eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
971 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۷م غروب پاییز سال ۹۱ بود. جلوی خانه نشسته بودم. همیشه توی مهرماه دلم می‌گرفت. یاد روزهای سخت جنگ می افتادم . سی و یک سال پیش همین روزها بود. حمله تانک‌ها و خرمن‌های به جا مانده. توی همین روزها توی کوه جایمان بود و سنگ‌های کوه بالش سرمان.... آهی کشیدم و به گوساله‌ام که مشغول خوردن علف بود خیره شدم. اما یادم افتاد که رهبرمان به کرمانشاه آمده. خوشحال شدم. تلویزیون را روشن کردم و روبه‌روی تلویزیون نشستم. با خوشحالی به تلویزیون خیره شدم. رهبرم توی ماشینی سفید نشسته بود و مردم دورتادورش حلقه زده بودند. ماشین نمی‌توانست از میان جمعیت عبور کند مردم مثل پروانه‌ بال‌بال می‌زدند. به سهیلا گفتم: «روله بیا فیلم ورود رهبر را به کرمانشاه نشان می‌دهد.» سهیلا سینی چایی را جلویم گذاشت و گفت: «آره دارم می‌بینم. چقدر نورانی است. خوش به حال کسی که بتواند از نزدیک او را ببیند.» خندیدم و گفتم: «قرار است به گیلان‌غرب بیاید. هر وقت که آمدند با هم می‌رویم و او را می‌بینیم.» سهیلا خندید و گفت: «به امید خدا حرف سهیلا تمام نشده بود که در زدند..... سهیلا روسری‌اش را سرش کرد و گفت می‌رود در را باز کند. یکدفعه صدای سهیلا را شنیدم: «دا! بیا!» با تعجب از خودم پرسیدم چه کسی می‌تواند باشد؟ دم در رفتم. چند نفر ایستاده بودند. فرماندار را شناختم با خودم گفتم: «فرماندار؟...توی گورسفید؟» با خوشحالی گفتم: «سلام دکتر رستمی!» فرماندار گفت: «سلام فرنگیس خانم! اجازه می‌دهید بیاییم تو؟ هول شده بودم، گفتم: «بفرمایید خانه خودتان است.» شش نفری بودند. وارد شدند و نشستند. فرماندار با خنده گفت: «به امید خدا رهبر عزیزمان یکی دو روز دیگر می‌آیند گیلان‌غرب. قرار است هماهنگ کنیم شما به صورت ویژه با رهبر عزیز دیدار داشته باشید. دیدار حضوری.» انگار دنیا را به من داده بودند. فرماندار خندید و گفت: «راستی یادم رفت معرفی کنم.» به روحانی که همراهش بود اشاره کرد و گفت «ایشان از دفتر آقا هستند. برای هماهنگی آمده‌اند. این آقا هم سردار عظیمی است. از فرماندهان سپاه. این آقا را هم که می‌شناسی آقای حسن‌پور است.» خندیدم و گفتم: «بله این آقا را می‌شناسم رئیس بنیاد شهید.» سهیلا با شادی جلوی مهمان‌ها چای گذاشت. شرمندة مهمان‌هایم بودم. به نمایندة رهبر گفتم: «شرمنده‌تان هستم. باید جلوی پایتان گوسفند قربانی می‌کردم. ببخشید که پذیرایی من ساده است. لبخند زدند و گفتند: «خدا را شکر. زنده باشی خواهر.» وقتی به مهمان‌هایم نگاه می‌کردم انگار فرشته‌هایی بودند که آمده‌اند بهترین خبر دنیا را به من بدهند. خانه‌ام شلوغ بود. وقتی می‌خواستند بروند سهیلا از پشت پیراهنم را گرفت و گفت: «دا! من...» سریع به فرماندار گفتم: «دخترم. خواهش می‌کنم کاری کنید که بشود دخترم همراهم باشد.» فرماندار سری تکان داد و گفت: «باشد سعی خودمان را می‌کنیم.» وقتی که زنگ زدند و گفتند سهیلا هم می‌تواند بیاید، سهیلا از خوشحالی دست‌هایش را به هم زد. شمارة کارت ملی‌اش را پرسیدند و با ما قرار فردا را گذاشتند. شب از خوشی خوابم نبرد. سرم را روی بالش گذاشتم و از پنجره ستاره‌ها را نگاه کردم. با خودم گفتم کاش می‌شد از همة رنج‌هایم برای رهبر بگویم، از دردهایی که روی دلم هست. کاش به اندازة تمام سال‌هایی که رنج کشیدم وقت برای گفتن داشتم. ساعت پنج صبح بیدار شدم. نمازم را که خواندم سماور را روشن کردم. چادرم را برداشتم و اتو زدم. رحمان، یزدان، ساسان و سهیلا را از خواب بیدار کردم. گفتم: «بلند شوید. باید زود برویم.» پسرها و سهیلا سر سفره نشستند و هول هولکی چایشان را خوردند. یزدان با شوخی گفت: «قبول نیست. ما قرار است برویم توی استادیوم وسط آن همه جمعیت و دا و سهیلا بروند ملاقات خصوصی. قبول نیست دا فقط سهیلا را ببرد ما چه؟» رحمان هم خندید و گفت: «معلوم است دا ما را دوست ندارد.» خندیدم و گفتم: «همه‌تان را دوست دارم. کاش می‌شد همه برویم ولی نمی‌شود. گویا قرار است نماینده‌های خانوادة شهید شیرودی و شهید کشوری و شهید پیچک هم باشند. توی این منطقه که فقط ما نیستیم.» چفیه‌هایی را که آماده کرده بودم دست بچه‌ها دادم. یکی از چفیه‌ها را هم دستم گرفتم و به راه افتادیم. شهر شلوغ بود. مردم به طرف استادیوم شهر می‌رفتند. می‌خندیدند و شاد بودند. قرار بود اتفاق مهمی بیفتد. مهمان عزیزی داشتیم. نزدیک ورزشگاه، کارمندان فرمانداری مرا شناختند و گفتند: «فرنگیس از این طرف بیا.» من و سهیلا رفتیم و پسرها از راهی دیگر. ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۴۵) مقاله هجدهم تراریخت یا بنزین، گازوئیل و خوراک دام 🖋قسمت چهارم 🔹 در سه کشور بزرگ تولیدکننده‌ی ذرت در جهان – یعنی آمریکا، چین و برزیل – سهم ذرت تراریخت از کل ذرت کشت شده در این سه کشور، به ترتیب، ۹۳.۴ درصد [۲۸]، صفر [۲۹]، و ۸۸.۹ درصد [۳۰] بوده است؛ آخرین قیمت‌های منتشره در سایت فائو نشان می‌دهد قیمت متوسط هر تن ذرت در سال ۲۰۱۶، در این سه کشور به ترتیب ۱۳۰ و ۲۶۴.۳ و ۱۸۳.۷ دلار بوده است. [۳۱] به این ترتیب که قیمت ذرت آمریکا و برزیل – که بخش اعظم آن تراریخت است – به‌ترتیب ۴۹.۲ و ۶۹.۵ درصد قیمت ذرت پاک در چین گزارش شده است. این قیمت‌ها می‌تواند به‌روشنی سطح کیفیت، نوع مصرف، و دلایل تولید ذرت تراریخت را از ذرت عادی تفکیک نماید. 🔹 اما با توجه به آمارهای بالا و افزایش فزاینده و همزمان تولید و قیمت، و همچنین گسترش کشت ذرت تراریخت در آمریکا و برزیل، باید ببینیم این محصول چه نیازهایی را در کشورهای آمریکا و برزیل پاسخ داده‌ است. ◀️ تولید سوخت‌زیستی از ذرت در آمریکا در آمریکا در سال ۲۰۱۷ میلادی برای تولید اتانول مورد نیاز برای سوخت‌های زیستی، ۵.۴ میلیارد بوشل [۳۲] ذرت، (بیش از ۱۳۷ میلیون تن) معادل ۳۷ درصد از کل تولید وزنی ذرت آمریکا (تراریخت و غیرتراریخت)، مصرف شده است [۳۳] پیش‌بینی وزارت کشاورزی آمریکا نشان می‌دهد این میزان تولید سوخت زیستی در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نیز تکرار خواهد شد. [۳۴] 🔹 تعداد زیادی مراکز پژوهشی مشغول کار بر این پروژه هستند. برای نمونه «مرکز تحقیقات ملی تبدیل ذرت به اتانول» [۳۵] بخشی از دانشگاه ادواردزویل [۳۶] در جنوب ایلینوی است که صرفاً به پروژه‌های تحقیقاتی سوخت زیستی بر پایه‌ی اتانول اختصاص دارد. در مقیاس کشوری نیز وزارت کشاورزی آمریکا تحقیقات گسترده‌ای در مورد تولید اتانول انجام می‌دهد. وزارت انرژی ایالات متحده نیز آزمایش‌های زیادی در حوزه‌ی اتانول انجام داده است. ◀️ گیاهان تراریخت و تولید بایودیزل بایودیزل [۳۷] نیز نوعی سوخت زیستی است که در موتورهای دیزلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بایودیزل می‌تواند حداقل ۵۰ درصد، و در شرایطی تا ۸۶ درصد به کاهش گازهای گلخانه‌ای کمک کند. [۳۸] اولین بایودیزل‌ها در آمریکا، با تأخیر زمانی ۴ ساله نسبت به تأمین اتانول از ذرت آغاز شد، اما اکنون هم‌تراز با آن پیش می‌رود، و احتمال پیشی گرفتن بایودیزل‌ها از سوخت‌های پایه‌اتانول در آینده‌ی نزدیک وجود دارد. 🔹 بایودیزل از روغن‌هایی مانند کلزا، سویا، نخل و حتی روغن پخت و پز تولید می‌شود و از اتانول متفاوت و مستقل است. اتانول که یک محصول الکلی تولید شده از ذرت و سایر منابع است، بیشتر در موتورهای بنزینی کاربرد دارد. ◀️ سویا و بایودیزل در ایالات متحده، روغن حاصل از سویا و برخی از انواع روغن‌های پخت‌و‌پز شایع‌ترین مواد اولیه برای تهیه‌ی بایودیزل‌ها هستند. [۳۹] تقریباً از هر ۳.۴۷ کیلوگرم روغن سویا، یک گالن (۳.۷۹ لیتر) بایودیزل، به‌دست می‌آید. [۴۰] در آمریکا نیمی از ماده‌ی اولیه برای تأمین تشکیل دهنده‌ی بایودیزل را روغن سویا تأمین می‌کند [۴۱] و یک چهارم سویای تولید شده در ایالات متحده، برای تولید بایودیزل‌ها استفاده می‌شود. [۴۲] در سال ۲۰۱۶، حدود ۶۴ هزار آمریکایی در صنعت بایودیزل، مشغول به کار بوده‌اند. [۴۳] 🔹 به‌ دلیل نوپا بودن این صنعت، بسیاری از تولیدکنندگان بیودیزل به اعتبارهایی که از دولت فدرال می‌گیرند وابسته هستند؛ همچنین قیمت مواد اولیه (مانند روغن سویا) و همچنین انرژی در تعیین شرایط این صنعت بسیار تعیین‌کننده است. پس از روغن‌گیری از سویا، کنجاله‌ی باقیمانده در آمریکا به مصرف دام و طیور می‌رسد. [۴۴] ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2308 -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند صوتی شنود - 07.mp3
18.53M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۷ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب در کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. جلسه هفتم: 🔻 چه شد که شیطان به من غذا داد؟ 🔻 شیطانی که پشت گردن انسان می چسبد 🔻 تسویف یکی از راهکارهای شیطان 🔻 نحوه شراکت شیطان در اموال و اولاد 🔻 فلسفه بلایایی که به انسان می رسد؟ 🔻 کدام فراموشی کار شیطان است؟ 🔻 مسخره معارف، کار شیطان 🔻 شک و شبهه در روابط زن وشوهر 🔻 تاثیر تعقیبات نماز صبح در دفع شیاطین 🔻 گوشه ای از اخلاق شیطان 🔻 تنها راه خلاص از شیطان 🔻 امکان نداره در مسیر مقابله با شیطان باشی و حمله شیطان بیشتر نشود 🔻 کدام قشر با شیطان بیشتر مقابله می کند 🔻 شیطان چه کسانی را یاری می دهد؟ 🔻 شیطانی که به دیوار چسبیده چه ماموریتی داشت؟ 🔻 اتاقی که مملو از شیاطین جاسوس بود -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۶۸ قرآن کریم
۱۵۰ توی اینستا یه عکس از خودم گذاشتم و نوشتم جذابیت باید ذاتی باشه💪💪💪 دیدم یه مشت حسود از اینا (😂) برام کامنت گذاشتن تقریبا ۴۵۴ نفر حسود.🤨😂 *به نام خدای حکیم* *سلام* *امام جعفر صادق علیه‌السلام* *الحاسدُ یَضُرُّ بِنَفسِه قَبلَ أَن یَضُرَّ بِالمحَسودِ.* *آدم حسود پیش از آنکه به طرف مقابل زیان برساند به خودش زیان می رساند.* *مستدرک، ج ١٢، ص ١٨* *راه های درمان حسادت* ۱. اصلاح معرفت و نگرش فرد (فرد حسود باید واقع بین شود و نگاهش به دیگران نگاه انسانی با ارزش و لایق باشد) ۲. تقويت ايمان به خداوند و اولياى او رضایت به حکمت و رحمت خداوند متعال (معمولا کسانی که حسودند بی ایمانند زیرا ایمان به خدا سبب رضایت از حکمت خداست و این رضایت مانع حسادت است) ۳. شناخت توانايى ها و استعدادهاى مثبت خود (با این شناخت اعتماد به نفس فرد بالا رفته و بجای توجه به نداشته های خود به داشته های خود فکر می کند و توجه به داشته ها مانع حسادت است) ۴. افزايش روحيه قناعت و رضايت مندى (کسانی که قانع باشند در تلاش برای پایین کشیدن دیگران نخواهند بود و انسان حسود معمولا تلاش می کند دیگران را حد اقل درسطح خود پایین بیاورد) ۵. توجه به ضررهاى حسادت (اگر انسان بداند حسادت چه بلاهایی سر فرد حسود می آورد سعی می کند از حسادت فاصله بگیرد) ۶. داشتن و ایجاد روحيه توكل و توجه به معاد و نگاه مثبت به مرگ از حسادت پیشگیری می کند. ۷. هدفمند دانستن زندگى و جايگزين هاى مناسب برای نداشته هایی که احساس می کنیم مایلیم دیگران هم نداشته باشند. و مهم دانستن آنچه خود داریم باعث می شود نسبت به دیگران حسادت نکنیم *راه های درمان ادامه دارد ...* -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412148535284252.pdf
9.97M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز سه شنبه ۴ مرداد ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۱۰۸م من و سهیلا رفتیم و پسرها از راهی دیگر. سهیلا گوشة چادرم را گرفت و گفت: «بگذار با هم برویم. کمی آرام‌تر!» اما من هول بودم و تند‌تند می‌رفتم. چند بار هم خواستم زمین بخورم. دست و پایم را گم کرده بودم. پشت ورزشگاه جایی درست کرده بودند و ما را نشاندند. آقای علی‌شیر پرنور و سردار عظیمی، فرمانده سپاه گیلان‌غرب، آنجا بودند با آن‌ها سلام و احوالپرسی کردم. بعد مرا به جایی بردند که چند زن دیگر هم نشسته بودند. فهمیدم که یکی از آن‌ها خانم شهید شیرودی و دیگری مادر شهید کشوری بود. مادر شهید کشوری روی ویلچر نشسته بود و پسرش ویلچر را جابه‌جا می‌کرد. بعد مادر شهید پیچک را هم دیدم. با خودم گفتم این‌ها خانوادة قهرمانان بزرگ جنگ‌اند. یاد روزهای جنگ افتادم. یاد روزی که از روی تپه هلی‌کوپترهای شهید کشوری و شهید شیرودی را با دوربین نگاه می‌کردم. دست هر کداممان گلی سرخ دادند. چقدر خوب بود. همه چیز بوی جبهه و جنگ و آن روزهای سخت را می‌داد. احساس کردم که دیگر تنها نیستم. کنارشان نشستیم. بعد فهمیدم که پدر شهید کشوری هم کنار ما هستند و چند نفر از دخترانی که پدرانشان آزاده بودند تعدادی زیادی خبرنگار و عکاس هم بودند که مرتب فیلمبرداری و عکاسی می‌کردند. سه نفر از دخترهای گیلان‌غربی که هشت نه سالی داشتند منتظر بودند تا به آقا خوش‌آمد بگویند. لباس‌هایشان را مرتب می‌کردند و منتظر بودند. سر و صدای مردم لحظه‌ای قطع نمی‌شد. تمام شهر از فریاد مردم و شعارهایشان می‌لرزید. شعار می‌دادند: جانم فدای رهبر. چشم‌هایم را بستم و هزار حرفی را که تکرار کرده بودم زیر لب با خودم گفتم. ماشین بزرگ سیاه‌رنگی ایستاد. گروهی از مردها به سمت ماشین رفتند. از جایمان بلند شدیم. خوب که نگاه کردم دیدم رهبرم می‌آید. زیر لب گفتم: «خوش هاتی.» توی دلم صلوات فرستادم. قبل از اینکه به سمت ما بیاید بچه‌ها خوش‌آمد گفتند. پدرم، علیمردان، قهرمان، جمعه، دایی‌ام محمد خان، پسرعمویم و همه شهیدها جلوی چشمم آمدند. می‌خواستم از طرف آن‌ها سلام بگویم. انگار همه‌شان به من می‌گفتند: «فرنگیس تو به جای ما حرف بزن. تو به جای ما سلام کن. اول با خانواده‌های شهید کشوری، شهید شیرودی و شهید پیچک صحبت کرد و بعد همراه با سرداران به طرف من آمد. ـ سلام ـ‌ سلام رهبرم ـ ایشان چه کسی هستند؟ سردار عظیمی گفت: «فرنگیس حیدرپور! شیرزن گیلان‌غربی که با تبر یکی از عراقی‌ها را کشت و سرباز عراقی دیگری را اسیر کرد.» رهبر با حرف‌های سردار عظیمی تکرار کرد و گفت: «بله همان که سرباز عراقی را کشت و دیگری را اسیر کرد. احسنت.» آب دهانم را قورت دادم و گفتم: «خوشحالم رهبرم که به گیلان‌غرب آمدی. قدم روی چشم ما گذاشتی. شهرمان را نورباران کردی.» لبخند زد و گفت: «چطور این کار را انجام دادی؟! وقتی سرباز عراقی را کشتی نترسیدی؟» گفتم: «با تبر توی سرش زدم. نه نترسیدم.» خندید و گفت: «مرحبا! احسنت! زنده باشی.» منتظر ماند تا اگر حرفی هست بگویم. با خودم گفتم دردها و رنج‌های من اگرچه زیاد هستند هستند اما بگذار درد مردمم را بگویم. گفتم: «رهبرم! گیلان‌غرب از شما انتظار دارد که به آن بیشتر رسیدگی کنند. مردم محروم هستند و امکانات گیلان‌غرب خیلی کم است.» بعد سهیلا جلو آمد و سلام کرد. سردار عظیمی گفت: «ایشان سهیلا دختر فرنگیس هستند.» سهیلا گفت: «آقا جان با قدم‌های مبارکت گیلان‌غرب را نورباران کردی.» با سهیلا هم با مهربانی حرف زد. ـ احسنت احسنت! دو دقیقه‌ای با ما حرف زد. خیلی حرف‌ها توی دلم ماند اما خوشحال بودم که خدا به من این فرصت را داده بود. انگار بچه‌ای بودم که دلش می‌خواست همة غصه‌هایش را به بزرگ‌ترش بگوید. انگار تمام تنم زخمی بود و حرف‌های ایشان مرهمی و تسکینی بود بر دردهایم. استادیوم شلوغ بود. مردم فریاد می‌زدند جانم فدای رهبر. من هم زیر لب زمزمه می‌کردم. بعضی از مردم گریه می‌کردند. بعضی‌ها زیر لب با خودشان حرف می‌زدند. بالاخره رهبر توی جایگاه ‌ایستاد و برای مردم حرف زد. وقتی از برآفتاب و گیلان‌غرب و تنگ حاجیان حرف می‌زد اشک ریختم. باورم نمی‌شد این‌قدر خوب منطقة ما و دردهای ما را بشناسد. آمده بود تا از جنگ و روزهای سخت برایمان بگوید. آمده بود بگوید به یادمان بوده. آمده بود تا به زخم مردم که هنوز از مین‌ها زخمی بودند مرهم بگذارد سهیلا با خوشحالی تکانم داد: «دا! در مورد تو حرف می‌زند گوش کن.» سرم را بلند کردم. خوب گوش دادم. صدا توی همة بلندگوها پخش می شد: «در شهر شما بانویی مسلمان و شجاع در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی مهاجم را به خاک و خون بنشاند. این را نگه دارید برای خودتان و حفظ کنید.» پایان -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
(۴۶) مقاله هجدهم تراریخت یا بنزین، گازوئیل و خوراک دام 🖋قسمت پنجم ◀️ کلزا (کانولا) و سوخت‌های زیستی کشت کلزا نیز از ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۴ تغییری نداشت تا این‌که متعاقب افزایش تقاضا برای تولید در فرآیند سوخت‌های زیستی، از ۴۶.۴ میلیون تن در سال ۲۰۰۴ به ۷۶.۱ میلیون تن در سال ۲۰۱۷ رسیده است. [۴۵] 🔹 روغن کلزا از طریق یک فرایند پالایشگاهی به نام «ترانسس‌تریفیکیشن» [۴۶] به بایودیزل تبدیل می‌شود. بایودیزل خالص تهیه شده از کانولا، که در ایران به‌عنوان روغن مایع خوراکی مصرف می‌شود، می‌تواند با نسبت‌های گوناگون با سوخت دیزل مخلوط شود. شایع‌ترین ترکیبات ۲٪ (B2)، ۵٪ (B5) و ۲۰٪ (B20) هستند. زیست‌سوخت با پایه‌ی کانولا، انتشار گازهای گلخانه‌ای را تا ۹۰ درصد نسبت به دیزل فسیلی کاهش می‌دهد. [۴۷] 🔹 میزان تولید کلزا در جهان در سال ۲۰۱۷، ۳۳.۷ میلیون هکتار بوده که کلزای تراریخت، با ۱۰.۲ میلیون هکتار، حدود ۳۰ درصد از این محصول را دربرمی‌گیرد؛ بزرگترین تولیدکنندگان کلزای طبیعی، کانادا، چین، هند و استرالیا هستند، که مجموعاً بیش از ۶۸ درصد کلزای جهان را تولید می‌کنند. 🔹 بر اساس گزارش منابع رسمی، افزایش تقاضای تولید سوخت زیستی، که به افزایش قیمت کلزا منجر شد، موجب شده است که سطح زیر کشت کلزای تراریخت افزایش چشمگیری پیدا کند؛ به‌طوری‌که طی یک سال (۲۰۱۷ نسبت به ۲۰۱۶)، این میزان، ۱۹ درصد افزایش یافته، [۴۸] که عمدتاً مربوط به چهار کشور کانادا، آمریکا، برزیل و شیلی بوده است. [۴۹] ۴۲ درصد از این افزایش کانولای تراریخت را آمریکا، ۱۷ درصد را کانادا و ۱۰ درصد را استرالیا تأمین کرده است. [۵۰] ◀️ جمع‌بندی بخش سوخت‌های زیستی شرایط فوق، ‌و روند افزایش فزاینده‌ی تقاضا برای ذرت، سویا و کانولای تراریخت، به‌وضوح نشانگر این است که رشد تولید این سه محصول در کشورهای تولیدکننده تا سطح زیادی متأثر از تقاضای ناشی از رشد روز‌افزون بازار سوخت‌های زیستی بوده است. البته این شرایط، دلیل دیگری نیز داشته که در بخش بعد مورد بررسی قرار گرفته است. ◀️◀️ ۲. خوراک دام افزایش یکباره‌ی تولید ۲ و ۲.۷ برابری ذرت و سویا، علاوه بر سوخت‌های زیستی، ناشی از یک دلیل دیگر نیز هست؛ کانون‌های تولید گاو، مرغ و خوک دنیا – که باز هم اتفاقاً شامل آمریکا، برزیل و چین است – برای افزایش تولیدات دامی خود شدیداً به تأمین خوراک ارزان‌قیمت دام نیازمند بوده‌اند. به نظر می‌رسد افزایش فزاینده‌ی تولید گوشت در این کشورها، متأثر از افزایش سطح رفاه نسبی بشر طی سه دهه‌ی گذشته باشد. 🔹 در سال ۲۰۱۸ مجموع تولید این سه کشور در زمینه‌ی گوشت گاو ۴۷ درصد، در مورد گوشت خوک ۶۲ درصد، و درمورد گوشت مرغ ۴۷ درصد از سهم تولید کل جهان را تشکیل می‌دهد. 🔹 در سال ۲۰۱۷، سه کشور بزرگ تولیدکننده‌ی سویای جهان، آمریکا، ‌برزیل و سپس آرژانتین هستند. ۷۱ درصد تولید و ۸۸ درصد صادرات سویای جهان از آن آمریکا و برزیل است؛ آرژانتین، با ۲.۱۱ میلیون تن صادرات، رقم ناچیزی از بازارهای جهانی را در اختیار دارد. از سوی دیگر، چین (که مانند آمریکا و برزیل جهت خوراک گاو، خوک و مرغ و مصارف دیگر به سویا نیاز دارد) تنها ۱۵ میلیون تن تولید می‌کند و با وارد کردن ۹۴ میلیون تن، عمدتاً از مبادی آمریکا و برزیل، ۶۱ درصد کل واردات سویای جهان را از آن خود کرده است. [۵۲] 🔹 بنابراین بخش اعظم سویای جهان در سه کشوری تولید و مصرف می‌شود که بخش اعظم تولید گوشت گاو، مرغ و خوک دنیا نیز در همین سه کشور انجام می‌شود. ◀️◀️ جمع‌بندی بررسی‌های آماری بالا نشان می‌دهد همان‌گونه که انتظار می‌رفت، رشد نامتعارف مصرف سویا و ذرت طی یک دهه‌ی گذشته، به هیچ وجه ناشی از تغییر ذائقه‌ی مردم در این سطح گسترده نیست؛ بلکه تقاضای روزافزون در حوزه‌های تأمین گوشت و سوخت‌های زیستی، دلیل اساسی این رشد فزاینده و نامتعارف است. ادامه دارد... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2320 -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند صوتی شنود - 08.mp3
16.07M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۸ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب در کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه هشتم: 🔻 پاسخ به سوالات 🔻 چرا صوت ها سانسور می شود؟ 🔻 از کجا بفهمیم که این مستند زاییده ذهن نیست؟ 🔻 مرگ را حس کردم و نزدیک می بینم 🔻 نیازی به مطرح شدن نمی‌بینم 🔻 همین که افرادی متنبه می شوند، برای من کافی است. 🔻 تواتر، راه اثبات تجربیات نزدیک به مرگ 🔻 ایمان به عالم غیب، ثمره تجربه نزدیک به مرگ 🔻 تماس با برادر راوی برای اتمام حجت 🔻 جنس مطالبی که حکایت از حقیقت دارد 🔻 با توجه به آیات قرآن تجسم شیطان امکان پذیر است. 🔻 یکی از کید های شیطان 🔻 تجسم شیطان، تحت اراده خدا 🔻 شیطان قدرت ندارد که برای هر کس تجسم پیدا کند. 🔻 ملاحظات کاری، علت سانسور مطالب -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۶۹ قرآن کریم
۱۵۱ خدایا من و بابک تو یک روز و یک بیمارستان به دنیا اومدیم 😐😐 حالا اون کلی پول و امکانات داره و من یه معتادم با جیب خالی😡😡 به من که ندادی حد اقل از اونم بگیر که عدالت برقرار بشه😜😜 مدیونی اگه فکر کنی حسودم من قائل به عدالتم!!! عدالت !!!😜😜 *به نام خدای عادل* *سلام* *امام صادق علیه السلام* *قال لقمان ... لِلْحَاسِدِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَهًْ* *لقمان به فرزندش گفت حسود سه نشانه دارد، هنگامی‌که نزدت نباشد غیبت می‌کند، و هنگامی که نزد تو بیاید تملّق می‌گوید، و هنگامی‌که گرفتار مصیبت شوی شماتت می‌نماید.* *بحار جلد ۱۳ ص ۴۱۵* *ادامه راه های درمان حسد* ۸. داشتن نگاه واقع بينانه نسبت به موقعيت ديگران و تلاش برای خوشنودی از پیشرفت دیگران و ایجاد حس سودمندی خود از پیشرفت دیگران باعث جلوگیری از حسد می شود. ۹. جلوگیری از ابراز حسادت و محبت به طرف مورد نظر ولو در ظاهر باعث می شود کم کم از حسد دور شویم. ۱۰. شناسايى نوع تفكر و ويژگى هاى شخصيتى افراد غيرحسود و تلاش در تقویت این خصوصیات در خود. ۱۱. تلقين به خود در خصوص این که من حسود نیستم و پیشرفت دیگران را دوست دارم و نیز از دعا و استغفار به درگاه خدا در این خصوص کمک بگیریم. ۱۲. توجه به حکمت و علم خدا در برتریها و تفاوتها، یکی از راه های درمان خصلت حسد است ۱۳. مطالعه روایات و آیات قرآن و فکر کردن در مورد ضررهایی که حسد برای دین و آخرت حسود به بار می آورد. ۱۴. تقویت ایمان نسبت به ذات حق تعالی و صفات و افعال او، و این که او هر دارایی، خوبی و زیبایی روحی و دنیوی و اخروی که به هر فردی داده است به خاطر رحمت، عدالت، حکمت و امتحان می باشد و بداند که اگر فردی از آنها بی بهره است بر اساس حکمتهای الهی مانند امتحان و یا بالابردن درجات روحی و اخروی و…است. ۱۵. رفتاری خلاف مقتضای حسادت انجام دهد: به جای نگرانی خوشحالی؛ به جای ترش رویی، خوش رویی و به جای بدگویی، تعریف نماید به گونه ای این نوع رفتار ها ادامه یابد که مایه دوستی و مهربانی شود. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412148535384252.pdf
12.99M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز چهارشنبه ۵ مرداد ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🔥تنها میان داعش🔥 🖋قسمت اول 🌴 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه‌ای بود که هر چشمی را نوازش می‌داد. خورشید پس از یک روز آتش‌بازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه می‌کشید. 🌺دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را می‌دیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد می‌شد، عطر عشق او را در هوا رها می‌کرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم می‌کرد! 🍀 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت می‌گذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگی‌ام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد. 💓همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر می‌دانستم اوست که خانه قلبم را دقّ‌الباب می‌کند و بی‌آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟» 🌴 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ می‌چرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم می‌کردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...» 🥀هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه‌ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟» 🍂 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار می‌کند :«الو... الو...» ⁉️از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو می‌شناسی؟؟؟» ‼️ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟» 💖از اینکه اسمم را می‌دانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خنده‌ای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب می‌شناسم عزیزم!» و دوباره همان خنده‌های شیرینش گوشم را پُر کرد. 💞 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدن‌مان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من به‌شدت مهارت داشت. 💕چشمانم را نمی‌دید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب عاشقانه‌ای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت : « من همیشه تو رو گول می‌زنم ! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی !» و همین حال و هوای عاشقی‌مان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! 💖خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. 💭از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دست‌بردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. ◼️ دیگر فریب شیطنتش را نمی‌خوردم که با خنده‌ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری ! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می‌برمت !ـ عَدنان ـ » 💔برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حالا من شوهر داشتم و نمی‌دانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟... ادامه دارد... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خیال خام منافقین در مرصاد 🔻سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا درباره‌ی عملیات مرصاد و اتفاقات بعد از تصویب و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ➕همراه با برشی از سخنان شهید حاج احمد کاظمی درباره برنامه‌ریزی منافقین در عملیات مرصاد 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
(۴۷) مقاله نوزدهم اسپانسری راکفلر توسط جهاد کشاورزی ایران! 🖊 قسمت اول؛ 🔹 شبکۀ کشاورزی بزرگِ متعلق به بنیاد راکفلر از ۱۹۶۷ در دولت‌های مختلف و به‌صورت مداوم در ایران مشغول به فعالیت و همکاری با وزارتخانۀ ماست؛ مهم و عجیب اینکه «اطلاعات پایۀ کشاورزی ایران» در اختیار آنان قرار گرفته است! 🔹 دستگاه‌ها و نهادهای کشور ما، تا سطح وزارتخانه، از دیرباز آماج تأثیر شبکۀ جهانی غذا و کشاورزی قرار گرفته‌اند. پیش از این دیدیم که اولین معاهده‌نامۀ وزارت کشاورزی ایران در این زمینه لااقل به ۱۳۶۲ شمسی بین سوامیناتان (مدیر یکی از مؤسسات مهم و تأثیرگذار متعلق به راکفلر) و عیسی کلانتری (معاون وقت وزارت کشاورزی) مربوط می‌شود. در این زمینه مطابق اذعان منابع بنیاد راکفلر، لااقل ۲۶۴ نفر از متخصصان ایرانی ذیل مؤسسات متعلق به بنیاد راکفلر آموزش دیده و در مراکز حساس و تأثیرگذار کشاورزی کشور ما به‌کار گمارده شده‌اند. 🔹 طی سال‌های گذشته، تلاش کردیم پرده از نفوذ این جریان و لطمات سختی که به امنیت غذایی مردم ایران وارد شده، برداریم. مقابله با جریان تجارت بی‌ضابطۀ محصولات پرریسک تراریخته از جمله مواردی است که به آن پرداخته‌ایم. 🔹 پرونده‌های «ایران، ایری، راکفلر» و «جنگ جهانی غذا»، به‌روشنی نشان می‌دهد که نسبت این شبکۀ جهانی با خانوادۀ راکفلر تا چه‌اندازه وثیق و ارگانیک است. ◀️ یک نمونۀ دیگر از ارتباط وثیق وزارت جهاد کشاورزی ایران با “شبکۀ جهانی کشاورزی راکفلر” شبکۀ جهانی سی‌جی‌آی‌ای‌آر (CGIAR)، و به‌خصوص زیرمجموعه‌های آن از جمله سیمیت، ایکاردا و ایری، در مجموعه‌های تحقیقات کشاورزی ایران نفوذ عمیقی دارند. این نفوذ، گاهی پنهانی بوده و بعضاً هم به‌صورت کاملاً آشکار و حتی در نشانی‌های رسمی سایت‌های متعلق به وزارت جهاد کشاورزی قابل مشاهده است. برای نمونه در ادامه تنها به یکی از این موارد اشاره خواهد شد، با تأکید بر اینکه این سطح از نفوذ تنها منحصر به این یک مورد نیست. 🔹 در بخش «دفتر ارتباطات علمی و همکاری‌های بین‌المللی» از «سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی» از زیرمجموعه‌های «وزارت جهاد کشاورزی» دبیرخانه منطقه‌ای مرکز بین‌المللی تحقیقات ذرت و گندم (CIMMYT) در ایران معرفی شده است. 🔹 بر اساس اذعان همین مطلب، دبیرخانۀ منطقه‌ای سیمیت، در این نشانی مشغول به فعالیت است: «کرج، خیابان ماهدشت، مؤسسۀ اصلاح و تهیۀ نهال و بذر، صندوق پستی ۴۱۱۹». در این مطلب، در معرفی این مرکز با کمال شگفتی می‌خوانیم: هستۀ اولیۀ مرکز تحقیقات بین‌المللی تحقیقات ذرت و گندم (International Maize and Wheat Improvement Center) که بیشتر با اختصار نام اسپانیایی آن یعنی Centro Internacional de Mejoramento de Maiz y Trigo = CIMMYT شناخته می‌شود در سال ۱۹۴۳ در پی اجرای پروژۀ مشترک بنیاد راکفلر و دولت مکزیک برای افزایش تولید گندم و ذرت در مکزیک پایه‌گذاری و در سال ۱۹۶۶ میلادی با نام مرکز بین‌المللی تحقیقات ذرت و گندم (CIMMYT) تأسیس شد. این مرکز یکی از ۱۵ مرکز بین‌المللی تحقیقات کشاورزی زیر پوشش حمایتی گروه مشاوران بین‌المللی تحقیقات کشاورزی (Consultative Group for International Agriculture Research = CGIAR) می‌باشد. در سال‌های ۶۷ــ۱۹۶۶ میلادی ارقام پرمحصول گندم مکزیکی از طریق این مرکز به هندوستان و پاکستان راه یافت و به‌دنبال آن افزایش چشمگیری در عملکرد گندم این کشورها حاصل و منجر به وقوع انقلاب سبز (Green Revolution) گردید. این موفقیت دریافت جایزۀ صلح نوبل را برای دکتر ارنست نورمن بورلاگ، مدیر برنامۀ گندم مرکز بین‌المللی تحقیقات ذرت و گندم (CIMMYT) در سال ۱۹۷۰ میلادی به ارمغان آورد. در مورد کلیدواژه‌هایی که از آنها در پاراگراف بالا با افتخار یاد شده است، مطالب زیر را ببینید: * واقعیت جنایت‌آمیز اقدامات ارنست بورلاگ: + صد سال با بورلاگ ؛ مأمور سرطان‌ساز راکفلر مقاله دوازدهم همین پرونده(اینجا:https://eitaa.com/salonemotalee/2017 ) * در مورد انقلاب سبز. + سرطان از چه زمانی و به چه دلیل فراگیر شد؟ مقاله ۱۱م: https://eitaa.com/salonemotalee/1972 * و در مورد برنامۀ کشاورزی راکفلرها طی ۱۲۰ سال گذشته: + چهار دوره کشاورزی جهان‌روا راکفلر مقاله نهم : https://eitaa.com/salonemotalee/1936 دفتر ارتباطات علمی و همکاری‌های بین‌المللی ادامه می‌دهد: مرکز بین‌المللی تحقیقات ذرت و گندم (CIMMYT) یک مرکز تحقیقاتی و آموزشی غیرانتفاعی است که به‌طور مستقیم با ۱۰۰ کشور در حال توسعه از طریق دفاتر این مرکز در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین ارتباط و همکاری دارد. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2330 -------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
مستند صوتی شنود - 09.mp3
16.73M
🎙 مستند صوتی شنود، قسمت ۹ (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) هرشب در کانال "سالن مطالعه محله زینبیه" 🔺 تجربه‌گر در پی حذف برخی قسمت‌ها توسط ارشاد، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است و استاد امینی‌خواه مستندات روایی مرتبط با تجربه را بیان می‌دارد. مروری بر نکات جلسه نهم: 🔻 تا به چیزی توجه می کردم، به آن اشراف داشتم 🔻 شیطان پرخاشگری را به او القا می کرد 🔻 عصبانیت، زمینه فعالیت شیطان 🔻 نجاست، مورد علاقه شیطان 🔻 خانه‌ای که سگ در آن تردد دارد ،جایگاه شیطان است 🔻 تاثیر نیت مورد رضایت خداوند در زندگی 🔻 تنها راه به دست آوردن اخلاص 🔻 شیطان از ناحیه تعلقات، انسان را می زند 🔻 لباسی که حصن است. 🔻 چه می شود که انسان با وجود حالات معنوی، سقوط می کند. 🔻 گناهی که هستی انسان را بر باد می‌دهد 🔻 تبعات گناه مسئولین 🔻 وای به حال کسانی که به اسم اسلام، خیانت کردند. 🔻 طهارت، عامل اتصال به خدا 🔻 شیطان، مجهز به تمام علوم و شگردها 🔻 راه ورود شیطان برای هر فرد 🔻 بلاهایی که در دفع آن خدا به دادم رسید -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۷۰ قرآن کریم