eitaa logo
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
295 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
681 ویدیو
26 فایل
بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:🌿- سمتِ آرامش👇 کانال 🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان https://eitaa.com/samte_aramesh محتوا؟! شاید دلے 🌚🫀! ڪپے؟! حلال ِبٰا ذڪرِ صلواٰت :)"♥️:♥️" - وقف ِ حضرت ِ حجت ؛ ⎞🔗💛⎝‌↫-_ "عــــــشق فقط خــــدا"
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اونجایی‌که خدامیگه:«فَإِنِّي قَرِيبٌ»
یعنی من پشتتم !' وقتی که تنهایی، وقتی که خسته‌ای، وقتی که نا‌ امیدی، وقتی که بریدی، وقتی که نمیخوای ادامه بدی .. وقتی هیچکسو نداری اون پشتته: )'!🍀'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن           🧡خیـــآل‌تــــــــــو🧡 تا رسیدم به اتاق سریع درو باز کردم و خودمو هل دادم تو. اما کسی نبود و محمد ام خواب بود. ارباب زاده پشت سر من اومد توی اتاق دور تا دور اتاق و نگاه کرد از اتاق بیرون اومدم و توی راه رو رو نگاه کردم در همه اتاق ها بسته بود. سمت تخت رفتم و دستمو دور محمد حلقه کردم و توی بغلم گرفتمش. محمد توی بغلم تکونی خورد و دوباره خوابید. ارباب زاده جلو اومد و گفت: - بچه خوابه چیکار می کنی؟ نگران گفتم: - یکی اومده بود توی اتاق خودم پشت پنجره دیدمش تا من دویدم سریع کنار رفت بو کن بوی عطر ش هنوز توی اتاق هست. ارباب زاده بو کرد و گفت: - اره این بوی عطر من نیست! اگر بوش مونده یعنی عطر خیلی گرونیه و کسی که عطر خیلی گرون می خره و بوهاش همیشه خاصه شیداست چون به عطر علاقه خاصی داره! نگران نباش اومده بود سرک بکشه عادتشه. به محمد نگاه کردم و گفتم: - اتفاقا گفتید شیدا بیشتر نگران شدم محمد خیلی ازش می ترسه معلوم نیست چیکارش کرده نمی خوام حتی یه ثانیه هم محمد باهاش تنها باشه. ارباب زاده گفت: - اما ماهی یک بار محمد یه روز کامل پیش شیداست حکم دادگاهه. چشامو با عصبانیت نیستم ارباب زاده درو بست و قفل ش کرد. روی صندلی نشست و گفت: - اون بلایی سر پسر من نمیاره چون می دونه حکم کسی که بخواد محمد و اذیت کنه مرگه! با حرف های ارباب زاده یاد بابا افتادم. اونم مثل ارباب زاده روی من حساس بود!یه قطره اشک می ریختم زمان و زمین و بهم می دوخت اما بعد رفتن ش چقدر بی کس و تنها شدم!اما هنوز خدایی هست که مراقبم باشه. حالم که بهتر شد و نگرانیم که کمتر شد محمد و روی تخت گذاشتم و پتو رو روش مرتب کردم. همون جور نشسته خیره محمد بودم که ارباب زاده گفت: - نمی خوای بخوابی؟مشکل منم؟ دقیقا مشکل خودش بود اما نمی شد بهش بگم که! گفتم: - نه بی خوابی به سرم زده. اهان کشداری گفت اما دو دقیقه نشد خواب به سراغمم اومد و و همون جور نشسته خوابم برد. دو دقیقه از حرف ش نگذشت  همون جور نشسته خواب ش برد! می دونستم از حضور من معذب هست و به همین خاطر که کنار محمد دراز نمی کشه. تو زندگیم با دختر مذهبی سر و کار نداشتم که اخلاق های این یکی تو دستم باشه. همه کار هاش و رفتار هاش برام جدید بود. نه دنبال جلب توجه بود نه خودنمایی نه پز دادن نه افاده ای بود و نه عملی! ساده و در عین حال زیبا و شیک و خاص! واقعا توصیف ش سخت بود مخصوصا که یه روزه فقط اومده. امیدوارم همیشه همین جوری بمونه و مثل بقیه ادم های زندگیم رنگ عوض نکنه!
{🌻🌱} براے«چـــادر»🦋🌊 بایدبہ‌آسمان‌نگاہ‌ڪرد⛈❄ براےچادروحجابت🌜❣ بہ‌ڪنایہ‌اطرافیانت نگاہ‌نڪن✖🤗 «آسمانے‌شدن»‌بهاء‌دارد🥺🏝 یادت‌باشد🐣 «بهشت»‌رابہ‌بهاء‌میدهند نہ‌بہ‌بهانہ✖ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💚دانی که چرا ماه رمضان ماه خداست 🤍یا آنکه چرا حساب این ماه جداست؟ 💚یا آنکه چرا باب کرم مفتوح است؟ 🤍زیرا که تولد حسن عشق خداست 💚ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی 🤍ای داد رس روز معاد ادرکنی 💚ای گشته زفرط جود و احسان وعطا 🤍مشهور و ملقب به مجتبی ادرکنی 💚میلاد با سعادت 🤍امام حسن مجتبی (ع) را به شما 💚اعضای محترم گروه و کانال دوستان خوب🌹🌸 تبریک عرض میکنم🌸🍃 .
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن      
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن 🧡خیـــآل‌تــــــــــو🧡 انقدر که توی زندگیم کلاغ رنگ زده بودن جای قناری بهم دادن که اگر حتی یه فرد خوب هم پیدا می شد فکر می کردم داره نقش بازی می کنه و یه نقشه یا فکری توی سرشه! ادم های دورت که دو رو و بی ذاب باشن نسبت به بقیه بی اعتماد می شی! اما تنها چیزی که الان حال مو خوب می کرد خوشحالی و خنده های محمد بود. خودم زندگی خانزاده ای مزخرفی داشتم و نمی خواستم محمد یه درصد زندگی منو تجربه کنه! حتی اگه روزی غزال بخواد بره هم نمی تونم بزارم بره چون محمد من با اون خوشه! باید دنبال راهی بگردم که یه جوری مجبور بشه برای همیشه بمونه و خیال من راحت بشه. از این همه فکری که توی مخ ام بود سردرد گرفته بودم و دلم می خواست هیچ فکری نباشه تا حداقل یه خواب خوب داشته باشم و باز کابوس نبینم. ساعت 8 بود که با صدای در اتاق از خواب پریدم. تو جام نشستم که دیدم ارباب زاده هم چشماش باز شد و روی صندلی خوابیده بود. هر دو به در نگاه کردیم ارباب زاده تکونی خورد و گفت: - بیا تو. عذرا خانم داخل اومد و گفت: - سلام اقا سلام خانوم شرمنده بیدارتون کردم بزرگ اقا گفتن بیاید صبحونه. ارباب زاده سری تکون داد و من گفتم: - چشم ممنون که گفتید. لبخندی به روم زد و با اجازه ای گفت و درو بست. از جام بلند شدم سر و وعض ام مرتب بود. توی روشویی رفتم و ابی به دست و صورتم زدم. بیرون اومدم روی تخت نشستم و محمد و صدا زدم: - محمد اقا خوشکل مامان عزیز دلم؟صبح شده بیدار شو. تکونی خورد و چشماشو باز کرد که گفتم: - صبح بخیر عشق مامان. دستاشو بالا اورد دور گردنم حلقه کرد و با چشای بسته گفت: - سلام مامانی. همون جور از روی تخت بلند ش کردم که چشماشو باز کرد و رو به باباش گفت: - سلام بابایی. ارباب زاده جلو اومد و بوسی روی پیشونی ش کاشت خواست بغلش کنه که گفتم: - گل پسر اول باید دست و صورت شو بشوره و مسواک بزنه. سری تکون و داد از بغلم گرفتش و گفت: - پس ما می ریم مردونه مسواک بزنیم و برگردیم. با خنده نگاهشون کردم مگه مسواک هم مردونه داشت؟ برای محمد لباس تمیز روی تخت گذاشتم که بیرون اومدن محمد و روی تخت گذاشت لباس هاشو عوض کردم و بعد هم موهاشو شونه کردم. طبق معمول دستاشو باز کرد که بغلش کردم و هر سه از اتاق بیرون اومدیم. روی میز صبحونه همه نشسته بودن و فقط انگار ما دیر اومده بودیم. هر سه سلام کردیم ارباب زاده صندلی من و محمد و عقب کشید نشستیم و خودشم کنار من نشست. با دیدن نگاه های بقیه روی من نگاهمو به ارباب زاده دوختم و سری تکون دادم که یعنی چیه اونم اشاره کرد بیخیال باشم و خودش شروع به صبحونه خوردن کرد. منم به حرف ش گوش کردم که محمد گفت: - من سوپ سبز می خوام. متعجب گفتم: - سوپ سبز چیه؟ محمد با اب و تاب گفت: - یه سوپ هست مامانی توش علف هست سبز می شه بعد یه کرم های دراز خوشمزه ای توشه با اون چیز گرد ها. به ارباب زاده نگاه کردم و گفتم: - محمد کرم می خوره؟ ارباب زاده یکم از قهوه اش خورد و گفت: - منظورش اش رشته است به رشته ها می گه کرم. اهانی گفتم و رو به محمد گفتم: - قربونت برم من اونو که نمی شه صبحونه خورد دیر هم اماده می شه اگه تو صبحونه بخوری منم قول می دم تا وقت ناهار برات اماده کنم. دستشو جلو اورد و گفت: - قول؟ قول دادم و براش لقمه گرفتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4106230486.mp3
21.41M
📖دعای مجیر در لیالی البیض ماه (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ) سفارش شده است دعای مجیر 🎙کربلایی سید رضا نریمانی 🤲التماس دعا داریم از همه بزرگواران
بسم‌الله الرحمن الرحیم ای خدایی که راه ها را هموار میکنی گره ها را باز میکنی امید را به ناامیدان برمیگردانی دل ها را خوشنود میکنی چهره ها را میگشایی گرفتاران را گشایش میبخشی دستان ما را رها مکن ما را در کنار حرم امنت نگاه دار خدایا در این لحظات پربهجت سحر بهترین ها را برایمان رقم بزن خدایا حال دلمان را خوب کن قلب نازنین آقا امام زمان عج را از ما راضی و خشنود بفرما الهی که ریشه ظلم و ستم در کشور و منطقه و جهان از بین بره و مردم طعم واقعی عشق و آرامش و عدالت را بچشن الهی که خونخواران صهیونیستی در منطقه و جهان نیست و نابود بشن و جبهه حق و مقاومت به پیروزی برسند و مردم مظلوم منطقه به آرامش و آسایش برسند الهی که همه حاجت روا باشیم اللهم اشف کل مریض اللهم ادخل علی اهل القبور السرور اللهم اغن کل فقیر اللهم اصلح کل فاسد من امورالمسلمین اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┄┄┅┅
‌🌿- بِسمِ‌‌خُداۍ‌سَتّـٰارُالعیوب(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 سلام امام زمانم 🌷🤚🏻 🔹بـی تــو تمـــام قافیــــه هـا لنـگ میزند دنیا بــه شیشــه ‌ی دل مـن سنگ میزند 🔹ساعتـ بوقتـ غربتتانـ گشته استـ ڪوڪ حـــالا مـــدام در دل مـــن زنگ میــزنــد.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙دعای ماه رمضان التماس دعا🤲🏻 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
جزء ۱۵.mp3
4.18M
🔊 گوش کنیم| تند خوانی قرآن کریم ⏯ 🎙/ زمان: ۳۵:۰۰ 🎤 استاد معتز آقایی ⬅️ با 🌹🌸 با ما همراه باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{🌻🌱} چادرت بوی شـهــــادت میدهد چرا ڪہ چشم شهدا بہ اوست ڪہ مبادا چادر مادر شان فاطمه(سلام الله علیها) خاکی شود. 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا