🌴سـه کار است که #شیـعه
باید هر روز آن را انجام دهد:
١) خواندن دعای عـهد
٢) دعای فرج
٣) سه بار سوره توحید
و هدیه آن ها به امام زمان علیه السلام
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری
بازبینی فرمایشات مقاممعظمرهبری به بهانه نهم ربیعالاول
‼️ بعضیها به بهانه شادکردن دل فاطمهزهرا(س) در این روزها و در این دوران کاری میکنند که #انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند.
💟 #شیعه و #سنی در کنار هم هستند.
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #اول
✨سر هفت شیعه، بهشت را واجب می کند
اکثر مسلمانان کشور من، #سنی هستن... و به علت رابطه #بسیارنزدیکی که دولت ما با #عربستان داره ، جامعه دینی ما توسط علما و مفتی های عربستانی مدیریت میشه ...
عربستان و #تفکراتش نفوذ بسیار زیادی در بین #مردم و علی الخصوص #جوان ها پیدا کرده...
تا جایی که میشه گفت در حال حاضر، بیشتر مردم کشور من، 📛 #وهابی📛 هستند...
من هم در یک خانواده بزرگ با تفکرات #سیاسی و #وهابی بزرگ شدم ...
و مهمترین این تفکرات ...
"بذر #تنفر از شیعیان و علی الخصوص #ایران بود" ..
من توی تمام جلسات مبلغ های عربستانی شرکت می کردم ...
و این تنفر در من تا حدی جدی شده بود که برعکس تمام اعضای خانواده ام،...
به جای رفتن به #دانشگاه، تصمیم گرفتم به #عربستان برم ....
می خواستم اونجا به صورت #تخصصی روی
💚 #شیعه و #ایران🇮🇷 مطالعه کنم...
تا #دشمنانم رو بهتر بشناسم...
و بتونم همه شون رو نابود کنم ...
👈" کسی که سر هفت شیعه رو از بدن جدا کنه، بهشت بر اون واجب میشه " ..
#تصمیمم روز به روز محکم تر می شد...
تا جایی که...
بالاخره شب تولد 16 سالگیم👉..
از پدرم خواستم به جای #کادوی_تولد، بهم اجازه بده...
تا برای #نابودی_دشمنان_خدا به عربستان برم و ..
پدرم هم با خوشحالی، پیشانی منو بوسید ...
و مشغول آماده سازی مقدمات سفر شدیم ..
👈سفری برای نابودی دشمنان خدا
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #سوم
✨ قلمرو دشمن
بعد از گرفتن #پذیرش و #ورود به یکی از #حوزه_های_علمیه_عربستان،...
تمام فکرم شده بود که...
چطور به🇮🇷 #ایران🇮🇷 برم که خانواده ام، هم متوجه نشن؟ ..
سه ماه تمام،...
#شبانه_روزی و #خستگی_ناپذیر، وقتم رو روی #یادگیری زبان #فارسی و #تسلطم روی #عربی گذاشتم ...
و همزمان روی ایران، حوزه های علمیه اهل
💜 #سنت و #شیعه 💚و تاریخچه هاشون مطالعه می کردم ...
تا اینکه بالاخره یه ایده به ذهنم رسید ... .
با وجود #ترس شدید از شیعیان و ایران ...
از طرف کشورم به حوزه های علمیه #اهل_سنت درخواست پذیرش دادم...
تا بالاخره یکی از اونها درخواستم رو قبول کرد ..
به اسم تجدید دیدار با خانواده، مرخصی گرفتم ...
وسایلم رو جمع کردم و برای آخرین بار به دیدار #خانه_خدا رفتم ...🕋
دوری برام سخت بود اما گفتم:
_خدایا! من #به_خاطرتو جانم رو کف دستم گرفتم و به راهی دارم وارد میشم که ... .
به کشورم برگشتم ...
از #ترس_خانواده، تا زمان گرفتن تاییده و ویزای تحصیلی جرات نمی کردم به خونه برگردم ...
شب ها کنار مسجد می خوابیدم...
و چون مجبور بودم پولم رو برای خرید بلیط نگهدارم ، روزها رو #روزه می گرفتم ... .
بالاخره روز موعود فرا رسید ...
وقتی هواپیما توی فرودگاه امام خمینی نشست،...
احساس #سربازی رو داشتم که #یک_تنه و #باشجاعت تمام به خطوط #مقدم دشمن #حمله کرده ...
هزاران تصویر از مقابل چشم هام رد می شد ...
حتی برای #سخت_ترین_مرگ_ها، خودم رو #آماده کرده بودم ... .
#هرچیزی رو تصور می کردم؛...
جز اینکه در #راهی قدم گذاشته بودم که ...
#سرنوشت_من، دیگه توی دست های خودم #نبود ...
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #چهارم
✨کلّه پاچه عُمَر
از #بدو امر و پذیرش در ایران ...
سعی کردم با مردم #ارتباط برقرار کنم ...
با اونها #دوست می شدم و گرم می گرفتم...
و تمام نکات ریز و درشت رو #یادداشت می کردم✍📝
کم کم داشت تفکرم در مورد ایرانی ها کمی #نرم_تر می شد ...
تا اینکه ...
یکی از شیعه هایی که باهاش ارتباط داشتم منو برای خوردن کله پاچه به مهمانی #دعوت کرد ... .
وقتی رفتم با یک جشن تقریبا خصوصی و کوچک، مواجه شدم ...
#عُمَر_کُشان بود و می خواستند کله پاچه عمر را بخورند ....
با دیدن آن، صحنه ها و شعرهایی که می خواندند، حالم بد شد ...
به بهانه های مختلف می خواستم از آنجا #خارج بشم اما فایده ای نداشت ... .
آخر مجلس، آبگوشت رو آوردن و شروع کردند به خوردن ...
من هم از روی ترس که مبادا به #هویتم پی ببرند، دست به غذا بردم ...
هر لقمه مانند تیغ هزارخار از گلویم پایین می رفت ... .
تک تک دندان هایی را که روی آن لقمه ها می زدم را می شمردم ...
346 بار هر دو فک من برای خوردن آن لقمه ها حرکت کرد ...
وقتی از مجلس خارج شدم، #قسم خوردم ...
👈سر 346 #شیعه را از بدن شان جدا خواهم کرد .
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #هشتم
✨خدایا! نجاتم بده
وقتی رسیدم به حوزه سوم،...
چند ساعت معطل شدم اما اونجا هم پذیرشم نکردن ....⛔️
با خودم گفتم:
_آخه این چه غلطی بود که کردی ... سرت رو پایین انداختی بدون آشنا و راه بلد اومدی کشور غریب؟ ... تا همین جا هم زنده موندنت معجزه است ... .
گرسنگی،...
خستگی،..
ترس،...
وحشت،...
غربت،...
تنهایی،...
سرگردانی توی کشور دشمن،...
اون هم برای یه نوجوون 16 ساله ... .
#برگشتم_حرم ...
یکم آب خوردم و به صورتم آب زدم ...
حالم که جا اومد،..
خسته و کوفته، زیر سایه یکی از صحن ها به دیوار تکیه دادم
و به خدا گفتم:
_خدایا! خودت دیدی که من #به_خاطرتو این همه راه اومدم ...
اومدم با دشمنانت مبارزه کنم ...
همه عمر در ناز و نعمت و مرفه زندگی کردم ...
تمام اون راحتی و آسایش رو رها کردم و فقط به خاطر تو، تن به این سختی و آوارگی دادم ...
اما ضعیف و ناتوان و غریبم ...
نه جایی دارم نه پولی ...
وسط کشور دشمنان تو گیر کردم و هیچ پناهی ندارم ... اگر از بودن من و مبارزه با دشمنانت راضی هستی کمکم کن ...
و الا منو برگردون عربستان و از #محاصره این همه #شیعه نجات بده ...
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #شانزدهم
✨آغاز یک پایان
فاطمیه #تمام شده بود ....
اما #ذهن من دیگه آرامش نداشت ...
توی سینه ام آتش روشن کرده بودن ... .
😨😥
تمام کارهای #ماموریتم رو کنار گذاشتم ...
غیر از ساعات درسی فقط توی کتابخونه بودم ...
حتی شب ها خواب درستی نداشتم ...
تمام کتب تاریخی #شیعه و #اهل_سنت ... فارسی و عربی رو زیر و رو کردم ...
هر چه بیشتر می خوندم و پیش می رفتم، شعله های این آتش بیشتر می شد ... .
کم کم کارم داشت به جنون می کشید ... آخرین کتاب📗 رو از شدت عصبانیت😡 پرت کردم توی دیوار و از خوابگاه بیرون زدم ...
به بهانه #حرم خوابگاه نرفتم ...
#تاصبح توی خیابون ها راه رفتم و #فکر کردم ... .🚶🤔
گریه ام گرفته بود ...
به خاطر اینکه به ایران🇮🇷😡 اومده بودم عصبانی بودم و خودم رو سرزنش می کردم ...😣
بین #زمین و #آسمان، و #حق و #باطل گیر کرده بودم ... .😣
موضوع #علی و #خلفا و #شیعه و #سنت نبود ...
#باورکشته_شدن دختر پیامبر با چنین #شان و #جایگاهی در #کتب شیعه و سنت،...
اون هم به دست #خلیفه_اول و #دوم برام غیر ممکن بود ... .🤔😣
یک لحظه عمل اونها رو #توجیه می کردم و لحظه بعد ...
یادم میومد🌸 #دشمن_فاطمه_زهرا،🌸 دشمن خداست ...
خدا ... خدا ... خدا ... .
🔥🚪 #آتش_خانه_فاطمه_زهرا، به جان من افتاده بود ... .
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #هفدهم
✨3بار بی هوش شدم
.
.
دیگه #هیچی برام مهم نبود ...
شبانه روز #فقط_مطالعه 📚می کردم ... هر کتابی که در مورد #شیعه و #اهل_سنت و #شبهات بود رو خوندم ...
#مهم_نبود نویسنده اش شیعه است یا سنی ...
و تمام مطالب رو با #علمای_عربستانی #مناظره و #مقایسه می کردم ... .🤔
.
آخر، یه روز رفتم پیش حاجی ...
بهش گفتم
_ #بزرگ_ترین اساتید حوزه رو در بحث مناظره شیعه و سنی می خوام ...
هزار تا حرف و بهانه چیده بودم و برای انواع و اقسام جواب ها، خودم رو آماده کرده بودم ...
اما حاجی، بدون هیچ اما و اگری، و بدون در نظر گرفتن رده و جایگاه علمی من، فقط یه جمله گفت ...
_همزمان مناظره می کنی؟ ... .😊
.
دو روز بعد،...
با سه نفر از بزرگ ترین اساتید جلسه داشتم ...
هر کدوم دو ساعت ... شش ساعت پشت سر هم ...⏰
.
#باهرشکست،...
کلی کتاب و مطلب جدید ازشون می گرفتم...
و #تاهفته_بعد همه اش رو تموم می کردم ...
به حدی فشار درس و مطالعه و مناظرات زیاد شده بود که گاهی اوقات حتی فراموش می کردم غذا نخوردم ...
بچه ها همه نگرانم بودند ...
خلاف قانون کتابخونه برام غذا میاوردن...
🌊اما آتشی که به جانم افتاده بود آرام نمی شد ...🌊
.
.
از شدت فشاری که روم وارد شده بود 3 مرتبه از حال رفتم....
و کار به اومدن آمبولانس💨🚑 و سرم کشید ...
و از شانس بدم، دفعه آخر توی راه پله از حال رفتم ...
با مغز رفتم وسط کاشی ها و جانانه بخیه خوردم و دو شب هم به زور بیمارستان🏥 نگهم داشتن ... .
حاجی هم دستور داد دیگه بدون تاییدیه مسئول سالن غذا خوری،...
حق ورود به کتابخونه حوزه و امانت گرفتن کتاب رو ندارم ...
👈اما نمی دونست کسی حریف من نیست و #کتابخونه_حرم، خیلی بزرگ تره ...✌️
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
✨ ﴾﷽﴿ ✨
✨رمان جذاب و مفهومی
⚔ #جنگ_بادشمنان_خدا
✨قسمت #سی_وسه
✨برایم الرحمن بخوان
فشار شیاطین😈👿 سنگین تر شده بود ...
مدام یاس و ناامیدی و درد😞😖 با هم از هر طرف حمله می کرد ...
#ایمانم رو هدف گرفته بودند ...⚔
#خدا کجاست؟ ...
چرا این بلا و درد، سر منی اومده که با تمام وجود برای #اسلام تلاش می کردم؟ ... 😟
چرا از روزی که #شیعه شدم تمام این مشکلات شروع شد؟ ...🔨😑
چرا؟ ...
چرا؟ ...
چرا؟ ... .😣😥
از هر طرف که رو می چرخوندم از یه طرف دیگه، #حمله می کردن ... .
🔥😈👿⚔😰😣✨
روز آخر، ....
حالم از هر روز خراب تر بود ...
دیگه هیچ مسکنی دردم رو آروم نمی کرد ...💊💉
حمله شیاطین هم سنگین تر شده بود و زجرم رو چند برابر می کرد ... .😈
روز های آخر دائم حاجی پیشم بود ...
به زحمت لب هام رو تکان دادم و گفتم:
_برام قرآن بخون ... 💫الرحمن💫 بخون ... از شدت درد و خشکی و زخم دهنم، صدا از گلوم خارج نمی شد ...😖🤒😷
آخرین راهی بود که برای نجات از شر شیاطین به ذهنم می رسید ...
📢فبای آلاء ربکما تکذبان ...
فبای آلاء ربکما تکذبان ...
آیا نعمت های پروردگارتان را تکذیب می کنید؟ ...📢
#آخرین شوک درد، نفسم رو گرفت ...
از شدت درد، نفسم بند اومد ...
#آخرین قطره های اشک😢 از چشمم جاری شد ...
امام زمان منو ببخش ...
می خواستم سربازت باشم اما حالا کور ... .😭🙏
و زمان از حرکت ایستاد ...⏰✋
✨✨⚔⚔⚔✨✨
✍نویسنده؛ شهید مدافع حرم طاها ایمانی
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
✨ #اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
🍃اجتماعی، مذهبی سردار دلها🍃
🆔@sardaredelha
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─