فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاسی
#جهاد_تبیین
#غرب_همچنان_وحشی (۲۲)
✳️ دم سگ را بجنبان
🔹۱۰ روز بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا باقی نمانده که خبر رسوایی اخلاقی رئیسجمهور، همهی شبکههای تلویزیونی و روزنامهها را پر میکند؛ خبری که توسط جناح رقیب ساخته و پرداخته شده است.
تا اینجا رئیسجمهور، بازندهی قطعی انتخابات است. تیم مشاورهی رئیسجمهور در تکاپوی شدید برای یافتن راه حلیست تا این بازی را به نفع خود تمام کنند.
🔹تیم مشاوران دست به دامن یک تهیهکنندهی هالیوود میشوند. تهیهکننده به خوبی میداند چگونه فضا را متحول کند؛ ویدئویی کوتاه و احساسی ساخته میشود و توجه همه را به خود جلب میکند. آنها داستانهایی را روایت میکنند که در فضای حقیقی اصلا وجود خارجی ندارد اما مردم آنها را باور میکنند. نمادسازی و پخش مداوم اخبار احساسی تکنیکی است که آنها را برنده انتخابات میکند. در انتهای فیلم تهیهکننده میگوید «این هنر تهیهکنندگیست» و این همه حرف این فیلم برای این روزهای ماست.
🔺اسم این فیلم «سگ را بجنبان» یا «دم سگ را بجنبان» است. ویدئو را تا انتها ببینید، حتما درسهای خوبی برای این روزهای ما دارد.
آدرس دریافت این فیلم در آپارات:
https://www.aparat.com/v/O9Yaq/%D8%B3%DA%AF_%D8%B1%D8%A7_%D8%A8%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%A7_%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پاسخ_به_سوالات_جنبش_اخیر (مهسا امینی، براندازی)
#جهاد_تبیین
♨️#شبهه ی ۵
🔰 مقایسه ایران و آمریکا در برگزاری #رفراندوم
♨️ یکی از شبهات این روزها، مقایسه #دموکراسی در ایران و #آمریکا است.
اینگونه وانمود میشود که نظام آمریکا الگو و نمونه دموکراسی و خواست مردم است. بررسی تاریخ آمریکا به وضوح چنین خیالی را باطل می کند:
💢 آمریکا بیش از ۲۳۰ سال پیش، نوع حکومت و قانون اساسیاش را مشخص کرد؛ بدون اینکه مردم دخالت مستقیم یا غیر مستقیم در آن داشته باشند.
این کار نیز فقط در ۱۱ ایالت آمریکا آنهم توسط افرادی که هیچ یک نماینده مردم آمریکا نبودند صورت گرفت. ۳۷ نفر کنار هم نشستند و متنی را که یک نفر از آنها نوشته بود به عنوان قانون اساسی انتخاب کردند.
مردم فعلی آمریکا نیز هیچ یک نه تنها خودشان، بلکه پدر و پدربزرگهای آنها نیز در زمان تصویب قانون اساسی آمریکا نبودند. اما آیا تا به حال از مردمش شنیدهاید که بگویند چرا رفراندوم برگزار نمیشود و نظر ما را نمیپرسید؟
💢 جالب است که اولین انتخاباتهای تاریخ آمریکا با مشارکت ۱۱ درصدی و ۶ درصدی برگزار شده است که طبیعتا نامزد انتخاب شده درصد پایین تری از مشارکت مردم را داشته است.
💢 حتی رئیسجمهور آمریکا که اکنون انتخاب میشود هم با رأی مستقیم مردم نیست و تنها ۵۳۸ نفر از افرادی که آنهم توسط هیئت حاکمه و احزاب آمریکا تایید میشوند رئیس جمهور را انتخاب میکنند.
جالب است که از زمان استقلال آمریکا از پادشاهی بریتانیا تا کنون، غالب رؤسای جمهور آمریکا از خاندان سلطنتی بریتانیا یا فرانسه بودهاند. یعنی این هم از وضعیت استقلال آنهاست.
💢 شما نمیشنوید که در آمریکا کسی قانون اساسی و نظام آمریکا را زیر سوال ببرد و از سوی دیگر با معارضین ساختار آمریکا نیز به بدترین شکل ممکن برخورد میشود. نمونه بارز آن نیز رئیسجمهور وقت آمریکا ترامپ هست. که با وجود اینکه خودش هنوز رئیس جمهور آمریکا است، فضای مجازی را برای اظهار نظر او بستند به جرم اینکه دعوت به اعتراض و شورش کردهاست.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🇮🇷 #مزد_خون 🇮🇷
#بر_اساس_واقعیت
📖 قسمت هشتم
توی دلم کلی خوشحال بودم و احساس خوبی داشتم که با حاج آقا مهدی اومدم ثبت نام...
تا لحظه ی آخر که می خواستیم بیایم بیرون که تاریخ مصاحبه رو گفتن، یکدفعه دلهره و استرس گرفتم نکنه توی مصاحبه خراب کنم!
اینقدر نگرانیم مشهود بود که سید هادی با لبخند گفت: نترس اخوی بخدا کاری بهت ندارن!
چند تا سوال تخصصی می پرسن دیگه حله!
بعد هم رفتن توی فاز خاطرات زمان ثبت نام خودشون و مصاحبه هاشون!
من که از حرفهاشون چیزی سر در نیاوردم ولی دو تایی حسابی خندیدن!
این حالتشون باعث شد منم کمی از نگرانیم کاسته بشه!
به پیشنهاد سید هادی قرار شد بریم داخل حجره ها سری بزنیم تا من هم بیشتر با فضا آشنا بشم...
داخل حجره ی سید هادی که شدیم چند تا دمپایی جلوی در ورودی بود...
سید کلی یا الله یا الله گفت و بعد رفتیم داخل...
برام جالب بود کاملا مشخص بود داخل حجره همه آقا هستن پس برای چی این همه سید هادی یا الله یاالله می گفت!
متعجب از رفتارهای سید هادی ، هنوز چند قدم بیشتر داخل حجره برنداشته بودیم که چشمتون روز بد نبینه با صحنه ای رو به رو شدیم که خارج از انتظار من بود!
کمتر از چند ثانیه جلوی چشمهام تاریک شد و مثل گلوله و فشنگ از هر طرف مشت و لگد بود که نثارمون میشد!
نه میدونستم قضیه چیه!
نه می تونستم از خودم دفاع کنم!
از سرعت و شدت ضرباتی که می خوردیم معلوم بود چهار و پنج نفری هستن که ریختن سرمون!
اما واقعا برای چی!؟ ما که کاری نکرده بودیم؟!
با خودم داشتم می گفتم: خدایا حالا ما یه چیزی گفتیم کتک خوردن برامون توی این راه چیزی نیست ولی بابا خوش انصاف از دیروز که قرار شده بیام حوزه کتک کاری شروع شده!
اون از زد و خورد دیروزمون با یه مشت اراذل و اوباش!
اینم از کتک کاری امروزمون با اینها...
وسط حرف زدن با خدا بودم و مشت و لگد خوردن که یکدفعه ورق برگشت!
همه جا ساکت شد و دیگه خبری از ضربات سنگین نبود!
توی دلم گفتم هنوز پام به حوزه نرسیده مستجاب الدعوه شدم...
سید هادی پتویی که انداخته بودن رومون رو کنار زد...
تا به حالت عادی برگشتیم هیچ کس داخل حجره نبود! بدون اینکه لحظه ای تامل کنه از در حجره رفت بیرون و بلند گفت: بچه ها مهمون همراهم بود! مگه اینکه دستم بهتون نرسه منتظر حوادث پیش بینی نشده باشید...
من و شیخ مهدی که به معنی واقعی کلمه متلاشی بودیم، مشغول جمع و جور کردن خودمون شدیم...
سید که دستش به هیچ کدوم از بچه هاشون نرسیده بود اومد داخل و با خنده گفت: شرمنده رفقا حقیقتا این جشن پتو جبران کار دیشب من بود...
دیگه ببخشید پاتکش شما رو هم هدف گرفت...
مفهوم جشن!!!! با اون همه کتک و ضربه برام تناقض داشت و بیشتر من رو یاد دعواهامون با دوستان می انداخت!
اما وقتی سید هادی تعریف کرد که شب گذشته چه بلای عظیمی سر بچه هاشون آورده تازه متوجه عمق ضربات وارده شدم!!!
برای من این شروع طوفانی همیشه یادم موند...
و حقیقتا از این همه کتک که خورده بودم احساس ناراحتی نکردم خصوصا اینکه ده دقیقه ای از این ماجرا گذشته بود که همون چهار و پنج نفر هر کدوم با یه نوع خوراکی وارد حجره شدن و گویا فهمیده بودند همراه سید هادی ما هم بودیم و برای جبران، هر کسی سوغات شهر خودش رو آورده بود و تعارف میکرد همه چی آروم بود تا اینکه یکیشون پسته و بادام و فندق آورد و به چشم بر هم زدنی شرایط تغییر کرد!
خدا نصیب نکنه چنان با ذکر وسابقون سابقون اولئک المقربون! شیرجه زدن روی سرش که فکر کنم جمجمه ی سرش مثل پسته ی خندان باز شد! وقتی جمع صمیمی و شوخطبع طلبه ها رو از نزدیک میدیدم، درون من رو به وجد آورده بود و احساس رضایت شدیدی بخاطر انتخاب این مسیر از خودم داشتم....
با این اتفاق به صورت خودکار من با اون جمع رفیق شدم که شروع رفاقتی بود که سالها دنبالش بودم ...
بالاخره اون روز هم با کلی خاطرات خوب برای من گذشت....
با راهنمایی ها و کمک شیخ مهدی و سید هادی با قبولی من در مصاحبه، رسما وارد حوزه شدم...
روز اولی که داخل حجره ی خودمون شدم با دیدن ایمان چنان جا خوردم که انگار وسط بیابون رعد و برق گرفته باشدم!
ایمان هم کمی جا خورد اما نه به شدت من!
اینکه قرار بود باهاش هم حجره ای باشم حقیقتا هم ذوق کردم هم به یاد مشت و لگد هایی که خورده بودم کمی ترسیدم اما با روحیه طنز و شادش که روز اول به اون شکل خاص از ما پذیرایی کرد مطمئنا حال بهتری به فضا و جو سنگین طلبه های پایه ی یک، مثل من میداد...
ترم اول شروع شده بود و من با کلی آرزو و هدف های بزرگ تا رسیدن به جایگاه مرجعیت خودم رو میدیم(خواننده عزیز آرزو بر جوانان عیب نیست!)
حجم درس ها زیاد و خیلی سخت بود و همین باعث شده بود ما حسابی فکر و ذهنمون درگیر باشه...
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#روانشناسی_و_مشاوره
🔹#انتقادپذیری (۹)🔹
#امام_سجاد_علیهالسلام:
♦️وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي
💠چگونه انتقادپذیر باشیم!!
۹ مرحلهای را که بهتر است برای مواجه با انتقادی که از شما میشود، طی کنید؛
1⃣ قبل از هر واکنشی فقط گوش کنید.(گذشت)
2⃣ حالت تدافعی خود را بشناسید(گذشت)
3⃣ نفس عمیق بکشید:
♦️وقتی انتقادی را میشنوید، ممکن است به سرعت عرق کنید و ضربان قلبتان بالا برود، اما.
🔅نیاز نیست تا این اندازه به خود سخت بگیرید.
🔅شما میتوانید هر نوع انتقادی را نپذیرید و روی حرف خود ثابت قدم باشید.
🔹ابتدا نفس عمیقی بکشید و در مورد انتقاد فکر کنید.
🔅هر کاری میتوانید انجام دهید تا خود را آرام کنید. آرامش بهترین راه برای پذیرش آگاهانه انتقاد و بررسی شفافتر موضوع باشد.
🔅نیازی نیست فشار مضاعفی را برای اینکه بلافاصله پاسخ دهید تحمل کنید.
🔅میتوانید درخواست زمان بیشتر برای بررسی موضوع داشته باشید.
‼️اگر تحمل انتقاد برایتان آنچنان تجربه سهمگینی است که تنها با تنفس نمیتوانید به آرامش نسبی برسید و ممکن است چندین روز دچار گفتگوی درونی منفی شوید، پیشنهاد میکنیم تکنیک ها و فواید مدیتیشن را مرور کنید و به کار ببرید.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کودکانه
📺 #کارتون زیبای #مهارتهای_زندگی
قسمت بیستم
🎞این قسمت : اردوی مدرسه
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
حال خوب، نماز خوب 19.mp3
42.5M
حال خوب، نماز خوب ۱۹
#شرح_آداب_الصلاه #امام_خمینی
#نماز
درخدمت #استاد_احمد_غلامعلی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
202030_1763834350.pdf
932.9K
پیدیاف کتاب آداب الصلاه امام خمینی رحمهالله
#لطیفه_نکته ۲۱۰
سلام و ارادت
دقت کردین!
ظالم باشی بهت میگن حیوون!!!!!
مظلومم باشی بهت میگن: "آخی حیوونی!!!"
کلا حیاط وحش را گرامی می داریم😂
*پیامبر اکرم در پاسخ به فردی که گفت دوست دارم در نور و روشنایی محشور شوم فرمودند:*
لا تَظلِمْ أحَدا تُحشَرْ يَومَ القِيامَةِ في النُّورِ
*به هيچ كس ظلم نكن تا روز قيامت در نور و روشنايى محشور شوى.*
كنز العمّال : ۴۴۱۵۴
*یکی از گناهان کبیره که در قرآن نیز از آن نهی شده کمک به ظالم مخصوصا حاکمان ظالم در ظلم است حتی برخی طبق آیات قرآن معتقدند همین که دوست داشته باشی حاکم ظالمی زنده باشد خودش کمک به ظلم است حتی برخی از فقها کارهای عادی مثل خیاطی برای ظالم را حرام دانسته اند. ظلم نزد خداوند تاریکی در قیامت است لذا پیامبر فرمودند برای رهایی از تاریکی از ظلم دوری کنید.*
*خداوند نیز می فرمایند غضب من بر کسی که ظلم به دیگری روا دارد که یاوری جز من نداشته باشد، بسیار شدید خواهد بود.*
*مولا امیرالمومنین می فرمایند: سوگند به خدایى که دانه را شکافت و روح را آفرید! اگر گروهى براى یارى من آماده نبودند و حجت خداوند با وجود یاوران بر من تمام نمى گشت و پیمان الهى با دانایان درباره عدم تحمل پرخورى ستم کاران و گرسنگى ستم دیدگان نبود، مهار این زمام دارى را به دوشش مى انداختم. سوگند به خدا! اگر با بى خوابى شبانگاهى روى خارهاى شکنجه زاى سعدان تا بامداد بیدار بمانم و در زنجیرهایى که مرا در خود بفشارد روى خاک ها کشیده شوم، براى من محبوب تر از آن است که در آغاز ابدیت با خدا و رسولش دیدار کنم، در حالى که به بعضى از بندگانش ستمى کرده باشم و یا چیزى از متاع دنیا را غصب کنم! و چگونه به سود موجودیت طبیعى ام (جسمم) به کسى ستم نمایم، در صورتی که به سرعت رو به پوسیدگى مى رود و زمانى بس طولانى در زیر خاک هاى تیره مى ماند.*
*وای بحال حکام ظالم و وای به حال یاران آنان بیچاره جاسوسانی که علیه هم وطنان خود برای یهود جاسوسی می کنند.*
🔸🌺🔸--------------
سالن مطالعه محله زینبیه، با کلی کتاب، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121505555121363.pdf
9.73M
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز چهارشنبه
۲۷ مهر ۱۴۰۱
۲۲ ربیعالاول ۱۴۴۴
۱۹ اکتبر ۲۰۲۲
ذکر روز چهارشنبه؛ صد مرتبه:
یا حَیُّ و یا قَیُّوم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#کودکانه
#معرفی_بازی ۳۸
✅"اتل متل"
📝 اتل متل از شعرهای قدیمی است؛
اگرچه شعر معروف آن، معنا و مفهوم هماهنگی ندارد؛ اما شعرهای جایگزینی برای آن گفته شده که هم آهنگین بوده و هم معنا و مفهوم دارد.
🍁در این بازی نفرات پاهایشان دراز کرده و یک نفر به عنوان اوستا شعراتل متل را می خواند.
🍁اوستا باهرضرب از آهنگ شعر، دستش را به ترتیب روی پاهای دراز شده می گذارد. آخرین ضرب روی پای هر کسی که تمام شد، باید آن پا را جمع کند. دوباره شعر از ابتدا خوانده می شود تا این که یک پا باقی بماند که صاحب آن برنده است.
🍁کسی که هر دو پایش جمع شود، بازنده است. خود اوستا هم می تواند پای خود را دراز کرده و هم بازی بچه ها شود.
📚 شعرهای اتل متل زیادی گفته شده که برخی طولانی هستند.
⚠️ آموزندگی این بازی به محتوای شعرهایش بستگی دارد. ما در این جا دو نمونه از آن را می آوریم:
1⃣ اتل متل یک مورچه؛
اتل متل یک مورچه
قدم می زد تو کوچه
اومد یک کفش ولگرد
پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته
راه نمیره نشسته
با برگی پاشو بسته
مورچه جونم تو ماهی
خوب بشه پات الهی
هاچین و واچین
یک پاتو ورچین
2⃣ اتل متل مادرم؛
اتل متل مادرم
همیشه تاج سرم
اتل متل بابا جون
شمع و چراغ خونه
احترام هر دوشون
باید یادم بمونه
اتل متل كلوچه
غصه و غم چه پوچه
مهربونی قشنگه
راه غمو میبنده
اتل متل رودخونه
بچه خوب درس خونه
سلام یادش نمیره
نمره بیست میگیره
بچه خوب تمیزه
پیش همه عزیزه
اتل متل ریاضی
آی بازی بازی بازی
حالا با ده شماره
یک پاشو برمیداره
📢بعد هم اوستا از عدد یک تا ده میشمارد و با هر شماره دستش را روی یکی از پاها میگذارد. عدد ده به هرکدام از پاها که افتاد باید جمع شود.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡ #قبیله_لعنت. ✡
📖 تاریخ فرهنگی "قبیله لعنت"
قسمت سی و یکم
◀️ #یهود_و_جادوگری ۳
🔹هر کنیسه دارای مدرسهای بود که آن را به عبری «بثهامیدراش» (خانهی تدریس) مینامیدند.
بهعلاوه، مربّیان خصوصی و مدارس خصوصی متعددی وجود داشت؛
شاید تعداد مردم باسواد بین یهودیان قرون وسطی نسبتاً زیادتر بود تا در میان مسیحیان.
گو اینکه این رقم به پای مردم باسواد دنیای اسلام نمیرسید.
حقوق معلّمان را عامهی مردم یا پدر و مادر کودکان میپرداختند؛ لیکن همهی آنها زیر نظارت جمعی انجام وظیفه میکردند.
پسران صبح زود و قاعدتاً هنگام زمستان قبل از طلوع آفتاب به مدرسه میرفتند؛
چند ساعتی بعد، برای صرف ناهار به خانه میآمدند؛ ظهر دوباره به مدرسه عازم میشدند بین ساعات دو و سه مجالی برای تفریح داشتند؛ تا غروب را باز در مدرسه میگذانیدند و در این موقع، سرانجام مرخّص میشدند تا برای صرف شام، خواندن دعا و خفتن به خانههای خود برگردند.
زندگی برای پسربچهی یهودی امری جدّی بود.
🔹زبان عبری و اسفار خمسه موضوعات اساسی تحصیل بودند.
در ده سالگی محصّل شروع به فراگرفتن «میشنا» میکرد و در سیزده سالگی به رسالات مهم «تلمود» میپرداخت.
آن دسته از محصّلان که میخواستند در علم دین تتبّع نمایند، از سیزدهسالگی و حتی بعد از آن، به فراگرفتن میشنا و «گمارا» مشغول میشدند. (۶)
🔹شایان ذکر است در این منبع آموزشی و الهامی عمومی یهود که جملهی یهودیان تحت آن تعلیم مییافتند:
شواهد درونمایههای عرفانی، هم عرفان نظری و هم عرفان عملی یا عرفان آمیخته با سحر و جادو، به فراوانی در ادبیات تلمودی یافت میشود. (۷)
✡ #نفوذ_یهود_در_مسیحیت ۱ ✡
🔹ارسال رسولان و انبیاء، بهدنبال هر عهد و آئین، از وجهی به موضوع سیر اکمال دین و از دیگر سو، به موضوع بروز انحراف اقوام و تحریف ادیان بازگشت میکند؛ چنانکه آئین موسوی، در پی انحراف بنیاسرائیل.
🔹متأسفانه، مسیحیت نیز در کمترین زمان، پس از عروج حضرت عیسی (ع) و حتی پیش از سرآمدن عصر رسولان (حواریون)، مبتلای انحراف شد.
به استناد منابع تاریخی، مهمترین نقطهعطف در مسیحیت پس از گسیل حواریون به اقصا نقاط فلسطین و سوریه، و با ورود پولس به جمع حواریون اتفاق افتاد.
🔹استاد جلالالدین آشتیانی در اینباره مینویسد:
«ساولوس» یهودی [پولس] تبعهی روم و اهل «ترسوس» آسیای صغیر است.
او ابتدا مأمور آزار و قتل مسیحیان میگردد، ولی در راه «دمشق»، نوری بر او ظاهر میشود و از میان نور، صدایی میگوید:
«ای ساولوس چرا بر من جفا میکنی؟»
او میپرسد:
«خداوندا تو کیستی؟»
پاسخ میآید:
«من عیسی هستم؛ همان کسی که تو بر او جفا میکنی؛ ولی برخیز و به شهر برو و در آنجا به تو گفته خواهد شد چه باید بکنی.»
از آن زمان، ساولوس نام خود را به «پاولوس» برمیگرداند و رسول مقرّب عیسی (ع) میشود. (۱)
🔹معلوم نیست چگونه یک یهودی که به یهوه، بهعنوان تنها خدای جهان معتقد است، به یک صدای بیگانه که مدّعی است پاولوس بر او جفا میکند، خدا خطاب مینماید! (۲)
🔹شناسایی این نقطه عطفِ رفته بر تاریخ مسیحیت، بهمنزلهی شناسایی زاویهای انحرافی است که با گذر زمان باز و بازتر شد و در خود و با خود، زمینههای انشقاق و اختلافات بعدی را فراهم آورد.
بهصراحت، میتوان گفت:
شناسایی اوضاع کنونی فرهنگی و تمدّنی جهان مدرن، بدون شناسایی زوایای حادث شده در جریان فرهنگی و اجتماعی مسیحیت، بهویژه آنچه که با پولس اتفاق افتاد، ممکن نیست.
🔹با روی آوردن جمعی از یهودیان به آئین جدید، بر خشم و آزار فریسیهای حاکم بر معبد افزوده شد.
آنان به بیرون راندن پیروان مسیح که یهودیالاصل بودند، از هیکل پرداختند؛ اما پیروان مسیح، برخی منازل خود را که بزرگ بودند، محلّ نشستهای خود قرار دادند و خودشان را آمادهی توزیع منظم مواد خوراکی و خدمترسانی به هم نمودند و جمعیتها شروع کردند به پذیرفتن رهبری شاگردان مسیح. (۳)
کینتوزی کاهنان معبد دربارهی پیروان آئین جدید مسیحی، زمینهساز حملات خشونتبار علیه مسیحیان اوّلیه و نفوذ پاولوس (پولس) در میان آنها شد.
🔹در آن شرایط تاریخی، مسیحیت نوپا، خود را مواجه با سه چالش در سه حوزهی
هویّت دینی،
نگرش فلسفی
و عملکرد سیاسی جاری میدید.
در آن عصر، سه جریان مهم که حاصل غلبهی دینی یهودی، غلبهی سیاسی رومی و غلبهی فلسفی یونانی بودند، بهوضوح دیده میشدند.
🔹در نتیجهی این چالشها، مسیحیت نوپا، با قبول هویّت مستقل از یهود، خود را از «فریسیان» رهانید و با اقتباس اندیشهی فلسفی، موجد «مسیحیت فلسفی و نوافلاطونی» شد و با خودمختاری سیاسی و پذیرش شهادت، به مقابله با امپراتوری رومی مشغول آمد.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🌺❤️ #بی_تو_هرگز ❤️🌺
🇮🇷قسمت سی و یکم🇮🇷
✒مبارکه ان شاالله
تلفن رو قطع کردم ... و از شدت شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه ...
اما در اوج شادی ... یهو دلم گرفت ...
گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راه گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد ...
وقتی مریم عروس شد ... و با چشم های پر اشک گفت ... با اجازه پدرم ... بله ...
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرف پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغ سکوت پدر ...
از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سر تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم ...
- بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دست دخترش رو توی دست داماد می گذاره ... تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جواب تایید رو از زبونت بشنوم ... حداقل قبل عروسیم برگرد ... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد...
گوشی توی دستم ... ساعت ها، فقط گریه می کردم ...
بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم ... اما سکوت عمیقی، پشت تلفن رو فرا گرفت ... اول فکر کردم، تماس قطع شده اما وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه ...
بالاخره سکوت رو شکست ...
- زمانی که علی شهید شد و تو ... تب سنگینی کردی ... من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سر قولت موندی و به عهدت وفا کردی ...
بغض دوباره راه گلوش رو بست ...
- حدود ۱۰ شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دست هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه ...
گریه امان هر دومون رو برید ...
- زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله ...
دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم... اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... تمام پهنای صورتم اشک بود ...
همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادن جواب مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن ..
توی اولین فرصت، اومدیم ایران ... پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ... مراسم ساده ای که ماه عسلش ... سفر ۱۰ روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود ...
هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... اما همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه ... توی فکه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگ پدرم رو به خودش می گرفت ...
پی نوشت : خانم دکتر سیده حسینی همچنان در انگلستان زندگی می کند و تا کنون خیلی ها را به دین مبین اسلام دعوت کرده اند و چندین نفر از طریق ایشون به لطف خدا مسلمان شده اند.
◀️ پایان🎓
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان دل نشین آیت الله مستجابی از علمای اصفهان درباره اتفاقات اخیر کشور: دل هایتان را قوی کنید.. هیچ قدرتی نمیتواند در برابر مشتهایی که هزاروسیصد سال مادران ما با ذکر یاحسین بر سینه کوبیدند بایستد.
#دلهایتان_را_قوی_کنید
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حاج_قاسم
🎥 درخواست آمریکاییها از ایران در مورد قاتلان شهید سلیمانی
🔹امیرعبداللهیان: آمریکاییها در مذاکرات اخیر برجام درخواست داشتند که نام ۶۰ نفر از عاملان و آمران ترور شهید سلیمانی از لیست سیاه ایران خارج شود و ما گفتیم این موضوع خط قرمز ماست و قابل معامله نیست.
🔹یکی از وزرای خارجه کشورهایی که نقش واسطه را داشت به من گفت مقامات آمریکایی به ما میگویند ماهانه فقط برای امنیت پمپئو ۲ میلیون دلار هزینه میکنیم.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#چی_بودیم_چی_شدیم
رئیس پارالمپیک آسیا: تا امروز نمیدانستم ایران اینقدر امکانات دارد
🔹ماجد راشد: من از مکانهای مختلف ایران در این چند روز بازدید کردم. باید بگویم که شما باید به آنچه دارید، افتخار کنید. ایران تجهیزات بسیار خوبی دارد و در برخی موارد من دیدم که خود ایران برخی تجهیزات را تولید کرده که بسیار ارزشمند است.
🔹چون تا به امروز سفری به ایران نداشتم نمیدانستم که ایران چه کارهای بزرگی انجام داده. فقط میتوانم بگویم کارهایی بزرگی در این کشور رقم خورده و ایران در آینده باید به آسیا و کشورهای مختلف در این زمینهها کمک کند.
🔹میخواهم از رهبر، دولت، مردم و ورزشکاران ایران تشکر کنم که همیشه از پارالمپیک حمایت کردهاند.
@Farsna - Link
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاسی
#جهاد_تبیین
#حافظه_تاریخی_ایرانی ۲
قسمت دوم؛
موضوع: روایت موشکی شدن ایران
هفت دقیقه ای که اطلاعات مفیدی به شما خواهد داد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#سیاسی
#جهاد_تبیین
#غرب_همچنان_وحشی (۲۳)
✳️ این باغ را خودمان ساختیم و باید در برابر جنگل از آن حفاظت کنیم
🔹من همیشه مخترع دوچرخه را میستودم که چنین دستاوردی برای بشریت به ارمغان آورده، بیآنکه نفت بسوزاند و هوا را آلوده کند و صدای آزاردهنده داشته باشد. برخلاف مخترع ماشین که از نظر من کشندهترین محصول دست بشری بوده و خیلی بیشتر از کلاشینکف روسی آدم کشته. تا اینکه پی به یک رابطهی تکاندهنده بین دوچرخهسواری در غرب و دستهای قلم شدهی در آفریقای مرکزی بردم.
🔸اواخر قرن ۱۹ دیگر دوچرخههایی که ما امروز میشناسیم به تولید انبوه رسیده بودند و این وسط دوشادوش مردان، زنان مشتریان پروپاقرص #دوچرخه بودند. حسی از رهایی و استقلال و انفراد که اجازه میداد زنان مانند مردان آزادانه جابهجا شوند و عملا تقاضا برای این محصول دوچندان شد. این موج اما یک مشکل کوچک داشت و آن لاستیک مورد نیاز برای چرخ دوچرخه بود!
🔹لئوپولد دوم پادشاه بلژیک تلاش کرد از این معرکه سودی به جیب بزند و برای بازار پرمصرف #لاستیک منبعی ارزان بیابد و اینجا بود که به فکر آفریقای مرکزی و کنگو افتاد که پر بود از درختانی که صمغشان برای تولید لاستیک طبیعی بهکار میرفت.
🔸او ارتشی استعماری در #کنگو شکل داد که مردم بومی را به بردگی میگرفت و آنها را وادار میکرد صمغ لاستیک از بدنهی درختان جمع کنند. اگر بردهای در روز آنقدری که باید صمغ جمع نمیکرد، شکنجه میشد. هم خودش و هم در بسیاری مواقع خانوادهاش. قلم کردن یک دست -فقط یک دست- هم از جمله تنبیهها بود.
🔹این جنایات برای ۲۵ سال در کنگو ادامه یافت تا با انتشار عکسهای این جنایات که توسط برخی مسیونرهای مسیحی گرفته شده بود و حکایت تلخ و تکاندهندهی استخراج لاستیک را ثابت میکرد لئوپولد دوم در #بلژیک تحت فشار قرار گرفت. اما آنچه وی را کنار زد قتل و کشتار در کنگو نبود بلکه رابطهی عاشقانه با دختری کم و سن سال منجر به رسوایی وی شد و از سلطنت کنار رفت!
🔸اینکه خلال آن ۲۵ سال چهقدر درآمد از خون و صمغ آفریقا نصیب بلژیکیها شد را من نمیدانم و ندیدم جایی چیزی در موردش بنویسند. اما میدانم نه بلژیکیها و نه دیگر ممالک غربی هیچ وقت جبران آن غارتهای هنگفت را نکردند.
🔺دنیای زخمخورده از #استعمار هنوز تنها توقعش به رسمیت شناخته شدن این واقعیت است که اروپاییها علیه آنها جنایت رقم زدند و نه چیزی بیشتر. یعنی مطالبه ثروتهای غارتشدهشان را که نکردند، فقط گفتند آقای بلژیک، خانم فرانسه، جناب ایتالیا، ملکه انگلیس، بیایید و بپذیرید علیه ما مردم کنگو و الجزایر و لیبی و هند جنایت کردید. جوابی که شنیدند چه بود؟ "ما این باغ را خودمان ساختیم و باید در برابر جنگل از آن حفاظت کنیم."
🖊سرباز روحالله
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee