبز» را تشکیل می‌دهند تا حد زیادی «فرزندان معنوی» و فکری این روشنفکران و اندیشمندان پرکار و کم توقع، و پر دانش و کم‌ادعا هستند." 🔹گنجی سپس از قدرت و وزن بالای فولادوند برای «براندازی نظام» می‌گوید و نقش او را بسیار مهم‌تر از امثال کدیور فرض می‌کند، چون «سبک مدرن زیستن و فهم مدرنیته را به جوانان ایرانی آموخته است.» هر چند مریدان فولادوند این قدرت بالای استادشان را معادل با جمع‌آوری کمتر از «ده هزار رای در انتخابات ریاست جمهوری» می‌دانند! با این حال، او یکی از بانیان انحراف اصلاح‌طلبان از فلسفه‌ی انقلاب اسلامی است که تا امروز در حاشیه امنِ فعالیت‌های آکادمیک پنهان شده است. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22985 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22960 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت دوم: 🔶🔸از دانشگاه کلمبیا تا انتشارات فرانکلین 🔹عزت‌الله فولادوند که یگانه الگوی زندگی‌اش را محمدعلی فروغی (از پیشروان فراماسونری ایران و نخست‌وزیر پهلوی‌ها) می‌داند؛ زاده‌ی سال ۱۳۱۴ در اصفهان و درون خاندانی اشرافی است. 🔹مادرش نسب از شازده‌ای قجری می‌برد و پدرش غلامرضا فولادوند از تبار ایل بختیاری و ابتدا قاضی دادگستری رضاخان بود، اما خدماتش به رژیم ستم شاهی او را در زمره سیاستمداران مطلوب محمدرضا پهلوی قرار داد و به مناصب عالی کشوری رساند. 🔹پدر عزت‌الله، او را در نوجوانی برای ادامه تحصیلات متوسطه ابتدا به انگلستان و سپس ۲ سال به دانشکده پزشکی پاریس فرستاد، ولی سرانجام در ۲۲ سالگی راهی نیویورک کرد تا در دانشگاه کلمبیا فلسفه بیاموزد. 🔹این دانشگاه را «مخزن تربیت جاسوسان لیبرال» می‌دانند و آن زمان با مشارکت سازمان جاسوسی سیا سرمایه‌گذاری گسترده‌ای را بر روی دانشجویان خارجی آغاز کرد تا همراه بنیاد فورد، پروژه‌های «تربیت نخبگان سیاسی» و «تربیت معلم» را برای گسترش ایدئولوژی لیبرال سرمایه‌داری در کشورهای جهان سوم پیش ببرد. 🔹عزت‌الله فولادوند در دانشگاه کلمبیا زیردست اساتیدی چون آرتور دانتو، رابرت کامینگ و سیدنی مورگن بسر پرورش یافت و رساله فوق‌لیسانس خود را در «نقد قوه حکم کانت» نوشت. پس از بازگشت به ایران در پایان سال ۱۳۴۱، با استفاده از نفوذ خانواده‌اش در دربار، سمت‌های مختلفی را در شرکت ملی نفت و وزارت اقتصاد و دارایی عهده‌دار شد. 🔹در دهه ۱۳۴۰ دو مرکز بزرگ ترجمه در ایران فعال بودند: ■ یکی بنگاه ترجمه و نشر کتاب که تحت نظارت دربار شاهنشاهی و زیر سیطره بهایی‌هایی مانند قرار داشت ■ و دیگری یک شرکت انتشاراتی آمریکایی به نام مؤسسه فرانکلین. این موسسه را که یکی از کارگزاران برجسته‌ی MI6 و CIA در تهران تاسیس کرد، از بودجه مستقیم دولت آمریکا تغذیه مالی می‌شد و با لژهای فراماسونری پیوندهای استواری برقرار ساخت؛ اساسنامه‌ی فرانکلین نیز صراحتاً وظیفه اصلی آن را «گسترش فلسفه و ادبیات آمریکایی در ایران» ذکر کرده بود. 🔹، یکی از پیروان فرقه ضاله بهائیت، سردبیری انتشارات را برعهده داشت و و ، سرویراستاران آن به شمار می‌رفتند. 🔹فولادوند در سال ۱۳۴۷ به دیدار امامی و دریابندری رفت و قرارداد نخستین ترجمه‌اش را با آنان بست. ترجمه کتاب گریز از آزادی" نوشته‌ی اریش فروم را به او سپردند؛ اثری متعلق به فیلسوفی یهودی که ۲ سال پس از انتشارش در سال ۱۳۵۰ «جایزه ترجمه ممتاز» سازمان یونسکو را نصیب فولادوند کرد. 🔶🔸ساخت زیربنای تجدیدنظرطلبیِ سکولار 🔹آشنایی عزت‌الله فولادوند با خواجه‌پور به پیش از انقلاب می‌رسید. حیدری، مؤسس و مدیر مرموز انتشارات خوارزمی، از نزدیکان و شاگردان سناتور خانلری به شمار می‌رفت که به هنگام قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، وزیر فرهنگ رژیم پهلوی در کابینه اسدالله علم بود و ابتدا توسط او به مجله سخن راه یافت. 🔹در سال ۱۳۴۷ با حمایت سناتور، انتشارات خوارزمی را پایه گذاشت و همه انرژی‌اش را خرج گسترش آموزه‌های لیبرالی در ایران کرد. حیدری در ابتدای دهه ۱۳۵۰ با ، رئیس دفتر ویژه ، برای تاسیس انتشارات آریامهر همکاری داشت، گرچه بیشتر وقتش را برای گسترش فعالیت‌های خوارزمی با کسانی چون هوشنگ وزیری، نجف دریابندری، محمدعلی موحد، منوچهر بزرگمهر و ابراهیم یونسی می‌گذراند و در رأس آنان از فریدون آدمیت، تاریخ‌دان فراماسون، مشورت می‌گرفت. 🔹او از نخستین سال پیروزی انقلاب اسلامی، ترجمه آثار رهبران صهیونیسم سیاسی مانند را در دستور کار خود گذاشت و اجرای آن را به فولادوند سپرد تا به تدریج یک زیربنای تئوریک برای تجدیدنظرطلبی سکولار بسازد. (بخشی دیگر از پروژه را نجف دریابندری و محمدعلی موحد در خوارزمی به انجام رساندند.) 🔹چنان‌که اکبر گنجی در خاطراتش شرح داده و محمدسعید نیز بر آن صحّه گذاشته است، طیف مهمی از اصلاح‌طلبان از رهگذر این پروژه و خواندن کتاب‌های آرنت در دهه ۱۳۶۰ دچار یک دگرگونی بنیادینِ عقیدتی شدند و در واقع، ترجمه‌های فولادوند آنان را به سوی مبارزه با جمهوری اسلامی کشاند. 💥گنجی می‌نویسد: "در همان‌سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ آقای «عزت‌الله فولادوند» دو کتاب مهم از «هانا آرنت» ترجمه کرد؛ یکی کتاب «خشونت» و یکی کتاب «انقلاب»." 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23048 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22985 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت سوم: 🔹طیف مهمی از اصلاح‌طلبان از رهگذر خواندن کتاب‌های آرنت در دهه ۱۳۶۰ دچار یک دگرگونی بنیادینِ عقیدتی شدند و در واقع، ترجمه‌های فولادوند آنان را به سوی مبارزه با جمهوری اسلامی کشاند. 💥گنجی می‌نویسد: "در همان‌سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ آقای «عزت‌الله فولادوند» دو کتاب مهم از «هانا آرنت» ترجمه کرد؛ یکی کتاب «خشونت» و یکی کتاب «انقلاب». وقتی من این ۲ کتاب را خواندم فهمیدم چه کار اشتباهی انجام دادیم که «انقلاب» کردیم و به راه بسیار بدی گام گذاشتیم. آرنت در این دو کتاب نشان می‌دهد که خشونت چه چیز بدی است و انقلاب‌های کلاسیک کل‌گرایانه مانند «انقلاب چین»، «انقلاب کوبا» و «انقلاب اسلامی ایران» که از روی «انقلاب فرانسه» کپی‌برداری شده‌اند، اساساً پدیده‌ای است که شما را مطلقاً به دموکراسی نمی‌رسانند، شعار عدالت اجتماعی می‌دهند ولی عدالت اجتماعی نمی‌آورند و در یک دور باطل خشونت شما را می‌اندازند." 🔹عزت‌الله فولادوند فقط در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۳ چهار کتاب از هانا آرنت، جرج اورول و گراهام گرین، سه عضو رسمی CIA و MI6 منتشر ساخت. همراه با ترجمه دو کتاب آرنت او به سراغ رمان کاتالونیا نوشته‌ی جرج اورول رفت؛ گرچه از نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی ابتدا مترجمان بهایی مانند برای ترجمه فارسی کتاب‌های کاتالونیا، قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ پیشقدم شدند. چه کسی در میان اهل قلم ماجرای جاسوسی برای اینتلیجنس سرویس انگستان و سفارشی بودن آثارش را نمی‌دانست؟ حکایت رسوایی امنیتی او از دو دهه‌ی گذشته حتی خوانندگان عادی رمان‌هایش را در جهان به هیجان می‌آورد. 🔹برپایه سند سرّی شماره ۱۱۱۰/۳۵۹/PR110/5 به تاریخ ۲۱ مارس ۱۹۵۰ که توسط مؤسسه تحقیقات امنیتی رند (وابسته به پنتاگون) در واشنگتن انتشار عمومی یافت، اورول جاسوس اینتلیجنس سرویس و عضو ارشد دپارتمان پژوهش‌های اطلاعاتی (IRD) این سازمان بوده است. این سند تحت عنوان Progress Report on the Work of the IRD با طبقه‌بندی «فوق سرّی» در آرشیو سرویس MI6 بایگانی شد و گزارشی از پیشرفت یک عملیات جاسوسی آکادمیک با اسم رمز «عملیات ارشاد واقعی در سراسر جهان» بود که سال ۱۹۴۸ کلید خورد تا به شبکه‌سازی از هنرمندان، روشنفکران، رهبران مذهبی، سران اتحادیه‌های صنفی، متفکران و روزنامه‌نگاران بپردازد و پای آنان را به عرصه «جنگ جاسوسان» (تعبیر سرویس انگلستان از جنگ سرد) بکشاند. 🔹جورج اورول و مدیران آژانس BBC از نخستین کارگزاران این پروژه پیچیده و چندجانبه به شمار می‌رفتند. 🔹اورول امتیار آثارش را به دپارتمان پژوهش‌های اطلاعاتی (IRD) فروخت، MI6 به سرعت آن‌ها را توسط مترجمان خود به ۱۸ زبان دنیا ترجمه کرد و سپس CIA امتیاز نسخه سینمایی دو کتاب او را خرید. 🔹گفته‌اند ذهن اورول در سه کتاب کاتالونیا، قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ مجسم است. او در این رمان‌ها از زاویه دید یک شخصیت «آزادی‌خواه» به رژیم‌های ضدلیبرال می‌تاخت و با پیروی از باطن تفکر سرمایه‌داری، هرگونه انقلابی‌گری را محکوم به شکست می‌دانست و نتیجه‌ی هر شکل از «آرمان‌خواهی» و «آرمانشهرگرایی» را نیز رفتن به سوی توتالیتاریسم و ظهور «حکومت وحشتِ مطلق» می‌نامید. این استراتژی تبلیغاتی را همه جاسوسان آکادمیک غرب دنبال می‌کردند. 🔹اورول می‌گفت «همه انقلاب‌ها محکوم به شکست هستند، اما همه شکست‌ها یک شکل نیستند.» همچنین آرنت و پوپر هم انقلاب‌ها را در پدید آوردن حکومت قانون و تحقق آزادی عاجز می‌دانستند، الا انقلاب آمریکا! یا که کتاب طبقه جدید او توسط CIA و در پوشش نام انتشارات پراگر با تیراژی وسیع، قیمتی ارزان و تبلیغات رایگان رادیو اروپای آزاد در جهان توزیع شد، معتقد بود: «انقلاب همراه یک تراژدی در زندگی بشری است.» از این رو در تبلیغات رسانه‌های غربی، اغلب آثار آنان جزء لیستی است به نام: «۱۰۰۱ کتابی که قبل از مردن حتماً باید خواند» یا همان“۱۰۰۱ Books You Must Read Before You Die” چون این کتاب‌ها منطبق با دستورالعمل «عملیات ارشاد واقعی» در MI6 «پیام لیبرال سرمایه‌داری» را در جهان اشاعه می‌دادند. 🔹حتی برخی رسانه‌های مدعی اصول‌گرایی نیز در ایران آنان را به عنوان آثار برتر برای مخاطبان خود تبلیغ می‌کنند. 🔹جرج اورول نسخه ادبی و پیشرو فلسفه‌ی هانا آرنت است. برای همین، عزت‌الله فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ دو کتاب از آرنت و از اورول را همزمان با یکدیگر توسط انتشارات خوارزمی به بازار کتاب فرستاد ... 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23070 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23048 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت چهارم: 🔹 نسخه ادبی و پیشرو فلسفه‌ی است. برای همین، عزت‌الله فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ دو کتاب "انقلاب" از آرنت و "" از اورول را همزمان با یکدیگر توسط انتشارات خوارزمی به بازار کتاب فرستاد و پیش‌گفتاری ۲۱ صفحه‌ای در ستایشِ زندگی و حرفه‌ی این جاسوس انگلیسی نوشت، همان‌طور که برای هانا آرنت نیز در مقدمه نخستین ترجمه‌اش چنین ستایش‌نامه‌ای را نگاشت. فولادوند کتاب را دادخواستی علیه دروغ‌پردازان و شیّادانی می‌داند که «رویای آرمانشهر» را در سر مردم می‌پرورانند و از این‌که تلاش‌های اورول برای «بازگو کردن داستان راستین عصر ما» به بار نشست و توانست «میلیون‌ها خواننده را از رویای خوش آرمان‌شهرها بیرون آورد» ابراز شادمانی می‌کند. 🔹در این رویکرد ادبی هر کس «لیبرال» نیست و آرمانی دارد، فاشیست است؛ پس باید مردم را از سرشت سیاه او ترساند. از این رو، تیرماه ۱۳۸۸ و هنگام اوج پروژه کودتای سبز، سایت شهرزاد نیوز (وابسته به سرویس اطلاعات و امنیت هلند) از ایرانیان خواست تا هشدارهای اورول را در رمان‌هایش علیه جوامع توتالیتر جدی بگیرند، چون او با تصویر سرشتِ دولت‌های غیرلیبرال نشان می‌دهد: «در این رژیم‌ها کسی را حق اعتراض نیست. هرکس قصد توطئه کند و علیه نظام بکوشد، به بند گرفتار خواهد آمد.» 🔹رمان‌های این نویسنده انگلیسی در سال‌های گذشته بارها توسط مترجمان سکولاری مانند ژیلا سازگار، صالح حسینی، غلامحسین سالمی، منصور اقتداری، علی پیرنیا، علی‌اصغر افرجی، مهنوش جواهری، مهدی بهره‌مند، پژمان کوشش، حوریا موسایی، اکبر تبریزی و گلرخ سعیدنیا به فارسی برگردانده شد. ناشرانی مانند انتشارات نیلوفر، نشر جامی، نشر حکایتی دیگر، نشر یاران، نشر یاد عارف، نشر فرهنگ ماهرخ و… از مبلغان آثار اورول در ایران بوده‌اند. 🔹پس از سال ۱۳۸۴، این ناشران به نحوی هدفمند ۱۳ ترجمه مختلف را فقط از کتاب (مزرعه حیوانات) روانه بازار کتاب کردند؛ رُمانی که دیگر خیلی‌ها می‌دانند به سفارش سرویس جاسوسی MI6 در دنیا پخش می‌شود، اما هر بار نشریه کتاب هفته و خبرگزاری کتاب ایران (ارگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) انتشار کتاب‌های قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ را در نقاط مختلف جهان با آب و تاب گزارش می‌کنند! 🔹پس از ، فولادوند در سال ۱۳۶۳ به سراغ «سمبل نویسندگان جاسوس» رفت: ؛ صاحب اثر آمریکایی که حتی منتقدان ادبی سکولار نیز کتاب‌هایش را نتیجه کار در اینتلیجنس سرویس انگلستان می‌داند. 🔹انتشارات پنگوئن که مدیران آن را از میان کارمندان ارشد MI6 بر می‌گزینند، گرین را بزرگ‌ترین نویسنده معاصر انگلستان معرفی کرده است. او از سال ۱۹۴۳ مسئول ضد اطلاعات MI6 در امور پرتغال بود و همان‌جا با (بزرگترین جاسوس دو جانبه قرن بیستم) رفاقتی نزدیک به هم زد. تا آخر عمرش، یعنی ۳ آوریل ۱۹۹۱، در سوئیس برای انگلستان جاسوسی می‌کرد و از نویسندگانی است که واتیکان او را یک «ضاله‌نگار» و «مروج الحاد» دانست. 🔹با چاپ کتاب آمریکایی "آرام"، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹ وقت فولادوند یکسره به ترجمه آثار سِر یهودی اختصاص یافت. کریستین دولاکامپانی، تاریخ‌دان برجسته‌ی فرانسوی، در کتاب تاریخ فلسفه در قرن بیستم پوپر را «سرپرست فیلسوفان جنگ سرد» می‌داند و انتشارات خوارزمی نیز در همان سالیان اوج جنگ سرد ترجمه آثار او را آغاز کرد؛ چنان‌که در سال ۱۳۵۰ کتاب را با ترجمه احمد آرام، در سال ۱۳۵۱ کتاب یا اصلاح را با ترجمه هوشنگ وزیری (سردبیر روزنامه صهیونیستی آیندگان) و در سال ۱۳۵۹ کتاب نوشته‌ی بریان مگی را با ترجمه منوچهر بزرگمهر به چاپ رساند. 🔹از سال ۱۳۶۴ عزت‌الله فولادوند این پروژه ناتمام را ادامه داد و هر سال یک جلد از کتاب قطور "جامعه باز و دشمنان آن را" ترجمه و انتشارات خوارزمی بلافاصله آن را منتشر می‌کرد؛ اثری که به مرجع روشنفکران دینی مانند برای مبارزه با ایدئولوژی انقلاب اسلامی تبدیل شد و نزاع‌های پُر حرارتی را در محافل سیاسی برانگیخت. بسیاری از مرزبندی‌های کاذب سیاسی در محافل روشنفکری (نظیر دوقطبی پوپریست‌ها و هایدگریست‌ها) پس از ترجمه این کتاب رخ داد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23105 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23070 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت پنجم: 🔹همزمان با انتشار اولین جلد ترجمه فولادوند، شرکت سهامی انتشار (وابسته به گروهک ملی - مذهبی‌ها) نیز که یک سال پیش‌تر کتاب "حدس‌ها و ابطال‌ها"ی پوپر را منتشر کرده بود، این بار نیز کتاب "جامعه باز و دشمنان" آن را با ترجمه علی‌اصغر مهاجر به بازار کتاب فرستاد. 🔹مهاجر، یک مترجم لائیک و پس از همایون صنعتی‌زاده آخرین مدیرعامل موسسه فرانکلین به شمار می‌رفت. او از دهه ۱۳۵۰ پروژه ترجمه آثار پوپر را به خواست دولت آمریکا در ایران پیش‌ ‌می‌برد و گرچه آن زمان به پایان نرسید، اما محصولش پس از انقلاب توسط ملی - مذهبی‌ها به بازار کتاب راه یافت! 🔹موج فزاینده تبلغ "پوپر" سبب گشت تا دی‌ماه ۱۳۶۴ دکتر رضا داوری اردکانی، فلسفه‌دان معاصر و شاگرد "سیداحمد فردید" با انتشار ۲ یادداشت در ماهنامه کیهان فرهنگی از پشت پرده ترجمه سریع کتاب "جامعه باز و دشمنان آن" پرده بردارد. 🔹داوری اردکانی آن موج را پروژه «تبلیغات سیاسی علیه انقلاب اسلامی» توسط محافل انگلیسی دانست و ادبیات ستایش‌گران پوپر در ایران را با ادبیات رادیو اسرائیل مقایسه کرد: "ظاهراً ناشران در انتشار کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» مسابقه گذاشته‌اند… این پوپر کیست که هم دشمنان انقلاب اسلامی در خارج از کشور اثر او را وسیله مخالفت کرده‌اند و هم در داخل جمهوری اسلامی گروهی برایش سرودست و پا می‌شکنند و مخالفت با او را مخالفت با مقدسات می‌شمارند؟! اگر کتاب پوپر مثل کتاب‌های دیگر دو سه سال در دست مترجم و زیر چاپ مانده بود، ذکر این مقدمه صورت دیگری پیدا می‌کرد، اما در حالی که ما هنوز ترجمه بسیاری از آثار بزرگ فلسفه و سیاست دوره جدید را در دست نداریم، چند مترجم و ناشر در داخل و خارج یک‌باره به ترجمه و چاپ کتابی اقدام می‌کنند، لابد آن کتاب در نظر ایشان اهمیت خاص دارد… با توجه به این‌که «کارل پوپر» مثال و نمونه جامعه باز را جامعه کنونی آمریکا می‌داند، با انقلاب بر ضد این عالم مخالف است… نوشته او صرفاً یک اثر تبلیغاتی است که وابستگان به غرب و غرب‌زدگان از خواندن آن قدری تسلّی می‌یابند و در غفلت خود احساس آرامش می‌کنند و شاید بی‌خبران از فلسفه هم در برابر فضل و بلاغت او مرعوب شوند… از قرائن چنین برمی‌آید که تصور کرده‌اند نشر این قبیل کتب منشاء آثار سیاسی بزرگ و موجب «نهضت عقلی» و غنای ادب نظام «مردم‌سالاری» (دموکراسی) می‌شود. کسانی که صرفاً به نتایج سیاسی اثر پوپر نظر داشته‌اند بدانند که با خیال و رویای «جامعه باز» نمی‌توان با انقلاب مقابله و معارضه کرد. روشنفکران مسلمان نباید اغراق‌گویی‌های بعضی «محافل تبلیغاتی انگلیسی» در مورد کتاب پوپر را تکرار کنند… من در حیرتم که این توجه به پوپر در میان ما از کجا پیدا شده و چرا در تعارف به او و نشر آثارش مسابقه گذاشته‌اند! جامعه باز، «دام فریب» است." 🔹در حالی که هنوز اسناد سازمان CIA پیرامون ضرورت ترجمه آثار پوپر، آرنت، برلین و… برای پیشبرد پروژه فروپاشی ایدئولوژیک در ایران منتشر نشده بود، دکتر رضا داوری اردکانی تبعات روند تبلیغ و ترجمه فیلسوفان یهودی را بازکاوید، اما فولادوند زیرکانه خود را وارد معرکه نکرد و ترجیح داد تا مانند «مهره‌ای در یک بازی پیچیده و چرخ کوچک یک سلسله وقایع مهم» در حاشیه‌ای امن، پنهان بماند تا ماهیت مأموریتش نسوزد. 🔹در عوض عبدالکریم سروش و اکبر گنجی به دفاع از پوپر و مترجمان پوپر برخاستند و حتی مردادماه ۱۳۶۵، گنجی در ماهنامه کیهان فرهنگی پرونده سوابق داوری در پیش از انقلاب را گشود و او را حامی فاشیست‌ها خواند. 🔹گسترش فحاشی‌ها به انصراف دکتر داوری اردکانی برای پاسخ به منتقدان انجامید. با پایان کار ترجمه پوپر، فولادوند ۲ سال پیاپی (۱۳۷۰ و ۱۳۶۹) و در هنگامه صدارت سیدمحمد خاتمی بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به سبب «خدمت به عرصه فلسفه و علوم اجتماعی» جایزه کتاب سال را بُرد! 🔹پس از ۱۶ اثری که عزت‌الله فولادوند در دهه ۱۳۶۰ ترجمه کرد و اغلب به وسیله انتشارات خوارزمی چاپ می‌شد، در دهه ۱۳۷۰ نیز همین تعداد کتاب را به فارسی برگرداند. در این زمان، قرارداد نشر بیشتر آثارش را با انتشارات طرح‌نو می‌بست که از حمایت ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و احمد مسجد جامعی برخوردار بود. 🔹فولادوند همراه حسین پایا، خشایار دیهیمی و عبدالله کوثری پروژه‌ای تحت عنوان «بنیانگذاران فرهنگ امروز» را با هدف ترجمه جدیدترین آثار شارحان فلاسفه ماتریالست غرب (مانند ماکیاولی و نیچه) آغاز کرد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23127 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23105 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت ششم: 🔹فولادوند، آرام و بی‌حاشیه براساس یک زمان‌بندی و روش‌شناسی معین پیش می‌رفت، تا زیربنایی برای «علوم انسانی سکولار» در ایران بسازد؛ اما این زیربنا کم‌کم به نقطه عزیمتی برای طرح تئوری‌های «کودتای مخملی» بدل شد. 🔹مثلث سیاسی او در حال تکوین بود: «هم نظریه مهم است، هم عمل و هم شخص.» 🔹نظریه‌های سیاسی سکولار که نزدیک به دو دهه در فضای روشنفکری ایران تبلیغ می‌شدند، حالا سیاستمداران سکولار را می‌طلبیدند تا با «عمل» خود فرآیند «گذار» را رقم زنند. برای همین، پس از به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان در سال ۱۳۷۶، کلیدی‌ترین کتاب خود را با نام "خرد در سیاست" منتشر کرد؛ مجموعه‌ای از ۳۷ نوشته و ترجمه درباره سیاست‌ورزی سکولار در جهان معاصر که همزمان با طرح ایده «جامعه مدنی» و «گذار» از سوی سیدمحمد خاتمی به بازار آمد و برای نخستین بار، اصلاح‌طلبان را با مدل‌های «گذار به دموکراسی» (دموکراتیزاسیون) و «جنگ نرم» آشنا ساخت. 🔹در این کتاب، فولادوند با کنایه به فلسفه انقلاب اسلامی ایران و اینکه «راه دوزخ با نیات خیر فرش شده است» می‌نویسد: "«کمال» در سیاست، سرابی بیش نیست. هر کس در سیاست و کشورداری، آرزوی «کمال» در سر بپرورد و در پندار مدینه‌ای باشد. خیال خام پخته است… بدتر از همه کسانی هستند که نه تنها بناهای خیالی برافراشته‌اند، بلکه کوشیده‌اند به یاری فرصت‌طلبان و چاپلوسان. خلق را با «پس گردنی» به منزل گرفتن در آن کاخ‌های موهوم وادارند. سپس چون دیده‌اند برآیند کار آن گونه نشد که خیال بسته بودند و مصیبت به بار آمد، به دامان «نظریه توطئه» پناه برده‌اند و گناه را به گردن «شیاطین» داخلی و خارجی و صاحبان دست‌های پنهان و آشکار انداخته‌اند." 🔹مترجم در مقدمه خود تلقین می‌کند که هیچ توطئه‌ای برای براندازی جمهوری اسلامی وجود ندارد و هر سخنی از «توطئه‌های پنهان دشمنان» زاده‌ی ذهنِ سیاستمداران خیال‌پرداز است؛ اما در متن کتاب نشان می‌دهد که برای فروپاشی یک نظام سیاسی «کمال‌گرا» که از قواعد لیبرالیسم رو برگردانده است، از کدام نقطه باید آغاز کرد. یعنی، ابتدا مدعی وجود «توهم توطئه» در ذهن حاکمان می‌شود و سپس خودش راهکارهای توطئه علیه حکومت را ترسیم می‌سازد! 🔹در کتاب "خرد در سیاست"، فولادوند کوشید تا نقش ساختن یک «جامعه مدنی بدیل» را در فرآیند «فروپاشی از درون» شرح دهد؛ و با ترجمه مقاله‌ی «در ۱۹۸۹ در اروپای شرقی چه گذشت؟» نوشته دانیل شیرو چگونگی وقوع کودتاهای مخملی را تبیین کند؛ 🔹کودتاهایی با نقش محوری روشنفکران سکولار که به نحو مداوم در حال «مشروعیت‌زدایی» از رژیم حاکم و گسترش «احساس یأس» (سیاه‌نمایی) هستند: "روشنفکران، با همه ناتوانی ظاهری، «احساس یاسِ» اخلاقی و معنوی و فساد را با اعتراض‌های جسته و گریخته و تحلیل‌ها و تفسیرهای «کنایه‌آمیز» در میان مردم دامن می‌زدند. آثار چنین وضعی، وقتی اندک‌اندک دهها سال روی هم انباشته شد، به حدی رسید که دیگر نمی‌شد آن را دست را کم گرفت… روشنفکرانی که در هنرها و ادبیات دست داشتند، «طبقه‌ی متوسط» را مخاطب آثار خود قرار می‌دادند و از این راه به درک و تحلیل بهتر «فساد اخلاقی نظام» کمک می‌کردند؛ و بنابراین، نقش عمده‌ای بر عهده داشتند. آنچه «کمونیسم» را در «اروپای شرقی» زمین زد، آثار همین روشنفکران بود." 🔹آنچه روشنفکران سکولار را علیرغم همه ناتوانی‌شان به تکاپوهای بی‌ثمر علیه انقلاب اسلامی وا می‌‌داشت، همین تئوری‌های امیدبخش بود. آنان می‌پنداشتند که تعقیب کردن «مدل فروپاشی اروپای شرقی» در ایران نیز کارآمد است و بنابراین، پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ گام به گام به اجرای آن پرداختند. 🔹عزت‌الله فولادوند در خانه بزرگ خود در حوالی خیابان شریعتی تهران و پشت «پارک کودک» جلسات خصوصی با روشنفکران اصلاح‌طلب برگزار می‌کرد؛ کسانی که کم‌کم جای فامیل را برایش گرفتند و خانه‌ای که نمادهای اشرافی‌گری قدیمی غرب، دور تا دور آن به چشم می‌آمد. در اتاق پذیرایی‌اش یک میز چوبی قدیمی، فقط مخصوص شیرینی‌خوری قرار داشت و همیشه بیش از ۱۰ نوع شیرینی درجه یک از قنادی‌های معروف تهران روی آن چیده شده بود تا میهمانان با هر ذائقه‌ای کام خود را شیرین کنند. خودش، همیشه دور میز می‌گشت و برای میهمانان با دقت می‌گفت که همسرش چه شیرینی‌ای را از کدام قنادی خریده است. این کار را با ولع زیادی انجام می‌داد. انگار در حال انجام وظیفه مهمی بود؛ وظیفه‌ای که مثلاً خیال می‌کرد پایبندی‌اش به یک «سنت اشرافی» را نشان می‌دهد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23160 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23127 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت هفتم: 🔹... فولادوند پذیرایی را با ولع زیادی انجام می‌داد. انگار در حال انجام وظیفه مهمی بود؛ وظیفه‌ای که مثلاً خیال می‌کرد پایبندی‌اش به یک «سنت اشرافی» را نشان می‌دهد. 🔹صندوقچه‌ای بزرگ هم بین هال و پذیرایی قرار داشت؛ در گوشه‌ای پنهان با انبوهی از دست‌نوشته‌های چاپ نشده. خیلی از اوقات برای دوستان صمیمی‌اش از راز آن‌ها می‌گفت؛ هزاران برگ از ترجمه‌هایی که هنوز فصل انتشارشان فرا نرسیده بود و در انتظار فرصت سیاسی مناسبی، درون تاریکی صندوقچه به سر می‌بردند. 🔹در این میهمانی‌ها که گاهی از گلی ترقی (رمان‌نویس لائیک) تا خشایار دیهیمی (مترجم سکولار) در آن حضور داشتند، فولادوند تئوری‌های «کودتای مخملی» را شرح می‌داد و تصور می‌کرد با طرح گفتمان «جامعه مدنی» بیش از همه یک فرصت طلایی برای هنرمندان فراهم می‌شود تا رژیم را به سوی «مرگ معنوی» ببرند؛ 🔹چنانکه یک‌بار به نقل از دانیل شیرو می‌گفت: "حتی پیش از سال ۱۹۸۹ [سال سلسله کودتاهای مخملی] یک «جامعه مدنی بدیل» در اروپای شرقی در حال تکوین بود. این «جامعه مدنی» آفریننده‌ی روشنفکران، رمان‌نویسان، نمایش‌نامه نویسان، شاعران، مورخان و فیلسوفانی مانند واسلاو هاول، آدام میچنیک، جورج کنراد، میکلوس هاراستی و صدها تن افراد دیگر و کمتر مشهور بود. این افراد در آثار ادبی و کتابها و محافل کوچک بحث و مناظره خویش، جهانی را در «آئینه خیال» ترسیم می‌کردند که اغلب هموطنانشان تنها به صورت تیره و تار قادر به درک آن بودند و هیچ کس آن را امکان‌پذیر نمی‌دانست." 🔶🔸دموکراتیزاسیون، همجنس‌بازی و حلقه پنجشنبه‌ها 🔹سال ۱۳۷۷ فولادوند جدیدترین شرح پیرامون اندیشه سیاسی کارل پوپر را به فارسی انتشار داد. با حلقه چهارشنبه‌ها در ماهنامه کیان مراوده داشت و سال‌های سال تعامل نزدیک خود با «روشنفکران دینی» را ادامه داد. 🔹فولادوند با ترجمه‌ها و نوشته‌هایش در کیان از نخستین کسانی بود که پیش از عبدالکریم سروش، اکبر گنجی، آرش نراقی، رامین جهانبگلو و شیرین عبادی کوشید تا راه دفاع از پدیده «همجنس‌بازی» در ایران را زیر چتر تئوری‌های «پلورالیسم سیاسی» و «رواداری مذهبی» باز کند: "«لیبرالیسم» عقیده‌ای است که «مدارای جنسی» را نه فقط برای بی‌بندوبارها، بلکه برای کسانی که معتقدند «روابط جنسی» جز با همسر گناه است، «توجیه» می‌کند… در بسیاری از امور، تسامح و تساهل عملاً به این دلیل پدید می‌آیند که در حقیقت مردم دیگر تصور نمی‌کنند فلان گونه رفتار، اصولاً مسئله‌ای قبیح است. در بسیاری از بخش‌های جهان، در مورد «انواع رفتارهای جنسی» که سابقاً مردم از ارتکاب به آن‌ها منع و در برخی مواقع حتی مجازات می‌شدند، هم اکنون چنین اتفاقی افتاده است و روابط بیرون از دایره زناشویی یا «هم‌خانگی همجنس‌بازان» ممکن است.. گرایش تدریجی به بی‌اعتنایی، همچنین ممکن است یگانه راه رفع مناقشات مذهبی باشد، چنان‌که در اروپا چنین بود… لیبرالیسم حاضر به استفاده از قدرت دولت برای سرکوب برخی دیدگاه‌ها در جامعه نیست. برجسته‌ترین صورت این آرمان احیاناً از سنتِ فلسفه لیبرال به دست می‌آید که از «ایمانوئل کانت» سرچشمه می‌گیرد." 🔹عزت‌الله فولادوند عاشق جمله‌ای از مارتین هایدگر (فیلسوف آلمانی و دلباخته‌ی عشق هانا آرنت) بود و آن را مدام تکرار می‌کرد: «همه ما زیر سایه کانت [نه خدا] زندگی می‌کنیم.» پس باید به پیروی از سنت فلسفی او، «مدارای جنسی» از هم‌خوابگی تا هم‌خانگی همجنس‌بازان را بپذیریم و «گرایش تدریجیِ بی‌اعتنایی» به ارزش‌ها را دامن بزنیم؛ "یعنی همان‌گونه که ریچارد رورتی، فیلسوف برجسته CIA می‌گفت: «برای اقتدار لیبرال دموکراسی، باید سبکسری را در جامعه ترویج کنیم.» 🔹با انتشار مجله بخارا به سردبیری علی دهباشی، فولادوند در کادر سیاستگذاری آن جای گرفت و خانه هنرمندان ایران نیز یکی از پاتوق‌های دائمش شد. سابقه‌ی آشنایی فولادوند و دهباشی به هنگام انتشار ماهنامه کلک در اواخر دهه ۱۳۶۰ می‌رسید. 🔹دهباشی، کارگر چاپخانه مسعود سعد بود که ابتدا به نشریاتی چون آدینه و دنیای سخن راه پیدا کرد و با باند فاسد سلطنت‌طلبان در مجله دفتر هنر (به سردبیری بیژن اسدی‌پور) گره خورد. سپس از سال ۱۳۶۹ به مدت ۷ سال سردبیری ماهنامه کلک (به مدیر مسئولی کسری حاج‌سیدجوادی) را عهده‌دار شد. از همین هنگام نیز با عطاءالله مهاجرانی (معاون وقت حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور) رابطه‌ای نزدیک یافت و در جلسات مهاجرانی با نویسندگان سلطنت‌طلب مثل شاهرخ مسکوب شرکت می‌کرد. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23191 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23160 ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان ◀️ قسمت هشتم: 🔹دهباشی در سال ۱۳۷۷ مجله بخارا را روی کیوسک‌های مطبوعاتی فرستاد و از دل آن حلقه پنجشنبه‌ها درآمد. 🔹فولادوند به حضور در این حلقه بیشتر از تعامل با دیگر محافل علاقه‌ نشان می‌داد. این حلقه نزدیک میدان فردوسی داخل بن‌بست رفعت‌جاه در دفتر بخارا تشکیل جلسه می‌داد و هر از گاهی میزبان فریدون آدمیت، تاریخ‌نویس فراماسون بود. 🔹روشنفکران سکولار مانند داریوش شایگان، محمود دولت‌آبادی، محمدعلی همایون کاتوزیان، گلی ترقی، حسن عشایری، پری زنگنه، میشل کویی پرس، محمدنقی غیاثی، جلال خالقی مطلق، انور خامه‌ای، حسن کامشاه، مصطفی ملکیان، شهریار عدل، پیروز سیار، عبدالله کوثری و روح‌انگیز شریفیان اغلب به حلقه پنجشنبه‌ها رفت‌وآمد می‌کردند. 🔹حتی سلطنت‌طلبانی مانند سیمین بهبهانی (عضو بنیاد اشرف پهلوی در واشنگتن) یا روشنفکران لائیک مثل جمشید ارجمند (عامل امیرعباس هویدا و عضو حزب خلق مسلمان ایران) برای پیشبرد پروژه شناسایی شبکه‌ای از نویسندگان فارسی‌زبان با این حلقه همکاری داشتند. 🔹گاهی علی دهباشی برای جذب جوانان، بازیگران سینما از جمله فاطمه معتمدآریا را به عنوان میهمان به حلقه پنجشنبه‌ها می‌آورد. 🔹در یکی از جلسات، هنگام حضور معتمد آریا و بهانه سفرنامه خوانی، ایرانیان مسلمان را به سبب شیوه زیارت بارگاه امامان شیعه مانند توسل به امام رضا (علیه‌السلام) به استهزاء گرفتند. و یک‌بار هم فولادوند در ضمن بحثی درباره هانا آرنت، او را به سبب انکار «حقوق الهی» ستود. 🔹سال ۱۳۸۰ که سیدمحمد خاتمی بر مسند ریاست جمهوری و احمد مسجدجامعی بر صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشسته بودند، جایزه کتاب ممتاز سال به عزت‌الله فولادوند تعلق گرفت، چون او طی ۲۰ سال با ۱۶ ساعت کار شبانه‌روزی زیربنای فلسفه سیاسی سکولاریسم را از دنیای سرمایه‌داری به متن جامعه دینی ایران آورد. 🔹پس از اخذ این جایزه، فعالیت‌های فولادوند ناگهان به شکل چشمگیری شتاب گرفت. ترجمه کتاب‌های فلاسفه یهودی و اعضاء کادر رهبری عملیات جاسوسی آکادمیک PSB مانند سِر آیزایا برلین، ریمون آرون، کارل یاسپرس، ساموئل هانتینگتون، سیدنی هوک و فردریش فون هایک را نظم تازه‌ای بخشيد و بخشی از آنان را به درخواست خشایار دیهیمی توسط نشر ماهی به چاپ رساند. سپس همراه عبدالحسین آذرنگ و ژاله آموزگار به جمع شورای مشاورین این انتشارات پیوست. 🔹در عین حال، فولادوند کوشید خود را بیشتر در کانون توجه رسانه‌های دولتی قرار دهد تا بر پایه‌ی نقشه راه آکادمی علوم سیاسی آمریکا و سازمان جاسوسی سیا، تئوری‌های «سیاست دموکراتیک» را به عنوان زیرساخت «دموکراتیزاسیون» به بدنه جامعه سیاسی ایران بیاورد. در حالی که با اپوزیسیون برانداز همکاری می‌کرد، از کیسه رسانه‌های دولتی هم می‌خورد؛ 🔹یک شخصیت چند چهره که همه جا تریبون داشت، ولی همیشه از وجود جو اختناق در جمهوری اسلامی می‌نالید؛ با این همه برخی خبرگزاری‌های مدعی اصول‌گرایی ترجمه‌های وی از کتاب‌های هانا آرنت و آیزایا برلین را تبلیغ می‌کردند و سخنرانی‌هایش را پوشش خبری می‌دادند. مثلاً خبرگزاری مهر، ارگان سازمان تبلیغات اسلامی، در بازه زمانی ۵ سال فقط نزدیک به ۱۰۰ خبر و گزارش را درباره فعالیت‌های این مترجم سکولار منتشر کرد و از وی چهره یک اندیشمند فرهیخته را نزد مخاطبانش ساخت. (۹۱) هر جا که ردپایی از رسانه‌های تحت سلطه‌ی حزب کارگزاران ایران به چشم می‌خورد، حضور فولادوند هم با هدف ترویج رویکردهای ضدتوحیدی و تبلیغ تئوری‌های صهیونیسم سیاسی دیده می‌شد، چون معتقد بود که روزنامه‌ها «نقشی حیاتی» در روند توسعه‌ی دموکراتیک دارند. (۹۲) سال ۱۳۸۲ برای روزنامه همشهری (ارگان رسمی شهرداری تهران) که در مدیریت کارگزارن و تیم مطبوعاتی محمد قوچانی بود، مقالاتی را در حوزه «دموکراسی و عقلانیت» ترجمه کرد. (۹۳) در انجمن حکمت و فلسفه ایران سلسله گفتارهایی درباره «اندیشه سیاسی غرب» ایراد کرد. (۹۴) پس از آن‌که بیل کلینتون، رئیس جمهور ایالات متحده مدال ملی علوم انسانی را به جان رالز اهداء کرد، (۹۵) فولادوند نیز به همراه خشایار دیهیمی تبلیغ اندیشه‌های این فیلسوف آمریکایی را در دانشگاه‌های ایران کلید زد و ابتدا روزنامه همشهری و سپس روزنامه جام جم (ارگان رسمی صدا و سیما) به چاپ ستایش‌نامه وی درباره جان رالز پرداخت. (۹۶) رالز مانند ریچارد رورتی می‌گفت فلسفه باید تابعی از سیاست لیبرال باشد و پایبندی به اندیشه‌های توحیدی را نیز با «حماقت» مساوی می‌دانست، (۹۷) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23242 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee