#برگی_از_خاطرات_آزادگان #دفاع_مقدس
💠 توی اردوگاه هر اتاقی یک قرآن داشت.
نفهمیدیم چی شد که یک نهج البلاغه بین قرآن ها پیدا شد. گفتیم می آیند و می برندش. قرار بر این شد که حفظش کنیم.
📜 ورق ورقش کردیم و پخشش کردیم بین بچه ها. به هر نفر چهار پنج خط می رسید که حفظ کند.
سهم من چند خط از صفحه ی دویست و پنجاه و چهار بود.
🌙 یک شب تا صبح توانستیم هرچه حفظ کرده بودیم را بنویسیم روی کاغذهایی که از مقوای تاید درست کرده بودیم.
✅ بعدها هرکس صفحه ی خودش را به دیگران یاد داد. چند نفر حافظ نهج البلاغه شدند.
✳️ برداشت از وبلاگ منبرک
http://eitaa.com/bachehshei
🔷🔸🔷🔸🔷
🔸🔷
🔷
🔴 تحریف دوران تاریخی دهه ۶۰، سریال لحظه ی گرگ و میش
📌 به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، فضای کلی سریال «لحظه گرگ و میش» در کنار فضای عاشقانه، رسالت بیان بخشی از تاریخ #انقلاب را دارد تا مردم آنچه را که در تاریخ ثبت شده، فراموش نکنند. وظیفه سریالهایی در این سطح، بیان واقعبینانه مطالب با در نظر گرفتن ظرایف تاریخی در قالب داستانی است تا مخاطب پسند و همه گیر شود.
✅ نمونه موفق این نوع از سریالها که قرار است بخشی از فرهنگ غالب و رویدادهای ساری و جاری جامعه را روایت کند، سریال «پدر سالار» است که با نگاهی اجتماعی و فارغ از تحریف تاریخ روزگاری را به تصویر کشید که پدر قدرت بلامنازع خانواده بود. نبود اغراق، نبود تحریف و قابل لمس بودن موضوعات برای مردم، این سریال را در تاریخ تلویزیون ماندگار ساخت؛ اما در سریال پیشروی این روزهای مخاطبان شبکه سه این خصوصیات مشاهده نمیشود.
به نظر میرسد این سریال مانند بسیاری از سریالهای دیگر، به منظور رفع تکلیف تهیه شده و قرار است قصهای اغراقآلود از روابط عاشقانه با تحریف تاریخ را به خورد مخاطب دهد.
⚠️ همانطور که همه میدانند در سالهای اول انقلاب و خصوصا در دهه ۶۰ خط و خطوط اصلی حرکت فرهنگی جامعه منطبق با اصول اخلاقی و رعایت حریم محرم و نامحرم بود. وصایا و نامههای به جای مانده از #شهدا، رزمندگان و اسرا با محوریت این موضوع به رشته تحریر در میآمد و رزمندگان اسوه رعایت اخلاق دینی در روابط اجتماعی بودند.
اما این سریال با ساختارشکنی نه تنها به تحریف بخشی از تاریخ رفتاری جامعه در دهه ۶۰ پرداخته بلکه به نوعی روابط آزاد بین دختر و پسر را به تبلیغ نشسته و مخاطب را با دوگانگی رفتار روبه رو ساخته است.
در این سریال یاسمن عاشق حامد، دوست برادرش میشود. یاسمن به دور از چشم خانواده با حامد به تفریح و گشت و گذار میپردازد و در خواب و خیال لباس عروسی برای خود میدوزد. حامد که از فرنگ آمده بدون اطلاع خانواده دختر، از وی به صورت ضمنی خواستگاری میکند و داستان تا آنجا پیش میرود که حامد راهی جبهه میشود.
یاسمن دیوانهوار منتظر خبری از حامد است در حالی که یکی از برادرهایش در همان تاریخ در جبهه شهید شده و یکی دیگر به فیض جانبازی نائل میآید.
⁉️ یاسمن از این ۲ رویداد خم به ابرو نمیآورد و حتی در سکانسی میگوید برای عشق باید رو در روی خانواده ایستاد؛ اما جنون دوری از عشق و نهایتا خبر شهادت حامد او را به سمت افسردگی میکشاند.
🤔 سوال در مورد این سریال و سکانسهای بیمغز آن این است که آیا واقعا در آن برهه از زمان تا به این میزان روابط آزاد بین افراد حاکم بود که میتوانستند به دور از چشم خانواده برای آینده خود تصمیم بگیرند؟ یقینا پاسخ به این سوال منفی است.
این فیلم را با ذائقه دهه ۹۰ ساخته و لباس دهه ۶۰ به تنش کردهاند تا بی قوارگی آن و عاریه بودنش بیش از پیش در ذوق مخاطب بزند.
😒 شاید مدیران سیما خصوصا مدیران شبکه سه رسالتشان را فراموش کردهاند و باید به آنها یادآور شد که رعایت اصول اخلاقی در روابط بین محرم و نامحرم از ابتداییترین وظایف رسانه ملی است. جذب مخاطب با هر ابزاری زیبنده این رسانه نیست و باید فرقی بین این سریال و آن سریال ترک باشد.
باید توجه داشت استفاده از مفهوم #دفاع_مقدس مجوزی نیست برای هرگونه سناریونویسی. سناریویی که در ژانر دفاع مقدس به رشته تحریر در میآیند میبایست کاملا منطبق با واقعیات باشد تا مخاطب بر سر دوراهی درستی و غلطی موضوع گرفتار نشود. یقینا با دیدن این سریال و توجه به نقشهای تعریف شده در آن نمیتوان به پایبندی به ارزشها در دهه ۶۰ رسید.
⚠️ پسر جوانی که بدون توجه به خلوتی تاریکخانه خود را به عشقش میرساند و دختری که بدون رعایت ابتداییترین مطالبات هر خانوادهای چه در دهه ۶۰ و چه در زمان حاضر اقدام به برقراری ارتباط با فردی میکند، نمیتوانند پرچمداران اخلاق در سریال سازی تلویزیون ملی و اسلامی ما باشند.
مدیران سیما را خواب گرفته....😴💤⚠️
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔷
🔸🔷
🔷🔸🔷🔸🔷
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤•••
#کلام_شهید
🕊آری، یاران ما رفتند در حالی که ناراحت آینده بودند و شما آیندگان هوشیار باشید که شهدا ناظر بر اعمال شما هستند و مبادا کاری کنید که روی این خونها پا بگذارید، میزی که شما پشت آن نشستهاید بر دریایی از خون شهدا استوار است و شما مسئولیت سنگینی بر عهده دارید!
👌یا حسینی باشید یا زینبی، در غیر اینصورت یزیدی هستید.
#دفاع_مقدس
#شهید_حسین_اجاقی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
•••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
🍃❤️مادرش میگوید :
یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟!
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را دردانشگاه داد!
😍گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید دانشگاه رتبه اول راکسب کردهای!
باخوشحالی من و پدرش گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟
🌷احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد!
👌یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
☺️می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
پ.ن: #شهید_احمدرضا_احدی دانشجوی نمونه رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران و رتبه یک کنکور تجربی سال ۱۳۶۴
✉️ بانو سادات #خادم_الزهرا - تهران
#دانشجو
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷🍃
🍃🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
🦋🕊پرکارها #شهید می شوند...
اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهیدان آقا مهدی و آقا حمید باکری مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: «میآیی مراسم؟» گفتم: «میآیم. چطور؟» گفت: «حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است».
☘مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلیها پر بود و جا برای نشستن نبود.
😓به زحمت روی لبه یکی از سکوها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم. ولی حاج قاسم که آمد محمودرضا دیگر حرف نمیزد. من گوشی موبایلم را درآوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم.
☺️محمودرضا تا آخر، همین طور توی سکوت بود و گوش میداد. وقتی حاج قاسم داشت حرفهایش را جمعبندی میکرد، محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت:
❤️«حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری را که تنش هست میبینی؟ باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و الا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد!»
موقع پایین آمدن از پلهها به محمودرضا گفتم: «نمیشود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟» گفت: «من خجالت میکشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم؛ بس که چهرهاش خسته است.»
🍃پایین که آمدیم، موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور سلحشور در فیلم آژانس شیشهای به او گفتم: «این شما، اینم مربیتون!» دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم.
🍃🌷محمودرضا خودش هم همین طور بود؛ همیشه خسته. پرکار بود و به پرکاری اعتقاد داشت. میگفت: «من یک بار در حضور حاج قاسم برای عدهای حرف میزدم. گفتم من این طور فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پر کار هستند و شهدای ما در جنگ این طور بودهاند. حاج قاسم حرفم را تایید کرد و گفت: بله همین بود».
📖برگی از کتاب تو شهید نمی شوی، به روایت احمدرضا بیضایی
#مدافعان_حرم
#زمینه_سازان_ظهور
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
و
شهیدان #دفاع_مقدس #زمینه_سازان_ظهور
#شهید_مهدی_باکری و #شهید_حمید_باکری
سالروز شهادت محمودرضا : ۹۲.۱۰.۲۹
✍Mizanonline.com
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
بــے تــو ،
گــاهے براے خــنــده
دلــمــان تــنــگ مــیــشــود ...😔
#شــهیــد_حــاجــ_قــاســمــ_ســلــیــمــانے
#دفـاع_مـقـدس
#پدر_مهربان🌸
http://eitaa.com/bachehshei
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی
🌸هیچ کس مانند #سردار نبود
همسر #شهید_سهرابی میگوید:
اوایل #شهادت همسرم بود که قرار شد به #سوریه برویم، بعد از حدود ۳، ۴ ساعت معطلی سوار هواپیما شدیم. ✈️
سردار هم با چند تا از دوستانشان آمدند و نشستند و شروع کردند به مطالعه.
آن زمان بچههای من ۹ و ۶ ساله بودند و ایشان را نمیشناختند. من به بچهها گفتم ایشان #سردار_سلیمانی هستند بروید و به ایشان سلام کنید، بچهها گفتند خجالت میکشیم.☺️
اصرار کردم و بالاخره رفتند و سلام کردند و ایشان به هر کدام از بچهها یک هدیه داد و با بچهها شروع کرد به صحبت کردن.
بچه کوچکم اذیت میکرد، سردار او را روی پایش نشاند و بعد هم آنها را برد داخل کابین هواپیما و با هم چند تا عکس گرفتند. دو سال بعد ما جایی بودیم که ایشان هم آمده بودند. آن روز با بچهها صحبت کردند و عکس گرفتند که عکسهایشان هم منتشر شد. 📸
من گفتم بچهها خیلی دوست دارند شما به منزل ما بیایید که گفتند: «چشم چشم حتما میآیم.» #سردار به قولشان عمل کردند و حدود دو هفته بعد آمدند.
بچهها گفتند: «ما دوست داریم بیاییم و مانند پدرمان #شهید شویم»
که حاج قاسم گفتند: «نه شما فقط باید درس بخوانید وقتی درس خواندید و بعد شهید شدید اشکالی ندارد، شما باید درس بخوانید که بدانید پدرتان برای چه شهید شده است.»
ایشان خیلی مهربان بودند. خودشان گفتند از من و بچهها عکس بگیرید. گاهی عکسها خراب میشد و من ناراحت میشدم؛ اما سردار با آرامش میگفتند: «خب یکی دیگه بگیرید.»
آن روز دختر یکی از شهدای #دفاع_مقدس هم منزل ما بود، سردار منزل ایشان هم رفتند و به ایشان هم خیلی احترام گذاشتند و گفتند: «دعا کن من هم مانند پدرتان شهید شوم.🤲»
یعنی برایشان فرقی نمیکرد و به شهدای دفاع مقدس هم سر میزدند.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
http://eitaa.com/bachehshei
.
🔹مدعی خواست كه از بیخ كند ریشه ما
♦️غافل از آن كه خدا ❤️هست در اندیشه ما
#دفاع_مقدس
http://eitaa.com/bachehshei
🔰 1 اسفند؛ سالگرد شهادت حضرت آیت الله محلاتی و روز روحانیت و دفاع مقدس گرامی باد.
💢 امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت شهادت حجةالاسلام والمسلمین محلاتی فرمودند:
💠 شهید محلاتی عمر خود را در راه اسلام و انقلاب صرف کرد و باید گفت از چهرههای درخشان انقلاب بود و در این راه که راه خداوند است، تحمل سختیها نمود و رنجها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد.
📎 #دفاع_مقدس
📎 #شهید_محلاتی
🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/sardaredeLhaman