🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت107
#غزال
سری تکون دادم و گفتم:
- بعله قضیه اش مفصله و من خیلی اتفاقی راجب شما فهمیدم و اصلا نمی دونستم پدرم وکیل داره.
ما رو سمت اتاق ش راهنمایی کرد و گفت:
- حرف ها که زیاده شما بفرماید داخل من خیلی وقته منتظر شما هستم.
هر سه تا داخل رفتیم محمد و کنارم نشوندم و فرهاد هم اینطرف ام نشست.
برامون قهوه ریخت که گفتم:
- زحمت نکشید توروخدا لطفا بفرماید بشنید.
سری تکون داد و گفت:
- زحمت چیه شما رحمت اید من هر چی دارم از پدر تون دارم این دم و دستگاه یا اینکه الان وکیل هستم همه به خاطر پدر تونه که من رو از توی خیابون جمع کرد و گذاشت درس بخونم و به این جا برسم و این دم و دستگاه رو برام تشکیل بده!
لبخندی زدم همیشه همین بود!
محال بود کسی از بابا بد بگه!
توی این مدت که توی رستوران بودم چند بار با محمد رفته بودیم سر خاک بابا و محمد دیگه بابای منو می شناخت چقدر که با بابا درد و دل کرده بودم اگه اون بود هیچکدوم از این درد ها نبود مثل کوه پشتم بود.
اقای سعدونی نشست و بهمون تعارف کرد تشکری کردم و کل موضوع رو براش تعریف کردم بعد از شنیدن حرفام گفت:
- چقدر سختی کشدید واقعا من اون موقعه که پدر تون فوت کرد ایران نبودم برای تکمیل مقاله رفته بودم المان و وقتی برگشتم و فهمیدم که 40 روز گذشته بود خیلی شکه شده بودم به سختی بعد از مدتی خونه شما رو پیدا کردم تا اسناد و پول هایی که دست من امانته رو بهتون بدم اما گفتن از اونجا رفتید بقیه جاهایی که می شناختم هم سر زدم ولی نبودید و نمی دونستم باید چیکار بکنم!الان من درخدمت شمام یه سری اسناد املاک و مغازه هست و دو تا حساب بانکی که پدرتون هر ماه یه مقدار واریز می کرد و می گفت اینا رو پس انداز می کنم بعد از مرگم برای دخترم و پسرم یکی ش به نام شماست یکی به نام اقا فرهاد که توی هر حساب فکر کنم حدود2 تا 3 و نیم ملیارد پول باشه یه بخشی رو هم به خیره داده بودن اسناد هست و یه بهش دیگه ای هم سند هست که دست منه و گفتن بدم به شما.
همه مدارک رو اورد و نشون داد.
همه چیز درست بود کارت ها رو بهمون تحویل داد با سند ها رو که داد دست من با یه سری مدارک.
تشکر کردم و گفتم:
- می شه من از شما توی یه زمینه هایی کمک بگیرم؟
سری تکون داد و گفت:
- من تمام وقت در خدمت شما هستم.
سری تکون دادم و گفتم:
- خیلی ممنونم لطف دارید واقعا پس امشب بیاید به این ادرس.
و ادرس رستوران رو دادم.
سری تکون داد و گفت:
- چشم حتما میام.
تشکر کردیم و بعد از خداحافـظ ی از دفتر بیرون زدیم و به منشی گفت هر وقت ما اومدیم بی نوبت بفرستمون داخل.
سوار ماشین شدیم محمد خیلی خسته شده بود دراز کشید روی صندلی و سرش رو گذاشت رو پام موهاشو نوازش کردم تا خواب ش ببره.
ادرس جایی که قرار بور برم پیش شایان رو به فرهاد دادم و گفتم:
- بریم اینجا.
فرهاد متعجب گفت:
- اینجا کجاست؟
درحالی که عمیق توی فکر بودم و باز فکر شایان مثل خوره افتاده بود به جونم گفتم:
- شایان می خواد منو ببینه گفته کار واجب داره.
فرهاد با مکث گفت:
- تو زندگی ت دخالت نمی کنم فکر نکنی بی غیرتم یا ازش می ترسم اشاره کنی شر به پا می کنم اما خوب تو از من عاقل تر و فهمیده تری خودت تصمیم بگیری بهتره هر جا هم منو صدا کردی با کله میام.
لبخندی زدم و گفتم:
- همین که مثل قبل شدی و برگشتی کنارم برای من یه دنیا ارزش داره باید زود تر زن بگیرم برات.
#رمان
در سرم نیست بجز
حال و هوایِ تو و عشق ؛
شادم از اینکه همه حال و هوایم،
تو شدی🌱
#عاشقانه_مذهبی😍
👈اسرار زندگی خود را فاش نکنیم
👈اگر همسر شما وقت ندارد مثل سایرین به بعضی از امور بپردازد
شما هم اجازه ندارید جلوی سایرین این مطلب را بازگو کنید!
#همسران_مثبت
━━🍃💠🍃🔸🍃🌹🍃━━
🧡🌼🍃
#آئین_همسرداری
👈 آیین مادرشوهر داری
خانما هر کسی یه رگ خوابی داره، هوشمندی یه #زن به پیدا کردن این رگخواب در همسرش و خانواده ی همسرشه . . . .
💙 بهترین راه ورود به قلب آقا پسرهایی که توی فرهنگ ما بزرگ شدن. ارتباطی صمیمانه با خونوادشون هست...
🤦🏻♀ خانما شما با شکایت های وقت و بی وقت از مادر شوهرتون پیش همسرتون از مهر مادری کم نمی کنید اصلاااااا
🙅🏻 مگه اگه همسرتون از مادر خودتون بیاد شکایت کنه از مهر مادرتون کم میشه براتون ؟؟؟
🤷🏻♀ با اینکار اون چیزی که از دست می دید ارج و منزلت خودتون در نگاه همسرتون هست ... فقط همین
#همسران_مثبت
━━🍃💠🍃🔸🍃🌹🍃━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چه سمی بود 😂😂😂
😂😂😂
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✌🏼✌🏼 شاااااااااادبااااااااشین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📣با ما همراه باشید
☆🌹🌸☆
هدایت شده از 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🌿- بِسمِخُداۍسَتّـٰارُالعیوب(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚#سلام_امام_زمانم💚
🤍#سلام_پدرمهربانم🤍
❤️#سلام_مهدی_جان❤️
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللّٰهِ
الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ
سلام بر تو ای راه خدا؛
که هر که جز آن پیمود،
هلاک شد................
💖مولای من!💖
هر راه بهجز راه تو کج خواهدشد
بیلطف تو آسمانفلج خواهدشد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسالهمان سالفرج خواهدشد
سلام بر منتظران و ارادتمندان حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
صبحتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)❤️
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهُم
#کانال_تحلیلی_حامیان_ولایت
_
گل نرگس💚'!
چه شود بوسه به پایت بزنیم . . 🖇
تا به کِی خستهدل از دور صدایت بزنیم ؛ 🥀
-الهمعجلالولیکالفرج🌸
1_10793561372.mp3
3.82M
بقیه الله سلام
لحظه هام با تو فرق داره
به جانت آرام جان
این جهان با تو فرق داره
😍🥺🤲📿💔🥀
#یارغایب
تا ابد مهࢪ تو بیرون نࢪود از دلِ من؛
مگر آن ࢪوز کھ دࢪخاک شود منزلِ من:)!🤍🌿
#صلےالله_علیڪ_ایها_اربابــــ