eitaa logo
سربازان‌سردار‌سلیمانی
563 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
574 ویدیو
57 فایل
📞 لینک ناشناس👀 https://harfeto.timefriend.net/17150008375787 ❤️‍🩹سخنان شما✉️ @sokhanan_shoma 🔍 شرایط ما🗒 لطفا برای انجام تبادل، شرایط رو حتما بخونید🤍 @Shart_Ha_moon 💫خادم ( @F_E_1385_16 ) در صورت تمایل با ذکر صلوات خارج شوید📿🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
🌡 🥀🕊 شهید محسن فخری زاده باز هم شد و قاسمِ دیگر دادیم 😥 / باز هم یک خبر تلخ به رهبر 🖤 دادیم 😞 رفت از بین رفیقانِ وطن یک سرباز / باز هم هدیه به مهدی (ع) گلِ پرپر 🍂 دادیم 😭 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🍁 🥀🕊 شهید مصطفی احمدی روشن 🌗 مصطفی اهل این نبود که کل چهل روز رو مشکی بپوشه، ولی سال 90، آخرین محرمش، تمام چهل روز رو مشکی پوشید... ▪️دههٔ اول محرم بود وقتی به صورتش نگاه کردم، به نظرم خیلی قشنگ و نورانی شده بود ⚡️ ریش بلند خیلی بهش میومد. گفتم : مصطفی برو یکم ریشهات رو کوتاه کن، چشمت میزنن😟 خیلی قشنگ شده صورتت. 🚨گفت : خودت یادم دادی تو محرم نرم اصلاح ⛔️ 🌪 نورانی شده بود و من نمیدونستم قراره شهید بشه و بره پیش مولا... 💔بعدا تو گوشیش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی گرفته که انگار آخرین چهر‌ه اش که تغییر هم کرده بود، برایمان بماند 😪 💔 مصطفی از همه چیز خبر داشت... 🔳 به روایت: مادر شهید https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🏴 🍁🕊 شهید مصطفی احمدی روشن دنبال عافیت طلبی نبود 📛، دنبال این بود وسط تقابل و درگیری نظام با جهان استکبار باشه و اونجا ایفای نقش کنه و بابت اینها هم هیچی نمی خواست.🙌🏻 فقط به این فکر می کرد: 👈🏻 آیا درست مسؤولیتم را انجام داده ام؟ 🧐 📹 منبع: مستند لبه روشنایی ۲ 🥥 به روایت : همکار https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🦋 شهید داریوش رضایی نژاد 🦋 داریوش و آرمیتا، دخترش، رابطهٔ دوستانهٔ عجیبی با هم داشتند.❤️ اما یک شب که مهمانشان بودیم، دیدیم که باهم درگیرند.🙁 🧐 قضیه از این قرار بود که داریوش یک اسباب بازی🎈 برای آرمیتا خریده بود اما نمی‌خواست دختر من آن را ببیند 👀 چون می دانست که من وضع مالی خوبی ندارم و نمی‌توانم برای دخترم از این چیزها بخرم 😢 اما آرمیتا اصرار داشت که آن را به دختر من نشان بدهد. آخر سر، داریوش به بهانه خریدن کاهو 🥦 از خانه بیرون رفت و یک اسباب بازی🎈 مثل همان را برای دختر من خرید 😍 بعد به آرمیتا گفت: حالا برو عروسکت رو بیار با هم بازی کنید 😊 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🦋 ⭐️ لباسی که محسن فخری زاده لحظهٔ پوشیده بودن💔👆🏻 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🌦 🥀 ✨🕊 مصطفی احمدی روشن: 💢 ظھور ‌اتفاق ‌می افتد✋🏻 ⚠️ ولی مھم ‌این ‌است‌ که👇🏻 ما کجای ‌این ‌ باشیم‼️ https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
⭐️ 🌹🕊 شهید محسن فخری زاده 🌻همیشه نگاه توحیدی به علم 📋 داشت و می گفت: اگر علم بخواهد از توحید جدا شود 🤨، اسم آن دیگر علم نیست 🚫 💡می گفت: اگر کار را برای خدا انجام دهی، نه سختیِ کار برایت مهم است نه کمیِ حقوق 💳. https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
⭐️ 🌹🕊 مصطفی احمدی روشن به مادرش می گفت: مامانی😁 پشت تلفن لحنش را عوض می کرد و با مادرش مثل بچه ها 👦🏻 حرف میزد. 🌳 گاهی وقت ها مادرش که می آمد دمِ درِ شرکت، می رفت دو دقیقه مادرش را می دید و بر می گشت، حتی اگر جلسه بود. 🌠 بچه ها تعریف می کردند آقا مصطفی زمان دانشجویی دکتر 👨🏻‍⚕ هم می خواست برود با مادرش می رفت. بهش می گفتیم بچه ننه.😉 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌹🕊 شهید مصطفی احمدی روشن اهل شیطنت بود! پر جنب و جوش و شوخ طبع.😉 من دانشگاه بوعلی درس می خواندم. یک موتور سیکلت 🛵 یاماها داشتم. خیلی برایم ارزشمند بود.😎 یک روز از کلاس آمدم بیرون، دیدم موتورم نیست!همان جا نشستم روی زمین. تمام بدنم یخ شد. گفتم وای! موتورم را بردند.😱 چند ثانیه بعد صدای خنده شنیدم. مصطفی و دوستش از پشت درخت آمدند بیرون.😜 موتورم را که قفل بود، بلند کرده، برده بودند پشت ساختمان. این موقعی بود که داشتند برای کنکور درس می خواندند.🙇🏻‍♂ حالا نگو حوصله شان سر رفته و برای رفع خستگی هوس کرده اند با قلب من بازی کنند! 😅 🌀به روایت: دوست شهید https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌠 🌹🕊 حاج محسن فخری زاده ایشان همیشه تا دیر وقت سر کار بود و گاهی نیمه شب بر می گشت.⭐️🌜 یک شب به ایشان گفتم: وقتی دیر بر می گردی، بچه ها نگران 🙁 می شوند. شهید لبخندی زد و گفت: هر چه من بیشتر کار کنم، نتانیاهو 👿 کمتر خوابِ راحت به چشمش می آید.👊🏻 پس اجازه بده بیشتر کار کنم. 💔 وقتی حاجی شهید شد 🦋 و نتانیاهو💀 از "شنبه آرام" صحبت کرد، تازه فهمیدم شهید فخری‌زاده آرامش را از صهیونیست‌ ها گرفته بود.»⚡️ 🌀به روایت: همسر شهید https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
💘 🌹🕊 شهید مصطفی احمدی روشن دوران دانشجویی🎓 هر جا که با مصطفی می رفتیم، از اردو جهادی ارومیه و جهاد علمی اصفهان و راهیان نورِ جنوب... می دیدمش که خیلی تو مسائل جنگ و راه و کند و کاو می کنه 🍃🌸 گاهی کسی می گفت: واسه شهادت دعا کنید مصطفی می گفت: یعنی منم همینطوری دعا کنم میشه...؟ یا می پرسید چی کار کنیم شهید 🦋 بشیم؟؟ ⛱ یادم میاد یه چیزایی از زمان جنگ 💣 تو منطقه ای مونده بود. مصطفی درباره شون می پرسید که واسه چی نگهشون داشتین؟ بعد که طرف می گفت "واسه زنده نگه داشتن دفاع مقدسی که داشتیم و یاد " 😌 می رفت تو فکر... ⛺️ می گفت: ببین! اینا رفتن که ما عبرت بگیریم و یه کاری کنیم. هیچ کاری هم نمی کنیم ☹️ 🌀 به روایت: دوست شهید 🌱💧🌱💧🌱💧 ✅ 🌹با چند نفر از بچه های دانشگاه یه قرار گذاشته بود؛ صبح های پنجشنبه می رفتند گلزار شهدا و می خواندند.✨ مصطفی و بچه های دست اندرکارِ انرژی هسته ای، در کنار همتِ بالا و تلاش ✊🏻، توسلِ دائمی 📿🤲🏻 داشتند و قبل از اولین گازدهی، کنارِ دستگاه ها زیارت عاشورا می خواندند...☔️ 📚منبع: یادگاران؛ شهید احمدی روشن» / ص ۲۷ https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 🌹🕊 مجید شهریاری ♨️ در نوشتن یادداشت هایش اگر فکرش کُند می شد یا در مشکلی می ماند، گوشهٔ یادداشتش می ‌نوشت ✍🏻 : 🌹🤲🏻 الهی و ربی من لی غیرک 💦دعای 🌙 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 🌹🕊دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری 🌇 ۳ دانشجو داشت که ۲ نفرشان فُکلی بودند و یکی ریش داشت. جلو پای همه بلند میشد؛ برایش فرقی نمی کرد که فکلی است یا چادری. 🙌🏻 اگر به این می گفت دخترم، به آن یکی هم میگفت دخترم! 😊 💢 همین بچه فکلی را سال بعد در نمازخانه دیدم. ☘🌸☘🌸☘🌸☘ اذان که می گفتند، نمی گفت بروید  همان جا آستین هایش را بالا میزد! ⛈ 🎆  و قرآنِ بعد از نمازش همیشه به راه بود ☀️ https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌡 🌹🕊 شهید محسن فخری زاده کسی شهید میشه 🦋 که در زمان حیاتش شهید 🍃 شده باشه ✴️ به حیاتشون که نگاه می کنی می بینی واقعا حیات طیبه ست 😌☝️🏻 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 🌹🕊 مصطفی احمدی روشن ✴️ مسائل مالی را ریز و دقیق حساب می کرد. حواسش به این مسائل خیلی جمع بود. کم هزینه بود. مناعت طبع خاصی داشت. 🎗دو دست، سه دست لباس داشت که همیشه تمیز و اتو کشیده بود. خیلی به نو و کهنگی اش اهمیت نمی داد ولی به تمیزی و مرتب بودن چرا.☝️🏻 دوستانش می گفتند: همیشه مصطفی اتو کشیده است. معمولا هم شانه و آینه در ماشین داشت. هر کس خیلی اذیتش می کرد، ناراحتی اش یک لحظه بود، بعد می گفت مهم نیست.☺️ حتما خیرش در این بوده. ✋🏻 هیچ چیز دنیا او را به هم نمی ریخت. 🌀به روایت: مادر شهید 📚کتاب من مادر مصطفی https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🌡 🥀🕊شهید مصطفی احمدی روشن شاید بتوانم بگویم او شدیدترین وابستگی را به پسرش داشت 🤗 به طوری که کمترین پدری را اینگونه دیده ام ☀️ و من همیشه می‌گویم تو چطور توانستی علاقه از همه را به کنار، علاقه به علیرضا را رها کنی و بروی؟! این خیلی مهم است https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 🌹🕊شهید دکتر مجید شهریاری پیش ایشان هیچ کس نمی توانست پشت سر دیگری صحبت کند. 🤫 اگر احیانا احساس می کرد که بحث دارد به سمت غیبت 📛 می رود، سریع بحث را طوری عوض می‌ کرد که آدم خودش هم متوجه نمی شد 🤔 🛑 ده ساعت که کار می کرد می گفت: "به من هفت ساعت بدهید، من فکر می کنم وسطش فلان کار را هم کردم." 🚦عقيده قلبی اش اين بود كه تا اذن خدا نباشد، برگی 🌿 از درخت نمی افتد. ما و دیگر دوستان وقتی جایی، مخصوصا بيرون از تهران می رفتيم خیلی مراقب امنیت دکتر بودیم. تأكيد داشت كه اینقدر سخت نگيريد. ما همه وسيله ايم و كاری نمی توانيم بكنيم. اگر مقدر الهی باشد، مطمئن باشيد هيچكسی نمی تواند جلویش را بگيرد. https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🌡 🥀🕊 شهید مصطفی احمدی روشن 🌄 می گفت: دوست دارم سه تا بچه داشته باشم و اسم دومیشو بذارم "عباس" ☀️ بعد می گفت: ابوالفضل بذاریم یا عباس؟🤔 یه خورده مکث می کرد 🙄 دوباره می گفت: نه عباس بعد یه بغضی 😢 ته گلوش می نشست💔 به حضرت عباس علاقه ویژه ای داشت. 🤗 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 💘 🥀🕊 شهید مصطفی احمدی روشن سر قبر نشسته بودم باران می آمد 🌧 روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن از خواب پریدم 😰 مصطفی ازم خواستگاری کرده بود ولی هنوز عقد نکرده بودیم بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم زد به خنده 😄 و شوخی گفت: بادمجان بم آفت ندارد ولی یکبار خیلی جدی پاپی اش شدم که کی شهید میشی مصطفی؟! مکث نکرد و گفت: ۳۰ سالگی باران می بارید 💦 شبی که خاکش می کردیم 🥺 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 🌹🕊 شهید داریوش رضایی نژاد 🌀به روایت: همسر شهید حساسیت روی داشت؛ کارای تحقیقاتی شو به خاطر بعضی مسائل محرمانه، نمیتونست بیرون از خونه پرینت بگیره و چون خودمونم چاپگر 🖨 نداشتیم، مجبور بود از چاپگر محل کارش استفاده کنه اما تو اینجور مواقع، حتماً برگه سفید 🗒 از خونه میبرد تا از امکانات اداره استفاده نکنه. 😊 یادم نمیره که بهم میگفت: "میلیاردها تومن پول در اختیارم قرار میگیره. اگه ازش سوء استفاده کنم ضررشو میکشم. اصلا این پولا خوردن نداره، باید از چیزی که حقمه استفاده کنم. https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 🌹🕊 شهید مجید شهریاری 🌀به روایت: همسر شهید مراسم ازدواج من و مجید در سلف سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد. پس از مراسم با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی تکلف خود را آغاز کردیم. 😊 مجید از نظر رفتاری بسیار نمونه و فردی بسیار متشرع بود. به جرأت می‌توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی‌ ما نشد. 👏🏻 حتی در برخی عروسی ها حضور پیدا نمی کرد و می گفت: وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی کنم. مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی کرد مجید واقعا آمادهٔ شهادت 🦋 بود چون وقتی زندگی این مرد را مرور می کنم می بینم رویه مجید در زندگی هیچ سرانجامی جز شهادت نداشت. https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
🌡 ‌ 🌹🕊 شهید‌ مصطفی احمدی وشن کاری رو‌ انتخاب کنیم که اگه جونمونو‌ گذاشتیم پاش ارزش داشته باشه✌️🏻 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
❤️ (مد ظله العالی) اگر دانشمندِ علاقه مند به سرنوشت کشور، آمادهٔ فداکاری در این راه - فداکاری به حسب خودش - در یک کشوری وجود داشت، آن کشور رشد می کند.🌱 چیزی که می تواند این نیرو را به وجود بیاورد، این پیشرفت را به وجود بیاورد، بهتر از همه چیز، ایمان است. اگر این ایمان بود، کشور پیشرفت می کند. ۱۳۹۰/۷/۱۳ 🌡 🌹🕊 شهید مسعود علیمحمدی https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🌡 🥀🕊 شهید مصطفی احمدی روشن مادر مصطفى گریه نمی کرد. همه فکر می کردند از شوک باشد. دکترها به همسرش می گفتند: «کاری کند که به خاطر پسر گریه كند.» چند بار به بهانه روضه (ع) و گریزهایی که مداح به مصیبت مادر می زد، همه گفتند کار تمام شد، بغضش ترکید اما مادر مصطفى یک هفته بود که گریه نمی کرد، باز هم نکرد. معمایی شده بود برای خودش!! مادر مصطفى در تشییع هم که برای مردم صحبت کرد همه گریه کردند. زار زدند. از ته دل سوختند، اما خودش گریه نکرد برخلاف مادرهای دیگر شهید و همین بود تا وقتی که رهبری🧡 خواستند خداحافظی کنند. مادر مصطفى به نجوا و با بغضی که صدا را خشدار می کند گفت: آقا🖤 من تا امروز برای اینکه دشمن از اشک من شاد نشود، گریه نکردم. حالا هم.... که رهبری🧡 فرمودند: چرا؟! نخیر؛ گریه کنید! دشمن غلط می کند و مادر خیالش که راحت شد، اذن را که گرفت، بند سد اشک شکست 😭 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
☑️ 🌡 🥀🕊 شهید محسن فخری زاده گفتم: محسن جان! دیر میای بچه ها نگرانتن. لبخند زد و حرفی زد که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: هر چی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم. معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت. شنبه بعد از محسن فخری زاده.... https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani