فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نحوه شکل گیری شب و روز
[Forwarded from ترجمان علوم انسانى]
چکیده: یک دانشجوی پستدکتری در دانشگاه هاروارد، با بررسی انبوهی از اسناد مربوط به تحقیقات پزشکی در سالهای دهۀ ۷۰، فهمید تبانیِ بزرگی میان مدیران صنعت قند و دانشمندانِ این دانشگاه در جریان بوده است. در واقع، صنعت قند به این پژوهشگران پول میداد تا اثبات کنند دلیلِ اصلی بیماریهای قلبی چربی است و قند نقشی در این میان ندارد. برای دهها سال، این تحقیقاتِ دستکاریشده مبنای برنامههای تعذیهای بوده است. (۱۲۷۰ کلمه، زمان مطالعه ۸ دقیقه)
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/vdcf.xdciw6d0jgiaw.html
@tarjomaanweb
[Forwarded from عصر انديشه]
مهدی سیار | چند سطر نصیحت دیرهنگام به کلنل فضل الله آق اولی؛ عضو هیئت ایرانی در بخشی از مذاکرات مربوط به قرارداد 1919 ایران و انگلیس که در اعتراض به شرایط خفت بار این قرارداد در صبحگاه نوروز 1299خودکشی کرد.
مگر مدال نبود
در آن زمانه محنت بار؟!
که بر تو آویزند
نبود سکه مگر
که کف زنان گرامی به پای تو ریزند؟
در آن زمانه محنت بار
مگر نبود «اخبار»
و مارش پیروزی
و اعتراف جهان
به هوش و لهجه «نیتیو» انگلیسی تان؟
در آن زمانه گرفتم که «بوق بوق» نبود
نبود «به به» هم؟
نبود «چه چه» هم؟
نبود هیچ هنرمند فاخری آخر
که نغمه های خوش «خر برفت» ساز کند؟
نبود دخترکی خودجوش
که رقص مختصری در فضای باز کند؟
در آن زمانه گرفتم از این همه اسباب
نبود هیچ کدام
ولی بگو آخر
نبود مسأله گویی و مصلحت دانی
که شیرفهم کند
تو را جوانک خام!
که خودکشی ست حرام؟!
@AsreAndisheh
[Forwarded from دنیوی احسان]
💢 برخی نظرات فقهی آیتالله هاشمی رفسنجانی
🔹یك مجتهد به تنهایی در همه ابواب مورد نیاز فقهی مردم نمیتواند متخصص باشد، چطور فردی میتواند در طول 30-40 ساله تحصیل خود، همه این حقوق را كه هر كدام تخصص بزرگی است بداند؟ لذا ما باید به سمت فقه تخصصی در یك حكومت اسلامی برویم؛ زیرا دخالت در امور مردم با فقه تخصصی امكانپذیر است.
🔸اگر فقه تخصصی را بپذیریم باید تقلید تخصصی را هم بپذیریم و اینگونه لازم نیست كسی در همه امور از یك نفر تقلید كند. اگر این دو را پذیرفتیم باید شورای فقهی را هم بپذیریم.
🔹شورای فقهی حداقل برای مسائل عمده مدیریت كشور تشكیل شود و علمای اهل تسنن و تشیع در دانشگاهها با هم همراهی كنند، آنگاه میتوان به وحدت جهان اسلام امید داشت و برای اداره جهان به ظرفیت اسلام اتكا كرد.
🔸لامحاله در دوره تخصصیشدن رشتههای فقهی به شورایی شدن فقه میرسیم و اساس همه اینها باید بر عقل استوار باشد. ضمن اینكه باید به چارچوب اجتهاد هم توجه كرد كه قرآن و سنت، مبانی اصلی ما در این راه هستند.
🔹فقه امروز علما و حوزههای ما با دورانهای قبل قابل مقایسه نیست، درست است كه فقه سیاسی در اعماق فقه ما وجود دارد اما باید قدری تغییر كند و بزرگتر شود.
🔸اگر فقه مقارن را بخوانیم و آن را درس بدهیم، فقهمان بسیار متفاوت خواهد بود. خاصیت فقه مقارن، پیداكردن همین حقیقتهاست.
🔹من پیشنهادی در فقه مقارن دارم كه علمای شیعه و سنی میتوانند بنشینند و در اینباره بحث كنند؛ اینكه طبق روایت متواتر ثقلین باید مرجعیت اهل بیت را پذیرفت؛ البته نه به شكل انحصاری بلكه به عنوان یك مرجع مطمئن. اگر فقه مقارن وجود داشته باشد و علما و فقهای ما با یكدیگر بنشینند میبینند كه مرجعیت اهل بیت از مراجع قابل اتكاست. http://yon.ir/ZWr4
بعد از نمايش يك فيلم ايراني، با دوستان خارجي نشسته بوديم به گفتگو. يكيشان پرسيد: آن پسرك سر چهار راه چه مي فروخت؟ مواد مخدر بود يا..
من پاسخ دادم فال مي فروخت.
پرسيد فال چيه؟
گفتم شعر. شعرهاي شاعر بزرگمان حافظ.
با هيجان گفت: يعني شما از كشوري مي آييد كه در خيابانهايش شعر مي فروشند و مردم عادي پول مي دهند و شعر مي خرند؟!
مي رفت سر ميزهاي مختلف و با شگفتي اين را به همه مي گفت!
و اين يعني زاويهء ديد؛ يكي سياهي مي بيند و یکی زیبایی.
#اصغر_فرهادی
https://telegram.me/joinchat/Be3dhzvSPjWIFeBqD_Q1rw
[Forwarded from حسین بیاتانی(مهدیزاده)]
آخر این هفته یک 24 ساعت عالی و خیالی با حاج اقای نامخواه، میلاد دخانچی و محمد حسین بادامچی در اردوی سالیانه بیسج صنعتی اصفهان داشتیم. قریب به 6 ساعت گفتگو سه چهار نفره در جلوی چشم دانشجوهای فنی، بر سر چالش های تعریف «نظام اسلامیِ مورد نظر انقلاب اسلامی» از نگاه تعدادی علوم انسانی خوان جوان، که از نگاه آنارشیستی محض تا نگاه محافظه کارانه دور هم جمع شده بودیم و قرار بود به بچه های فنی یاد بدهیم که چطور از همین حالا رابطه شان را با ما علوم انسانی خوان ها بر قرار کنند. چطور ما را بخوانند تا هم دغدغه های متعدد و متکثرمان را یاد بگیرند و یاد بگیرند که مباحثه بر سر مسائل انسانی تا چه حد می تواند چالش دوستانه اما جذابی باشد. حداقل سه ساعت از 6 ساعت، بچه ها داشتند به نحوه شوخی های علمی که بین طرفین رد و بدل می شد قهقه می زدند. همدیگر را به قصد کٌشت نقد می کردیم، اما از مناظره خبری نبود! لیگ نبود! دوستی بین ما چهارنفر شکل گرفت که به نظرم برایمان تا مدتها بصورت جذابی باقی بماند. 5-6 سال اخیر به جای اینکه روز های تبلیغ دانشجویی را از یک دانشگاه به دانشگاه دیگر بروم و خطابه های ابتر کنم، رحل اقامت در یک دانشگاه و در میان یک تشکل پهن کرده ام. البته چتر هم نکرده ام! نهایتا دو هفته یک بار به دانشگاه رفتم و گاهی ششماه نرفتم. اما با بچه های صنعتی اصفهان زندگی می کنم! با قدیمی ها که ازدواج می کنن،رفاقت ها خانوادگی شده و روز به روز با هم هم برنامه تر و هم فکر تر می شویم. در طول این سالها فضای بچه ها خیلی فلسفی شده بود، بالاخره من تنها کنش گر این فضا نبودم و کنش گر های دیگر و فضای شهر و... نقد فلسفی و تمدنی غرب را به شدت در میان بچه ها رواج داده بود و بچه ها داشتند روز به روز به مباحث انتزاعی بیشتر علاقه مند می شدند و این برای بچه های فنی اصلا خوب نبود. بچه ها زیادی داشتند هایدگری می شدن! می خواستم کمی اونها را با نظامات علمیِ عینی تر و ملموس تر آشنا کنم و البته حس اینکه دنیای علمی بزرگ و بی در و پیکری را دران وارد می شوند را هم درک کنن که نیاز به آرامش و آزاد اندیشی دارد! مهمانهای اردو انتخاب خود بچه ها بود، اما شاید من هم در دعوتشان بی تاثیر هم نبودم. شب پنج شنبه پرواز هر چهارتامون با تاخیر توی مشهد نشست. 21:30 تا 24:30 یک دست با محمد حسین بادامچی گفتگو کردیم تا بقیه پروازها هم بنشینن. نفر آخر هم میلاد 2شب رسید! صبح از 8:30 تا 11:40 هم چهار نفر با هم پشت میز نشستم. فکر کن دعوای فوکو و هاناآرنت تا فارابی و ابن خلدون و نقد فرهنگستان بی نوا(!) و گفتمان رایج قدرت در ایران و... همه اش چالشهایی بود با چاشنی خنده. صبح تا ظهر پنج شنبه فقط نقش مجری جلسه را داشتم، اصلا از نظریه مطلوب خودم دفاع نکردم(محمد حسین شاهده!) دانشجوهایمان باید ترسو نبودن را در فضای علوم انسانی یاد بگیرن! باید یاد بگیرن که از دل همه این فضاهای متفاوت که گاهی بی نهایت با تو رقیب هستند، باید دغدغه ها و پرسش ها را به خوبی استخراج کنن و در مسیر جواب هم «مبنا گرا» باشند؛ به سفره ها و منظومه هایی که جلوشون داره پهن میشه با دقت فکر کنن. من یک رویای نخبه گرایانه را آخر این هفته تجربه کردم که سالها برایش کار کرده بودم تا به «ثمر» بنشیند. باور کن محمد حسین ؛-)
۱۲بهمن
روزی است که امام در جمع مردم ایران حاضر شد
و مسئولین
هر سال، در این روز
خیابانها را می بندند
تا با اسکورت کامل
در مراسم بزرگ داشت آن شرکت کنند.
[Forwarded from پروبلماتیکا/Problematica]
بازنگری فوکو و انقلاب ایران
نویسندگان: ژانت آفاری، کوین اندرسون/ ترجمهی آیدین ظریف
جستار حاضر در واقع، به نوعی، فشردهای است از کتاب مفصل ژانت آفاری و کوین اندرسون به نام «فوکو و انقلاب ایران: جنسیت و اغواگریهای اسلامگرایی» (۲۰۰۵). نویسندگان در کتاب، و نیز تا حدی در همین جستار، کوشیدهاند نشان دادهاند که چرا مواضع فوکو دربارهی انقلاب ایران را نباید موضعگیریهایی خلقالساعه و بیارتباط با کلیت کارها و آثار وی ارزیابی کرد. آفاری و اندرسون بر این باورند که آنچه اغلب از آن به «خطای فوکو در قبال انقلاب ایران» تعبیر میشود چیزی چون «اشتباهی محاسباتی» یا «موضعی گذرا» نیست بلکه، بیش از این، در منظومهی نظری خود فوکو ریشه دارد...
متن کامل را در آدرس زیر بخوانید:
http://problematicaa.com/foucault-iran/
[Forwarded from خودجوش]
باز شدن پای سرمایه گذاری خارجی به اقتصاد ایران 🇮🇷
✍برگزیده کتاب #اقتصاد_سیاسی_جمهوری_اسلامی
✳️برنامه اول کار مشترک دولت و مجلس بود. چند خط فکر اصلی در این برنامه منظور شده بود که توصیه می شد به آنها توجه شود. یکی مسئله استفاده از منابع خارجی بود که بحث های طولانی درباره آن شد.
✳️یک طرز تفکر این بود که ما با توجه به اتمام جنگ و تحولات بین المللی باید وارد سیستم بین المللی شده، از امکانات آنها استفاده کرده و مراودات بین المللی مان را افزایش دهیم و به مقولاتی چون صادرات غیر نفتی، استفاده از امکانات خارجی و جذب سرمایه خارجی به طور جدی توجه کنیم. این امر نیز مستلزم یک نگرش جدید به اقتصاد بود. دیدگاه هایی همچون خصوصی سازی و کوچک کردن حجم دولت که ما در اواسط برنامه اضافه کردیم نتیجه این تغییر نگرش بود...
طرز تفکر دیگر این بود که ساختار دولت به همان صورت قبلی باقی بماند. یعنی به جای اختصاص منابع به جنگ آنها را در سرمایه گذاری تغییر جهت دهیم و همان پوسته بسته را حفظ کنیم...
✳️در مرحله تدوین آقای #محمد_جواد_ایراوانی در #وزارت_اقتصاد_و_دارایی بودند. ایشان طرز فکر گسترش ارتباط و استفاده از امکانات خارج را صحیح نمی دانستند. آقای #مجید_قاسمی هم در #بانک_مرکزی حضور داشتند موافق چنین تفکری بودند. در واقع در وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی تفکر تمرکز گرا حاکم بود. در مقابل سازمان مدیریت و مجلس طرفدار تفکر باز بودند. در مجلس کسانی مثل آقای #الویری، بنده (#محسن_نوربخش )، آقای #دری_نجف_آبادی، آقای #عبدالعلی_زاده ، و آقای #جهانگیری طرفدار این تفکر بودیم. کما اینکه آقای #هاشمی_رفسنجانی هم به شدت از آن حمایت می کردند.
درباره آقای #میرحسین_موسوی تصور من این است که ایشان معتقد به گرایش تمرکزگرا و نقش قوی تر دولت و حفظ جایگاه آن در اقتصاد و تصمیم گیری ها با همان روند قبلی بودند.
✳️دریکی از شب هایی که جلسه مجلس تا ساعت یازده شب ادامه داشت و بحث تبصره های #برنامه و #بودجه و استفاده از #تسهیلات_خارجی مطرح بود درگیری لفظی شدیدی بین من و یکی از نمایندگان پیش آمد... آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان #رئیس_مجلس در حمایت از نظر من صحبت کردند. در نهایت برای اولین بار فصلی در #قانون_برنامه اول با عنوان استفاده از امکانات خارجی گشوده شد.
#محسن_نوربخش
کتاب #اقتصاد_سیاسی_جمهوری_اسلامی صفحه 95 تا 98
سطلیات
[Forwarded from دنیوی احسان] 💢 برخی نظرات فقهی آیتالله هاشمی رفسنجانی 🔹یك مجتهد به تنهایی در همه
[Forwarded from آب و آتش]
✳️ مرحوم #هاشمی_رفسنجانی نخستین باری که خواست رئیسجمهور شود، گفت: الگوی بازسازی ما ژاپن است. بعد شکست خورد، گفت: الگوی بازسازی ما مالزی است. بعد شکست خورد آخر عمر ریاست جمهوریاش گفت: الگوی بازسازی ما ترکیه است. یعنی این الگو همینطور نزول کرد.
من اخیراً که سفر به مالزی داشتم فهمیدم آقای #روحانی آنموقع که شورای امنیت ملی بوده یک ماه تمام در مالزی بوده برای اینکه الگوگیری کند. خب مالزی چیست؟ مالزی یک اقتصاد بازار دارد با برندهای جهانی و یک مونتاژی که فقط در الکترونیک دارد و دیگر هیچ چیزی ندارد.
کشور مالزی، کشور روستایی مونتاژ شده است؛ یعنی ۸۵ درصد از جمعیت آن روستایی است که حالا بحران سه تا پنج سال آینده مالزی را شکل میدهد... یک تکنولوژی ابتدایی با یک بازار برند و وارداتی تا ساعت ۱۰ شب و بعد از ۱۰ شب بازار فحشا و مواد مخدر و مشروب در مالزی بشدت رایج است. خلاصهاش اینکه مالزی یک اقتصاد تا ۱۰ شب دارد و یک اقتصاد از ۱۰ شب تا صبح که خیلیها میگویند این اقتصاد دومی قویتر از اولی است. الان اینها الگویشان اینگونه است؛ یعنی ایران را کردند یک کشور مونتاژی که الان داریم میبینیم و جالب است مونتاژی که میکنیم مونتاژ دقیق نیست و مثلاً نرفتیم ماشین پروتون مالزی را بیاوریم که بسیار ماشینهای خوبی هستند بلکه رفتیم #پراید کره را وارد کردیم که این فجایع را بهبار آورد.
بعد هم میگوییم مردم مشتریاش هستند؛ بعد هم ۱۱ هزار کشته در جاده میدهیم. نگاه آقای روحانی به کشورهای غربی است که یک #ایرباس بگیرد، یک بوئینگ بگیرد نه اینکه ۱۱ هزار کشته در جاده را مدیریت کند.
این یک مبنای تفکری دارد و آن هم تفکر لیبرالیستی ضد عدالت است که این مبنا هر چقدر سر کار باشد در جمهوری اسلامی همین روند را ادامه خواهد داد و فاصله طبقاتی عظیمتر میشود و آسیبهای اجتماعی بشدت افزایش مییابد.
#ابراهیم_فیاض
ویژهنامه چهره
#روزنامه_صبح_نو
۲۵ بهمن ۹۵
شماره ۱۸۴، ص ۳.
نظام سوالاتی راجع به نسبت دین و دولت
بسیاری از این سوالات بصورت منفرد پاسخ داده شده اند
اما بصورت پیوسته و در قالب یک «نظام پرسش» و معطوف به یک طبقه خاص سوال کننده، پاسخ داده نشده اند.
به نظر نگارنده پاسخ این سوالات وجه مشترک مذهبی های سنتی و مخالف حکومت دینی است.
از سوی دیگر بسیاری از انقلابی هایی که ظرف سالهای اخیر برای قرائت انقلاب، انواع و اقسام مکاتب پست مدرن آلمانی و فرانسوی و مارکسی و... را انتخاب کرده اند، همگی دوست دارند پاسخ های جدی از سوی حکمت دینی به این سوالها داده شود تا بتوانند قرائت قابل قبولی از حکومت دینی در مقابل این ابهامهایی که از سوی رویکردهای پست مدرن هم مطرح شده است داشته باشند:
👇👇👇👇👇👇👇
سطلیات
نظام سوالاتی راجع به نسبت دین و دولت بسیاری از این سوالات بصورت منفرد پاسخ داده شده اند اما بصورت
1⃣ جامعه پردازی در عصر غیبت به چه معنایی مشروع است؟(مبانی مشروعیت جامعه دینی در عصر غیبت)
📍آیا بر این مبنا که مومنین مکلف اند که با ظلم و محرومیت و طواغیت مبارزه کنند؟ هدف این جامعه مبارزه با طواغیت محلی و لو در فرصت های کوتاه و غیر قابل ادامه است.
📍آیا بر این مبنا که مومن مکلف است که برای عدالت در مقیاس جهانی مبارزه کند؟ هدف این جامعه زیست بر محور شریعت دینی و دست یابی به عدالت از طریق تفقه در دین است.
📍آیا بر مبنای یک جنگ تاریخی بین طبقه مستضعف و سطله گر؟ هدف از این جامعه شکستن طبقات سلطه گر و رسیدن به جامعه منصف و بی طبقه است.
📍ایا بر مبنای ضرورت دینی زیستن در دنیا باید جامعه تاسیس کرد؟ هدف از این جامعه ایجاد محیط زیست دینی برای عده ای است که عضو آن جامعه می شوند.
📍آیا بر مبنای یک جنک تاریخی بین حق و باطل؟ هدف این جامعه تاسیس جامعه انتظار و مقاومت و مبارزه برای رسیدن به پایان تاریخ استکبار علی الله
در عصر ظهور است.
2⃣ چرا این ماموریت بدون تاسیس جامعه ممکن نیست؟
✅آیا مبارزه فرهنگی در بستر شبکه های فرهنگی-مردمی که درون نظام های سیاسی دیگر است برای این مطلوب کافی نیست؟
✅آیا جهاد و مبارزه زیرزمینی و چریکی برای تامین مطلوبیت های ما در عصر غیبت، قدرت کافی برای مومنین تحصیل نمی کند؟
✅ایا در عصری جدید که همه انسانها به دنبال حق خود هستند میتوان(یا باید) بر مبنای دین که تکلیف محور است جامعه تاسیس کرد؟(شبهه سروش)
3⃣ هدف و ماموریت دولت در جامعه دینی
⭕️آیا در عصری که طبقات سلطه گر خاص و بی اخلاق جامعه جهانی تشکیل داده اند و ما مجبور به استفاده از برخی قواعد آنها برای ادامه حکومت هستیم، میتوان ادعای تاسیس حکومت دینی داشت؟
⭕️آیا در این عصر دولت دینی ماموریتی غیر از حکومت بر انسانی که گریز از دینی زیستن دارد را خواهد داشت؟ در این صورت آیا حکومت چیزی غیر از غول خشمگین و یا ابزار سلطه طبقه متدین بر غیر متدین چیزی خواهد بود؟
⭕️آیا توسعه دینی و رشد باطنی و معنوی جامعه با چنین دولتی و در چنین عصری ممکن است؟
⭕️نسبت عرصه عمومی و حوزه قدرت در یک نظام دینی چیست؟ مردم سالاری در حوزه حکمرانی دینی در این عصر چه معنایی میتواند داشته باشد؟ رابطه مردم و ولایت -که راس نظام دینی است- چگونه معنا می شود؟ آیا ایده مرجعیت دینی در نظام سیاسی مادی امروز، ظرفیت دینی بیشتری برای حیات مدنی مومنان نداشت؟
⭕️آیا دولت دینی به دنبال بیرون آوردن مردم از فرهنگ مدرنِ مادی است؟ آیا دولت این کار را به نحو قهرآمیز و جبرآلود انجام میدهد یا مردم خودشان باید این امر را طلب کنند؟
4⃣ نسبت دولت دینی و نرم افزار جهانی شده دولت داری مدرن
🔍دولت دینی تا چه حد باید از این نرم افزار دولت داری مدرن بهره ببرد؟
🔍منطق گزینش ساختار و نرم افزار از فرهنگ مدرن و استفاده از آن در نظام دینی چیست؟
و....
5⃣تحلیل جایگاه دولت در مراحل پنج گانه مقام معظم رهبری از انقلاب تا تمدن
⁉️چرا دولت سازی در این 5گانه باید پیش از جامعه سازی باشد؟
و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روسلینگ، سوئدی، میگوید اگر چهار دقیقه وقت برای تماشای این ویدئو صرف کنید، معادل این است که یک سال زمان را در دانشگاه به مطالعهی تاریخ صرف کرده باشید.
سطلیات
روسلینگ، سوئدی، میگوید اگر چهار دقیقه وقت برای تماشای این ویدئو صرف کنید، معادل این است که یک سال ز
[In reply to سطلیات]
👆👆👆👆👆
لازم دیدم کمی راجع به دروغ بزرگ این کلیپ نکاتی را بنویسم
دروغ بزرگ این کلیپ در قسمت بعد از جنگ جهانی دوم است
بعد از جنگ دوم اتفاق مهمی در دنیا افتاده است و آن هم اینکه سرمایه داری بین المللی شده است. در عصر سرمایه داری بین المللی سرمایه دارها و توانمندان جهانی همه در قله درآمد و سلامت هستند و در بلکه یک کشور مستقل از جغرافیاهای ملی را شامل می شوند. آنها در تعامل با شرکت های بین المللی یک شبکه مستقل از طبقات پایین جامعه را تشکیل داده اند لذا اگر واقعت شکل گیری این دولت جدید را در دنیا ی بعد از جنگ دوم بپذیریم، باید بگوییم که اصلا نمودار دولت-سرزمین نمودار سلامت و درآمد ملت ها را نشان نمی دهد.
باید جامعه فقیران را از طبقه متکن یک درصدی جدا کنند تا معلوم شود دنیا درآمد و سلامت در چه وضعی به سر می برد.
آیا شما باور می کنید که در یک نمودار آماری بگویند که میانگین درآمد مردم ایران در عصر حقوق های نجومی بالای ۳ میلیون تومان است؟
لطفا باور کنید که نمودار میانگین چنین است، اما باور نکنید که این یعنی بالا بودن درآمد مردم. چرا که درآمد و سلامت طبقه یک درصد آنچنان بالاست که هیچ چیز نمی تواند عدد میانگین را به درآمد عموم مردم شبیه کند
کاپیتالیسم بزرگترین دروغهای تاریخ را می گوید چون می توان به زبان علم سخن بگوید
[Forwarded from داود فیرحی]
🍀راه سوم
🔹چهار مسیر مواجهه جهان اسلام با غرب: کمپانی هند شرقی، جنگ های ایران و روس، مواجهه عثمانی با اروپا، حمله ی ناپلئون به مصر.
🔹این مواجهه سه رویکرد را برانگیخت: اول،حفظ سنت و گرایش به تقابل با غرب آن هم نه با سیاست غرب بلکه با کل تمدن غرب مثل تحریم نظام آموزشی غرب.
دوم، جریانی که معتقد بود نباید با غرب درگیر شد و باید آن را شناخت و این شناخت هم بر این مبنا بود که تمدن غرب یک کانون دارد و آن هم عمل گرایی است و باید آن را شناخت .
سوم، راه سوم نام دارد که این طریق دو نفی داشت: یکی غرب، و دیگری سنت. و دو چیز را هم اثبات می کرد یکی تجدد و دیگری مذهب.
🔹این جریان معتقد بود که مذهب با سنت فرق دارد و تجدد هم با غرب فرق دارد. راه سوم به دنبال تجدد مذهبی بود. راه سوم سرگذشتی را در دنیای اهل سنت و در ایران طی کرده است . در این کلاس روایت ایرانی راه سوم دنبال می شود.
🔹سه دوره در «راه سوم»: دوران پیشامشروطه، مشروطه تا سال 1320، سال 1320 تا 1357.
دوره نخست) دوران پیشا مشروطه یا عصر روشنگری در ایران. سه دسته متفکر در این دوران فعالیت می کنند: مدیران دولتی مانند امیرکبیر و سپه سالار؛ رهبران مذهبی مانند کاشف الغطا، صاحب جواهر، و شیخ انصاری؛ منورالفکرها مثل میرزا فتحعلی آخوندزاده ، میرزا ملکم خان، مستشارالدوله، مجدالملک، سیدجمال، شیخ هادی نجم آبادی، طالبوف، میرزا آقاخان کرمانی، و زین العابدین مراغه ای که راه سوم از این گروه اخیر درمی آید.
دوره دوم) دوره مشروطه تا دوره پهلوی اول که این دوره به لحاظ فکری تا سال 1320 پیش می رود. متفکران مذهبی راه سوم در این دوره: آخوند خراسانی، نایینی، مدرس، شیخ اسماعیل محلاتی و میرزا اسدالله خرقانی. روشنفکران راه سوم در این دوره: صوراسرافیل، فروغی، سعید نفیسی، کسروی، و سنگلجی.
دوره سوم، از سال 1320 تا 1357: راه سوم در این دوره زمانی به بازاندیشی می پردازد. اگر در دوره قبل، مسأله متفکران، «استبداد»، «غرب»، «تجدد»، و «مذهب» بود؛ در دوره ی سوم ما شاهد تعریف جدیدی از راه سوم هستیم.
راه سوم در این دوره(20 تا57)، به جای این که بخواهد بین استبداد و غرب ، راهی را پیدا کند؛ به دنبال یافتن راهی است بین کاپیتالیزم و سوسیالیسم. در این دوره نوعی دولت گرایی مطرح می شود و اکثر متفکران راه سوم نوستالژی چپ نیز پیدا می کنند مانند طالقانی و نخشب .
🍂برگ هایی از درس گفتار "راه سوم"، جلسه نخست، داود فیرحی، پاییز1395.
[Forwarded from حسین بیاتانی(مهدیزاده)]
✴️انقلاب در ساختار جمهوری اسلامی(1)⛔️
#حسین_مهدیزاده
📗رد صلاحیت احمدی نژاد پدیده مهم انتخابات 96 است. این رخداد و پیامدهای ما قبل و مابعدش که البته هنوز هم ادامه دارد، یک اتفاق قابل تحلیل در وزان اندیشه سیاسیِ انقلاب اسلامی است.
❓اولین نکته ای که بخصوص توجه طرفداران احمدی نژاد را جلب کرده است، مساله مکانیزم تایید یا رد صلاحیت او است. بخصوص آنجایی که کسانی مثل مهندس میرسلیم و آقای هاشمی طبا امکان رقابت برای پست ریاست جمهوری را می یابند و تعدادی از وزرای دولت نهم و دهم که تجربه وزارت های های عریض و طویلی را هم داشتند، امکان رقابت را پیدا نمی کنند.
✅به نظر میرسد این نقد می تواند وجوه درستی هم داشته باشد. جمهوری اسلامی در سالهای اخیر از فضاهای ساده سابق خارج شده و مساله ها پیچیده تر شده اند. لذا با اینکه خیلی از سازه های نظام هنوز از لحاظ جایگاه و حتی شخصیت های متصدی آن بسیار قابل توجیه هستند، اما به دلیل ضعف در مکانیزم ها و قاعده مند سازی فرآیندهای آن، حداقل قدرت «تفاهم» نظام با مردم را کم رده است. اگر بخواهم غیر سیاسی نگاه کنم، این یک چالش فقهی-حقوقی جدید است که از حدود انتخابات خبرگان و مجلس در 94 پررنگ تر شده است. مرجع حل این مشکل هم مسئولین نظام نیستند. اولا فقها و حقوق دانان باید به دنبال سازوکارهایی باشند که در عین مشروعیت وقاعده مندی، قدرت تفاهم نظام را با بدنه نظام ارتقاء دهد. به هر حال نه اعضای شورای نگهبان به دنبال خودرایی هستند و نه نقد فعالان سیاسی که تایید صلاحیت را امری پیش بینی ناپذیر و گفتگو ناپذیر یافته اند، سخنی به گذاف می گویند.
❓دومین نکته مساله خود احمدی نژاد است.
🔆تحلیل نگارنده از مساله احمدی نژاد بررسی دوگانه موقیت 8 ساله دولت او و شخصیت خود اوست.
✅ابتدا مساله دولت هشت ساله او. اساسا احمدی نژاد در سال 84 انتخاب شد تا طبقه جدیدی را وارد عرصه قدرت کند. به این معنا که کسانی که پای شعارهای آرمانی انقلاب بودند، در دولت او برای اولین بار وارد عرصه قدرت ورزی پیچده پس از جنگ شدند. محصول این ورود، شکل گیری جریان انتقادی جدیدی در درون نظام بود که اینبار از جنس طرفداران پروپاقرص نظام و ولایت فقیه بودند. درست است که این عده پیش از این هم در دوره دولت اصلاحات، راهپیمایی و انتقاد از دولت مستقر را تجربه می کردند، اما نقد آنها در دوره سازندگی و اصلاحات از جنس نقد توده های مردمی و یا کسانی بود که فکر می کرند ساختار کلان نظام بسیار کامل طراحی شده و حتی یک ایده گلوبال است اما به هر حال در ساختار رسمی قدرت تجربه قدرت ورزی کلان نداشتند. دولت نهم و دهم این عده را به عرصه قدرت وارد کرد. این تجربه اما آوای انتقادی همین عده که با این فرصت به روابط قدرت ملحق شده بودند را بلند کرد. اینگونه بود که در درون انقلاب از «یک جریان چپ جدید» را رونمایی شد.
⚠️چپ در ادبیات سیاسی امروز دنیا به منتقدین نظم موجود اطلاق می شود. چپ ها لزوما با آرمانهای نظام خود مشکل ندارند بلکه بیشتر با نظم و سازه و ساختار مستقر مشکل دارند. مثلا چپهای سوسیالسم در دنیا با آرمان مدرنیته مشکل ندارند، بلکه با نهادسرمایه داری و نظم بازار و طبقات اجتماعی شکل گرفته بر اساس آن دست به گریبان هستند. چپ ها خود به دو دسته تقسیم می شوند، چپ های تدریجی و چپ های انقلابی.
✅در سالهای پس از جنگ و تا پیش از ورود ارمان خواهان حزب اللی به طبقات بالای قدرت -که به تجربه و تفکر کردن ایشان درباره قدرت ورزی کلان و جهانی منتهی شد- چپ در ایران به کسانی اطلاق می شد که از آرمانهای انقلاب چپ کرده بوند. حال چه به سمت نظم جهانی سرمایه داری و چه به سمت سوسیالیسم. به هر حال چون از ادبیات انقلاب و آرمانهای آن فاصله گرفته بودند و دل در گرو طرحهای بشری مدرن بودند عنوان چپ را بر آنها اطلاق می کردند یعنی «چپ از انقلاب». (البته این اصطلاح غیر از اصطلاح چپ در دهه 60 شمسی است که شبیه به اصطلاح چپ جهانی به کسانی اطلاق می شد که به نگاه های سوسیالیستی در اداره کشور علاقه داشتند.)
⁉️اما با تجربیاتی که حزب اللهی ها در این 8 سال بدست آوردند، جریان چپ جدیدی در عرصه عمومی ایران ظهور و بروز پیدا کرد که چپ از آرمانهای انقلاب نبود، بلکه چپ از ساختار فعلی نظام جمهوری اسلامی بود. اینها معتقدند که انقلاب اسلامی توسط مدیران غربگرا به درون سیاهچاله نظم نوین سیاسی-اقتصادی مدرن انداخته شده است و به همین دلیل است که انقلاب نمی تواند به ماموریت خود که حداقل ساخت یک جامعه مستقل از نظم نئولیبرالیسم -نظام سیاسی اقتصادی بعد از جنگ دوم جهانی- است دست پیدا کند. این جریان به دنبال «انقلاب در ساختار انقلاب» بود نه «انقلاب در انقلاب».
@satliyat
[Forwarded from حسین بیاتانی(مهدیزاده)]
📛انقلاب در ساختار جمهوری اسلامی(2)⛔️
#حسین_مهدیزاده
⚠️یکی از مشکالت احمدی نژاد این است که به عنوان رئیس دولتی که این تجربه در زمان او انجام شده است و به عنوان یک انسان تیزهوش که خیلی زودتر از بسیاری از این چپ ها، خودش این مساله را فهمید و به آن عامل شد، می خواهد که کل بدنه ای که به چنین نتیجه ای رسیده اند را در مسیر تحول سرپرستی کند. غافل از اینکه احمدی نژاد از زمانی که ایده های مهندس مشائی را در انظار عمومی مطرح کرد، تا او به عنوان یک متفکر برای ارائه راه حل اثباتیِ برون رفت از بن بست نظام معرفی شود خود را از رهبری حرکت به یک کنش گر کنار کنشگر های دیگر تقلیل داده بود.
✅ مشکل عمومی حزب اللهی ها با احمدی نژاد از همان جایی شروع شد که راه حل اثباتی اش را رونمایی کرد. احمدی نژاد که در عمق وجودش آرامش تحولات فرهنگی را نمتواند تحمل کند، متوجه نشد که نقدهای شکل گرفته بر «چرایی کند بودن قطار انقلاب» در طول این سالها به فکر خیلی ها رسیده و عده کثیری در حال تفکر به آن هستند. شاهد هم عده کثیری که انحراف احمدی نژاد را قبول نکردند اما خودشان را هم هزینه ادامه حیات سیاسی او نکردند. چون همزمان با او، آنها هم به نتایج اثباتی رسیده اند که مغایر ایده احمدی نژاد بود.
🔆مضاف بر اینکه اساسا از ابتدای انقلاب بعضی از جریانهای انقلابی، ایده انقلاب فرهنگی را تمام نشده می دانستند و معتقد بودند که دیر یا زود انقلاب به بن بست های نرم افزاری اش بر خواهد گشت. گفتمانی که رهبر انقلاب از همان سالهای دولت اول محمد خاتمی گفتمان آن را در میان همین حزب اللهی ها توسعه میداد. لذا تطبیق مشکلات دولت با بحران فرهنگی و نرم افزاری نظام، ایده ای نبود که تنها ذهن احمدی نژاد را درگیر کند.
✅ایده احمدی نژاد فارغ از اینکه هیچوقت نه به درستی گزارش شد و نه به درستی خوانده شد، یک مشکل عمده دارد، آن هم اینکه بیرون از سنت فرهنگی رایج، در بدنه سیاسی دولت احمدی نژاد متولد شد. نه سازمان فرهنگ سنتی ما در حوزه و. مساجد و هیاتها و بسیج پایگاه آن است و نه سازمانهای مدرن فرهنگی دانشگاه و فرهنگسراها و.... . اما احمدی نژاد سعی می کرد با ضد و بند های سیاسی آن را در جامعه تثبیت کند. سخنرانی های مکرر مهندس مشایی و احمدی نژاد در همایش های مرسوم دولتی، حاکی از این بود که احمدی نژاد انیبار هم میخواهد مساله عدم تفاهم بین خودش با نخبگان عرصه فرهنگ را با همان روش معروف «احمدی نژادی» که در 88 حل کند. چیزی که نه قبلا موفق شد و نه اینبار.
⛔️این روزها نیز طرفداران احمدی نژاد سعی می کنند تکثر افکار و ایده های چپ انقلاب اسلامی را ندیده بگیرند و نیامدن احمدی نژاد را به انسداد «انقلاب در ساختار انقلاب» معرفی کنند. اما واقعیت این است که حتی اگر بپذیریم که احمدی نژاد یک قرائت پیشرو از چپ انقلاب اسلامی است، هم اکنون قرائت های دیگری از چپ انقلاب اسلامی در ایران وجود دارند که طرح های اثباتی معارض طرح آقای احمدی نژاددارند.
✅ نگارنده خود بر این است که شرکت احمدی نژاد در انتخابات 96 بازگشت زودهنگام یک چپ انقلاب اسلامی بود. احمدی نژاد نظریه اداره اجتماعی مناسبی برای اداره 4 سال اینده کشور ندارد چه اینکه بحرانهای پولی و مالی که دکتر روحانی در عدم موفقیت برجام برای کشور ایجاد کرده است آنچنان سهمگین است که ایران آینده را در جلوی یک پرتگاه مالی بزرگ قرار داده است که عدم عبور مدبرانه و با دقت حداقل به یک تورم تاریخی منتهی خواهد شد! و نگارنده چنین تدبیری را در تیم اقتصادی دکتر احمدی نژاد نمی بینم.(گرچه تاکنون در تیم های اقتصادی هیچ کاندیدای دیگری هم ندیدم). احمدی نژاد عقبه ی آکادمیکی که برای کارهایی که باید انجام بشود پژوهش کرده باشند ندارد، اگرچه سلطان رای آوری امروز ایران باشد! لذا اگرچه دکتر خوب رای می آورد اما خوب دولتی برپا نخواهد کرد و چه بهتر که دولت بد آینده به پای اصلاح طلبان انقلابی گذاشته نشود و یکی از جریانهایی که سبقه محافظه کارانه تری دارند مسئول آن باشند؛ حتی خود دکتر روحانی! دولت بعد اگر به حیثبت انقلاب لطمه نزند، برای رئیسش آبرویی جمع نخواهد کرد.😊
🔴🔑🔴 چپ انقلاب اسلامی در چهار سال آینده باید به مدیریت اصلاحاتش از بیرون قدرت بپردازد، باید گفتمان های جزئی خود را تولید کند و آن ها را در میان نخبگان متدین به انقلاب توسعه دهد تا به کمک انقلاب بیایند. باید در مراکز تصیم سازی و تصمیم گیری کشور آنقدر تجربه اصلاحاتی به نفع انقلاب اسلامی شکل بدهند و به عبور انقلاب از این بحران کمک کنند تا بار دیگر کشور برای بازگشت چپ های انقلاب اسلامی به راس قدرت آماده شود. بدون این کار، حضور احمدی نژاد یا هر چپ انقلابی دیگر در انتخابات ها، همچون سو استفاده بازیگران و ورزشکاران از انتخابات های شورای شهر تهران می ماند.
@satliyat
✴️اكونوميست : ارزشمندترین منبع دنیا دیگر نفت نیست، Data است!
ترجمه_اختصاصی تببين
☑️مجله اکونومیست در مقاله ای جدید و جذاب ارزشمندترین منبع دنیا را Data اعلام کرد. 5 شرکت (گوگل، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت) ارزشمندترین بنگاهها در دنیا هستند. سودهایشان سرسامآور است: آنها رویهمرفته 25 میلیارد دلار سود خالص در فصل اول سال 2017 جمع کردند. نیمی از تمام دلارهایی که در آمریکا آنلاین خرج میشوند، نصیب آمازون میشود. تقریباً تمام رشد درآمد در حوزۀ تبلیغات دیجیتال در آمریکا در سال گذشته، مدیون گوگل و فیسبوک است
💠 یک قرن قبل، منبع مد نظر نفت بود. اکنون غولها به نگرانی های مشابهی دامن زدهاند که به "دادهها" "Data"مربوط میشود، یعنی به نفتِ عصر دیجیتال!
◀️کنترل شرکتهای اینترنتی بر دادهها، قدرت شگرفی به آنها میدهد. الگوهای قدیمی دربارۀ رقابت که در عصر نفت تدوین شدند، در آنچه به «اقتصاد دادهمحور» مشهور شده منسوخ به نظر میآیند. به رویکرد جدیدی نیاز است @medialogy
✅🔴🔆پیشنهادی برای شنبه 30 اردیبهشت🔆🔴✅
✏️حسین مهدیزاده
1⃣یادم می آید که سال 88 وقتی آقای #میر_حسین_موسوی کاندیدای ریاست جمهوری شد، فکر می کردم که حتی اگر #دکتر_احمدی نژاد هم رای نیاورد، کشور به عقب بر نخواهد گشت و ما به سیاست های بی سر و ته دولت اقای #هاشمی_رفسنجانی بر نخواهیم گشت. از لحاظ فرهنگی هم تصور می کردم که میرحسین هیچ وقت #سید_محمد_خاتمی نیست و او را انسانی معتقدتر و اصیل تر از خاتمی می شناختم. برای این نکته البته همه تصور ما از میرحسین، میرحسین #جنگ_تحمیلی بود.
2⃣راجع به دومی هیچ وقت نشد به قضاوت برسیم. میرحسین با عصبی شدن از باخت در انتخابات 88، قدرت قضاوت را از همه سلب کرد و ما دیگر او را ندیدیم تا بفهمیم بعد از 20 سال نبودن، امروز کیست و چه فکر میکند. راجع به اولی هم دکتر احمدی نژاد در آن #مناظره معروف 88، قبل از اینکه ما به بررسی بپردازیم، همه تصورهای ما را از میرحسین تغییر دارد.
3⃣به نظر نگارنده، سال 84 با رای آوردن دکتر احمدی نژاد، ما حزب اللهی ها سومین جریانی بودیم که در مملکت داری ایران صاحب کرسی شدیم. اما قبل از اینکه از دو جریان قبلی اعلام استقلال کنیم، یک جریان بود که نمادش میرحسین بود و جریان دیگری که نمادش آقای هاشمی رفسنجانی. ما بچه حزب اللهی ها تا 68 با میرحسین بودیم و با افول او و یکه تازی هاشمی بعد از جنگ، به سابقه انقلابی هاشمی اعتماد کردیم و جریان اول را به فراموشی سپردیم، اما خاطره بدی هم از آن نداشتیم.
⚠️البته #سید_محمد_خاتمی را هم هیچ وقت نفهمیدیم چیست! ما 76 تا 84 همیشه بر این باور بودیم که خاتمی وجه جمع همه بدی های هر دو جریان سابق است و شاید هم حرف بدی نباشد، اما در بدو امر او از گفتمان میرحسین آمده بود و قرائتی جدید از گفتمان او بود به خاطر همین ما به این نتیجه رسیده بودیم که چپ های ایران دیگر چپ نیستند. حرکت چارنعل دولت خاتمی در مسیر عبور از فرهنگ مذهب، تیر خلاص را بر رابطه بین ما و چپها زد. به همین دلیل اعلام استقلال کردیم و دیگر نه زیر علم چپ سینه زدیم و نه راست هاشمی. اسم ما شد راست اصول گرا!
4⃣سال 88 وقتی میرحسین آمد نمی دانستیم که این کیست! میرحسین است یا خاتمی؟ من شخصا دلم می خواست میرحسین باشد ولی همه چیز حدثی و دلی بود!
5⃣این روزها اما زمان برای بازخوانی مناسب است. چه رای با رئیسی ما باشد یا روحانی هاشمی. میرحسین چرا برای عبور از ما با هاشمی هم پیمان شد؟ آن همه فاصله، چگونه بین این دو پر شد؟ ایا اصلا پر شد؟ یا جملات طوفانی دکتر احمدی نژاد در مناظره دوم تاریخ را به هم ریخت؟ من تا به حال خیلی گشته ام، کسی از چپ های اصیلی مثل میرحسین و #عالی_نسب ننوشته که در آن فاصله بیست سال چه بر سرشان آمد، همه از خاتمی و #معین و #عبدالله_نوری و #محتشمی_پور می نویسند!
6⃣امروز که #رئیسی و #قالیباف ما (همانطور که احمدی نژاد و خاتمی) در حل مشکلات همان برنامه هایی #نئولیبرالیستی را دارند که هاشمی و کارگزارانش به خاطر اعتقاد شش دونگ به آنها میرحسین را منزوی کردند، ما کجا میز نشسته ایم؟ ما با هاشمی هستیم؟ میرحسین با ما نیست؟ یا رئیسی و قالیباف با روحانی هستند؟!!! من کی ام؟ تو کی هستی؟ تجربه 84 تا 92 با ما چه کرد؟
7⃣به هر حال من امروز به رئیسی را می دهم!
8⃣ولی چه رای آوردیم چه رای نیاوردیم و بی کار بودیم، یکبار سرنوشت دوگانه دهه 60 و 70 را بررسی کنیم و نگذاریم همه سودش را هاشمی ببرد. هاشمی فتیله آرمانهای انقلاب ما حزب اللهی ها و چپها را پایین کشید. آرمانهای دهه 60 چه بلایی سرشان آمد؟
https://www.instagram.com/p/BUO27syDYqY/